eitaa logo
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
9.4هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
8.4هزار ویدیو
384 فایل
°• ❀﷽ ﴿مولاعلے(علیه السلام): هماناعفیف وپاڪدامݧ فرشتہ اےازفرشتہ هاست♥‌°﴾ . همھ چیزصلواتیست |میهمان مادَرماݧ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)هسٺیم . خادم : 📩|| @Farmandehh313 تبادلاٺ: 📋| @khademha شعبات: 🛒🛍 @Organic_saraye_bamboo@aramehaye_Jan
مشاهده در ایتا
دانلود
دو تا سگ به این دختر کوچولوی خرمشهری حمله کردن و از ناحیه گردن زخمیش کردن اما نه کسی براش هشتگ می‌کنه نه کسی به فکرشه. فقط کافی بود یک انسان سگی رو به این حال و روز می انداخت تا سلبریتی ها و جماعت غربزده مدعی حمایت از حقوق حیوانات تجمع راه بیاندازند و هشتگ ترند کنند. از دیدگاه غربزده ها جان انسانها بی ارزش تر از حیواناته؟!! پ . ن : ما موافق حیوان آزاری نیستیم ولی معتقدیم کسانی که انقدر رئوف هستند که تحمل درد حیوانات رو ندارند قطعا در مقابل آزار انسانها هم باید یک واکنشی نشون بدن دیگه نه ... ؟؟؟ 🤔 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ↧ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیاده روی اربعین شروع شد .... 😭😭💔 آقاااا منم بییاااااام ؟؟؟ 😭😭😭 برید خدا به همراهتان ...‌ ❤️ دل منم واسه حرمت پر میزنه آقاااا ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ↧ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
⭕️ 🔹ثبت نام دانشگاه علوم انتظامی امین (افسری) برای ورودی 99 ✅ دانشگاه علوم انتظامی امین برای ورودی سال تحصیلی 99 - 1400 اقدام به فراخوان ثبت نام نموده است که این ثبت نام از 2 مهر 98 آغاز شده و تا تاریخ 15 آبان ماه ادامه خواهد داشت. ☘️ لینک ثبت نام دانشگاه علوم انتظامی امین http://gozinesh.police.ir/signup/#CONDITIONS_CREATE-1
با این عشق{♥} شور رفتن مے آید... . . . #تصویربازشود📨 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
🔶🍃🔶🍃🔶🍃 داستان واقعی و بسیار جذاب هفتادو یکم دیانا: داستان عشق زلیخا به حضرت یوسف شنیدی؟ -نه زلیخا تو اوج جوانی خواست یوسف با مال مکنت بدست بیاره اما نشد سالیان دراز طول کشید وقتی سلامتی ،زیبایی و مال و مقام ازدست داد یوسف پیدا کرد خداوند تمامی اینارا بهش برگردوند عاشق خدای یوسف شد یوسف را فراموش کرد از خونه دیانا اومدیم بیرون زینب :میخای بیای بریم تکیه ؟ -تکیه😳😳😳چیه ؟ زینب : همون حسینیه -اوهوم بریم ورودی حسینیه دوتا پرچم بزرگ با نوشته یالثارات حسین آویزون بود وارد که شدیم یه سری دختر جوان داشتن کار میکردن یه خانم سن بالای هم بهشون میگفت چیکار کنن یه دختر بچه ۳-۴ساله هم ظرف ها یک بار مصرف از یکی از دخترا میگرفت میبرد آشپزخونه میداد به مامانش زیرلب گفتم این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ؟ زینب : سلاممممم دخترا خسته نباشید یکی از بچه ها: کم حرف بزن بیا کمک 😉😒 اومدن با من دست بدن یکیشون صورتش خاکی بود درحالی که دستمو میذاشتم تو دستش گفتم ایوای من صورتتون خاکه اون اشک از چشماش ریخت : لیاقت ندارم که گرد غبار حرمش ببینم بذار گرد بار حسینیه اش رو صورتم باشه اون روز تا عصر موندم ب بچه ها کمک کردم 💦🍃💦🍃💦🍃💦🍃 .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
☸🍃☸🍃☸🍃 داستان واقعی و بسیار جذاب هفتاد و دوم اون چهارروز با آشفتگی من گذشت بالاخره شب اول محرم رسید زینب بهم زنگ زد که با داداش و زنداداش میان دنبالم حسین آقا (داداش زینب) تو عید غدیر خم با یه دختر کاملا مذهبی ازدواج کرد بعدش رفتن مشهد واسه شروع زندگی جالبش اینجا بود اسم خانم حسین آقا هم زینب بود 🙊🙊🙊 از پله ها رفتم پایین هردو زینب به احترامم پیاده شدن با شیطونی گفتم : وقتی حسین آقا میگه زینب کی جواب میده 😉 زینب: معلومه من چون ب زن داداش یا میگه خانمم یا زینب جان خخخخ تا رسیدن به هئیت زینب برام از ده شب اول محرم گفت که هرشب به نام یک عزیزیه و در مورد اون عزیز روضه و مداحی میکنند شب اول: حضرت مسلم بن عقیل شب دوم: حربن ریاحی شب سوم :رقیه خاتون(سلام الله علیها) شب چهارم: فرزندان حضرت زینب شب پنجم : حضرت عبدالله بن الحسن(علیه السلام) شب ششم : حضرت علی اصغر(علیه السلام ) شب هفتم : حضرت قاسم بن الحسن ((علیه السلام) شب هشتم : حضرت علی اکبر((علیه السلام) شب نهم: حضرت ابوالفضل((علیه السلام) ماه منیر بنی هاشم شب دهم : شب عاشورا من تو این ده شب ی ذره از امام حسین و یارانش فهمیدم بعد از محرم همچنان تحقیق کردم سال ۹۴در راهیان نور خدا و پیامبر و اهل بیتش شناختم راهیان نور ۹۴ برام فرق داشت بعد از برگشت از راهیان نور ۹۴ ثبت نام کردم برای خادمی .......... ☸🍃☸🍃☸🍃☸ .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
☸🍃☸🍃☸🍃 داستان واقعی و بسیار جذاب هفتاد و سوم تو سال ۹۴کلا زندگیم عوض شد زینب راهی کربلا شد و من با اشک راهیش کردم خودمو هزاربار لعنت کردم که چرا سفر دوم کربلا را نرفتم تو این مدت منم پیگیر خادم الشهدا بودم تو سایت کوله بار عضو شدم شهریور ماه بود که باهام تماس گرفتن که کلاس خادمی داریم من همه ی آرزوم بود که خادم طلائیه و شلمچه باشم اما وقتی تو کلاس خادمی گفتن شرهانی قیافم 😐😐😐😣😣 دیدنی شد ای بابا شرهانی کجاست من اصلا این منطقه را نمیشناختم عجبا خدایا شانس پخش میکردی من کجا بودم رفتم خونه مامان :حنانه چته دختر؟ کشتی هات غرق شده ؟ -خادمیم افتاده شرهانی مامان:بسلامتی خب چته -من دوست داشتم طلائیه یا شلمچه باشم مامان :خدا خیر و صلاح آدما را بهتر میدونه برو لااقل یه ذره درمورد منطقه شرهانی تحقیق کن ببین کجاس و چی داره تا ی شناخت ازش داشته باشی -باشه ☸🍃☸🍃☸ .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است نویسنده: بانو....ش j๑ïท ➺ •♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
♥️✨ • • علـوےٖ‌هیبـٺ‌و‌باغیرٺ‌و‌یوسـف‌سیمـٰا🌙 چقـدَر‌شـٰالْ‌بہ‌این‌سیـّد‌ما‌می‌آیـدْ💚✨ • • 💙📿 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
💐خاطرات اربعینی شهدا 1️⃣ 💠پیش بینی شهید ابراهیم هادی درباره کاروان های اربعین اوایل جنگ بود و مرزها دست عراق بود. در ارتفاعات گیلان غرب بودیم. با حسرت به ابراهیم گفتم : یعنی میشه مردم ما راحت از این جاده عبور و به شهر خودشون برن؟ ابراهیم هادی گفت : چی میگی! روزی میاد که از همین جاده مردم ما دسته دسته به کربلا سفر می کنند...! 🖤😍🖤 جانم
••♥️•• فرداۍقیامت‌ڪه‌هیچ‌چیز‌انسان‌را نمیخرند‌..‌‌‌.. تنها‌اشڪ‌بر 🌱رامثل دانه‌ۍمروارید‌برایش‌نقد‌میڪنند.... ✨ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
أبا تو زبان عربی ینی ...، ینی ....، هم ینی ....، اباعبدالله: ینی بابای بنده های خدا، ای جانم... حالا صداش بزن ... ღ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
آلودِھ ٺَر زِ مَن نَبُوَد بَــر دَرَٺ ولــے ..! آقاٺَر از آنی ڪه بِرانے مـَرا .جانمـ😔 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
|🌿● درستہ‌من‌گناهکارم‌ولےکجاےکربلانوشتہ ورودگنهکاران ممنوع! 🐾
بَعدْ اَزْ این سینہ زَنےھاٰ دِلِ مَنْ بےتاٰب اَست عَکس گُنبد و سط صَحن دو چَشمَمْ قاٰب اَست اِی خوشْ آنْ کس که جواز سفرش امضا شد پای پیادہ حرَم اَربابْ است ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••♥️••• #استوریمون👌 ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❢حۍ عݪےاݪعاشقـــے♥️ ❢بشتاب بسوے بندگۍ📿😍 عاشقآن وقت نمآزاست 🕋 میگویند وقت نمآز دعابرای سلامتۍوفرج آقامون ✾صاحب الزمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»✾ فراموش نشه🙂💔
💡 داشتن چال لپ و قد بلندو پوست برنزه و موی فلان و بهمان مهم نیست دختر باید زهرایی باشه زهرایی زندگی کنه . . . چادرم در باد تڪانے میخورد؛ میرود هوش از سرم، مادرنگاھم میڪند...🙈😍🍃 "حواسٺـ بھ چادرتـ باشھ دختر چشمت نزنند👀" •❥| @fadaei_hazrat_zahra •❥
💡 برای امام زمانت چادر به سر کن 🌺 اینجوری خوشگل تریی😍😍 "حواسٺـ بھ چادرتـ باشھ دختر چشمت نزنند👀" ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ • ♚♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡♛
[دانشگاه] لیلا میگفت؛ /توی کلاس چادرت را دربیاور،راحت باش... بعد از کلاس سر میگذاریم../ |من مات می ماندم از اینکه نامحرم داخل کلاس با نامحرم بیرون از کلاس چه فرقی دارد..!مثلا نکند کور بود بدبخت؟!| [مرکز خرید] /توی پاساژ دیگر چادرت را در بیاور...همه دارند نگاهمان میکنند دختر ...سمت خانه که رسیدیم سر میکنیم!/ |نامحرم بالای شهر با پایین شهر چه فرقی دارد؟!نکند خونش رنگین تر بود و من بیخبر؟| [مسافرت] /آخه کی لب دریا چادر سر میکند که ما دومی باشیم!چادرت را در بیاور،رفتنی باز سر میکنیم../ |نامحرم لب دریا با نامحرم ویلا چه فرقی دارد!؟ته ته فرقشان یک کرم ضد آفتاب بود!| [عروسی] /دم هتل و تالار...چادرت را بگذار توی کیف برگشتنی سر میکنیم../ |نامحرم توی تالار با نامحرم کوچه بازار چه فرقی دارد؟!فوقش یک کروات بیشتر داشت؟!| لیلا میگفت؛انقدر نامحرم نامحرم نکن... خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! و من هاج و واج میماندم؛ بشوم همرنگ!نشوم همرنگ؟! گاهی "من و من ها"، میان این دو راهی های سخت،هاج و واج میمانیم.. خوشبحال "من هایی" که.. پیش از آنکه بال مشکی رنگشان بشکند و سقوط کنند.. راه را از بیراهه تشخیص میدهند! آری! بعضی چادری ها؛ گرچه رسوای "یک" جماعتند.. درعوض.. "یک" پا برای خودشان، فرشته اند! •❥| @fadaei_hazrat_zahra |❥•