eitaa logo
خانواده و مهارتهای زندگی
190 دنبال‌کننده
447 عکس
382 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*شاهقلی میخواست خودکشی کنه ، حکیمی دیدش بهش گفت : *چرا میخوای خودتو بکشی؟* *گفت : مشکل خانوادگی دارم☹* *حکیم گفت : *مشکلی نیست که حل نشه، بگو مشکلت چیه؟🤔* *شاهقلی گفت : *با یک زن بیوه ازدواج کردم که یه دختر داشت . پدرم تا دخترش را دید با اون ازدواج کرد !* *پدرم شوهر دخترم شد و من پدر زنش !* *بعد از مدتی زنم بچه دار شد که پدرم پدربزرگش شد و همانطور که فرزندم برادر زن پدرم است او خاله ام شد و فرزندم داییم !!* *و زمانیکه زن پدرم بچه دار شد فرزندش برادرم شد و در آن واحد نوه ام ، چون نوه زنم میشد و زنم چون مادربزرگ برادرم میشد مادربزرگ منم هست . با این حساب من همسر مادربزرگم هستم و پدربزرگ برادرم از پدرم و پدربزرگ خودم و نوه خودم . 😧* *حکیم گفت : *توکل به خدا کن و خودکشی کن . خدا خودت و پدرت رو نابود کنه و لعنت بر پدر و مادر کسی که دوباره ازت سؤال کنه* 😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣 https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
🔹🔹چهل مرد لعنت شده از دیدگاه رسول الله «صلی الله علیه وسلم» اول: مردانی که "سود" میخورند:: روایت"صحیح البخاری" آدرس حدیث"5962" دوم: مردانی که"سود"میدهند:: روایت "صحیح البخاری" آدرس حدیث"5347" سوم: مردانی که شاهد"سود"خوران میشوند:: روایت"ابومسلم" آدرس حدیث"4177" چهارم: مردانی که نویسنده گی"سود"خواران را می کنند:: روایت"ابومسلم" آدرس حدیث"5962" پنجم: مردانی که خودرا "خالکوبی"می کنند:: روایت"صحیح البخاری" آدرس حدیث "5962" ششم: مردانی که دیگران را"خالکوبی" می کنند:: روایت"صحیح البخاری" آدرس حدیث"5962" هفتم: مردانی که حیوانات را مثله میکنند یعنی گوش و دم شان راقطع میکنند:: روایت" صحیح البخاری"آدرس حدیث"5515" هشتم: مردانی که صورت حیوانات را"داغ" می کنند:: روایت"ابومسلم" آدرس حدیث"5674" نهم:مردانی که باحیوانات عمل "شهوانی"راانجام میدهند:: روایت"مسنداحمد" آدرس حدیث "2917" دهم: مردانی که قومی را امامت میدهند وقوم شان از ایشان ناراض میباشند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"358" یازدهم: مردانی که"دزدی" می کنند:: روایت"صحیح البخاری" آدرس حدیث"6799" دوازدهم: مردانی که بر"نابینا" راه را اشتباه نشان میدهند:: روایت"مسنداحمد" آدرس حدیث "2917" سیزدهم: مردانی که خودرا با"زنان" تشبیه"می کنند:: روایت"صحیح البخاری" آدرس حدیث "5885" چهاردهم: مردانی که"لواطه"می کنند:: روایت"مسنداحمد" آدرس حدیث"2917" پانزدهم: مردانی که والدین خودرا"نفرین" می کنند:: روایت " ابومسلم" آدرس حدیث"5239" شانزدهم: مردانی که والدین خودرا "آزار"می دهند:: روایت "روایت"مسنداحمد" آدرس حدیث"2917" هفدهم: مردانی که به پدری غیراز پدرشان ادعا میکنند:: روایت"ابوداود" آدرس حدیث"5117" هجدهم: مردانی که برای غیر"الله جل جلاله" قربانی می کنند:: روایت"ابومسلم" آدرس حدیث"5239" نزدهم: مردانی که"بدعت"نوآوری در دین جامیدهند:: روایت "ابومسلم" آدرس حدیث"4100" بیستم: مردانی که لباس"زنانه"می پوشند:: روایت"ابوداود" آدرس حدیث"2164" بیست ویکم: مردانی از راه خلاف با"زنان" نزدیکی میکنند:: روایت"صحیح البخاری"آدرس حدیث"5862 بیست دوم: مردانی که"مجسمه" می سازند:: روایت"ابومسلم" آدرس حدیث"5241" بیست سوم: مردانی که حدود زمین کسی را"دزدی" می کنند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1120" بیست چهارم: مردانی که زنان را"حلاله"می کنند یعنی بعداز"طلاق" دفعتا باایشان ازدواج میکنند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث "1120" بست پنجم: مردانی که بر سر"قبرها" مسجد می سازند:: روایت"ابوداود" آدرس حدیث"3238" بیست ششم: مردانی که فریب کاری و تقلب کاری در امور کارهامی کنند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1941" بیست هفتم: مردانی که "شراب" می نوشند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" بیست هشتم: مردانی که"شراب" می فروشند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" بیست نهم: مردانی که"شراب" می خرند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" 30: مردانی که"شراب" را می سازند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" 31: مردانی"شراب" برای شان ساخته میشود:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" 32: مردانی که ساقی"شراب"هستند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" 33: مردانی که"شراب" به سوی شان انت قال داده میشود:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" 34: مردانی که"شراب" را انتقال میدهند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" 35: مردانی که در هرحال با"شراب"خوران همکاری می کنند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1259" 36: مردانی که"رشوت" میگیرند:: روایت"ابوداود" آدرس حدیث"3582" 37: مردانی که بین"رشوت" میدهند:: روایت"ابوداود" آدرس حدیث"3582" 38: مردانی که بین"رشوت"دهنده" و"رشوت"گیرنده واسطه می شوند:: روایت"مسنداحمد" آدرس حدیث"22452" 39: مردانی که به"مسلمانان" ضرر وزیان میرسانند:: روایت"ترمذی" آدرس حدیث"1941" 40: مردانی که مواد غذای را "احتکار"میکنند و ذخیره میکنند تاکه گران بفروشند:: روایت "ابن ماجه" آدرس حدیث"2153" حضرت نبی اکرم ص فرموده هر امت من که چهل حدیث من را به کسی دیگر برساند در روز آخرت من شفاعت اش را میکنم. پس کوشش کنیم که با دیگران این موضوع را شریک کنیم. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
گرم‌ترین خانه خانه‌ای ست که در آن "مردِ خانه" محترم شمرده شود و "زنِ خانه" محبوب باشد، فقط همین ... مرد تشنه احترام است و زن عاشق محبت است ...! https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
همانقدر که مشتاق برآورده شدن نیازهای خودتان هستید، از نیازهای همسرتان نیز جویا شوید. هر از چندگاهی باهم خلوت کنید و با محبت از او درباره نیازهایش، آرزو ها و اهداف شخصی اش سوال کنید. https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
📚 در گذشته، پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر عمر می کرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، کفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. و امّا در نزدیکی بساط کفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات در دکان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش کار می کردند، کم کم از آوازه خوانی های کفاش خسته و کلافه شد ... یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ کفاش گفت روزی سه درهم تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر کار کردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی کن و بگذار من هم کمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا کلافه کرده ... کفاش شکه شده بود، سر در گم و حیران کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پول چه کنند ...! از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان شده بود مواظبت از آن کیسه ی زر ... تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت ، کیسه ی زر را به تاجر داد و گفت : بیا ! سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده! https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
هنگامی که روح در تو دمیده می شود، در شکم یک زن هستی هنگامی که گریه میکنی، در آغوش یک زن هستی هنگامی که عاشق میشوی، در قلب یک زن هستی *زن امانت است،* *نه برای اهانت!* هنگامی که درکنار یک مرد هستی قابل احترام و استواری وقتی برای یک مرد احترام قائلی درقلب یک مردی مرد هم برای *احترام است* *نه احتقار..!* این را مد نظر داشته باشید که این رابطه باید دوطرفه باشد محبت یکسر میشود مایه درد سر https://eitaa.com/ezdavajvakhanavada
پخش کنیدتامحتکرین (مخصوصاماسک) ببینند وخجالت بکشند😢😢😢😢
سرویس : حوزه و روحانیت » تبلیغ و تهذیب۲۵ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۵کد خبر: ۶۴۸۱۹۰ پ پاسخ دکتر محمدرضایی به سروش محمد محمدرضایی استاد تمام فلسفه دانشگاه تهران به مدعیات عبدالکریم سروش در باب این مساله که "خدا به هر دردی نمی­‌خورد" پاسخ داده است. به گزارش خبرگزاری رسا، متن پاسخ  محمد محمدرضایی (استاد تمام فلسفه دانشگاه تهران و رییس کارگروه فلسفه دین و کلام جدید شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی و برنامه­ ریزی وزارت علوم )به مدعیات دکتر عبدالکریم سروش در باب این مساله  که "خدا به هر دردی نمی­خورد" به این شرح است: باسمه تعالی چندی پیش به مناسبت انتشار ویروس کرونا در ایران و جهان مصاحبه­‌ای از دکتر عبدالکریم سروش، تحت عنوان "خدا به هر دردی نمی­خورد" در رسانه­‌های مجازی منتشر شد. وی  در آن مصاحبه، مطالبی را مطرح نموده ­اند که نیاز به نقد و بررسی بیشتری دارد. اینجانب ابتدا آن مطالب را بیان و سپس نظرات خود را در قالب نقد و بررسی مطرح خواهم نمود تا مخاطبان و خوانندگان عزیز خود به قضاوت بپردازند. اینک سرفصل مطالب ایشان: ۱- هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که امام مدفون در خاک، صدای زائران را بشنود و به آنها پاسخ بدهد و یا اساساً قدرت برآوردن حاجات آنها را داشته باشد. ۲- آتش غرب­زدگی توسط برخی افراد نادان همه چیز غربی را از غربال انکار گذارندند علوم انسانی غربی را و حالا طب غربی را . ۳- این که در زمان میرزای شیرازی، شیعیان با خواندن زیارت عاشورا وبا را بر طرف کردند،  قطعاً دروغ است و یک دروغ تفرقه افکنانه است که یک نوع خداپرستی قبیله گرایانه را تبلیغ می­کند. ۴- خدا به هر دردی نمی­خورد و این که شما در هر حادثه‌­ای پای خدا را به میان بکشید، قطعاً خطا است. خدا به درد تنهایی روح می­خورد به درد عاشقی می­خورد. ۵- امید ضعیفی دارم که مساله شر در الهیات  اسلامی همانند الهیات غربی جدی گرفته شود. با مساله شرور باید ارتباط خود را با خدا از نو تعریف کنیم. اما تفصیل مطالب همراه با نقد و بررسی: امامان، صدای زائران را نمی‌­شنوند ۱-دکتر سروش می ­گوید: "هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که این خفتگان در زیر خاک، خواه امام، خواه خواهر امام و صدای زایران را می­شنوند. و به آنها پاسخ می­دهند و یا اساساً قدرت بر آوردن حاجات آنها را دارند.... من مشکلی ندارم، با این که آدمیان به بزرگان خود احترام بگذارند و حتی به قبور آنها احترام بگذارند. اما قصه حرمت نهادن و ستایش کردن چیزی است و قصه حاجت خواستن و شفا خواستند چیز دیگری است اینها را باید از یکدیگر جدا کرد." (ص۱) نقد: بر خلاف دیدگاه آقای سروش، آیات و روایات دلالت بر آن دارند که پیامبر گرامی اسلام (ص) و حضرات معصومین که به جهت عنایت ویژه خداوند به آنها و به جهت مقام و منزلت آنها نزد خداوند هم سخن ما را می­شنوند و هم می­توان از آنها درخواست نمود که برای آموزش ما به درگاه خداوند دعا کنند.   و اینک دلایل: ۱-خداوند، دعای اولیاء الله را اجابت می­کند. پیامبر گرامی اسلام در حدیث قرب نوافل به مقامات اولیاء الله چنین اشاره می­کند: بنده من بر اثر انجام فرائض و نوافل به مقامی می­رسد که محبوب من می­شود وقتی محبوب من شد، من گوش او می­شوم که با آن می­شنود و چشم او می­شوم که با آن می­بیند و زبان او می­گردم که با آن سخن می­گویدو دستش می­شوم که با آن می­گیرد. هر گاه مرا بخواند اجابت می­کنم و اگر چیزی از من بخواهد می­بخشم. ( ان دعانی، اجبته و این سالتنی اعطیته) (کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۵۲) ۲-قرآن، به امور خارق العاده و کراماتی اشاره می­کند که از سوی انبیاء و بندگان خاص خدا به انجام می­رسد. اینک به چند نمونه اشاره می­ کنیم: الف: حضرت یوسف، به فردی (برادرش) ماموریت داد که به نزد پدر خود، حضرت یعقوب که از فراق او نابینا شده بود، برود و پیراهن او را بر چهره پدر بیفکند تا بینایی خود را باز یابد. قرآن در این باره می­ فرماید: "فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ" ﴿یوسف /۹۶ ﴾   "پس چون مژده‏ رسان آمد آن [پیراهن] را بر چهره او انداخت پس بینا گردید گفت آیا به شما نگفتم که بی‏شک من از [عنایت] خدا چیزهایی می‏ دانم که شما نمی‌دانید" ب:  هنگامی که حضرت سلیمان به یاران خود اشاره می­کند که کدام یک از شما می­تواند تخت بلقیس را برای من بیاورد یکی از یاران او به نام آصف بن برخیا که به علمی از کتاب الهی دانا بود در یک چشم بر هم زدن تخت بلقیس را حاضر نمود. قرآن می­فرماید: "َقالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ ک
َفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ" (نمل/۴۰﴾ " کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی] بود گفت من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت می ‏آورم پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی می ‏کنم و هر کس سپاس گزارد تنها به سود خویش سپاس می‏ گزارد و هر کس ناسپاسی کند بی‏ گمان پروردگارم بی ‏نیاز و کریم است" ج: امور خارق العاده­ای که از جانب حضرت مسیح به اذن و قدرت الهی انجام شده است: مانند ساختن پرنده­ای از گل، زنده کردن مردگان، شفا دادن کور مادرزاد و بیماران لاعلاج و .... (آل عمران/۴۹) بنابراین، بر اساس این آیات، انجام امور خارق العاده از سوی انبیاء الهی ،امری عادی و مورد قبول قرار گرفته است. ۳-توسل به انبیاء و اولیاءالهی قرآن، از مومنین می­خواهد که جهت استغفار گناهان و طلب حاجات به انبیاء و اولیاء الهی متوسل شوند. "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ" ( مائده/۳۵) " ای کسانی که ایمان آورده‏ اید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید" برای تقرب به خدا وسایل و اسباب گوناگون وجود دارد  که از جمله آنها توسل به دعای پیامبران الهی است. برای نمونه هنگامی که فرزندان حضرت یعقوب به خطای خود پی بردند، پیش پدر آمدند و از او خواستند که از خدا برای آنها طلب آمرزش کند. "قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ" " قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ"(یوسف ۹۸-۹۷) " گفتند ای پدر برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم" " گفت به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می‏ خواهم که او همانا آمرزنده مهربان است" و نیز قرآن در آیه­­ای دیگر بیان می­کند که کسانی که بر خود ستم کردند به نزد پیامبر می­آمدند و از خدا طلب آموزش می­کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می­کرد(وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ) بنابراین ما بر اساس این آیات می­توانیم از انبیاء و اولیاء الهی بخواهیم که در حق ما دعاکنند، همان گونه که در زمان رسول خدا و حضرت یعقوب این کار به انجام رسید. حال ممکن است سوال شود که این توسلات در زمان حیات پیامبر و ولی خدا صورت گرفته ولی توسل بعد از وفات آنها صحیح نیست. در پاسخ می­توان گفت که حقیقت و اثر بخشی انسان به روح اوست نه جسم و این روح در حیات برزخی به حیات خود ادامه می­دهد (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‌ یَوْمِ یُبْعَثُونَ) در ضمن قرآن به صراحت بیان می­نماید که شهدا زنده­اند و نزد پروردگار خود روزی می­خورند و پیامبران و امامان معصوم که افضل از شهداء هستند بعضاً خود نیز در زمره شهداء بوده‌­اند. در ضمن همه ما در نمازهای واحب روزانه، بر پیامبر گرامی اسلام سلام می­فرستیم، السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته، اگر ایشان  سلام ما را نشنود که لغویث در کلام لازم می­آید(شایسته ذکر است هنگامی که اینجانب به مناسبتی با برخی از عالمان وهابی گفت و گو می­کردم به آنها گفتم که پیامبر زنده است و جواب سلام ما را      می‌­شنود زیرا ما در نماز به او سلام می­‌کنیم، ایشان در پاسخ گفت: پیامبر فقط سلام ما را می­شنود ولی حاجات دیگر ما را نمی­‌شنود) بنابراین، براساس دلایل فوق توسل به پیامبر و ائمه معصومین که جان پیامبر هستند و خداوند عنایت خاص به آنها داشته و پلیدی را از آنان بر طرف نموده است (یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا) در زمان حیات و ممات آنان صحیح است و آنها هم صدای ما را می­شنوند و هم در صورت مصلحت، خداوند دعای آنان را مستجاب می­فرماید. بنابراین از جناب آقای دکتر عبدالکریم سروش می­خواهم که در باب اعتقادات تشیع و توسل به پیامبر و امامان معصوم و اولیاء الله با تامل و تفکر بیشتری سخن بگویند. (در ضمن جهت مطالعه بیشتر در باب توسل و شفاعت و عقاید وهابیت به کتاب­های استاد محترم حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی مراجعه شود.) انکار طب و علوم انسانی غربی ۲-دکترعبداللکریم سروش در بخشی از مصاحبه بیان می­کند: "همین آتش غرب زدگی توسط برخی از افراد نادان پس از انقلاب دامن زده شد و همه چیز غربی را دوباره از غربال انکار گذراندند و هیچ چیز را باقی نگذاشتند علوم انسانی غربی را و حال طب غربی را". نقد: طب غربی اولاً دستاورد کل بشریت است نه تنها غربیان و ثانیاً بزرگان و مراجع تقلید در حوزه کرونا هیچ کدام طب غربی را انکار نکرده بلکه همواره سفارش کرده­اند که دستوارت پزشکی را رعایت نمایید. همچنین پیامبر اسلام (ص) به مسلمانان سفارش می­کنند که علم و حکمت را که گمشده مومن است، هر کجا یافتید حتی از دست کافران و مشرکان بگیرید و نیز علم را طلب
کنید هر چند که در چین باشد (اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّینِ) و یا اینکه پیامبر طلب علم را بر هر مسلمانی واجب کرده است؛ حال چگونه پیروان واقعی او می­توانند با دانش و علم، سر ستیز داشته باشند!؟ اما قصه علوم انسانی غربی، قصه دیگری است طبق دستورات عقل و سفارشات حضرات معصومین اگر سخن حقی در آنها وجود دارد مورد پذیرش ولی اگر مطالب نادرست و غیر واقعی تحت نقاب علوم انسانی مطرح شود، قابل پذیرش نیست. سردمداران علوم انسانی غربی، اولاً این علوم را بر اساس مادی گرایی و تجربه گرایی محض بنا نموده و ثانیاً انسان  را که موضوع این علوم است حیوانی برخاسته از تنازع بقا و بریده از مبداء و منتها می­دانند ... مسلماً دانشی که بر اساس این مبانی شکل بگیرد، نمی­تواند تصویر درستی از انسان ارائه بنماید. اینک به سخنان برخی از پدران علوم انسانی غربی اشاره نموده تا خود قضاوت نمایید که آیا با این نظریات نادرست، می توان واقعاً علوم انسانی صحیحی داشت؟ ۱. دیدگاه دیوید هیوم اسکاتلندی(۱۷۷۶-۱۷۱۱) که تاثیر زیادی بر جریان تجربه­ گرایی علمی داشته است و می­ توان او را پدر تجربه ­گرایی جدید نامید، در عبارتی به روشنی می­ گوید: "اگر کتابی درباره الهیات یا مابعدالطبیعه مدرسی در دست بگیرم، می­پرسم آیا در آن هیچ استدلال انتزاعی درباره کمیت یا عدد هست؟ آیا استدلال تجربی درباره واقعیات و موجودات در آن هست؟ اگر پاسخ منفی است پس آن را در آتش افکنید چون چیزی جز سفسطه در این کتاب وجود ندارد.".Hume.An) Enquary Concerning human understanding.p,۱۶۵( روشن است که براساس این تعابیر، هیوم به امور ماوراطبیعی از جمله خدا، عالم غیب و آخرت و … اعتقادی ندارد. او کسی است که به صراحت اظهار می­ دارد که همه معرفت­ ما از تجربه حاصل و به تجربه ختم می­شود… سوال این است که آیا این نظریه واقعاً علمی و نظریه مخالف آن غیر علمی است؟ و آیا مخالفت مستدل با این نظریه، مخالفت با علوم جدید است؟ کارل پیرسون (۱۸۵۷-۱۹۳۳) استاد دانشگاه لندن که تأثیر زیادی در تبیین­ های طبیعت گرایانه علمی دارد، می ­گوید: روش علمی، تنها طریق و مدخل واقعی به کل قلمرو معرفت است.") محمدرضایی، محمد، الهیات فلسفی، ص ۳۷( بر اساس این دیدگاه، روش تجربی و میکانیکی علمی، تنها طریق کشف حقایق عالم است و اموری که از طریق روش علمی نتوان درباره آن داوری نمود، از قلمرو معرفت انسانی، خارج هستند. در نتیجه مابعدالطبیعه و دین خارج از معرفت بشری قرار می­­گیرند. ۲.اگوست کنت(۱۷۹۸-۱۸۵۷) فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی که معمولاً او را بنیانگذار جامعه شناسی جدید و فلسفه پوزیتیویسم می­دانند، بر آن است که روش پوزیتیویستی و تجربی، برترین روش و آخرین مرحله تکامل و تحول ذهن انسانی است. او دوران تفکر بشر را سه مرحله می­ داند:۱٫ مرحله ربانی ۲٫ مرحله فلسفی و ۳٫ مرحله تجربی. براساس دیدگاه او، دوران دو مرحله ربانی و فلسفی به سرآمده است و ادیان موجود، محصول مرحله خاصی از تحول ذهن آدمی است که اکنون زمان آن گذشته است. ذهن علمی و اندیشه اثباتی (تجربی) دیگر نمی­تواند به الوهیت و موجودات ماوراء طبیعی باور داشته باشد. ),۹۲Louis.p.pojman,philosophy of Religion, p) ۳. امیل دورکیهم(۱۸۵۸-۱۹۱۷) جامعه­شناسی مشهور فرانسوی، معتقد است که "قوانین و اخلاقیات، کار و تفریح، علم و فرهنگ و از همه مهمتر دین، زاده اجتماع است. همچنین منشاء همه ادیان بزرگ و کوچک توتم پرستی است و پرستش توتم، نمادی از پرستش جامعه است. بنابراین آنچه در همه ادیان مورد پرستش قرار می­ گیرد و نیروها و ویژگی فراطبیعی به آن نسبت داده می ­شود، چیزی جز جامعه نیست. اما مردم تصور می­ کنند که موجودی الوهی را می ­پرستند که در فراسوی جهان قرار دارد و می ­تواند به خواسته­ های آنان پاسخ و مشکلات آنان را حل کند.") محمودی، ابوالفضل، خاستگاه دین، در کتاب محمدرضایی، محمد و دیگران جستارهایی در کلام جدید…. ص ۲۰۱٫( یعنی خدا همان جامعه است که متدینان به اشتباه او را موجود ماوراء طبیعی قلمداد          می­­نمایند. ۴. کارل مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳) اقتصاددان و جامعه شناس بزرگ آلمانی که در تحولات فکری و اجتماعی سیاسی قرن بیستم بسیار تأثیر داشته است، معتقد است: ۱. انسان سازنده دین است نه دین سازنده انسان ۲. دین افیون مردم است. ۳. من از همه خدایان بیزارم. (آردن، ریمون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، ص ۳۸۱٫) ۵٫ زیگموند فروید(۱۸۵۶-۱۹۳۹) عصب شناس اتریشی که پدر علم روانکاوی شناخته می ­شود، معتقد است که دین و خدا جلوه غریزه سرکوب شده جنسی است و نیز تصور خدا نتیجه فرافکنی تصور پدر درون خود انسان است، اما این تصور، خرافه و افسانه ­ای بیش نیست و آسمان تهی است (محمودی، ابوالفضل، خاستگاه دین، در کتاب محمدرضایی، محمد و دیگران جستارهایی در کلام جدید…. ص ۱۸۷؛ توسلی، غلام عباس، نظریه­ های جامعه ­شناسی، ص ۶۲ و ص ۱۸۷) علوم انسانی اسلامی بدین معناست که با
چشمانی باز و عقلانیت لازم، روش و آیین پدران علم جدید را مورد نقادی قرار داده و با دلیل و برهان معلوم سازیم که آنان بر راه صحیحی حرکت نکرده­ اند و در مقابل آنها تفسیرها و نظریه پردازی­های درستی به عمل آوریم حال سؤال این است که این پدران علم جدید با این افکار نادرست، صلاحیت تدوین علوم جدید را داشته ­اند؟ آیا ما باید این افکار نادرست و غیر علمی را با تبلیغات به عنوان نظریات علمی، دانسته و نظریه ­های مخالف این تئوری ها را غیر علمی و دخالت ایدئولوژی در دین قلمداد کنیم و ذهن و روان دانشجویان خود را آکنده از این نظریات به اصطلاح نادرست علمی نموده و هر گونه مخالفت با آنها را دخالت دین در عرصه علم تلقی نماییم؟ آیا پیروی از این پدران علوم انسانی جدید که ملحد و تجربه­ گرا و مادی ­گرا هستند. یادآور این آیات قرآن نیست: وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ. (بقره، ۱۷۰) و چون کفار را گویند: پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا بایست آنها تابع پدران باشند گر چه آن پدران بی‌عقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟ " وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَی عَذَابِ السَّعِیرِ." (لقمان ۲۱) (و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید«!، می‌گویند: «نه، بلکه ما از چیزی پیروی می‌کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!» آیا حتّی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیّت می‌کنند)؟! هنگامی که پیامبر گرامی اسلام(ص)، برخی از مردم را دعوت به آیین، عقلانی و درست می­ نمود، می­ گفتند که ما از آیین و برنامه­ هایی پدرانمان پیروی می­ کنیم و قرآن می ­فرماید آیا تبعیت کورکورانه از پدرانی که خود بر راه صحیح نبودند، امر درستی است؟ به نظر می­ رسد که پدران علم جدید که براساس روش صرفاً علمی و تجربه ­گرایانه اصول وحیانی و ماوراء طبیعی را تبیین و تفسیر کرده­ بر روش صحیح و درستی حرکت ننموده ­اند.بنابراین اگر هم مخالفتی با برخی از یافته های علوم انسانی غربی می شود به دلایل فوق است. خداپرستی قبیله گرایانه ودروغ بودن قرائت زیارت عاشورا و توسل به امام حسین علیه السلام جهت  رفع وبا ۳-دکتر سروش در بخشی دیگر از مصاحبه می­گوید: "در زمان میرزای شیرازی در نجف وبایی آمد ایشان پیام داد و گفت من مجتهدم، من نیک­خواهم، سخن از گزافه نمی­گویم. شیعیان بروند زیارت عاشورا را بخوانند تا شر وبا کاسته شود شیعیان رفتند و زیارت عاشورا را خواندند و پس از آن  شیعیان از وبا مصون ماندند..." من کاری به راست و دورغ این حادثه ندارم. قطعاً دروغ است.... اولاً دروغ داریم تا دروغ. این نوع دروغ تفرقه افکن است. یک خداپرستی بسیار خودخواهانه و قبیله گرایانه­ای در درون این قصه نهفته است که گویا بندگان خدا برای او فرق دارند به کمک این یکی می­رود ولی به کمک آن یکی نمی­رود والله این گونه دینداری قابل تاییدی نیست و من از موضع روشنفکران دیندار به همه دوستان و همه کسانی که سخن من را می­شنوند می­گویم که اینها نه جزء ذات دین است و نه جزء اعراض دین. نقد: از این مطلب دکتر سروش دو مطلب مهم استفاده می­شود: ۱-این خبرکه "مردم و از جمله شیعیان اگر دعا کنند، وخدا مستجاب کند، دروغ است". ۲-این که "خدا به برخی از بندگان توجه و به برخی دیگر بی توجه باشد، خداپرستی قبیله گرایانه است" به نظر می­رسد هر دو استنباط دکتر سروش،برخلاف آموزه­های قرآنی است. در ابتدا به مطلب دوم اشاره می­کنیم. جناب آقای سروش، خداوند رحمان و رحیم، لطف خود را به انسان­ها در قالب وحی از طریق پیامبران ارزانی داشته است. مردم با این هدایت الهی به دو گونه برخورد می­کنند: ۱-برخی از انسان­ها با دیدن معجزات الهی با آغوش باز پیامبر و پیام الهی او را می­‌پذیرند و در رکاب او علیه ظالمان و مفسدان مبارزه می­کنند ۲-دسته دیگر از انسان­هاکه از هوی نفس تبعیت کرده با پیامبر و پیام او به مخالفت برخاسته و کمر همت به نابودی آنها می­‌گمارند. و در این راه از هیچ جنایتی دریغ نمی­ورزند. قرآن از دسته اول به عنوان شاکر و مومن و از دسته دوم به عنوان کافر و کفور یاد می­کند. "إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا" (الانسان/۳) " ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس" "هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کَافِرٌ وَمِنْکُمْ مُؤْمِنٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ "﴿ التغابن/۲﴾ " او کسی است که شما را آفرید (و به شما آزادی و اختیار داد) گروهی از شما کافر و گروهی مؤمن هستند،
د ویا راه بهانه جویی بسته شود (وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ) بنابراین این سخن دکتر سروش "که اگر خداوند تفاوتی بین بندگان قایل شود و حاجات یکی را بپذیرد و حاجات دیگری را نه و یا به کمک یکی برود و به کمک دیگری نه، خداپرستی قبیله گرایانه است"، به هیچ وجه با آموزه­های قرآنی سازگاری ندارد. خداوند دوست مومنان و دشمن کافران است و جایگاه مومنان بهشت و جایگاه کافران دوزخ است. ۱- اما در باب مدعای دیگر ایشان که توسل به امام حسین علیه السلام (قرائت زیارت عاشورا) در رفع بیماری وبا قطعاً دورغ است. البته پاسخ به این مدعای ایشان در بخش توسل به انبیاء و اولیا الهی داده شد. ولی به اجمال عرض می­کنم که کسانی که خداوند را از سر اخلاص بخوانند و یا برای برآورده شدن حاجات خود به انبیاء و اولیا الهی متوسل شوند. در صورت مصلحت، حاجات آنها برآورده می­شود و جای انکار ندارد. قرآن در این باره می­فرماید: خداوند دعای هر دعا کننده­ای را اجابت می­کند البته اجابت دعا، مشروط به دعا کردن است "وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ" ﴿بقره/۱۸۶﴾ "و هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤ ال کنند بگو) من نزدیکم! دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا می‏خواند پاسخ می‏گویم، پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند)"    و یا در آیه­ای دیگر می­فرماید: "وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ" (غافر/۶۰) " پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم، کسانی که از عبادت من تکبر می‏ورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ می‏شوند."  و یا در آیه دیگر می­فرماید: "قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا " (الفرقان/۷۷) "بگو پروردگار من برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد."  قرآن در این آیات به صراحت اشاره می­کند که اجابت حوایج مردم مشروط به خواندن خدا است. اگر کسانی خداوند را نخوانند با­لطبع حاجات آنها نیر برآورده نمی­شود. این امر مرهون قابلیت قابل است نه قاعلیت فاعل از این رو، حضرت ذکریا از خداوند طلب فرزند کرد و خداوند نیز حاجات او را برآورده نمود "وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَی رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ" ﴿انبیاء/۸۹﴾ " و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندی به من عطا کن) و تو بهترین وارثانی"  و در آیه دیگر دعای حضرت ایوب را برآورده می­فرماید. "فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِکْرَی لِلْعَابِدِینَ"﴿انبیاء/۸۴﴾ " ما دعای او را مستجاب کردیم، و ناراحتیهائی را که داشت برطرف ساختیم، و خاندانش را به او بازگرداندیم، و همانندشان را بر آنها افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد، و تذکری برای عبادت کنندگان"  این سنت الهی است که هر کسی خدا را بخواند در صورت مصلحت، دعای او به اجابت می­رسد. بنابراین عنایت خاص الهی هنگامی  ممکن می­شود که بنده قابلیت لازم را داشته باشد و الا از طرف خدا همواره فیض آماده است. نتیجه این که اگر شیعیان، متوسل به امام حسین علیه السلام شوند و از او بخواهند که در حق آنها دعا کند تا مورد عنایت خاص الهی قرار گیرند یا بیماری آنها برطرف گردد جای انکار ندارد، همان گونه که فرزندان حضرت یعقوب برای آموزش خود به پدر متوسل شدند تا در حق آنها دعا کند و همان گونه که پیراهن حضرت یوسف چشم پدر را بینا نمود و نیز اعطای فیض و عنایت الهی در صورتی که قابلیت قابل ظرفیت آن را داشته باشد بر خلاف عدالت الهی نیست. پس محتوای سخن منقول از میرزای شیرازی جای انکار ندارد که ایشان به صراحت می­گوید قطعاً دروغ است. خدا به هر دردی نمی­‌خورد. ۴-دکتر سروش در بخشی دیگر از مصاحبه خود مطرح می­کند: "آن خدای دین معیشت اندیش که خلاهای زندگی شان را پر می­کرد، آن خدا اکنون غائب است. آن خدا هیچ وقت حاضر نبوده است. فکر می­کردند حاضر است فقط در خیال آنها حاضر بوده است. هر اتفاقی که می­افتاد می­گفتند خدا کرده است. می­گفتند خدا به من یک دختر داده خدا جان من را حفظ کرده. البته در این که علت العلل خداوند است، بحث و شکی نداریم. اما این که در هر حادثه خاصی شما پای خداوند را به میان بیاروید و آن را در عرض علل طبیعی بنشانید خطا است..... خدا به هر دردی نمی­خورد به درد تنهایی روح می­خورد، به درد عاشقی می­خورد و به درد پرستش و