┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
👨🏻⚕ گفتم میدونی چرا به آدمی اصرار داری در حالی که امتیازهاش پایینه؟
⇦چون تو در پنهان ذهنی خودت گمان کردی اگر با مردی ازدواج کنی که به تو اصرار و علاقه داره پس لابد تو زندگی هرچی ازش بخوام، هرچی بهش بگم میگه چشم . تو دنبال اون چشمه ای .⇨
♥️👈🏻 لذا دیدید تو این مدت کوتاه خانمِ چی میگه؟ اگه دوستم داری پس... آقاهِ میگه اگه میخوای دوستت داشته باشم پس...
💭 خب اگر بخوایم به این زوجیت دست پیدا کنیم باید با چه چیزهایی آشنا بشیم؟
🔚 یکی از مسائلی که باعث میشه شما در انجام فردیت گرفتار بشید نشناختن اساس و بنیان روانی جنس مکمل تونه
❓ در یه خانم چی میگذره؟ در یه آقا چی میگذره؟
⛔️ اگه قرار باشه ما بر حسب دریافتها و گرایش های خودمون این زندگی مشترک را قضاوت کنیم درگیریش قطعیه . حتما چالش هاشی ایجاد میکنه
👈🏻 بریم بشناسیم بنیان های روانی زن و مرد رو تا به کمک این مسائل بتونیم سبُک کنیم زحمت خودمون رو و وسیع کنیم آثار و نتایجش رو...
این مبحث ادامه دارد
تدریس جلسه بعد را دنبال کنید.
و من الله التوفیق
@ezdevaj_t_masiri
•━━━ೋ❀ ❹ ❀ೋ•━━━•
MobarezClip.comHabashi-Zan-mard11602949464.mp3
زمان:
حجم:
1.72M
┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
توضیحات#صوتی_دکتر_حبشی
"اقتدار مرد"
#جلسه_اول
همسفران مسیرآرامش
┄━━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━━┄ #سخنرانی_دکتر_حبشی #جلسه_اول ←موضوع→ "اقت
┄•●❥-ـ🌹❀🌹ـ-❥●•┄
بازگشت به ابتدای جلسه اول🔺
┄•●❥-ـ🌹❀🌹ـ-❥●•┄
بازگشت به ابتدای تدریس🔺
#دکترحبشی
قسمت۱
✅وقتی امام رضا(ع) #جهیزیه یه دختر فقیر رو جور میکند
✍️در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (ع) مشرف شد. هر روز به حرم می آمد؛ اما دریغ از یک قطره اشک؛ دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایده ای ندارد؛ برای همین، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچه ای راه می رفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخ دستی اش گذاشته و آن را به سختی می برد. تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت: «مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟» پیرمرد گفت: «ای آقا! دست روی دلم نگذار دختر دم بختی دارم که برای جهیزیه اش مانده ام. همسرم گفته است تا پول جهیزیه را تهیه نکرده ام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابه جا کنم تا پول بیشتری در بیارم.»
تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی در خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون می آمد خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه می کردند. پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به تو بدهم؛ فقط دعا می کنم که عاقبت به خیر شوید و از امام رضا (ع) هدیه ای دریافت برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی به حرم وارد شد، چشم هایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید.
@ezdevaj_t_masiri
قسمت اول-1602744977346.mp3
زمان:
حجم:
8.2M
#اخلاق مومنانه یا اخلاق غیر مومنانه⁉️
#خانواده_متعالی6 (قسمت اول)
#استادپناهیان
❀ ⃟⃟ 🦋 ⃟ ⃟ ⃟✤════════════
@ezdevaj_t_masiri
سلام شب همه بخیر
دوستان عزیز یه سوپرایز دارم براتون
پیچ زیر لایو رو دنبال کنید👇