باورت شاید نه،
شاید اما بشود...
که نگاهی کرد شب، بر مویت
و سیه شد زان پس...
و سیه شد زان پس!
#مهدینار✒️♣️
@ezdehameeshgh
واژه، اتفاق است و اتفاق افتادنیست. ای کاش "عشق" واژه نبود...
#مهدینار✒️♣️
@ezdehameeshgh
ارگی خواهم ساخت
خواهم انداخت به دشت
دور خواهم شد از این شهر عجیب
از همین شهر که گرفته دود را دیوارهاش
ارگی خواهم ساخت
به درازای ثریا به بزرگی زمین
به طلایی کویر لوت و تحکیم سِمین...
ارگی خواهم ساخت.
#مهدینار🖋♣️
@ezdehameeshgh
من ارگی ساختم که ارگ بم در برابرش تنها دانهای از شن بود؛ دردهایم در آن هم جا نگرفت...
#مهدینار🖋♣️
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
هر چی میخواد دل تنگت بنویس!🤓 https://harfeto.timefriend.net/17063998045446
حرفی حدیثی سخنی نقدی پیشنهادی فحشی نصیحتی موعظهای راهکاری...؟
آن شب حرفهایم چنان جوشید که آب، اسماعیل سخن را برد پیش پای پدرش...
#مهدینار🖋♣️
@ezdehameeshgh
ازدحام عشق
- بهمن اومد و یادم داد؛ تو زورت بیشتره!🕶 @ezdehameeshgh
خوش اومدی پدر ایران!
فکر کنید من قراره فردا برای همیشه از بین برم.
مثلا قراره تویه انفجار کشته بشم اما شما از قبل میدونید. حالا حرفاتونو بزنید بهم...🙂🥀
https://harfeto.timefriend.net/17063998045446
ازدحام عشق
چشم. هعی... باشه. 😁🌱 نه. بله دیگه... کلا همه میگن سبک من سبک استاد واقفیه. حتی لحن داستانیم😂 ا
دوستان قرار نیست برم باور کنید😂🌱
انگار یوزارسیف برگشته و باز میخواد بره😂
بیاید پیوی تگ بدید.
بد:قولایی میدم که عمل نمیکنم، اگه چیزی داشته باشم که خیییلی ارزشمند باشه از نظر معنوی زیاد ازش تعریف میکنم، حرف هیچ کس روم اثر نداره مگه اینکه با منطق و عقل و احساسم جور در بیاد، به شدت منطقی عمل میکنم و به خاطر همین فکر میکنن بیاحساسم در حالی که اینجوری نیست، و اینکه سادهم اما آگاه.
خوب: ۱بقیه رو یاد خدا و اهل بيت میندازم(یکی میگفت من با شما که اشنا شدم مذهبی شدم.)
۲آدم پایهایم
۳همهی آدما رو دوست دارم( خودشون رو، نه همهی حرفا و عقاید و افکار و اعمالشون رو) ۴مدام در حال تحولم و سعی میکنم هر روز بهتر از دیروزم باشه، و پنجمین خصلت خوب مهم!
من مهدینارمممممم😂 مگه این دنیا چند تا مهدینار داره؟
ازدحام عشق
آقای رنجبر گفت: "آماده بشید برای خواب." و این شروع اعتراض و غرغر بچهها بود. - "نه! نمیشه بیدار بمو
میخوام قسمت آخر اینو بنویسم.
بالاخره خشکی قلم باید بخشکه.🙂🌱
ازدحام عشق
آقای رنجبر گفت: "آماده بشید برای خواب." و این شروع اعتراض و غرغر بچهها بود. - "نه! نمیشه بیدار بمو
اینو یادتونه؟ اگه نه از اول برید بخونید که قسمت ۳ داره میاد!🕶