eitaa logo
انصاف
140 دنبال‌کننده
411 عکس
42 ویدیو
1 فایل
هر روز یک آیه
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌸 👇 سلام اگر ذکری روی دست نوشته شود آیا وضو باطل است پاسخ👇 سلام علیکم اگر منظورتان خالکوبی باشد، خالکوبی چون زیر پوست است مشکلی ندارد و اگر منظور روی پوست باشد، باید برطرف شود چون مانع وضو است. https://eitaa.com/eznollah1 .
. 🌸 👇 سلام گوش دادن به آهنگ های خواننده های ایرانی ومجاز گناه داره چون من شنیدم گوش کردن به آهنگ خوب نیست ؟مرجع رهبری پاسخ👇 سلام علیکم شنیدن موسیقی های لهوی که مناسب مجالس لهو لعب است، حرام بوده و گناه دارد و فرقی بین ایرانی و خارجی بودن نیست. https://eitaa.com/eznollah1 .
. 🌸 👇 ببخشید تاتوی ابرو اشکال داره پاسخ👇 سلام علیکم آنچه زیر پوست باشد، از نظر وضو و غسل مشکلی ندارد. . https://eitaa.com/eznollah1 .
. 🌸 👇 سلام خدمت پاسخگوی محترم فردی فوت شدن مکه نرفته بودن ولی روی سنگ قبر ش نوشتن حاجیه خانم می خواستن بدونن اشکالی نداره باتشکر پاسخ👇 سلام علیکم خیر اشکال ندارد https://eitaa.com/eznollah1 .
. 🌸 آورده اند که بهلول بیشتر وقت ها در قبرستان می نشست. روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود، هارون به قصد شکار از آن محل عبور می نمود چون به بهلول رسید گفت: بهلول چه می کنی؟ بهلول جواب داد: به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه من را اذیت و آزار می دهند. هارون گفت:آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟ بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا سرخ و خوب داغ شود. هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد. آنگاه بهلول گفت:ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و آنچه خورده ای و پوشیده ای ذکر نمایی. هارون قبول نمود. آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت: بهلول و خرقه و نان جو و سرکه و فوری پایین آمد که ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست و پایش بسوخت و به پایین افتاد. سپس بهلول گفت:ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورت است. آنها که درویش بوده اند و از تجملات دنیایی بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند. https://eitaa.com/eznollah1 🌹
011010.mp3
144.9K
تلاوت آیه ۱۰ سوره مبارکه هود
011010 (1).mp3
72.6K
ترجمه آیه ۱۰ سوره مبارکه هود
🌻🌸🌻 🌷 ترجمه آیه ۱۰ سوره مبارکه هود : و اگر بعد از شدّت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، می‌گوید: «مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی می‌شود... And if We let him have a taste of Our blessings after adversities have befallen him, he will surely say, ‘All ills have left me.’ Indeed, he becomes a vain braggart, 🌻🌸🌻 ‌
. 🌻🌸🌻 🌹تفسیر آیه ۱۰ سوره مبارکه هود: وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ «10» و اگر پس از سختى و محنتى كه به انسان رسيده، نعمتى به او بچشانيم (چنان مغرور مى‌شود كه) مى‌گويد: همانا گرفتارى‌ها از من دور شد (و ديگر به سراغم نخواهد آمد)، بى‌گمان او شادمان و فخرفروش است. 💧نکته ها : روزگار هميشه يكسان نيست، بلكه طبق روايات: «الدَّهر يَومان، يَومٌ لك و يومٌ عليك، فان كان لك فلا تبطر و ان كان عَليك فاصبر فكلاهما ستُختَبر»، روزگار دو چهره دارد: گاهى با تو و گاهى بر عليه توست. آنگاه كه به نفع توست، مغرور مشو و آنگاه كه به ضرر توست، صبر پيشه كن، زيرا در هر حال مورد آزمايش الهى هستى. 💐نعمت‌هايى كه پس از سختى‌ها و مشكلات به انسان مى‌رسد، بايد عامل شكر و ذكر باشد، نه وسيله‌ى فخر و طرب. 💐دو چيز شادى را خطرناك مى‌كند: يكى تحليل غلط، «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» و ديگر آنكه اين شادى سبب تحقير ديگران و فخرفروشى خود شود. «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» 💧پیام ها : 1- انسان كم‌ظرفيّت است وبااندك نعمتى، فخرفروشى مى‌كند. أَذَقْناهُ‌ ... لَفَرِحٌ فَخُورٌ 2- قرآن داراى آهنگ موزون و موسيقى خاصّى است. ( «نَعْماءَ» هم آهنگ‌ «ضَرَّاءَ» و «لَيَؤُسٌ كَفُورٌ» هم وزن‌ «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» است) 3- سختى‌ها و شادى‌ها زودگذرند. أَذَقْناهُ‌ ... مَسَّتْهُ‌ 4- فكر اينكه سختى‌ها ديگر به انسان روى نمى‌آورد، تصوّر باطلى است. «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» 5- كاميابى‌ها را نشانه‌ى محبوبيّت نزد خداوند ندانيم و نگوييم: ديگر گرفتار نخواهم شد! «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» 6- تحليل‌ها و بينش‌هاى غلط، سبب رفتار نادرست مى‌شود. گمان مى‌كند كه هيچ بدى ندارد، «ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي» لذا فخرفروشى مى‌كند. «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» 7- شخصيّت بعضى انسان‌ها متزلزل و وابسته به حوادث بيرونى است، نه كمالات درونى. گاهى‌ «لَيَؤُسٌ كَفُورٌ» و گاهى‌ «لَفَرِحٌ فَخُورٌ» است. https://eitaa.com/eznollah1
. 👇 سلام وادب لطفا بفرماید کفاره پارسال چقدر بود؟ پاسخ👇 سلام علیکم کفاره عذر و غیر عمد برای هر روز یک مد طعام است که باید به فقیر داده شود. البته اگر برای رمضان کذشته است باید تا رمضان امسال صبر کرد سپس پرداخت کرد. https://eitaa.com/eznollah1
. 🌸 👇 سلام وقت بخیر بنده دیروز کاشت ابرو انجام دادم ، وضو نمیتونم بگیرم ، روی ابروهام چیزی نیست ، اما نمیشه اصلا هش دست زد ، خیلی درد آوره ... تیمم کردم از دیروز اما فقط پیشونی اصلا نمیشه به ابرو دست زد ... وقتی دیروز عملم تموم شد ، دکتر گفت نباید روزه بگیری ، باید همش ویتامین بگیری ... الان تکلیف چی میشه ؟؟ 😔 پاسخ👇 سلام علیکم نسبت به وضو اگر بتوان جبیره ای گرفت، باید جبیره باشد و در غیر این صورت تیمم باید انجام شود و لازم نیست محکم دست کشیده شود، همین مقدار که لمس شود کافی است. درباره روزه اگر روزه ضرر داشته باشد و این ضرر برا یشما ثابت شود یا خودتان متوجه شوید یا متخصص متدین بگوید، روزه واجب نیست و بعدا باد قضا کرد. البته اگر می شود مثلا یک روز در میان روزه گرفت باید به همین شکل انجام شود. https://eitaa.com/eznollah1
حکايت کرده‌اند که مردي در بازار دمشق، گنجشکي رنگين و لطيف، به يک‌ درهم خريد تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازي کنند. در بين راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: در من فايده‌اي براي تو نيست. اگر مرا آزاد کني، تو را سه نصيحت مي‌گويم که هر يک، همچون گنجي است. دو نصيحت را وقتي در دست‌تو اسيرم مي‌گويم و پند سوم را، وقتي آزادم کردي و بر شاخ درختي نشستم، مي‌گويم. مرد با خود انديشيد که سه نصيحت از پرنده‌اي که همه‌جا را ديده و همه را از بالا نگريسته است، به يک‌درهم مي‌ارزد. پذيرفت و به گنجشک گفت: پندهايت را بگو. گنجشک گفت: نصيحت اول آن است که اگر نعمتي را از کف دادي، غصه مخور و غمگين مباش، زيرا اگر آن نعمت، حقيقتاً و دائماً از آن تو بود، هيچ‌گاه زايل نمي‌شد. ديگر آن‌که اگر کسي با تو سخن محال و ناممکن گفت به آن سخن هيچ توجه نکن و از آن درگذر. مرد، چون اين دو نصيحت را شنيد، گنجشک را آزاد کرد. پرنده‌ي کوچک پر کشيد و بر درختي نشست. چون خود را آزاد و رها ديد، خنده‌اي کرد. مرد گفت: نصيحت سوم را بگو… گنجشک گفت: نصيحت چيست؟! اي مرد نادان، زيان کردي. در شکم من دو گوهر هست که هر يک بيست مثقال وزن دارد. تو را فريفتم تا از دستت رها شوم. اگر مي‌دانستي که چه گوهرهايي نزد من است به هيچ قيمت مرا رها نمي‌کردي. مرد، از خشم و حسرت، نمي‌دانست که چه کند. دست بر دست مي‌ماليد و گنجشک را ناسزا مي‌گفت. ناگهان رو به گنجشک کرد و گفت: حال که مرا از چنان گوهرهايي محروم کردي، دست‌کم آخرين پندت را بگو. گنجشک گفت: مرد ابله! با تو گفتم که اگر نعمتي را از کف دادي، غم مخور اما اينک تو غمگيني که چرا مرا ازدست‌داده‌اي. نيز گفتم که سخن محال و ناممکن را نپذير، اما تو هم‌اينک پذيرفتي که در شکم من گوهرهايي است که چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم که چهل مثقال گوهر با خود حمل کنم؟! پس تو لايق آن دو نصيحت نبودي و پند سوم را نيز با تو نمي‌گويم که قدر آن نخواهي دانست. اين را گفت و در هوا ناپديد شد. https://eitaa.com/eznollah1 🌹