eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
910 دنبال‌کننده
28هزار عکس
11.3هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فداییان بانوی دمشق
این روزا دلمون برای یه مجلس شهدایی ناب خیلی تنگه 😔💔 هرکس دلش یادواره شهید میخواد امشب ساعت ۲۱ در کانال منتظرتون هستیم ✋ آخرین شب جمعه سال با خاطره شهدا دلامون رو زنده کنیم به 💔 منتظر حضور سبز شما هستیم 😊
بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدای شهیدان 🌷 زیبایی عشق را نشان خواهم داد دل را به نگار رایگان خواهم داد در قلب من احساس پشیمانی نیست گر زنده شوم دوباره جان خواهم داد امشب میخوام از یه شهید مدافع حرم براتون بگم و با هم کمی با این شهید آشنا بشیم 1⃣
✨ گلواژه هایی از کتاب نور را هدیه کنیم به روح والامقام همه شهدا بخصوص شهید امشب 😊 2⃣
به نام عشق ، بنام مدافعان حرم سرم فدای امام مدافعان حرم اگر که قسمت من نیست تاحرم بروم بخوان مرا تو غلام مدافعان حرم من و تو ایم که از روزگار بیزاریم جهان خوش است به کام مدافعان حرم میان کل جهان در مقابل داعش زبانزد است قیام مدافعان حرم فدای غیرت و مردانگی این مردان فدای لطف و مرام مدافعان حرم خودحسین و ابالفضل باده میریزند به نام خویش به جام مدافعان حرم غزل سروده ام اینبار پیشکش باشد سلامتی تمام مدافعان حرم 3⃣
شهید امشب را بهتون معرفی میکنم 😊 🌷 با هم میشینیم پای صحبتهای همسر گرانقدر شهید حاج حمید😊 5⃣
✨🕊✨ 🍃 پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران اهواز درآمد و بعد از آن در واحد اطلاعات و تحقیقات سپاه مشغول خدمت شد. با شروع جنگ تحمیلی مسئول هماهنگی اطلاعات سپاه سوسنگرد شد.🌾 🍃 در سال ۶۱ به عنوان فرمانده سپاه حمیدیه منصوب شد و  از سال ۶۲ به مدت یک سال فرماندهی سپاه شادگان را از طرف فرماندهی منطقه ۸ بر عهده گرفت. بعد از آن بنا به ضرورت جنگ تحمیلی وارد قرارگاه رمضان (ستاد جنگ های نامنظم سپاه ) در جنوب شد.🌾 🍃 در سال ۷۳ وارد دانشکده افسری (فرماندهی ـ ستاد) شد. در سال ۷۵ فرماندهی قرارگاه فجر رمضان در جنوب را به عهده گرفت تا  در سال ۷۹ به قرارگاه مرکزی رمضان منتقل شد. در سال ۹۱ از سپاه بازنشسته  و به سازمان بسیج رفت.🌾 🍃ایشان سرانجام در ششم دی ماه سال ۹۳ در منطقه عمومی سامرا- در شهر بلد – طی عملیات دفاع از حرمین عسگریین به شهادت رسید. مردم بلد به  نشانه علاقه  به این شهید، یادمانی در محل شهادت ایشان ساختند تا نام و یاد فداکاریش از خاطر نرود.🥀🌾 🌷 💔 6⃣
✨🕊✨ ☘ پدر ایشان، نصرالله تقوی‌فر در سال ۶۲ در عملیات خیبر و برادر کوچکش در سال ۶۴ در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسیدند.🌹 ☘ شهید تقوی‌فر نیز در سال ۷۲ با انداختن نارنجک به خانه‌اش مورد سوء قصد قرار گرفت که به طور معجزه‌آسایی از آن حادثه جان به در برد. 🌹 ☘شهیدانی همچون شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری)، شهید مهدی زین الدین، شهید علی هاشمی، شهید اسماعیل دقایقی، شهید غیوراصلی و… از دوستان و همکاران ایشان در دوران هشت سال دفاع مقدس بودند.🌹 🌷 💔 7⃣
manam-bayad-beram.mp3
8.12M
🎤 سیدرضا نریمانی منم باید برم..😔 8⃣
✨🕊✨ 🍀 شهید حاج حمید تقوی فر از پیشگامان سپاه بدر بود. پس از اشغال بخشی از عراق توسط گروه تروریستی داعش با وجود بازنشسته بودن، به عنوان مشاور نظامی به کمک مجاهدان و مردم عراق رفت. 🌾 🍀ایشان به دلیل تسلط به زبان عربی و آشنایی به موقعیت جغرافیایی کشور عراق  مورد استقبال مجاهدین عراقی قرار گرفت. سپاه پاسداران با آگاهی از مهارت  و نفوذ ایشان در میان مردم عراق  ایشان را به عنوان مستشار نظامی در عراق به کار گرفت. 🌾 🍀 برپایی طرح سفیران عاشورایی در سازمان بسیج مستضعفین که پیرو آن بسیجیان، پیاده روی میلیونی اربعین سال پیش را بدون هیچ مشکلی انجام دادند، از زحمات شهید تقوی‌فر بود. 🌾 🍀با توجه به اینکه مسیر پیاده روی زوار اربعین از میان عشایر عبور می کرد ایشان با رایزنی با شیوخ قبایل منطقه، امنیت زوار اباعبدالله(ع) را از مرز ایران تا عتبات عالیات و بالعکس تأمین کرد. 🌾 🍀 وی با به عقب راندن گروهک تروریستی داعش از سرزمین کربلا به «جرف الصخر» در شمال غرب بغداد، حرامیان داعش را مشغول کرد تا زوار بتوانند به سلامت پیاده روی اربعین را به پایان برسانند. 🌾 🍀عقب راندن داعشیان از حله  نیز از دیگر اقدام‌های ایشان بود. شهید حاج حمید تقوی فر سرانجام در ۶ دی ماه ۹۳ در دفاع از محور سامرا به مولایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام پیوست🥀🌾 🌷 💔 9⃣
✨🕊✨  🌸 ۱۵ سال بیشتر نداشتم و سرگرم بازی های کودکانه، یک روز خسرو برادرم گفت: پری! حمید پسر خاله مان از تو خوشش می آید و می خواهد به خواستگاری ات بیاید، نمی دانم چه حسی بود داشتم، خوشحالی، حجب و حیا، ولی هرچه بود همراه با نگرانی های مخالفت های پدرم بود. چون پدرم نظرش بر این بود من هنوز بزرگ نشده ام ، چه طور می توانم یک زندگی را جمع کنم و به طور مستقل زندگی کنم. 🌸 شب خواستگاری پدرم به حاج حمید گفت : پری لباسهایش را مادرش می شوید، کیف مدرسه اش را مادرش جمع می کند، چه طور می خواهد بیاید خانه تو و خانه داری کند؟ 🌹 حاج حمید گفت : اگر مشکل لباس یا کار منزل است من خودم انجام می دهم و من همسر حاج حمید شدم. 🌸 🌷 💔 1⃣1⃣