eitaa logo
طهارت نفس
2.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) : ☘ أيها الناس! إنَّ أحق الناس بهذاالأمر أقواهم عليه؛ ✍ اي مردم! سزاوارترين شخص به حکومت و خلافت ، آن كسي است كه در تحقق حكومت ، نيرومندتر از ديگران باشد. 📖 نهج‌البلاغه ، خطبه ۱۷۳ @faghatkhoda1397
🌷 آیت الله پهلوانی(ره) : ✍ رفقای خود را بشناسید ، پس از آن رفاقت کنید. مبادا با غافلین رفاقت کنید که شما را از کار آخرت باز می دارند. @faghatkhoda1397
🌺داستان دختر شاهزاده فراری و شهوتی کردن میرداماد طلبه جوان🌺 🍃شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت: شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. 🍃از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند. 🍃صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند. 🍃شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود. @faghatkhoda1397
علامه محمد تقی بهلول (ره) : نماز شب، خير دنيا و آخرت را دارد. وقتى می گوييم بخوانيد دليل هم داريم كه خير دارد. @faghatkhoda1397
ღ 📜 ❤️ امام على عليه السلام : هر كه از عيبهاى پنهانى[مردم] جستجو ڪند، خداوند او را از دوستى دل‌ها محــروم گرداند. 📙 غررالحڪم ح ۸۸۰۰ @faghatkhoda1397
❗️ 💢مرحوم آیت الله بهجت می فرمودند : 🔸پشت سر آقای قاضی نماز می خواندم ، که مطلبی به ذهنم آمد . پس از نماز گفت : آن مطلب ، اینطور است . منبع : زمزم عرفان ، ص ۲۸۶ @faghatkhoda1397
🗣انس بن مالك گفت مستمندان مردى را به عنوان پيك خدمت حضرت رسول (ص) فرستادند. وقتى كه شرفياب شد عرض كرد من از طرف بينوايان پيامى دارم . حضرت فرمود مرحبا به تو و دسته اى كه از طرف آنها نمايندگى دارى. ايشان طايفه اى هستند كه من آنها را دوست دارم. عرض كرد فقرا مى گويند يا رسول الله ثروتمندان تمام حسنات را برده اند به حج مى روند كه ما قادر نيستيم . اگر مريض ‍ شوند زيادى اموال خود را مى فرستند تا بر ايشان ذخيره باشد. فرمودند به بينوايان بگو هر فقيرى كه صابر و شكيبا باشد سه امتياز دارد كه ثروتمندان ندارند. 💰1. در بهشت غرفه هايى است كه بهشتيان چشم به آنها مى اندازند همانطورى كه مردم ستارگان را تماشا مى كنند وارد آن قصرها نمى شود مگر پيغمبر، مستمند يا شهيد بينوا و يا مومن فقير. 💰2. نصف روز قبل از اغنياء داخل بهشت مى شوند كه طول آن نصف پانصد سال است . 💰3. هرگاه ثروتمندى بگويدسبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر و فقيرى هم همين ذكر را بگويد ثواب غنى معادل فقير نمى شود اگر چه ده هزار درهم هم انفاق كند. اين سبقت در ساير كارهاى نيك و عبادات محفوظ است . پيك بازگشته به آنها خبر داد همه گفتند به اين وضع راضى شديم . 📙انوار نعمانيه، ص332 و اثنى عشريه @faghatkhoda1397
👹مادر شیطان‌ها را دیدم! 🏝در انوار جزائری است که در سال قحطی، در مسجدی واعظی روی منبر بود و می‌گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می چسبند و نمی گذارند، صدقه بدهد. مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید تعجّب کنان به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد. وقتی که به خانه رسید و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سال قحطی رعایت زن و بچّه و خودت را نمی کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و… خلاصه به قدری او را وسوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطان ها را ندیدم لکن مادرشیطان را دیدم که نگذاشت. انسان می خواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت بینی می کند و نمی گذارد. 📙(اخلاص و انفاق- دستغیب- ص155) @faghatkhoda1397
✨﷽✨ ✅داستان واقعی شیخ اسد الله ✍آن سید امام زمانت بود... 💠 زائر عتبات عالیات بود، نجف اشرف، از حرم که برگشت خوابید، در عالم رویا مولا علی بن ابی طالب آمدند به دیدارش، پرسید از حضرت،يا اميرالمؤمنين! آيا در مدت عمرم موفق به زيارت مولا و سيدم و امام زمانم شده ام يا نه؟» حضرت جواب دادند: «بلي.»، گفت: «کجا؟» فرمودند: «حرم من علی (عليه السلام) در وقت فلان و روز فلان، مشرف شدی، آمدی کنار قبر و پايين پای من که نماز بخوانی، ديدی سيدی جلوتر نماز می‌خواند و قرائت او بسيار جلب توجهت کرد... تصميم گرفتی نصف پولی را که در جيب داری بعد از فراعت ايشان از نماز به او بدهی، و گوش دادی به قرائت او، بيشتر جذبت کرد، تصميم گرفتی تمام پولت را به او بدهی و ايشان بعد از سلام نماز، روی خود را برگرداند و به جانب تو و فرمودند: «تو فردا نياز به آن خرجي داری، لازم نيست به من بدهی؛آن سيد امام زمانت بود.» امام زمان ارواحنافداه از همه ی فردای همه ی ما با خبر هستند،مولا حتی آخرین برگ کتاب زندگی مان را می دانند،بیایید تا فرصت هست دخیل ببندیم به چشمان زهرایی اش و بخواهیم از وجود مبارکش، دمِ رفتنمان کاری با ما کند که جد غریبش با حُر کرد،آقاجان اگر نشد عباست باشم،حُرِّ پشیمانت که می توانم بشوم... عاقبت حُر شَوَم و توبه ی مردانه کنم 📚برداشتی آزاد از کتاب شریف اثبات الولایه 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج @faghatkhoda1397
🌻طاووس از امام محمد باقر (ع) پرسیده است و شنیدن پاسخ های امام باقر (ع) خالی از لطف نیست. 🌟طاووس یمانی از امام (ع) پرسید: چه وقت بود که یک سوم مردم هلاک شدند؟ ☀️امام (ع) فرمود: اشتباه کردی باید بگویی یک چهارم، و آن روزی بود که قابیل هابیل را کشت. ✨پرسید: کدام یک از هابیل و قابیل پدر آدمیان است؟ فرمود: هیچ کدام، بلکه پدر آنان شیث بن آدم است. ✨پرسید: کدام گواهی حق بود که گویندگانش در آن دروغگو بودند؟ فرمود: گواهی منافقین که به پیامبر (ص) می گفتند: نشهد انک لرسول الله؛ گواهی می دهیم که تو فرستاده خدا هستی. ✨پرسید: کدام فرستاده خدا بود که نه از جن بود و نه از انس؟ فرمود: کلاغ، که خداوند فرمود: فبعث الله غرابا یبحث فی الارض؛ خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال خود گود نماید. ✨پرسید: بر چه کسی دروغ بستند که نه از پری بود و نه آدمی؟ فرمود: بر گرگ، که برادران یوسف بر او دروغ بستند. ✨پرسید: چه چیز است که اندک آن حلال و زیاد آن حرام می باشد؟ فرمود: نهر طالوت؛ «طالوت به سپاه خود گفت: همانا خدا شما را به نهر آبی آزمایش کند. هر آنکس از آن بسیار بیاشامد از من نیست و هرکه هیچ نیاشامد یا کفی بیش نگیرد از من و هم آیین من خواهد بود. (بقره، 248)» ✨ پرسید: کدام روزه است که از خوردن و آشامیدن منع نمی کند؟ فرمود: روزه مریم. 📙مناقب، سروی، ج 2، ص 288 @faghatkhoda1397
💰به شخص ثروتمندی که در حال احتضار بود، شهادتین تلقین کردند. او در عوض گفتن تلقین، این شعر را می خواند: 💠یا رب قائله یوماً و قد تعبت - این الطریق الی حمام منجاب علت خواندن این شعر به جای کلمه شهادت آن بود که روزی زن عفیفه و خوش صورتی از منزل خود خارج شد که به حمام منجاب برود. او که راه حمام را پیدا نکرده و از راه رفتن خسته شده بود، این مرد را دید که بر آستانه دری نشسته، بنابراین از او پرسید که حمام منجاب کجاست. مرد به منزل خود اشاره کرد و گفت: حمام اینجاست. آن زن به خیال حمام، داخل خانه آن مرد شد. آن مرد به سرعت در را بر روی او بست و نسبت به زن، قصد سوء کرد. آن زن بیچاره، دانست که گرفتار شده و چاره ای جز آنکه با فکر و تدبیر، خود را از چنگ او خلاص کند، ندارد. زن به ناچار از خود تمایل نشان داد و گفت: چون بدنم کثیف و بد بوست می خواستم به حمام بروم، خوب است که مقداری عطر و بوی خوش برای من بگیری که من خود را برای تو خوش بو کنم و قدری هم غذا تهیه کنی که با هم بخوریم، زود هم برگرد که من مشتاق تو هستم. آن مرد چون اشتیاق زن را به خود دید، مطمئن شد و برای گرفتن عطر و غذا از خانه بیرون رفت. همین که آن مرد پا از خانه بیرون گذاشت، زن نیز از منزل خارج شد و خود را خلاص کرد. وقتی مرد برگشت، زن را ندید و جز حسرت چیزی عایدش نشد و در حال احتضار در فکر آن افتاد و قصه آن روز را به صورت شعر در عوض کلمه شهادت می خواند 📙اخلاق اسلامی، ص 110 @faghatkhoda1397
سه نفر محکوم به اعدام با گیوتین شدند: 📿یک روحانی، ⚖یک وکیل دادگسترى 🔮و یک فیزیکدان. 📿ابتدا سر روحانی را زیر گیوتین گذاشتند و از او سؤال شد حرف آخرت چیست؟ روحانی گفت: خدا خدا او مرا نجات خواهد داد. تیغ گیوتین پایین آمد و نزدیک گردن او متوقف شد. مردم با تعجب فریاد زدند آزادش کنید! خدا حرفش را زد! به این ترتیب نجات یافت. ⚖نوبت وکیل رسید؛ پرسیدند آخرین حرفت چیست؟ گفت: من مثل روحانى خدا را نمى شناسم، درباره عدالت بیشتر مى دانم. عدالت عدالت مرا نجات خواهد داد. گیوتین پایین رفت اما نزدیک گردن وکیل ایستاد.اینبار هم مردم متعجب فریاد زدند آزادش کنید!عدالت حرف خودش را زد! وکیل هم نجات پیدا کرد. 🔮در آخر نوبت به فیزیکدان رسید؛ از او سؤال شد؛ آخرین حرفت چیست؟ گفت: من نه خدا را مى شناسم و نه عدالت را اما من این را مى دانم که روى طناب گیوتین گره اى هست که مانع پایین آمدن تیغه مى شود ! طناب را بررسى کردند و مشکل را یافتند، گره را باز کردند و تیغ برّان بر گردن فیزیکدان فرود آمد و آن را از تن جدا کرد ... 💠معمولا کسانى که به «گره ها» اشاره مى کنند فرجام تلخى دارند‌ @faghatkhoda1397