462.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) :
🌸 قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ.
👌 رزق شما تعهد شده است و (در برابرش) مأمور شده اید که انجام وظیفه کنید. بنابر این نباید امری که برایتان ضمانت شده بیشتر از کاری که انجامش برای شما واجب شده است برایتان اولویت داشته باشد.
☘ به خدا سوگند ، تردید یقین را فاسد کرده است و کار به جایی رسیده که گویا آنچه که برای شما ضمانت شده تحصیلش بر شما واجب است و گویا آنچه بر شما واجب گردیده از شما ساقط شده است.
📚 خطبه 114 نهج البلاغه
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
هرگز از حرفهايی كه مردم درباره تو میگويند نگران نشو
هيچگاه كوچكترين توجهی به آن نشان نده
هميشه فقط به يك چيز فكر كن:
داور خداست
آيا من در برابر او روسفيدم؟
بگذار اين معيار قضاوت زندگی تو باشد
تا بی راهه نروی...
تو بايد روی پای خودت بايستی و تنها ملاحظهات اين باشد كه:
هر كاری انجام میدهم بايد مطابق شعور خودم باشد. تصميم گيرنده بايد آگاهی و شعور خودم باشد
آنگاه خدا داور تو خواهد بود.
@faghatkhoda1397
#تلنــگر
✍از بزرگمردی پرسیدم :
بهترین چیزی که میشه
از دنیا برداشت چیه ؟
کمی فکر کرد و گفت : دست ؛
با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!!
گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم
کار بزرگی انجام دادیم که
کوچکترین پاداشش رضوان
خداونده و ادامه داد که :
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة»
"عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است"
@faghatkhoda1397
#داستان
راستگو
پادشاه پروانگان را خبر آوردند که شمعی آمده است که پروانهها را در آتشش میسوزاند و نیست میگرداند.
پادشاه پروانگان مخبران را تَغیّر (پرخاش) کرد که چرا دروغ میگویید؟
مخبران قسم یاد کردند که از درست گویانیم
سلطان گفت: تا دروغ شما بر من معلوم شود، خود مااموری گسیل میدارم تا مرا از شمع خبر آرد.
ماموری برفت و شمع را دید که پروانگانی چند در حریم او بال و پر سوختهاند و مردهاند
مأمور به خدمت سلطان شد و بگفت: خبر درست است.
سلطان غضب کرد که: تو از دروغگویانی
و مأپاموری دیگر گسیل داشت تا پادشاه را از شمع خبر آرد. مامور دوم نیز بدید، آنچه اولی دیده بود، و به خدمت سلطان آمد که: خبر درست است
سلطان بر او نیز خشم گرفت و از دروغگویانش خواند. سومین مامور، چون به محل واقعه برفت، نور را دید و تاب نیاورد. دل به نور داد و در نور فرو شد و جان بداد.
فردا شد و سلطان در انتظار که مامور فرا رسد، اما مامور به خدمت حاضر نشد. سلطان را اشک در چشم آمد. حاضران از علت گریه پرسیدند.
سلطان گفت: خبر راست بود.
گفتند: اما آن مأمور که گسیلش داشتید هنوز نیامده است
سلطان گفت: آن پروانه که شمع ببیند و زنده بماند، پروانه نباشد، که خفاشش باید خواند.
آن پروانگان که برفتند و خبر از شمع آوردند، راستگو نبودند.
هر چند درست گفتند، اما او که سوخت و از او اثر نماند، درستگویی بود که راست گفت.
او پروانهای بود که خود نور شد
@faghatkhoda1397
#وقتی_لباس_زائر_شفاست...
🍃آیت الله کوهستانی(ره): غبار لباس زائران امام رضا(ع) شفاست.
@faghatkhoda1397
#اوج_عشق_علامه...
🍃 علامه طباطبایی(ره) : اگر منع مردم نبود ، بنده از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح امام رضا(ع) زمین را میبوسیدم
@faghatkhoda1397
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
🌿 آیــتاللـہ بهجـت (ره) :
برای برکت یافتن زندگی با اعتقاد
کامل و صادقانه نسبتبه لوازمش
دائماً استغفـــار ڪنید.
خسته نشوید و بهطور مکـرر غیر
ضــروریات و غیر واجبـات اوقات
خود را به آن اختصــاص دهید.
➮
@faghatkhoda1397
☫
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـید سیدمرتضی آوینـی:
شهــدا اصحـــاب آخـــرالزمــانی
سیدالشهــدا علیـہالسلام هستند
پیام آنهــا عشــــق و اطاعــت و
وفـــاداری اســـت.
@faghatkhoda1397
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :
👌 یڪ روز دیناری صدقه دادم رسول خدا فرمودند :
☘ یا علی آیا میدانی ڪه صدقه از دست مومن خارج نشود مگراینڪه از دهان هفتاد شیطان بیرون آید ڪه هر یڪ او را با وسوسه خود از دادن صدقه منع می ڪنند
(یڪی گوید نده ڪه ریا میشود ودیگری میگوید نده ڪه او مستحق نیست و آن دیگر گوید نده ڪه خود بدان محتاج خواهی شد و ) وقبل از آنڪه به دست سائل برسد بدست خدا خواهد رسید.
📚 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، ص۳۱۴
@faghatkhoda1397
🌷 الإمامُ عليٌّ عليه السلام مِن وَصاياه لكُميلٍ
إذا أبطَأتِ الأرزاقُ علَيكَ فاستَغفِرِ اللّه َ يُوَسِّعْ علَيكَ فيها .
☘ امیرالمومنین(عليه السلام) در سفارشهايش به كميل فرمود :
👌 هر گاه در روزى تو تأخير و تنگى پديد آمد ، #استغفار كن ، تا روزى را بر تو فراخ گرداند .
📖 بحار الأنوار،ج۷۷،ص۲۷۰،ح۱
@faghatkhoda1397
ماجرای شگفتانگیز دیدار اجنه با آیت الله بهجت
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
@faghatkhoda1397
💠سه برادر نزد امام علی «ع» امدند و گفتند:
می خواهیم این مرد که پدرمان را کشته قصاص کنیم.
امام علی «ع» فرمود : چرا او را کشتی؟
آن مرد عرض کرد : من چوپان بز و شتر و ...هستم. یکی از شتر هایم شروع به خوردن یکی از درخت های زمین پدر این مردان کرد.
پدرشان سنگی را برداشت و به شترم زد و شتر مرد.
من همان سنگ را برداشتم و به پدرشان ضربه زدم و او هم مرد.
امام علی «ع» فرمودند: حد را بر تو اجرا میکنم.
آن مرد گفت: سه روز به من مهلت دهید.!
پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی را به جا گذاشته ، پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه میشود.
امیر المومنین «ع» فرمودند : چه کسی تو را ضمانت می کند؟
مرد نگاه به مردم کرد وگفت این مرد..!!
امیرالمومنین فرمودند: ای اباذر آیا این مرد را ضمانت میکنی؟
ابوذر عرض کرد: بله ، یا امیرالمومنین..
فرمودند: تو اورا نمیشناسی پس اگر فرار کند حد را برتو اجرا میکنم.
ابوذر عرض کرد: من ضمانتش را میکنم.
آن مرد رفت و روز اول و دوم و سوم سپری شد...
همه مردم نگران ابوذر بودند که حد براو اجرا نشود.. اندکی قبل از اذان مغرب که آن مرد برگشت و درحالی که خیلی خسته بود بین دستان امیرالمومنین قرار گرفت و عرض کرد:
گنج را به برادرم دادم وحالا زیر دستان تو هستم..!!
امام علی فرمودند: چه چیزی باعث شد که تو برگردی درحالی که میتوانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت : ترسیدم بگویند وفای به عهد از بین مردم رفت..
امیرالمومنین از ابوذر سوال کرد: چرا اورا ضمانت کردی؟
ابوذر گفت: ترسیدم بگویند خیر رسانی وخوبی از بین مردم رفت.
اولاد مقتول متاثر شدند وگفتند: ما از او گذشتیم..!
امام علی فرمودند:چرا؟
گفتند :میترسیم بگویند بخشش وگذشت از بین مردم رفت.
و چنین بود که پاداش وفای به عهد ،
نجات یک انسان از قصاص شد...
@faghatkhoda1397