eitaa logo
طهارت نفس
2.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 انسان مومن اصلا ترس از آینده و استرس ندارد ( اگه همسرم بمیره اگه تصادف کنم ....) اگه بچه ام فلان مریضی رو بگیره ....اگه .... ☝ اگه اضطراب گرفتتت، معلومه خدارو قبول نداری 🔸 یادمون باشه در قران اومده که : شیطان گفته حتما حتما حتما رو صراط مستقیم به بنده هات حمله میکنم ،اونجایی که بخوای آدم خوبی بشی ،تصمیم بگیری عوض بشی ، مومن بشی ،شیطان بهت حمله میکنه.. 🔸 و در ادامه آیه آمده که: شیطان میگه از چهار جهت حمله میکنم و تو بیشتر آنها را نخواهی یافت.. 🌹 واکسن انسان در برابر همه حمله های چهار گانس یعنی اظهار خوبی ها و دارایی ها ☝ به اون چیزی که نداری فکر نکن به اون چیزی که دست خداست بیشتر اعتماد کنیم 👌️ بزرگترین اسلحه ای که خدا به انسان داده برای از بین بردن غصه ها ذکر « لا حول ولا قوه الا بالله العظیم» هست. @faghatkhoda1397
❖﷽❖ 💠استغفار ڪردن زیاد ۴ خاصیت دارد : 🔹رهایے از غم و اندوه 🔸احساس امنیت 🔹نجات از تنگناها 🔸زیاد شدن رزق و @faghatkhoda1397
🛶ساختِ قایقِ نجات با چوبِ پوسیده! بعضی وقتها توجیهات، مقدس می‌شود؛ بطوریکه حتی رنگ و بوی قرآن می‌گیرد؛ یعنی کارها با آیه‌های قرآن یا روایات توجیه می‌شوند. به شخصی گفتند چرا نماز نمی‌خونی؟ گفت: تو قرآن نوشته لاتَقرَبو الصَّلاة (به نماز نزدیک نشوید) بهش میگی در ادامه‌ی همون آیه نوشته: لاتَقرُبو الصَّلاة و اَنتُم سُکاری (در حالِ مستی به نماز نزدیک نشوید. نساء/۴۳) میگه ما همین ابتدا رو رعایت کنیم، کلّی کار کردیم! اگرچه این یک طنز بود؛ اما چنین افرادی در واقعیت هم وجود دارند؛ اینان هر قسمت از دین را که با تمایلاتشان سازگار باشد، می‌پذیرند و بقیه را کنار می‌گذارند. همانندِ همان کسانی که دستِ امامشان که می‌خواست آنها را وارد کشتیِ نجات کند، رد کردند، چون با امام بودن در آن زمان به نفعشان نبود؛ اما با مالی که به نامِ اسلام به جیب زده بودند قایق پوسیده‌شان را سروسامان دادند و سرانجام غرق شدند. به عنوان مثال می‌گویند کارهای خوب، گناهان را پاک می‌کند؛ مثلاً نماز نمی‌خوانند ولی صدقه می‌دهند. (غافل از اینکه بعضی گناه‌ها آنقدر بزرگ‌اند که باعث نابودی همه چیز می‌شوند) بالاخره باید انتخاب کرد: چون در کرب و بلا بی‌طرفان بی‌شرفانند. تاریخ همان است حسینی و یزیدی. ▪️ اگر می‌خواهی در آخرالزمان اهلِ نجات باشی، باید دستَت در دستِ امام زمانت باشد. @faghatkhoda1397
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊دعای فرج👆بسیار زیبا🕊 اللهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ ✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ✨ ☀️الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِاَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ ♦️اگرهمگی و برای ، قطعاً امرشریف ظهوربه زودی خواهد شد @faghatkhoda1397
✨﷽✨ ✍ماموران سلطان محمود در بخارا، پسر جوانِ پیرمردی را گرفتند که به سلطان بد گفته بود. و او را در لشگرگاه زندانی کرده بودند و برای امور نظافت آن‌جا یک سال بود که از او کار می‌کشیدند. پیرمرد هر چه وساطت و شفاعت فرزند خود کرد حاصلی اتفاق نیفتاد. پس از تلاش زیاد خدمت سلطان رسید و به سلطان ناسزایی گفت.ماموران ریختند و پیرمرد را گرفتند. شاه چون این صحنه را دید، گفت: آزادش کنید پیرمردی گرفتار است، که به من پناه آورده، و سن او از من بیشتر است آزارش نکنید.پیرمرد اشکی ریخت و گفت: ای سلطان پیام و سخن مرا گرفتید، من به شما ناسزا گفتم و مرا رها کردید؛ ولی پسرم از شما بدی گفته و یک سال در زندان ماموران شماست. سلطان آشفته شد و امر کرد: فرزند پیرمرد را آزاد کرده و به او غرامت بپردازند و آن مامور را هم شلاق بزنند تا برای ترس مردم از سلطان، با چنین سخت‌گیری‌های نابجا و ظالمانه، چهره خشن و نامناسبی از شاه در بین مردم ارائه نکنند. داستان زندگی بشر نیز چنین است. برخی به خاطر منافع دنیوی‌شان یا جهالت‌شان از خدا موجودی ساخته‌اند که هرگز خدا چنین نیست. مانند مامورانی که از خشونت و سنگ‌دلی سلطان، تصور و ذهنیتی در بین مردم ساخته که هرگز چنین نبوده و بخشنده‌تر از آن بود. کافی است نزد برخی جاهلان خدا‌نشناس پای انسان بلرزد، او را جهنمی کرده و از او دور می‌شوند. این گروه جز ساختن چهره خشن از خدا کاری بلد نیستند که حتی خدا نیز آنان را دوست ندارد چرا که، کسی که کسی را دوست داشته باشد دوست را محبوب می‌کند نه منفور! و آن‌ها اگر خدا را دوست داشتند او را محبوب بندگان می‌کرد نه العیاذبالله منفور! اوایل نبوت، نبی مکرم اسلام (ص) از خشم خدا زیاد سخن می‌گفتند، که جبرییل نازل شد و فرمود: ای پیامبر خداوند امر کرد: از رحمت من بیشتر به بندگانم بگو. ‌‌‌‌ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @faghatkhoda1397
✨﷽✨ ✍ مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره بیماری وبا آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجرکش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. ‌‌‌ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @faghatkhoda1397
📚ماجرای پرداخت بدهی یار امام عسکری(ع) به روش عجیب یکی از اصحاب و دوستان امام حسن عسکری(ع) به نام ابوهاشم جعفری حکایت کرد: روزی امام(ع) سوار مرکب سواری خود شد و به سمت صحرا و بیابان حرکت کرد و من نیز همراه حضرت سوار شدم و به راه افتادم و حضرت جلوی من حرکت می کرد، چون مقداری راه رفتیم ناگهان به فکرم رسید که بدهی سنگینی دارم و بدون آنکه سخنی بگویم، در ذهن و فکر خود مشغول چاره‌اندیشی بودم. در همین بین امام(ع) متوجه من شد و فرمود: ناراحت نباش، خداوند متعال آن را اداء خواهد کرد و سپس خم شد و با عصایی که در دست داشت، روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! پیاده شو و آن را بردار و ضمناً مواظب باش که این جریان را برای کسی بازگو نکنی، وقتی پیاده شدم، دیدم قطعه‌ای طلا داخل خاک‌ها افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین نهادم و سوار شدم و به همراه امام(ع) به راه خود ادامه دادم، باز مقدار مختصری که رفتیم، با خود گفتم: اگر این قطعه طلا به اندازه بدهی من باشد که خوب است، ولی من تهیدست هستم و توان تامین مخارج زندگی خود و خانواده‌ام را ندارم، مخصوصاً که فصل زمستان است و اهل منزل آذوقه و لباس مناسب ندارند، در همین لحظه بدون آنکه حرفی زده باشم، امام(ع) مجدداً نگاهی به من کرد و خم شد و با عصای خود روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! آن را بردار و این اسرار را به کسی نگو، پس چون پیاده شدم، دیدم قطعه‌ای نقره روی زمین افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین کنار آن قطعه طلا گذاشتم و سپس سوار شدم و به راه خود ادامه دادیم، پس از اینکه مقداری دیگر راه رفتیم، به سوی منزل بازگشتیم و امام عسکری(ع) به منزل خود تشریف برد و من نیز رهسپار منزل خویش شدم. بعد از چند روزی طلا را به بازار برده و قیمت کردم، به مقدار بدهی‌هایم بود -نه کم و نه زیاد- و آن قطعه نقره را نیز فروختم و نیازمندی‌های منزل و خانواده‌ام را تهیه و تأمین کردم 📚چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، عبدالله صالحی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @faghatkhoda1397
✨﷽✨ 🌼نمک و آب ✍روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از او خواست که به او درسی به یاد ماندنی دهد. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی. استاد پرسید: «مزه اش چطور بود؟» شاگرد پاسخ داد: «خیلی شور و تند است، اصلاً نمی شود آن را خورد.» پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه. استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد براحتی تمام آب داخل لیوان رو سر کشید. استاد این بارهم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد: «کاملا معمولی بود.» پیر هندو گفت: «رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو می شود همچون مشتی نمک است و اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگتر و وسیعتر می شود، می تواند بار آن همه رنج و اندوه را براحتی تحمل کند. بنابراین سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب.» ‌‌‌‌ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @faghatkhoda1397
📚 زنی ثروتمند را مبلغی نیاز شد نزد مردی آمد و از او خواست آن مبلغ را قرض بدهد. زن گفت: بهره این مبلغ را هم خواهم داد. مرد در شک شد و به عالم رجوع کرد و از او استخاره خواست. عالم تبسمی کرد و گفت: در فعل حرام استخاره کردن سخره گرفتن قرآن است. مرد گفت: بگیر اشکالی ندارد من گمان می‌کنم چون زن ثروتمندی است، ربا نیست. عالم گفت: از خودت فتوا نده.به اصرار مرد عالم استخاره کرد و استخاره درست و خوب آمد. مرد تبسمی کرد و گفت: دیدی درست می‌گفتم. بالاخره مرد این پول را داد و بهره آن را کنار گذاشت و با بهره آن اسبی خرید. دو روز بعد پسرش اسب را سوار شد و اسب او را به زمین زد و سرش به تکه سنگی خورد و در دم جان داد. عالم چون این اتفاق دید، گفت: دیدی استخاره گرفتن درست نبود؟ تو وقتی قرآن را به تمسخر گرفتی سزای تو هم چنین شد. ✨و مکرو و مکر الله والله خیر والماکرین✨ ۩ و برای خدا حیله به‌کار بردند و خدا بهترین حیله‌کننده در برابر، حیله‌گران است. @faghatkhoda1397
✨﷽✨ ✍ غروب یک روز پاییز سردی، به قبرستان برای دفن جنازه ای رفتیم. صدای قارقار کلاغ های پاییزی آزار دهنده بود.بعد از دفن جنازه ، عده زیادی از مرحوم ، ذکر خیر می کردند. و تنها دلیل ذکر خیرشان یک چیز بود و آن این که ، مرحوم برای فرزندان خود ثروت و آسایش گذاشته و رفته است پس روحش شاد . جالب تر این که یکی از آنها حدیثی هم استخراج کرد و جای مرحوم را هم در بهشت مشخص کرد که چون به فکر فرزندانش بوده و ثروت گذاشته است ، بهشت محل قطعی او از الان است. کسی منکر تلاش پدر و به فکر فرزندان بودن اش بعد مرگ نیست ولی سوال این جاست ، به چه قیمتی ؟ و از چه حلال و حرامی؟ واقعا تاسف باید خورد بر جهل و نادانی این مردم، یاد حدیث زیبایی از نبی مکرم ( ص) افتادم که چه زیبا فرمود: عادت دنیا بر این است که وقتی کسی مرد و از دنیا رفت، مردم از هم می پرسند چه چیزی از مال دنیا از خود باقی گذاشت؟ و فرشتگان وقتی روح او را به سمت عرش ،نزد خدا می برند، از هم می پرسند، چه چیزی را، از مال دنیا برداشته و می آید؟! ( انفاق و بخشش و صله رحم ) پس اگر بخواهیم در دنیا و آخرت موفق شویم باید، مردم و افکار آنها را کنار بگذاریم و به فکر خود باشیم بدانیم بعد از مرگ ما جایی می رویم که اکثر زمینی ها از آن بی خبرند. ‌‌ ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ @faghatkhoda1397
✨﷽✨ ✍روزی با چند نفر از دوستان به گردش رفتیم. وقت نماز ظهر شد، یکی از دوستان که مداح هم بود برای نماز بلند نشد و گفت: «من رک هستم، مدتی است نماز را ترک کرده‌ام و چون برای شما نماز نمی‌خوانم، تصمیم ندارم به‌خاطر شما ریا کنم و نماز بخوانم...»چند نفر از دوستان هم از نادانی او را تشویق کردند و گفتند: «آفرین احسنت بر این بی‌ریایی و خلوص نیت شما.»به مداح عرض کردم: «دوست عزیزم شما فکر نکنید با این کارتان اجری بردید٬ بلکه علاوه بر ترک نماز٬ معصیت دیگری مرتکب شدید.» یک تظاهر داریم و یک حفظ ظاهر.شما این‌جا هر چند نماز را ترک کرده‌اید، باید با خدای خود می‌گفتید: «خدایا این جماعت مرا مداح و اهل نماز می‌دانند٬ اگر تنها بودم نمی‌خواندم ولی این‌جا برای حفظ وجهه مداحان امام حسین (ع) وضو گرفته و نماز می‌خوانم تا کسی گمان نکند نتیجه مداحی‌کردن بی‌نماز شدن است. نماز نخواندن من گناهی بین من و توست٬ نباید دیگران را به ترک نماز، با این‌که مثلا در گفتارم صادقم، تشویق کنم.» دوست عزیز به این کار حفظ ظاهر می‌گویند که واجب است و در حد حداقل‌هاست. اما اگر شما که نماز خود را ترک کرده‌اید، در این‌جا برای ما، هم نماز خود را بخوانید و هم مقداری نافله بخوانید، تا شما را اهل فضیلت بدانیم، این کار تظاهر، و عملی مذموم و معصیت است.حتی یکی از مواردی که باعث می‌شود گناه صغیره، کبیره محسوب شود، این‌است که عالم دینی، در نزد کسانی‌که به آن‌ها از دین می‌گوید، گناهی مرتکب شود و آن‌ها گناه او را @faghatkhoda1397