فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥
🔹نڪته ها از گفــته ها
🎤 اســـتاد فـاطمـــےنیـا
🔹موضوع: حاضر جوابی!
@faghatkhoda1397
#حڪـایــت
🔰داستان پندآموز پیرمرد فقیر و سگ گرسنه
🔶 یک پیرمرد کارگر که تقریباً ۵۰ سال داشت در یک گوشه ای از شهر زندگی میکرد. روزگار این مرد بیچاره چندان خوب نبود مرد بیچاره روز میرفت کار میکرد روزانه هر اندازه که کار میکرد شب همان را غذا با خود می آورد حتی بعضی روز ها نمیتوانست نفقه خانواده خودش را تأمین کند و شب را گرسنه صبح میکرد.
🔷 یک روز این پیر مرد تا شام کار میکند. شام هنگام در راه برگشت به خانه سه دانه نان از نانوائی با خود گرفت. در وسط راه ناگهان صدای فریاد سگی را میشنود. دلش آرام نمیگیرد میرود میبیند که در یک خرابه یک سک با چند تا توله خود خوابیده از گرسنگی حال حرکت در جانش نمانده بود. دلش برای سگ و توله هایش سوخت،
🍪 مرد از نانی که برای خانواده خود گرفته بود یک دانه اش را پیش سگ انداخت، سگ با خوردن این نان یک کم حرکت پیدا کرد. مرد نان دومی را نیز به سگ داد و بالاخره با یک نان به خانه برگشت.
🔶 بعد از گذشت چند روز این مرد چنان سرمایه دار شد که صاحب چند تا دکان در آن شهر شد مردم از این کار متحیر بودند.
🔷 خود مرد همچنان حیران بود که چطور به یک باره رحمت خدا بر او نازل گشت؟
بعد از فکر های زیاد دریافت که این همه ثروت نتیجه همان روزی بود که به سگ رحم کرده بود.
@faghatkhoda1397
💥
#تــݪنگــــرامــروز
ﺷﮏ ﻧﮑﻦ! ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ #ﺁﺧﺮ
ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺗﻮﻛﻞ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ تاریکی
ﻧﻮﺭی ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ میشود ﻣﻌـﺠﺰﻩ ﺍی
ﺭﺥ میدهد و ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻴﺮﺳﺪ!
👈 #هیچوقتناامیدنباشیم
@faghatkhoda1397
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
☘آیت الله کشمیری(ره):
با #زحمت و استقامت می توان
به مقامی رسید باتنبلی کسی به
جایی نمی رسد.
@faghatkhoda1397
»
🌹آیتالله مجتهدی تهرانی(ره):
در #کربلا داش مشتےها رفتند به
یاری امامحسینعلیهالسلام شهید
شدند مقدسها اسـتخـاره ڪردند
استـــخارشون بد آمد!!
@faghatkhoda1397
➣
🌹آیتالله آقامجتبیتهرانی(ره):
طبقروایات معصومین(ع) انسان
اگر چهـــل روز #دروغ نگـــوید هر
گــــرهای داشته باشد باز میشود.
@faghatkhoda1397
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
🌿 آیت اللـہ قـاضـی (ره) :
هر حقی از دیگــران بر گردنت باشد
تا ادا نڪنی باب قرب و معرفت باز
نمیشود.
خــداوند رضــایتـش را در رضــایت
مــردم قــرار داده است.
➮
@faghatkhoda1397
☫
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهید سید مرتضی آوینی :
من هرگز اجاره نمیدهــم کـہ صدای
حاج همــت در درونم گم و خامـوش
شود. این سردار خیبر قلعه قلب مرا
فتــح ڪرده است.
@faghatkhoda1397
⚠️ #تــݪنگـرامــروز
👈 مــثل پیــراهـن
شما یک پیراهن پیدا کن که بدون زخم
سوزن پیراهن شده باشد مـحال است!!
#آدمی هم همینطور است باهمین زخم
زبــــانها ، با همین طـــــعنهها ، با همین
نیـشها ، باهمیــن برچسبها ، ناســزاها
#رشــــد میڪند درست مثل کودی کـہ
پای گــل بریزند.
پس، از این حــرف هـایی که گاه گـاهــے
می شنـوی دلــگیـر نباش! مـلـول نبــاش!
گله مــند نباش!
@faghatkhoda1397
#داستـــانزیبــــاوآمـــوزنده
🔶 اسباب و اثاثیه برای منزل خریده بودم که برای حملش باید کارگر میگرفتم.
🔷 با دو تا کارگر صحبت کردم، اولش گفتن ۴۰ هزار تومن هزینه اش میشه ولی با ۳۰ هزار تومن به توافق رسیدیم.
🔶 در هوای گرم خردادماه وسائل را بردیم طبقه بالا و داخل خانه گذاشتیم.
🔷 وقتی آمدیم پایین سه اسکناس ۱۰ هزار تومنی دادم به یک کدامشان، ۱۰ هزار تومن را برای خودش برداشت و بقیه را به رفیقش داد.
🔶 نزدیکش رفتم و پرسیدم مگر با هم شریک نیستید؟ گفت چرا ولی رفیقم عیالواره و خرجش از من بیشتره.
🔷 من هم برای این طبع بلندش دست کردم جیبم و ۱۰ هزار تومن دیگه هم بهش دادم.
🔶 تشکر کرد و دوباره 5 هزار تومن به رفیقش داد و رفتند. متحیرانه با خودم فکر میکردم که هیچ وقت نتوانستم این قدر بزرگوار باشم، نه من و نه خیلی از اطرافیانم که ادعای تحصیلات و فرهنگ داشتیم.
@faghatkhoda1397
#تــݪنگـــــرامــروز
🌿 ازعالمۍ پرسیدند:
براۍ خوب بودن ڪدام روز بهــتر
است؟ عالم فـــرمود: یڪ روز قبل
از مـــــرگ گفتند:
ولى #مـــرگ راهیچڪس نمیداند!
عالم فرمود: پس هر روز زندگۍ را
روزِ آخر فکر کن وخوب باش شاید
فردایــے نباشـــــد!
@faghatkhoda1397
#حڪـایــت
🔰داستان طی الارض شیخ نخودکی اصفهانی(ره)
💠 رهایی از دام قوش آبادی، در یک لحظه!
🔷 درباره ی یک نمونه از کرامات ایشان از مرحوم سید ابوالقاسم هندی نقل شده است که وی فرموده است:
🔶 «روزی در خدمت حاج شیخ حسنعلی به کوه (معجونی) از کوهپایه های مشهد رفته بودیم.
♦️در آن هنگام مردی یاغی به نام محمد قوش آبادی که موجب ناامنی آن نواحی گردیده بود از کناره کوه پدیدار شد و اخطار کرد که: اگر حرکت کنید، کشته خواهید شد!
🔶 در این بین مرحوم حاج شیخ به من فرمودند: وضو داری؟
عرض کردم: آری.
🔷 آن گاه دست مرا گرفتند و گفتند: چشم خود را ببند، پس از چند ثانیه که بیش از دو سه قدم راه نرفته بودیم فرمودند: چشمانت را باز کن؛ و چون چشم گشودم، دیدم که که نزدیک دروازه ی شهر می باشیم!
⚪️ بعدازظهر آن روز، خدمت ایشان رفتم و فرمودند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟
گفتم: خیر.
🔵 سپس ایشان فرمودند: تو باید زبانت را در اختیار داشته باشی و بدان که تا من زنده ام، از این ماجرا نزد کسی سخنی نگویی، وگرنه موجب مرگ (نابهنگام) خود خواهی شد!
➮
@faghatkhoda1397
💥 #تــݪنگــرامــروز
👈 مـــــثݪ قــند
شما قند یا شکر را از بقال مےگیرید
هیچ هم مهم نیست ڪه خود
مصرف مــےڪـند یا نه!!
حال حرف هم مثل قند و شکر است
به همین خاطر امام جواد(ع) فرمود:
از هرڪس شنیدی بگیر و به کار ببند
ولـو خود به ڪار نبندد.
@faghatkhoda1397
ツ
☘شیخ جعفر مجتهدی (ره):
تا آنجا که درتوان دارید در گره
گشایی از مـشکلات غمــدیدگان
سعےکنید تاخداوند هم درموقع
اضطرار از شما دستگیری نماید.
@faghatkhoda1397
#تـــݪنگـــرامـروز
👈 مـــــثݪ ݪـــباس
نزدیکترین چیزها به شما #لباس شماست قرآن می گوید زن برای مرد، مرد برای زن، مـــثال لباس را دارند:
یعنی زن و مرد باید نسبت به یڪدیگر #نزدیڪترین ها باشند ولی واقـــعا آیا اینـــگونه است؟ اگر بود ڪه این هـمه اخـــــتلاف نبود!
@faghatkhoda1397
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
💛عـــلامه تهرانـــے(ره) :
در همه شبانهروز محبتو عشق
خـــدا را بردل خود مــرور دهید
بخصوص موقع خــوابِ شبـــانه
بیشتر مقیّد به این امـــر باشید.
@faghatkhoda1397
#تـــݪنگـــــرامــروز
🔰 بـــــردبار باش
کیفها اگه توۍکیف فروشیها خوشفرم
و خوش قوارهاند بخاطر اینست که پُر از
ڪاغذ باطلهاند اگر آن ڪاغذ باطـلهها را
بیـرون بریزی از فـرم و قیافه مــےافتد و
کاغذ هم دیگر زبالهاند و باید دور ریخته
شوند.
#خـــــشم و عصبانیت چیزی شبیه همان
ڪاغذ باطله است اگر فرو ببری شڪل و
شخــصیت پیدا مـــےڪنی و اگر بــیرون
بریزی از شڪل و شخـصیت و معــنویت
مـےافتی اینست که قرآن ڪریم دعــوت
به فرو بردن خشم دارد.
📚آل عـــــــمران /۱۳۴
@faghatkhoda1397
ツ
امشب تمام #احساسهای پوچ را
مچاله کنیم و منتظر شکوفههای
اجابت شویم..
آرزو دارم هرچـه بر دلت گذشت
امشب مورد #اســـــتجابت حق
تعالے قرار گرفته باشد.
✨
@faghatkhoda1397
#حڪـایــت
🔰یک بار خندیدم، یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم
✨ خداوند از عزراییل ﭘﺮﺳﯿﺪ:
💠 ﺁﻳﺎ ﺗﺎ ﺑﺤﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺟﺎﻥ کسی ﺭﺍ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯽ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﻜﺮﺩى؟
⚪️ ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﻭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ
😊 ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﯼ ﺟﺎﻥ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﻔﺎﺷﯽ ﯾﺎﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﻔﺎﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﮐﻔﺸﻢ ﺭﺍ ﻃﻮﺭﯼ
ﺑﺪﻭﺯ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺍﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ! ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ😊
و ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ.
😥 ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﯼ ﺟﺎﻥ ﺯﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺑﯽ ﺁﺏ ﻭ ﺩﺭﺧﺖ ﯾﺎﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ .. ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﺗﺎ ﻧﻮﺯﺍﺩﺵ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ ﺳﭙﺲ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ..
ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺑﯽ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﮔﺮﻡ، ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ😥
😨 ﺗﺮﺳﻢ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻣﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺟﺎﻥ ﻓﻘﯿﻬﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻧﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﺶ می ﺁﻣﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﻣﯿﺸﺪﻡ ﻧﻮﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ می ﺷﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ می ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﻭﺣﺸﺖ ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻡ😨
✨ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺪﺍوند ﺑﻪ ﻋﺰﺭﺍﺋﯿﻞ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
⭐️ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﮐﯿﺴﺖ؟
💠 ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻮﺯﺍﺩﯼ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ. ﻣﻦ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺣﻤﺎﯾﺘﺶ ﺭﺍ ﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩﻡ.
✅ ﻫﺮﮔﺰ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﮑﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ، ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﯽ ﺳﺮﭘﻨﺎﻩ بماند.
📙 داستان های کوتاه پند آموز
@faghatkhoda1397
#حڪـایــت
عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد.
دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب میخورد.
دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب میشود و قیمت گرانی بر آن می نهد.
لذا گفت: عموجان چه گربه ی قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟
رعیت گفت: چند می خری؟
گفت: یک درهم.
رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد...
و گفت: خیرش را ببینی.
عتیقه فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت:
عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه اش شود بهتر است کاسه ی آب را هم به من بفروشی.
رعیت گفت: قربان، من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام، کاسه فروشی نیست.
➮
@faghatkhoda1397
»
#حڪـایــت
🐴شخصى سوار بر اسب به نهرى رسید كه آب كمى داشت و اسب مى توانست به راحتى از آب عبور كند لكن اسب ایستاد.
❗️صاحب اسب هرچه افسار حیوان را كشید، اسب جلو نرفت، به پشت او كوبید باز هم اسب نرفت.
👈مرد حكیمى كه این صحنه را مشاهده مى كرد به او گفت: آب را گل آلود كن، اسب از نهر رد مى شود.
🔶 او آب را گل كرد، اسب حركت كرد و از نهر گذشت.
🔘صاحب اسب، حكمت این كار را پرسید،
💠 مرد حكیم گفت: آب كه تمیز است، اسب خود را در آب مى بیند و حاضر نمى شود پا روى خود بگذارد، لذا حركت نمى كند.
👌انسانهایى هم كه خود را ببینند (مقام خود، منافع خود، قبیله خود، حزب خود و...) حاضر نمى شوند پا روى آن بگذارند، لذا حركت و تكاملى ندارند.
@faghatkhoda1397
»
🌿آیت الله قاضی(ره):
در دنیا به صاحبان خانه دو هزار
متری و ریاست و ماشین میگویند
اشراف مملکت؛ اما در قیامت
اشراف آن کسانی هستند که
نمازشبخوان هستند.
@faghatkhoda1397
#حڪـایــت
💥تسلیم در برابر حکمت خداوند
🌳 روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی می کرد.
🌸 گنجشک هر روز با خدا راز ونیاز و درد دل می کرد و فرشتگان هم به این رازو نیاز هر روزه خو گرفته بودند.
💨 تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد و بعد از آن، روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت!
✨فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت: " مي آيد، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست.
🔶 فرشتگان چشم به لب هايش دوختند، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
✨"با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست.
🌑 "گنجشك گفت:
" لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام. تو همان را هم از من گرفتي. اين طوفان بي موقع چه بود؟ چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست.
سكوتي در عرش طنين انداز شد.
👈فرشتگان همه سر به زير انداختند. خدا گفت:
🐍"ماري در راه لانه ات بود. خواب بودي. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. آنگاه تو از كمين مار پر گشودي."
💥گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود.
🕊خدا گفت: "و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي."
💦 اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود. ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد...
➮
@faghatkhoda1397
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
🌿 آیتالله بهجت (ره) :
خداوند ما را از #شـــر خودمان
حفظ کند.
@faghatkhoda1397
»
🌹حاج اسماعیل دولابـے(ره)
دنیا را یڪبار نگاه ڪن!
آخـــــرت را چـــــند بار!
و صاحبـخانه را همیشه!
➮
@faghatkhoda1397