💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ سی و سوم
-پاشو پاشو زینب
زینب:إه کجا دیونه شدی
-میخام برم شهرضا 😭😭😭
زینب:ای خدا این دختر جنی خولی شد چرا یهویی؟
تو اصلا میدونی شهرضا کجاست؟
-خب میرم پیدا میکنم
زینب:الله اکبر
حنانه جان سخته اینهمه راه طولانی را دوتایی
بریم بذار زنگ بزنم داداشم
منو زینب باهم رفتیم خونم
داداش زینب یه ساعته خودش رسوند
زینب پشت ماشین، پیش من نشست سرمو به بغل گرفت
اشکام میومدن
بعداز ۷-۸ساعت رسیدیم ورودی اصفهان
حسین آقا ورودی شهر از یه نفر آدرس جاده شهرضا را گرفت
یک ساعتی با سرعت متوسط طول کشید برسیم
تو حیاط امامزاده شهرضا مزار شهدا بود
بخاطر بدبودن حالم سرم گیج میرفت
ک یهو پیداش کردم
دویدم سمت مزار
خودم انداختم رو مزار.....
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ سی و چهارم
باهاش حرف میزدم یه نیم ساعت یا چهل پنج دقیقه
بعدش زینب اومد بلندم کرد پاشو بسه حنانه
همون جا کنار مزارش نشستم
گریه کردم
دختری که شهید را مرده می نامید و اونا
را چهارتا استخوان میدونست و همش تمسخر میکرد
حالا کاملا دیدگاهش عوض شده و شهید دستشو گرفته
-میخام بمونم پیشش زینب
زینب: حنانه میزنمتا
-زینب از تنهایی خسته شدم ۲ ساله مامان و بابام ندیدم
دلم تنگه آغوش بابامه
ززززینب دلم میخاد مامان و بابام همقدمم باشن
زینب :درست میشه عزیزم غصه نخور
حسین آقا زینب رو صداش کرد
زینب رفت و برگشت
حنانه بهتره برگردیم تهران
توکل بخدا و شهدا کن
-باشه
زینب همیشه همه جا توی ۲سال کنارم بود
اما جای خالی خانواده کنارم معلوم بود
برگشتیم خونه
زینب رفت خونشون
تا کلید در انداختم وارد خونه شدم بازم
دلم گرفت و اشکام جاری شد
رفتم تو اتاقم همون جوری با گریه خوابم برد
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ سی و پنجم
با صدای اذان از خواب پاشدم
تواین یک سال بعد از اون که تو خواب شهید
همت بهم نماز را یاد داد
به لطف خودش تمام نمازامو اول وقت میخونم
نمازم ک تموم شد سلامو دادم بازم اشکام جاری شد
خیلی شدید دلتنگ خانواده ام بودم
بغل دست سجاده دراز کشیدم و پاهام تو شکم جمع کردم
اشکام جاری شد نفهمیدم کی خوابم برد با صدای
زنگ در از خواب پریدم
حتما زینبه تنها کسی ک تو این دوسال بهم سر میزد
همونجوری خواب آلود به سمت در رفتم
اما از دیدن آدم پشت در خشکم زده بود
اشکام دوباره صورتمو شست
خدایا یعنی چیزی ک دارم میبینم واقعیت داره
یا دارم خواب میبینم
واقعا بابام بود😍😊
بابا: نکنه جن دیدی نمیخای بذاری بیام تو
-نه نه باورم نمیشه اینجایی
بابا :اومدم دنبالت برگردی خونه
با تمام اختلاف نظرهامون
دیگه نمیخام ترلانم ازم دور باشه
باصدای آرومی گفتم :من حنانه ام
بابا:سرکار خانم حنانه معروفی برو وسایلت
جمع کن بریم خونه
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
#دختربایدخانوم_باشه (۶) j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
📋 #دختربایدخانوم_باشه (۶)
عشق یا هوس
💓 #دختر، شاهکار آفرینش، سرشار ازعاطفه و سرچشمه ی جوشان مهر و محبت است.
بعضی پسران با سو استفاده از این موهبت خداوندی،
با چاشنی عاطفه و محبت
سعی در #فریب دختران دارند
و آنها هم، بی خبر از همه جا این لفاظی ها
و بلغور کردن جملات عاشقانه و محبت آمیز
–که با هنرمندی تمام، کنار هم ردیف می شوند-
را باور می کنند.
حیله گری های روباه و اشک های تمساح بی چاره کجا و جملات عاشقانه و بلغور کردن جملات اتشین این کام جویان دیو سیرت،
در پس نقاب مهربانی و #عشق کجا!
آنان برای صید شکارشان
از فریب و اشک برای به دام انداختن
و گرفتن جان شکارشکان استفاده می کنند،
اینگونه پسران برای گرفتن عفت و عصمت،
از هر دو حربه استفاده می کنند؛
«فدایت شوم» و «برایت می میرم» و «اگر تو نباشی من هیچم» و... ؛
با کمی چاشنی قهر، آه و اشک فریب و گاه تحقیر و تهدید.
⁉ حالا از کجا می توان راست و دروغ حرفشان را فهمید؟!
💢 جواب خیلی ساده است.
اگر کسی به شما ابراز علاقه و محبت شدید کرد،
ولی صحبت ها، رفتار ها و درخواست هایش عبور از خطوط قرمز شرعی است
و شما برای ادامه ی ارتباط مجبورید به #گناه بیفتید،
بدانید که او شیادی پر فریب است؛
چون اگر کسی برای وصال حاضر باشد رضایت و بندگی خدا را رها کند،
این عشق ناب نیست، #هوس شیطانی است!
عشق ناب حقیقی و صادقانه،
تنها در راستای عشق به #خدا معنا پیدا می کند.
کسی که حاضر است خدا را کنار بگذارد
تا به شما برسد،
مطمئن باشید برای رسیدن به فردی دیگر
شما را هم رها خواهد کرد.
این فرمول، فرمایش حضرت علی (علیه السلام) است
که فرموده اند:
«کسی که در دینش ثابت نیست چگونه می تواند در امور دیگر ثابت باشد؟»
[ میزان الحکم، جلد ۳، ص۲۶۴۲؛
عیون الحکم المواعظ، ص۳۸۳ ]
و چه زیبا گفت شاعر:
ای کاش که معشوق ز عاشق طلب جان می کرد
تا که هر بی سر و پایی نشود یار کسی
خداوند در سوره ی مبارکه بقره آیهی ۱۶۵ می فرماید:
«افراد با ایمان، عشقشان به خدا از هر چیزی بیشتر است.»
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
🕊🌹🕊 📃 #وصیتنامه حسین جان کمکم کن تا ادامہ عمر واقعا از شما باشم🍃🌹 و عشق بین من و شما بالاترین_عش
🔷🔸🕊🔸🔷
ساعت از حوالی نیمه شب🌙 گذشته که علی وارد روستایی حوالی ورامین میشود.
در 🚪میزند.
تا باز شدن در،دست به کار میشود و در صندوق عقب ماشینش🚙 را باز میکند.
گونی برنج،گوشت🍖،مرغ 🍗و خلاصه همه ملزومات یک زندگی را پشت در میگذارد.
.در باز میشود و مردی جلوی در ظاهر میشود.
از شرمندگی سرش را پایین😔 می اندازد.
.چشم راستش نابیناست وپلکش بسته و
چشم چپش هم در وسط پیشانیش است.
این چهره مادرزادی،
از همان کودکی او را از نعمت زندگی عادی محروم کرده بود.
در اوج فقر و نداری عزلت نشین شده بود. و چند ماهی هم میشد که از کار،بیکارش کرده بودند.
اگر خدا علی را سرراهش قرار نداده بود....
.
سرش را بالا میگیرد و از ته دل برایش دعا میکند؛
♥️جوون!
الهےهر چی از خدامیخوای بهت بده.
دست به خاکستر بزنی طلا بشه."
.
.و چقدر دعایش خالصانه بود ....
.
.شهید #علی_امرایی
#1_تیر_سالگرد_شهادت
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#نیایش_شبانه_با_حضـــــرت_عشق ❤ ❤
الهـی🙏
☂چتر مهربانی ات را
بر سرهمۂ مان
نگاه دار تا آسوده بخوابیم
کمی فقط کمی بیشتر از
همیشہ خستہ ایم
و دل بستہ ایم 💞
بہ رحمت و حمایتت🙏
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
☂چتر آرامش تو خداوند است
همان ذات والا و پهنه بی انتهایی که
هر لحظه نگهدار توست✨
مادامی که او نگهدار توست
ترس هایت را وانهاده کن✨
با آرزوی بهترینها برای شما خوبان ✨
#شبتون_آروم_و_در_پناه_خدا 🙏
دیدی ماهیه روی خاک چه می کند
حال یک جامانده را یک جامانده می فهمد تمام😔
#اللهم #الرزقنا #کربلا
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•