🌷 امیرالمومنین (عليه السلام) :
👌 و لَيسَ شَيءٌ أدعى إلى تَغييرِ نِعمَةِ اللّه ِ و تَعجيلِ نِقمَتِهِ من إقامَةٍ على ظُلمٍ ؛ فإنَّ اللّه َ سَميعٌ دَعوَةَ المُضطهَدينَ (المَظلومينَ) ، و هُو لِلظّالِمينَ بالمِرصادِ .
☘ براى تغيير دادن نعمت خدا و شتاب بخشيدن به خشم و عذاب او هيچ چيز مؤثّرتر از پافشارى در ستمگرى نيست؛ زيرا خداوند دعاى ستمديدگان را مى شنود و همواره در كمين ستمكاران است.
📖 نهج البلاغة ، الكتاب ۵۳
@faghatkhoda1397
🌷 پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) :
☘ هر كس دوست دارد كه نامه اعمالش او را خوشحال كند، استغفارِ در آن را زياد گرداند.
📗 ميزان الحكمه، ج۸، ص۴۶۳
@faghatkhoda1397
#امام_عاشق_عبادت_بود
✍یکی از نزدیکان ایشان می گوید: امام هیچگاه از اذکار و نوافل و مستحبات غافل نمیماند،حتی در حال قدم زدن ذکر می گفت و زیارت می خواند و در هر فرصت مناسبی که پیش می آمد قرآن می خواند و معمولاً بعد از نماز صبح قبل از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء و یا در هر فرصت دیگر مقید به این مستحب الهی بود.
و ما بارها که در روز خدمت ایشان میرسیدیم ایشان را مشغول خواندن . قران می یافتیم. در منزل خیابان دربند شمیران، بارها امام را با صدای ملکوتی مشغول خواندن دعای کمیل دیدیم. امام در نجف اشرف هر روز در ماه رمضان، ده جزء قران می خواندند.
📚سیمای فرزانگان ص135
👈
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) :
🌸 قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ.
👌 رزق شما تعهد شده است و (در برابرش) مأمور شده اید که انجام وظیفه کنید. بنابر این نباید امری که برایتان ضمانت شده بیشتر از کاری که انجامش برای شما واجب شده است برایتان اولویت داشته باشد.
☘ به خدا سوگند ، تردید یقین را فاسد کرده است و کار به جایی رسیده که گویا آنچه که برای شما ضمانت شده تحصیلش بر شما واجب است و گویا آنچه بر شما واجب گردیده از شما ساقط شده است.
📚 خطبه 114 نهج البلاغه
@faghatkhoda1397
#حکیمانه
هرگز از حرفهايی كه مردم درباره تو میگويند نگران نشو
هيچگاه كوچكترين توجهی به آن نشان نده
هميشه فقط به يك چيز فكر كن:
داور خداست
آيا من در برابر او روسفيدم؟
بگذار اين معيار قضاوت زندگی تو باشد
تا بی راهه نروی...
تو بايد روی پای خودت بايستی و تنها ملاحظهات اين باشد كه:
هر كاری انجام میدهم بايد مطابق شعور خودم باشد. تصميم گيرنده بايد آگاهی و شعور خودم باشد
آنگاه خدا داور تو خواهد بود.
@faghatkhoda1397
#تلنــگر
✍از بزرگمردی پرسیدم :
بهترین چیزی که میشه
از دنیا برداشت چیه ؟
کمی فکر کرد و گفت : دست ؛
با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!!
گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم
کار بزرگی انجام دادیم که
کوچکترین پاداشش رضوان
خداونده و ادامه داد که :
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة»
"عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است"
@faghatkhoda1397
#داستان
راستگو
پادشاه پروانگان را خبر آوردند که شمعی آمده است که پروانهها را در آتشش میسوزاند و نیست میگرداند.
پادشاه پروانگان مخبران را تَغیّر (پرخاش) کرد که چرا دروغ میگویید؟
مخبران قسم یاد کردند که از درست گویانیم
سلطان گفت: تا دروغ شما بر من معلوم شود، خود مااموری گسیل میدارم تا مرا از شمع خبر آرد.
ماموری برفت و شمع را دید که پروانگانی چند در حریم او بال و پر سوختهاند و مردهاند
مأمور به خدمت سلطان شد و بگفت: خبر درست است.
سلطان غضب کرد که: تو از دروغگویانی
و مأپاموری دیگر گسیل داشت تا پادشاه را از شمع خبر آرد. مامور دوم نیز بدید، آنچه اولی دیده بود، و به خدمت سلطان آمد که: خبر درست است
سلطان بر او نیز خشم گرفت و از دروغگویانش خواند. سومین مامور، چون به محل واقعه برفت، نور را دید و تاب نیاورد. دل به نور داد و در نور فرو شد و جان بداد.
فردا شد و سلطان در انتظار که مامور فرا رسد، اما مامور به خدمت حاضر نشد. سلطان را اشک در چشم آمد. حاضران از علت گریه پرسیدند.
سلطان گفت: خبر راست بود.
گفتند: اما آن مأمور که گسیلش داشتید هنوز نیامده است
سلطان گفت: آن پروانه که شمع ببیند و زنده بماند، پروانه نباشد، که خفاشش باید خواند.
آن پروانگان که برفتند و خبر از شمع آوردند، راستگو نبودند.
هر چند درست گفتند، اما او که سوخت و از او اثر نماند، درستگویی بود که راست گفت.
او پروانهای بود که خود نور شد
@faghatkhoda1397
#وقتی_لباس_زائر_شفاست...
🍃آیت الله کوهستانی(ره): غبار لباس زائران امام رضا(ع) شفاست.
@faghatkhoda1397
#اوج_عشق_علامه...
🍃 علامه طباطبایی(ره) : اگر منع مردم نبود ، بنده از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح امام رضا(ع) زمین را میبوسیدم
@faghatkhoda1397
◈
✍ #سخــــن_بــــزرگان
🌿 آیــتاللـہ بهجـت (ره) :
برای برکت یافتن زندگی با اعتقاد
کامل و صادقانه نسبتبه لوازمش
دائماً استغفـــار ڪنید.
خسته نشوید و بهطور مکـرر غیر
ضــروریات و غیر واجبـات اوقات
خود را به آن اختصــاص دهید.
➮
@faghatkhoda1397
☫
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـید سیدمرتضی آوینـی:
شهــدا اصحـــاب آخـــرالزمــانی
سیدالشهــدا علیـہالسلام هستند
پیام آنهــا عشــــق و اطاعــت و
وفـــاداری اســـت.
@faghatkhoda1397
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :
👌 یڪ روز دیناری صدقه دادم رسول خدا فرمودند :
☘ یا علی آیا میدانی ڪه صدقه از دست مومن خارج نشود مگراینڪه از دهان هفتاد شیطان بیرون آید ڪه هر یڪ او را با وسوسه خود از دادن صدقه منع می ڪنند
(یڪی گوید نده ڪه ریا میشود ودیگری میگوید نده ڪه او مستحق نیست و آن دیگر گوید نده ڪه خود بدان محتاج خواهی شد و ) وقبل از آنڪه به دست سائل برسد بدست خدا خواهد رسید.
📚 ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، ص۳۱۴
@faghatkhoda1397
🌷 الإمامُ عليٌّ عليه السلام مِن وَصاياه لكُميلٍ
إذا أبطَأتِ الأرزاقُ علَيكَ فاستَغفِرِ اللّه َ يُوَسِّعْ علَيكَ فيها .
☘ امیرالمومنین(عليه السلام) در سفارشهايش به كميل فرمود :
👌 هر گاه در روزى تو تأخير و تنگى پديد آمد ، #استغفار كن ، تا روزى را بر تو فراخ گرداند .
📖 بحار الأنوار،ج۷۷،ص۲۷۰،ح۱
@faghatkhoda1397
ماجرای شگفتانگیز دیدار اجنه با آیت الله بهجت
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
@faghatkhoda1397
💠سه برادر نزد امام علی «ع» امدند و گفتند:
می خواهیم این مرد که پدرمان را کشته قصاص کنیم.
امام علی «ع» فرمود : چرا او را کشتی؟
آن مرد عرض کرد : من چوپان بز و شتر و ...هستم. یکی از شتر هایم شروع به خوردن یکی از درخت های زمین پدر این مردان کرد.
پدرشان سنگی را برداشت و به شترم زد و شتر مرد.
من همان سنگ را برداشتم و به پدرشان ضربه زدم و او هم مرد.
امام علی «ع» فرمودند: حد را بر تو اجرا میکنم.
آن مرد گفت: سه روز به من مهلت دهید.!
پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی را به جا گذاشته ، پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه میشود.
امیر المومنین «ع» فرمودند : چه کسی تو را ضمانت می کند؟
مرد نگاه به مردم کرد وگفت این مرد..!!
امیرالمومنین فرمودند: ای اباذر آیا این مرد را ضمانت میکنی؟
ابوذر عرض کرد: بله ، یا امیرالمومنین..
فرمودند: تو اورا نمیشناسی پس اگر فرار کند حد را برتو اجرا میکنم.
ابوذر عرض کرد: من ضمانتش را میکنم.
آن مرد رفت و روز اول و دوم و سوم سپری شد...
همه مردم نگران ابوذر بودند که حد براو اجرا نشود.. اندکی قبل از اذان مغرب که آن مرد برگشت و درحالی که خیلی خسته بود بین دستان امیرالمومنین قرار گرفت و عرض کرد:
گنج را به برادرم دادم وحالا زیر دستان تو هستم..!!
امام علی فرمودند: چه چیزی باعث شد که تو برگردی درحالی که میتوانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت : ترسیدم بگویند وفای به عهد از بین مردم رفت..
امیرالمومنین از ابوذر سوال کرد: چرا اورا ضمانت کردی؟
ابوذر گفت: ترسیدم بگویند خیر رسانی وخوبی از بین مردم رفت.
اولاد مقتول متاثر شدند وگفتند: ما از او گذشتیم..!
امام علی فرمودند:چرا؟
گفتند :میترسیم بگویند بخشش وگذشت از بین مردم رفت.
و چنین بود که پاداش وفای به عهد ،
نجات یک انسان از قصاص شد...
@faghatkhoda1397
✍#ورود_بر_خدای_کریم
💠مردی حکیم از گذرگاهی عبور می کرد ، دید گروهی می خواهند جوانی را به خاطر گناه و فساد از منطقه بیرون کنند و زنی از پی او سخت گریه می کند .
پرسیدم این زن کیست ؟ گفتند : مادر اوست . دلم رحم آمد ، از او نزد جمع شفاعت کردم و گفتم : این بار او را ببخشید ، اگر به گناه و فساد بازگشت بر شماست که او را از شهر بیرون کنید .
حکیم می گوید : پس از مدتی به آن ناحیه بازگشتم ، در آنجا از پشت در صدای ناله شنیدم ، گفتم شاید آن جوان را به خاطر ادامه گناه بیرون کردند و مادر از فراق او ناله می زند . در زدم ، مادر در را باز کرد ، از حال جوان جویا شدم .
گفت : از دنیا رفت ولی چگونه از دنیا رفتنی ؟ وقتی اجلش نزدیک شد گفت :
مادر همسایگان را از مردن من آگاه مکن ، من آنان را آزرده ام و آنان مرا به گناه شماتت و سرزنش کرده اند ، دوست ندارم کنار جنازه من حاضر شوند ، خودت
عهده دار تجهیز من شو و این انگشتر را که مدتی است خریده ام و بر آن « بسم اللّه الرحمن الرحیم » نقش است با من دفن کن و کنار قبرم نزد خدا شفاعت کن که مرا بیامرزد و از گناهانم درگذرد . به وصیتش عمل کردم ، وقتی از دفنش برمی گشتم گویی شنیدم : مادر برو آسوده باش ، من بر خدای کریم وارد شدم
📙تفسیر روح البیان : 1 / 337
@faghatkhoda1397
روزی عده ای کودکان بازی میکردند . حضرت موسی از کنارشان گذشت . کودکی گفت : موسی ما میخواهیم مهمانی بگیریم و خدا را دعوت کنیم از خدا بخواه در مهمانی ما شرکت کند .موسی گفت من می گویم اما نمیدانم خدا قبول کند یا خیر ؟ موسی به کوه رفت ولی از تقاضای کودکان چیزی نگفت .
خداوند فرمود موسی صحبتی را از یاد نبرده ای ؟ موسی به یاد قولش با کودکان افتاد و خواسته کودکان را گفت .
خداوند فرمود فردا همه قوم را جمع کن و بگو مهمانی بگیرند . من خواهم آمد . مردم مهمانی گرفتند . غذا درست کردند و منتظر ماندند تا خدا بیاید .
سر ظهر گدائی به دروازه شهر آمد و تقاضای غذائی کرد . او را راندند ...و باز منتظر ماندند تا خدا بیاید .
از خدا خبری نشد . خشمگین به موسی از این بدقولی نالیدند . موسی بسوی خدا رفت تا علت نیامدن را بپرسد . خداوند فرمود من آمدم اما کسی تحویلم نگرفت . من در تجلی همان گدای ژولیده بودم ...
بر گرفته از کتاب مقدس تورات..
خداوند به داوود فرمود : ای داوود اگر ژولیده شیدائی را دیدی مصاحبتش را غنیمت دان و او را تکریم گوی . زیرا او از جانب ما با تو سخن می گوید ....
👤خواجه عبدالله
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆چند سخن از امام علی (ع):
التماس به خدا،شجاعت است.
اگر براورده شود،رحمت است.
اگر براورده نشود،حکمت است.
التماس به خلق خدا،ذلت است.
اگر براورده شود،منت است.
اگر براورده نشود،خفت است.
⚠️ای فرزند آدم ! زمانی كه خدا را می بینی كه انواع نعمت ها را به تو می رساند تو در حالی كه معصیت كاری،
@faghatkhoda1397
🌷 الإمامُ عليٌّ عليه السلام مِن وَصاياه لكُميلٍ
إذا أبطَأتِ الأرزاقُ علَيكَ فاستَغفِرِ اللّه َ يُوَسِّعْ علَيكَ فيها .
☘ امیرالمومنین(عليه السلام) در سفارشهايش به كميل فرمود :
👌 هر گاه در روزى تو تأخير و تنگى پديد آمد ، #استغفار كن ، تا روزى را بر تو فراخ گرداند .
📖 بحار الأنوار،ج۷۷،ص۲۷۰،ح۱
@faghatkhoda1397
#تا_از_یادشان_نرود_فاتحه_بخوانن
توی اتاق آقا(آیت الله بهجت ره) معمولاً عکسی به دیوار نصب نشده بود. حالا ممکن بود یک کنار، عکس لولهشدهای را نگه میداشتند مثل عکس مرحوم کمپانی یا برخی از علما را. ولی به دیوار نصب نمیکردند. بین کاغذهای لولهشدۀ کنار اتاقشان، یکسری اعلامیۀ فوت افراد هم موجود بود. اعلامیهها را نگه میداشتند تا از یادشان نرود فاتحه بخوانند.
(براساس خاطره یکی از مرتبطین)
📚 ذکرها فرشتهاند، ص۶٩
👈
@faghatkhoda1397
#تـلنگــــر
ببین! وقتـے کتـــری به جوش
مـــیاد به محض اینڪه جابـجا
کـنــۍ از جــــوش مــےافتــه!!
خـودت هم جوشی و عصبـانی
شــــدۍ زود جابـــجا شــــو!!
@faghatkhoda1397
#پند
✅هر کار نیکی صدقه است
✍️حضرت رسول (ص) فرمودند: بر هر
مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد؛
عرض شد : کسی که مال ندارد چکارکند؟
حضرت فرمودند :
✨برداشتن چیزهای آسیب رسان از
ســر راه صـدقـه است.
✨نشان دادن راه به کسی صدقه است
✨ عیادت بیمــار صدقه است .
✨ امر به معروف صدقه است .
✨ نهی از منکر صدقـه است .
✨ و جـواب سـلام دادن صدقه است .
@faghatkhoda1397
⚠️ #تـــݪنگـــر ‼️
دقت کردی؟!
بعضی وقتا شیطونــه کنارِ
گوشمون زمزمه میــکنه:
تا جوونی از زندگیــــت لذت ببر❗️
هر جور که میشه خوش بگذرون
اما حواســِ🔔ـــمون باشه
نکنه خوش گذرونیمون به قیمتِ شکســ💔ـــتنِ دل امام زمانمون تموم بشه...
مبادا با خوش گذرونیای آمیخته به گناهـــ♨️، ظهورش رو عقب بنــدازیم...
تا دیر نشده باید فکری🤔 کرد ...
بیاییم با مـ♡ـولامون معامله کنیم...
یه معامله دو طرفه و سوداور...💰
↯ بعشقش یه گناه، فقط یک گناه رو ترک کنیم.
مـ♡ـولامون هم لحظات مرگ به فریادمون برسه ...
جایی که هیچ کس و هیچ چیز به دادمون
@faghatkhoda1397
#داستان
ازخاطرات آیت الله حاج سیدموسی شبیری زنجانی آمده است :
در زمان شاه مىخواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب مىشد.
بهاطلاع صاحبان خانهها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مىخريم.
هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود.
هيچكس بهجز واعظ مشهور مرحوم حسینعلی راشد اعتراض نكرد. اين جريان خيلى بر مسؤولان گران آمد، و گفتند: «فقط اينكه آخوند است، اعتراض كرده!»
بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اينكه به او حمله كنند و خفيفش (خوار) نمايند!
راشد آمد و بعد از سلام و احوالپرسى از او پرسيدند كه اعتراض شما چيست؟
گفت: «حقيقتش اين است كه اين خانه را من سالها قبل و بهقيمت خيلى كم خريدهام و در اين مدت زمان طولانى مخروبه شده و بهنظر من قيمتى كه شما پيشنهاد كردهايد زياد است و من راضى نيستم از بيتالمال مردم، قيمت بيشترى براى خانهام بگيرم.»
بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقليتهاى دينى بود، از جا برخاست و راشد را بوسيد و گفت: "اگر اسلام اين است من آمادهام براى مسلمان شدن"
@faghatkhoda1397
عالم ربّانی آیت الله پهلوانی(ره) :
اگر توانستید در شبانه روز ، ساعات و لا اقل دقایقی را به فکر خود باشید . تا بر شما روشن شود چکاره هستید ، برای چه هستید ، کجا می روید ، تا عمر به غفلت نگذرد.
@faghatkhoda1397