▫️ میخواهم از آتش بگویم،
از دود،
از سیاهی،
از سوختن،
از گلستانی که آهوانش مدتهاست در خاکستر تزویر ، ذره ذره جان میدهند و دم بر نمیآورند.
از همان آتشی که چشم باران را دور دیده،
و صدای رشحه اش گوش عالم را کر میکند
مگر او نمیداند؟
مگر نمیداند معنی باران را؟
مگر نمیشنود صدا دریا را؟
مگر نمیداند فقط جرعه ای آب کافیست
تا هستی پر هیاهویش را به نیستی بکشاند، گویی که انگار هیچ نبوده؟ نه!
آتش را چه به دانستن و شنیدن؟
ولی میرسد!
میرسد روزی که خون تمام عاشقان همچون رودی خروشان، همهی ابهت دروغینش را در وجود زلال خود ویران کند.
و روح تمام آهویان و درختان را با سرخی پاک خود طراوت بخشد.
و آن؛ خون پاک شیر مردان، قاسم سلیمانیست که گلستان بقیع را از سیاهی آتش کفر، نجات خواهد داد.
✍️ نویسنده: تینا دامنکشان، زهرا ضیائی
#Hero #حاج_قاسم #مرد_میدان