eitaa logo
خانواده و مهارتهای زندگی
190 دنبال‌کننده
447 عکس
382 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ستایش     می­خورد و همه ما عمیقاًبه این نقش­ها احتیاج داریم و...... اکنون برای توازن با زندگی مدرن باید خدایی را که قبلاً در حاشیه بود، به متن بیاوریم" نقد: از این مطلب دکتر سروش دو نکته بر می­آید: ۱-خدا به هر دردی نمی­خورد و ما نمی­توانیم در هر حادثه­ای که اتفاق می­افتد پای خدا را به میان بکشیم. ۲-خدا فقط به درد تنهایی و عشق بازی و پرستش ما می­خورد. در پاسخ ایشان می­توان گفت که این مدعیات بر خلاف دلایل عقلی و نقلی معتبر است، زیرا ما سوی الله که موجوداتی ضعیف و فقیرند هم در لحظه حدوث و هم در لحظه بقا به خداوند احتیاج دارند. این گونه نیست که مخلوقات فقط در لحظه حدوث به خداوند نیاز داشته باشند. بلکه در هر لحظه از عمر و بقا خود به قوت و نورانیت الهی موجودند. از این رو در هر حادثه­ای، باید پای خدا را به میان کشید. البته علت حقیقی بودن خدا در هر حالتی منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد. و اینک دلایل قرآنی و روایی که علت حقیقی هر حادثه­ای خداوند است و در هر حادثه­ای، باید پای خدا را به میان کشید: اعتقاد به توحید، دلالت برآن دارد که خالق و مدبر همه عالم و همه موجودات و هر اتفاقی، خداوند است "ق قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ" (الرعد/۱۶) " بگو خدا خالق همه چیز است و او است یکتا و پیروز! و نیز خداوند مدیر و کارگردان همه هستی است" "الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ" ﴿الحمد/۲﴾ "ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. قرآن در آیاتی حیات و ممات موجودات و روزی رسان همه آنها را خداوند می­داند." ۱- "قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ" (یونس/۳۱)  "بگو چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می‏دهد و یا چه کسی مالک (و خالق) گوش و چشم هاست و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می‏سازد و چه کسی امور (جهان) را تدبیر می‏کند؟ به زودی (در پاسخ) می‏گویند: خدا، بگو پس چرا تقوا پیشه نمی‏کنید (و از خدا نمی‏ترسید)؟!" ۲- "وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ" ﴿هود/۶﴾ "هیچ جنبنده‏ ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را می‏داند، همه اینها در کتاب آشکاری (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است"  ۳- "هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَی أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ" ﴿غافر/۶۸﴾ " او کسی است که زنده می‏کند و می‏میراند، و هنگامی که چیزی را اراده کند تنها به آن می‏گوید: موجود باش! او نیز بلافاصله موجود می‏شود." امیر المومنین علی (علیه السلام )در عباراتی به این نوع کارگردانی خداوند و یا توحید ربوبی اشاره می­کند و بر آن است که حیات و نورانیت و غنا و قوت هر موجودی به خداوند است و همه موجودات به غنا و قوت الهی موجودند. ۱- وَ هُوَ حَیَاةُ کُلِّ شَیْءٍ وَ نُورُ کُلِّ شَیْءٍ ( کلینی، کافی، ج۱، ص ۱۳۰) و اوست که حیات هر چیز و نور هر چیزی است. ۲- کُلُّ شَیْ‏ءٍ خَاشِعٌ لَهُ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ قَائِمٌ بِهِ، غِنَی کُلِّ فَقِیرٍ وَ عِزُّ کُلِّ ذَلِیلٍ وَ قُوَّةُ کُلِّ ضَعِیفٍ ( نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۹) "هر شی خاشع و قائم به خدا است و خدا غنای هر فقیر و عزت هر ذلیل و قوت و نیروی هر ضعیفی است" ۳- بِیَدِکَ ناصِیَةُ کُلِّ دابَّة، وَ اِلَیْکَ مَصیرُ کُلِّ نَسَمَة.‌. ( نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹)  "مهار هر جنبنده‌ای در کف تو، و بازگشت هر انسانی به سوی توست." این که آقای سروش می­گوید خدا به هر دردی نمی­خورد و حضوری در حوادث عالم ندارد، از ایشان سوال می­شود پس چه کسی کارگردان عالم هستی است؟ بت پرستان در توحید در خالقیت مشکلی نداشتند و برآن بودند که خدا، خالق همه موجودات است اما تدبیر برخی از حوادث از جمله حادثه جنگ را بر عهده خدا نمی­دانستند و از این رو آنها به بت­ها متوسل شده و در جنگ­های آنها را با خود حمل می­کردند. قرآن چنین اعتقادی را به شدت مورد نهی قرار می­دهد. "وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا" ﴿مریم/۸۱﴾ " آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کردند تا مایه عزتشان باشد (چه پندار خامی ؟)."  و نیز قرآن در آیه دیگر می­فرماید: "وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ" ﴿یس/۷۴﴾  "آنها غیر از خدا معبودانی برای خویش برگزیدند به این امید که یاری شوند"  هدف بت پرستان از پرستش بت­ها، آن بود که معتقد بودند که خداوند به هر دردی نمی­خورد، زیرا حضوری در برخی از حوادث عالم نداردو این اله­ها (غیر از خدا) هستند که در این حوادث د
خالت می­کنند و از این رو، به اله‌­ها و بت­ها احترام کرده و مورد پرستش قرار می­‌دادند تا در جنگ­ها و حوادث دیگر به کمک آنها بیایند. با توجه به این مطلب از جناب آقای دکتر سروش سوال می­شود، مشکل بت پرستان چه بود که این قدر مورد مذمت قرآن قرار گرفته­اند؟ آنها هم اعتقاد داشتند که خدا به هر دردی نمی­خورد و در برخی حوادث، پای خدا در میان نیست و به جای خدا اله‌­ها و بت­ها این وظیفه را به عهده گرفته­اند. حال سوال این است که اگر خدا به هر دردی نمی­خورد و در برخی حوادث حضور ندارد، چه کسی مدبر آن حوادث است؟ آیا آن مدبر غیر خدا خود قوی و غنی مطلق است یا ضعیف و مخلوقی از مخلوقات الهی که حدوث و بقاء آن به دست خدا است؟ اگر آن مدبر فرضی، موجودی کامل و مستقل و بی نیاز از خدا است که با توحید در خالقیت و توحید در ذات سازگار نیست و نوعی شرک است که دلایل عقلی و نقلی معتبر بر خلاف آن است. اگر آن مدبر فرضی مخلوقی از مخلوقات الهی است که حدوث و بقا آن به دست خدا است، در نتیجه علت حقیقی خدا است نه مدبر فرضی. بنابراین در همه حوادث، خداوند حضور دارد. بنابراین، این سخن که خدا به هر دردی نمی­خورد و در هر حادثه خاص حضور ندارد، خطای محض است که باعرض معذرت بیشتر شبیه اعتقاد بت پرستان عصر جاهلیت است. همچنین براساس مطالب فوق، نتیجه می­گیریم که خدا علاوه بر این که به درد تنهایی ما می­‌خورد، به درد زندگی اجتماعی ما هم می­خورد، به درد زندگی بین الملل ما هم می­‌خورد. درست است که زندگی مدرن، تنها نقش خدا را در خلوت و تنهایی انسان می­داند ولی مشکلات انسان مدرن هم از همانجا شروع شد که در حیا ت اجتماعی و بین المللی خود، نقشی برای خدا قایل نیست. هدایت گر جامعه باید ماذون از طرف خدا (حداقل در اوصاف) و قوانین این اجتماع نیز باید از جانب خدا باشد. " وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ" ﴿مائده/۴۵﴾ " ، و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند ستمگر است"  توحید با همه ابعادش باید در همه زندگی ما تجلی کند. زندگی موحدانه، این گونه نیست که در خلوت و تنهایی با خدا عشق ورزی کرد ولی در صحنه اجتماع و حوادث جهان با خدا عشق ورزی نداشته باشد. در خلوت بر خدا توکل کند ولی در کارهای اجتماعی و مهم خود به خدا توکل نداشته باشد. این اعتقاد، که خدا به هر دردی نمی­خورد و فقط به درد تنهایی روح می­خورد، اعتقاد به شکلی از سکولاریسم است که شدیداً مورد مذمت قرآن است و همچنین اعتقاد به حکومت جهانی و عادلانه حضرت ولی عصر "عج الله" بیانگر آن است که دخالت دین در عرصه مسایل اجتماعی و حکومتی، آموزه­ای دینی است، زیرا که یکی از اهداف پیامبران، اجرای عدالت در جامعه است " وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ  " ﴿شورای/۱۵﴾ " ، و مامورم در میان شما عدالت کنم، "  قرآن از زبان پیامبر نقل می­کندکه مامور شدم که میان شما عدالت را بر پا سازم و تحقق عدالت کامل در جامعه بین الملل به دست مهدی موعود "عج الله" صورت می­گیرد. مساله شر و کرونا ۵-آقای دکتر سروش در بخشی دیگر از مصاحبه (در باب تغییر و رنسانس الهیات اسلامی و یا سکولاریسم شیعی و کرونا) چنین می­گوید: "اینها (حادثه کرونا) نمی­توانند بنیان ستبری را تکان بدهد. من تنها امیدی که دارم که امید ضعیفی هم هست، این است که مساله شر در الهیات اسلامی به طور کلی و در ایران جدی گرفته شود. چون فلسفه اسلامی به مساله شر کماهو حقه نپرداخته است. الان ما از رنسانس اروپا سخن گفتیم. یکی از مهمترین مولفه‌­ها در رنسانس اروپا قصه شرور بود. این که ما باید از نو ارتباط خود را با خدا تعریف کنیم." نقد: از مطالب ایشان برمی­آید: در اروپا بعد از رنسانس مساله شر را جدی گرفتند، اما در الهیات اسلامی همانند آنجا مساله شر جدی گرفته نشده است. در اروپا با توجه به جدی گرفتن مساله شر، ارتباط خود را با خدا از نو تعریف کردند: (از تعابیر دیگر ایشان برمی­آید که در حادثه ویروس کرونا که یک پدیده شرگونه است، نباید پای خدا را به میان کشید زیرا خدا به هر دردی نمی­خورد). توضیح: در الهیات اسلامی، ابتدا خدا ثابت می­شود و سپس ارتباط خدا به عنوان خالق و مدبر جهان با جهان مورد توجه قرار می­گیرد. در الهیات اسلامی، مساله شرور (اعم از شرور در طبیعی مانند زلزله، سیل و آتشفشان و... و شرور اخلاقی مانند قتل، غارت ، دزدی و جنگ و...) معضل جدی برای باور به خدا نیست و سازگاری کامل بین جهان مادی واجد شرور و اعتقاد به خدا وجود دارد. برخی از راه حل های معضل شرور در الهیات اسلامی به اجمال عبارتند از: ۱-شر، به دلیل فلسفی و عقلی، امر عدمی است. ۲-شر لازمه جهان مادی است، و خیر خلق جهان مادی بیشتر از عدم خلق آن است. ۳-شر، ناشی از آزادی انسان است. ۴-شر ناشی از جزیی نگری است. ۵-شر ناشی از جهل انسان است. ۶-شر، علت شکوفا شدن استعدادها و فضایل اخلاقی و عاملی برای غفلت زدایی و هدیه­ای به بندگان خاص و عام
دایت یابند ویا راه بهانه جویی بسته شود (وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ) بنابراین این سخن دکتر سروش "که اگر خداوند تفاوتی بین بندگان قایل شود و حاجات یکی را بپذیرد و حاجات دیگری را نه و یا به کمک یکی برود و به کمک دیگری نه، خداپرستی قبیله گرایانه است"، به هیچ وجه با آموزه­های قرآنی سازگاری ندارد. خداوند دوست مومنان و دشمن کافران است و جایگاه مومنان بهشت و جایگاه کافران دوزخ است. ۱- اما در باب مدعای دیگر ایشان که توسل به امام حسین علیه السلام (قرائت زیارت عاشورا) در رفع بیماری وبا قطعاً دورغ است. البته پاسخ به این مدعای ایشان در بخش توسل به انبیاء و اولیا الهی داده شد. ولی به اجمال عرض می­کنم که کسانی که خداوند را از سر اخلاص بخوانند و یا برای برآورده شدن حاجات خود به انبیاء و اولیا الهی متوسل شوند. در صورت مصلحت، حاجات آنها برآورده می­شود و جای انکار ندارد. قرآن در این باره می­فرماید: خداوند دعای هر دعا کننده­ای را اجابت می­کند البته اجابت دعا، مشروط به دعا کردن است "وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ" ﴿بقره/۱۸۶﴾ "و هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤ ال کنند بگو) من نزدیکم! دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا می‏خواند پاسخ می‏گویم، پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند)"    و یا در آیه­ای دیگر می­فرماید: "وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ" (غافر/۶۰) " پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم، کسانی که از عبادت من تکبر می‏ورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ می‏شوند."  و یا در آیه دیگر می­فرماید: "قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا " (الفرقان/۷۷) "بگو پروردگار من برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد."  قرآن در این آیات به صراحت اشاره می­کند که اجابت حوایج مردم مشروط به خواندن خدا است. اگر کسانی خداوند را نخوانند با­لطبع حاجات آنها نیر برآورده نمی­شود. این امر مرهون قابلیت قابل است نه قاعلیت فاعل از این رو، حضرت ذکریا از خداوند طلب فرزند کرد و خداوند نیز حاجات او را برآورده نمود "وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَی رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ" ﴿انبیاء/۸۹﴾ " و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندی به من عطا کن) و تو بهترین وارثانی"  و در آیه دیگر دعای حضرت ایوب را برآورده می­فرماید. "فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِکْرَی لِلْعَابِدِینَ"﴿انبیاء/۸۴﴾ " ما دعای او را مستجاب کردیم، و ناراحتیهائی را که داشت برطرف ساختیم، و خاندانش را به او بازگرداندیم، و همانندشان را بر آنها افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد، و تذکری برای عبادت کنندگان"  این سنت الهی است که هر کسی خدا را بخواند در صورت مصلحت، دعای او به اجابت می­رسد. بنابراین عنایت خاص الهی هنگامی  ممکن می­شود که بنده قابلیت لازم را داشته باشد و الا از طرف خدا همواره فیض آماده است. نتیجه این که اگر شیعیان، متوسل به امام حسین علیه السلام شوند و از او بخواهند که در حق آنها دعا کند تا مورد عنایت خاص الهی قرار گیرند یا بیماری آنها برطرف گردد جای انکار ندارد، همان گونه که فرزندان حضرت یعقوب برای آموزش خود به پدر متوسل شدند تا در حق آنها دعا کند و همان گونه که پیراهن حضرت یوسف چشم پدر را بینا نمود و نیز اعطای فیض و عنایت الهی در صورتی که قابلیت قابل ظرفیت آن را داشته باشد بر خلاف عدالت الهی نیست. پس محتوای سخن منقول از میرزای شیرازی جای انکار ندارد که ایشان به صراحت می­گوید قطعاً دروغ است. خدا به هر دردی نمی­‌خورد. ۴-دکتر سروش در بخشی دیگر از مصاحبه خود مطرح می­کند: "آن خدای دین معیشت اندیش که خلاهای زندگی شان را پر می­کرد، آن خدا اکنون غائب است. آن خدا هیچ وقت حاضر نبوده است. فکر می­کردند حاضر است فقط در خیال آنها حاضر بوده است. هر اتفاقی که می­افتاد می­گفتند خدا کرده است. می­گفتند خدا به من یک دختر داده خدا جان من را حفظ کرده. البته در این که علت العلل خداوند است، بحث و شکی نداریم. اما این که در هر حادثه خاصی شما پای خداوند را به میان بیاروید و آن را در عرض علل طبیعی بنشانید خطا است..... خدا به هر دردی نمی­خورد به درد تنهایی روح می­خورد، به درد عاشقی می­خورد و به در
ست که با چشمانی باز و عقلانیت لازم، روش و آیین پدران علم جدید را مورد نقادی قرار داده و با دلیل و برهان معلوم سازیم که آنان بر راه صحیحی حرکت نکرده­ اند و در مقابل آنها تفسیرها و نظریه پردازی­های درستی به عمل آوریم حال سؤال این است که این پدران علم جدید با این افکار نادرست، صلاحیت تدوین علوم جدید را داشته ­اند؟ آیا ما باید این افکار نادرست و غیر علمی را با تبلیغات به عنوان نظریات علمی، دانسته و نظریه ­های مخالف این تئوری ها را غیر علمی و دخالت ایدئولوژی در دین قلمداد کنیم و ذهن و روان دانشجویان خود را آکنده از این نظریات به اصطلاح نادرست علمی نموده و هر گونه مخالفت با آنها را دخالت دین در عرصه علم تلقی نماییم؟ آیا پیروی از این پدران علوم انسانی جدید که ملحد و تجربه­ گرا و مادی ­گرا هستند. یادآور این آیات قرآن نیست: وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ. (بقره، ۱۷۰) و چون کفار را گویند: پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا بایست آنها تابع پدران باشند گر چه آن پدران بی‌عقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟ " وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَی عَذَابِ السَّعِیرِ." (لقمان ۲۱) (و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید«!، می‌گویند: «نه، بلکه ما از چیزی پیروی می‌کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!» آیا حتّی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیّت می‌کنند)؟! هنگامی که پیامبر گرامی اسلام(ص)، برخی از مردم را دعوت به آیین، عقلانی و درست می­ نمود، می­ گفتند که ما از آیین و برنامه­ هایی پدرانمان پیروی می­ کنیم و قرآن می ­فرماید آیا تبعیت کورکورانه از پدرانی که خود بر راه صحیح نبودند، امر درستی است؟ به نظر می­ رسد که پدران علم جدید که براساس روش صرفاً علمی و تجربه ­گرایانه اصول وحیانی و ماوراء طبیعی را تبیین و تفسیر کرده­ بر روش صحیح و درستی حرکت ننموده ­اند.بنابراین اگر هم مخالفتی با برخی از یافته های علوم انسانی غربی می شود به دلایل فوق است. خداپرستی قبیله گرایانه ودروغ بودن قرائت زیارت عاشورا و توسل به امام حسین علیه السلام جهت  رفع وبا ۳-دکتر سروش در بخشی دیگر از مصاحبه می­گوید: "در زمان میرزای شیرازی در نجف وبایی آمد ایشان پیام داد و گفت من مجتهدم، من نیک­خواهم، سخن از گزافه نمی­گویم. شیعیان بروند زیارت عاشورا را بخوانند تا شر وبا کاسته شود شیعیان رفتند و زیارت عاشورا را خواندند و پس از آن  شیعیان از وبا مصون ماندند..." من کاری به راست و دورغ این حادثه ندارم. قطعاً دروغ است.... اولاً دروغ داریم تا دروغ. این نوع دروغ تفرقه افکن است. یک خداپرستی بسیار خودخواهانه و قبیله گرایانه­ای در درون این قصه نهفته است که گویا بندگان خدا برای او فرق دارند به کمک این یکی می­رود ولی به کمک آن یکی نمی­رود والله این گونه دینداری قابل تاییدی نیست و من از موضع روشنفکران دیندار به همه دوستان و همه کسانی که سخن من را می­شنوند می­گویم که اینها نه جزء ذات دین است و نه جزء اعراض دین. نقد: از این مطلب دکتر سروش دو مطلب مهم استفاده می­شود: ۱-این خبرکه "مردم و از جمله شیعیان اگر دعا کنند، وخدا مستجاب کند، دروغ است". ۲-این که "خدا به برخی از بندگان توجه و به برخی دیگر بی توجه باشد، خداپرستی قبیله گرایانه است" به نظر می­رسد هر دو استنباط دکتر سروش،برخلاف آموزه­های قرآنی است. در ابتدا به مطلب دوم اشاره می­کنیم. جناب آقای سروش، خداوند رحمان و رحیم، لطف خود را به انسان­ها در قالب وحی از طریق پیامبران ارزانی داشته است. مردم با این هدایت الهی به دو گونه برخورد می­کنند: ۱-برخی از انسان­ها با دیدن معجزات الهی با آغوش باز پیامبر و پیام الهی او را می­‌پذیرند و در رکاب او علیه ظالمان و مفسدان مبارزه می­کنند ۲-دسته دیگر از انسان­هاکه از هوی نفس تبعیت کرده با پیامبر و پیام او به مخالفت برخاسته و کمر همت به نابودی آنها می­‌گمارند. و در این راه از هیچ جنایتی دریغ نمی­ورزند. قرآن از دسته اول به عنوان شاکر و مومن و از دسته دوم به عنوان کافر و کفور یاد می­کند. "إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا" (الانسان/۳) " ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس" "هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کَافِرٌ وَمِنْکُمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ "﴿ التغابن/۲﴾ " او کسی است که شما را آفرید (و به شما آزادی و اختیار داد) گروهی از شما کافر و گروهی مؤم
ن هستند، و خداوند به آنچه می‏‌دهید بینا است." خداوند، دسته کافران را مذمت و سرزنش نموده و به آنها وعده عذاب می­دهد و از این رو دشمن خود می­داند و دسته مومنان را تشویق و تایید و از این رو آنها را دوست خود دانسته و به آنها وعده بهشت می­دهد. اینک آیات در ارتباط با گروه مومنان: ۱- " إ ِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَی مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ" ﴿المائده/۶۹﴾ "آنها که ایمان آورده‏ اند و یهودیان و صابئان و مسیحیان هر گاه ایمان به خداوند یگانه و روز جزا بیاورند و عمل صالح انجام دهند نه ترسی بر آنها است و نه غمگین خواهند شد."   ۲-"اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ" (بقره/۲۵۷) " خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‏ اند، آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون می‏برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند، که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‏برند، آنها اهل آتش اند و همیشه در آن خواهند ماند" ۳- همچنین قرآن در آیاتی می­فرماید: خدا، محسنین، مطهرین، توابین، متقین وصابرین و متوکلین و مقسطین را دوست دارد.  " إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ" (بقره/۱۹۵) " خداوند، نیکوکاران را دوست می‏دارد"-  " فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ" (آل عمران ۷۶) " خداوند پرهیزکاران را دوست دارد. اینک آیات در ارتباط با کافران و مفسدان ۱-"وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ خَالِدِینَ فِیهَا وَبِئْسَ الْمَصِیرُ" (التغابن/۱۰) "اما کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند آنها اصحاب دوزخند، و جاودانه در آن می‏مانند، و سرانجام آنها سرانجام بدی است" ۲--" وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ" (بقره/۲۵۷) ". (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند، که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‏برند، آنها اهل آتش اند و همیشه در آن خواهند ماند" ۳-همچنین قران در آیاتی می­فرماید: خداوند، کافران، ظالمان و مفسدان، مسرفان و مستکبران را دوست ندارد و در آیه­ای دیگر می­فرماید اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد. " فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْکَافِرِینَ" (آل عمران ۳۲) " ، خداوند کافران را دوست نمیدارد." " وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ" (آل عمران ۵۷)  " ، و خداوند، ستمکاران را دوست نمیدارد" " وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ"(مائده ۶۴)   " و خداوند مفسدان را دوست ندارد" جناب آقای دکتر سروش، اصولاً فلسفه بهشت و دوزخ و عدالت خدا، دلالت بر آن دارد که انسان­ها در این عالم در پذیرش سخنان حق به اختیار خود برابر نیستند، برخی مفسد و کافر و برخی دیگر مومن و پرهیزکارند و از این رو، عدالت خداوند اقتضاء می­کند که به دو شیوه متفاوت با آنها برخورد نماید. قرآن به صراحت در این باره می­فرماید که ما مومنان و صالحان را همسان مفسدان قرار نمی­دهیم و اگر کسانی فکر کنند که آنها در نزد خدا برابرند، چه بد داوری کرده­اند به عنوان نمونه به آیات ذیل توجه فرمایید. ۱- "أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ" ﴿ص/۲۸﴾ " آیا کسانی را که ایمان آورده‏ اند و عمل صالح انجام داده‏ اند همچون مفسدان در زمین قرار دهیم، یا پرهیزگاران را همچون فاجران!" ۲- "أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْیَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ" (الجاثیه/۲۱)  "آیا کسانی که مرتکب سیئات شدند گمان کردند که ما آنها را همچون کسانی که ایمان آورده‏ اند و عمل صالح انجام داده‏ اند قرار می‏دهیم که حیات و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داوری می‏کنند"  بنابراین از نظر قرآن بندگان خدا در پیشگاه خداوند برابر نیستند، زیرا برخی از آنان با اختیار خود راه فساد و تباهی را انتخاب کرده و در زمره کافران و مورد مذمت خدا قرار گرفته­اند که جایگاه آنان دوزخ است و برخی دیگر با اختیار و تعقل خود راه ایمان و عمل صالح را برگزیده­اند و در زمره نیکوکاران و تقوا پیشگان و مورد محبت خدا قرار گرفته­اند و جایگاه آنها بهشت برین است. البته رحمانیت خداوند اقتضاء می­کند که حتی کافران نیز از رزق و روزوی و نعمت دنیوی بهره­مند شوند شاید که روزی به راه مستقیم ه
📌عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال: ✨من تزوج امراة لمالها وکله الله الیه، و من تزوجها لجمالها رای فیها ما یکره، و من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک. از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: ⚡هر که با زنی به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال وی واگذار می کند، و هر که با او به خاطر جمال و زیبائی اش ازدواج نماید، در او چیزی را که خوشایند او نیست، خواهد دید، و هر که با وی به خاطر دینش ازدواج کند، خداوند تمامی این مزایا را برای او جمع می کند. 📚وسائل الشیعه، ج 14، ص 31 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
هشدار به زوج‌های جوان: همسرتان را کنترل نکنید ----- باشگاه خبرنگاران نوشت: یک روانشناس درباره کنترلگری همسران، توضیحاتی داد. شایسته زنجیران روانشناس و مشاور درباره کنترلگری همسران، اظهار کرد: اگر نامزد و یا همسر خود را مکررا بصورت محسوس و نامحسوس کنترل می‌کنید و مدام سوالاتی چون: کجا بودی؟ کجارفتی؟ کی کارت تموم میشه؟ کی پیشته؟ چرا اینو پوشیدی؟ چرا خندیدی؟ و... از او می‌پرسید، عمیقا توصیه میکنم دست از این کار بردارید. وی بیان کرد: بدترین چیزی که هر انسانی را از برقراری یک رابطه فراری می‌دهد این است که فکر کند کسی آزادیش را محدود می‌کند و مجبور است پیوسته در یک دادگاه ناعادلانه بی گناهیش را اثبات کند. این روانشناس گفت: علاقه به حفظ زندگی و آنچه مالک آن هستیم رفتاری کاملا طبیعی است، ولی یادمان باشد بسیاری از رفتارهای طبیعی اگر کنترل نشوند منجر به آسیب می‌شوند و بی شک یکی از اصول داشتن رابطه صمیمانه بین زوجین، اعتماد و شفافیت است. زنجیران تصریح کرد: در اینجا میخواهم از شما بپرسم شفافیت در یک رابطه به چه معناست؟ آیا کنترل و چک کردن همسر نشانه شفافیت و اعتماد است یا اضطراب و عدم امنیت؟ آنچه روشن است این است که کسی که مدام همسرش را کنترل می‌کند دچار اضطراب و عدم امنیت است. وی افزود: زوجینی که در چنین موقعیتی هستند روابطشان روی یک زمین لرزان است و به هیچ عنوان در چنین شرایطی شفافیت و اعتماد وجود ندارد، حال اینکه اگر این سوء ظن و کنترلگری به یک اتفاق هر روزه تبدیل شود فرد مدام احساس ناامنی می‌کند و بدترین چیزها را در مورد همسرش تجسم می‌کند. حتی یک اتفاق ساده می تواند شعله‌های سوء ظن و بدگمانی را روشن کرده و محیط زندگی را به میدان جنگ تبدیل کند. این روانشناس افزود: گاهی اوقات سوء ظن درست است، اما آنچه مسلم است این عدم اعتماد و کنترلگری منجر به شکاف و آسیب در رابطه زوجین می شود. مکررا تاکید میکنم اگر سوءظن درست باشد کنترلگری به هیچ عنوان مانع از انجام آن عمل نمی‌شود و در صورتی که سوء ظن نادرست باشد ممکن است همسر فرد شک کننده، حالت تدافعی گرفته و حتی ممکن است وسوسه شود که واقعا خیانت کند. زنجیران با اشاره به اینکه یک واقعیت مهم این است که هرچقدر همسر خود را بیشتر کنترل کنید بیشتر از او فاصله می‌گیرید، اضافه کرد: پیشنهاد می‌کنم هر زمانی در مورد یکی از رفتارها و گفتارها و موقعیت‌هایی از همسرتان دچار برداشت‌های ذهنی منفی شدید (ممکن است درست باشد یا نه یک سوءبرداشت باشد) و این برداشت برایتان مشغله ذهنی ایجاد کرد به جای کنترلگری و چک کردن همسرتان، با صداقت و به دور از تمام هیجانات در یک شرایط مناسب از همسرتان جواب تمام مشغله‌های ذهنتان را بپرسید و با صبوری به خودتان و فرد مقابلتان فرصت گفتمان در شرایط آرامی را فراهم کنید و مهمترین پیامد کنترلگری این است که زندگی را به کام خود و عزیزترین فرد زندگیمان تلخ می کنید. https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
🌹همسر سردار شہید یوسف کلاهدوز🌹 شاید علاقہ اش را خیلے بہ من نمی‏گفت، ولےدر عمل خیلےبہ من توجہ می‏کرد. ❤️با همین کارهایش غصہ دورے از خانواده ام یادم می‏رفت. 💕💕💕 حقوق کہ می‏گرفت، می‏آمد خانہ و تمام پولش را می‏گذاشت توے کمد من. می‏گفت: «هر جور خودت دوست دارےخرج کن». 💓💓 خرید خانہ با من بود. اگر خودش پول لازم داشت مے آمد و از من مے گرفت. هر وقت هم کہ دلم براے پدر و مادرم تنگ می شد. آزاد بودم یکے دو هفتہ بروم اصفهان. اصلاً سخت نمےگرفت. از اصفهان هم کہ بر مےگشتم، مےدیدم زندگے خیلے مرتب و تمیز است. لباسهایش را خودش مےشست و آشپزخانہ را مرتب می‏کرد. https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
🌹‍ 🌼 🔸 مسائلی که برای شناخت لازم است بررسی شود، متعدد هستند که در اینجا به اختصار به پنج مورد آن اشاره می‌کنیم: ♦️ظاهر او را بپسندید ♦️بتوانید با او ارتباط برگیرید ♦️در جریان روابط مهم و تأثیرگذار گذشته او قرار بگیرید ♦️مسئولیت‌پذیری او در زندگی مشترک را به‌طورجدی بررسی کنید ♦️خانواده‌اش را بپسندید 📌 به‌علاوه مهم است که تناسب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی خانواده او و خانواده خودتان را هم مورد توجه قرار بدهید. 💖💍💖💍💖💍💖💍💖💍💖💍 https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
💎بهترین مرد ها از زبان بهترن زن عالم: حضرت فاطمه زهرا (س) که خود بهترین زنان عالم است، بهترین مردها را در جایگاه همسر چنین معرفی می کند: بهترین شما کسانی هستند که شانه هایشان نرم تر است. و بیش از همه زنان شان را تکریم می کنند. چند نکته: 1. منظور از نرمی شانه : یعنی اهل غرور و تکبر نیستند، شانه بالا نمی اندازند و خود را بالاتر نمی دانند به همسرانشان نزدیک هستند و چه بسا شانه هایشان جای ارامش سر همسرشان است. 2. قبل از اینکه دیگران بخواهند از همسرشان تعریف و تمجید و تکریم کنند، این مردها هستند که باید همسر را در آغوش محبت کلامی و رفتاری بگیرند. یکی از نشانه های اهل ایمان نیز همین است: امام علی (ع): ... لیّن العریکه مومن شانه هایش نرم است. یعنی در برابر دیگران اهل تکبر و غرور و بالاگرفتن خود نیست. https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
🌸 آسیه آسیه همسر با ایمان فرعون مصر در زمان موسی و از زنان نمونه تاریخ است. در قرآن به نام آسیه تصریح نشده؛ اما با عنوان همسر فرعون دو بار از او یاد شده است. 🌼 ایمان آسیه آسیه، با مشاهده معجزه عصای موسی و غلبه وی بر ساحران به او ایمان آورد ولی ایمان خود را اظهار نمی کرد تا زمانی که همسر حزقیل خزانه دار فرعون به سبب ایمانش به دست فرعون کشته شد؛ آن گاه با اعتراض به فرعون و سرزنش وی، ایمان خود را آشکار ساخت. جابر از پیامبر به نقل کرده که سه نفر حتی یک لحظه به وحی کافر نشدند: مؤمن آل یاسین، علی بن ابی طالب و آسیه همسر فرعون 🔷 شکنجه و شهادت آسیه فرعون دستور داد آسیه را به زمین میخ کوب کرده، سنگی بزرگ را بالای سرش بیاویزند تا از ایمانش دست بردارد، اما آسیه از ایمان خود دست برنداشت و از خداوند خواست که به جای قصر فرعون، خانه ای در جوار رحمت خویش در بهشت برایش بنا کند و او را از فرعون و کفر و ستم او رهایی بخشد: «رَبِّ ابْنِ لِیِ عِنْدَكَ بَيتا فِیِ الْجْنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» تحریم/ 11 ⬅️ پیامبر اکرم، آسیه را در کنار مریم، خدیجه و فاطمه به عنوان یکی از چهار زن کامل و برتر عالم و نیز از بهترین زنان اهل بهشت شمرده است. https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
💖 حوایِ آدم 💖: ❤️ حق ❤️ پیامبر مهربانی ها می فرماید: مادر خود را دریاب مادر خود را دریاب مادر خود را دریاب سپس پدر خود را و پس از آن کسانی که به تو نزدیکترند 🌸 این یعنی در یک خانواده بزرگترین همراهی و همدلی و مواسات و محبت و توجه باید برای مادر باشد بعد پدر و بعد دیگر اعضای خانواده این نگاه برای رابطه فرزند و والدین است. و به معنای ترجیح دادن والدین بر همسر نیست. https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada