✍آیت الله العظمی بهجت(ره):
صلوات را به عنوان دعایی مستجاب برای ذواتِ مقدس چهارده معصوم علیهم السلام که واسطۀ نزول فیوضات الهی اند ، می دانستند و آن را بزرگ تر و مهم تر از دعاهای شخصی برمی شمردند،
لذا می فرمود ترک صلوات و دعا کردن به دعاهای شخصی ، مانند رها کردن سرچشمه و به دنبال جوی آب و یا حوض گشتن است، زیرا وقتی برای وسعت مقام و درجه واسطه فیض دعا می شود ، دعاهای شخصی هم در آن گنجانده شده است.
📚در محضر بهجت
@faghatkhoda1397
#راضی_نبود_سید_دستش_راببوسد❗️
نزدیک صندلی ایشان بودم. ایشان دست گذاشته بودند روی دستۀ صندلی. تا خواستم دست ایشان را ببوسم، دستشان را کشیدند. فرمودند: «راضی نیستم به اینکه سیّد دستم را ببوسد». (براساس خاطره یکی از شاگردان)
📚 ذکرها فرشته اند، ص٨٠
@faghatkhoda1397
🌷 آیت الله بهجت (ره) :
✍ دنیا دار امتحان است. شما در فکر این باشید که خودتان را اصلاح بکنید. ما بینِ خودتان و خدایتان عایقی ، مانعی پیدا نشود.
👌 اگر اصلاح کردید ، رفع مانع کردید بین خودتان و خدا و وسائط [انبیاء و اوصیاء] خدا اصلاح می کند ما بین شما و خلق.
@faghatkhoda1397
✍آیت الله بهجت (ره)
آیا حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه الشریف که از دست دشمنها در پشت پرده غیبت است،از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد،آمد؟این خیال ها از ضعف ایمان است.آیا میشود که حضرت جهت حقانیت مذهب را تقویت و تأیید نکند؟خدا میداند آن حضرت تا به حال چه کرده و چه می کند.
🔺 چقدر فرق است بین کسی که او را «عَینُ الله الناظِرَة؛چشم بینای خدا»،و این مجلس ما را در محضر او میداند،و یقین دارد که حدود و اندازه همه کلمات و... نزد آن حضرت از واضحات است،و کسی که چنین فکر نمیکند...
📚 در محضر بهجت، ج۳، ص۲۷۶
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@faghatkhoda1397
✍ آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:
ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» میرفتیم.
وقت نماز شد.
مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت:
کاروان را نگهدار *میخواهم اول وقت نماز بخوانم.*
کاروان دار گفت:
بیبی❗دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم.
آنجا نگه میدارم تا نماز بخوانیم.
مادرم گفت : نه❗
*میخواهم اول وقت نماز بخوانم.*
کارواندار گفت:
نه مادر . الان نگه نمیدارم.
مادرم گفت:نگهدار.
او گفت:
*اگر پیاده شوید ، شما را میگذارم و میروم.*
مادرم گفت : بگذار و برو.
👈من و مادرم پیاده شدیم .کاروان حرکت کرد . وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد❓
من هستم ومادرم ؛ دیگر کاروانی نیست ؛ شب دارد فرا میرسد وممکن است حیوانات حمله کنند؛
ولی مادرم با خیال راحت با کوزهی آبی که داشت ، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد ؛ *رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند؛*
لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر میشد؛
در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم.
دیدم یک دُرشکه خیلی مجلّل پشت سرمان میآید.
کنار جاده ایستاد و گفت: *بیبی کجا میروی❓*
🍁مادرم گفت : *گناباد.*
او گفت:
ما هم به گناباد میرویم.بیا سوار شو.
یک نفس راحتی کشیدم.گفتم خدایا شکر.
*🌼مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده.*
به سورچی گفت:
*من پهلوی مرد نامحرم نمی نشینم.*
سورچی گفت:
خانم❗ فرماندار گناباد است.
بیا بالا ؛ ماندن شما اینجا خطر دارد؛ کسی نیست شما را ببرد.
مادرم گفت:
*من پهلوی مرد نامحرم نمینشینم❗*
در دلم میگفتم مادر بلند شو برویم.
خدا برایمان درشکه فرستاده است؛ ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح میگفت؛
آقای *فرماندار رفت کنار سورچی نشست.*
گفت: مادر بیا بالا ؛ اینجا دیگر کسی ننشسته است . مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم ورفتیم.
دربین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم.
👌 اگر انسان بنده ی خدا شد ، بيمه مىشود و خداوند امور اورا كفايت و كفالت مىكند.
«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶
#نماز_اول_وقت
@faghatkhoda1397
#راهی_که_از_شمشیر_تیزتر_است
آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته):
نماز «صراط» است و صراط با غفلت سالک نمی سازد؛ زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط می کند.
@faghatkhoda1397
🌷 مرحوم سید هاشم حداد (ره) :
✍ برای افزایش رزق ، سوره #والذاریات خیلی موثر است.
@faghatkhoda1397
✍ فرزند مرحوم حاج شيخ حسنعلي نخودکي ميگويد : اين شعر را پدرم اواخر زياد ميخواند :
زمانه بر سر جنگ است يا علي مددی
مدد ز غير تو ننگ است يا علي مددی
گشایش کار دو عالم به يک کرشمهي توست
به کار ما چه درنگ است يا علي مددی
☘ نقل ميکند پدرم گاهي ميگفتند :
به دنبال حاج مستور برويد که بيايد مدح اميرالمؤمنين بخواند تا دل ما طراوت پيدا کند. او شعرهاي خیلی خوبي در مدح امیر المومنین ميخوانده است.
👌 در هر بنبستي ، راه خروجي آن توسل به اهلبيت (عليهم السلام) ، مخصوصاً آقا اميرالمؤمنين است. چون که حالت پدري ، آخرين حدّ است. «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ» آقا اميرالمؤمنين بالا سر کار است.امیر المومنین بر امور احاطه دارد.
کمی
@faghatkhoda1397
🌷 حجت الاسلام و المسلمین شیخ جعفر ناصری نقل میکنند :
✍ يكي از دوستان که طلبه متدين، فاضل و عاقلی است، در مورد مشكل سختی كه در مورد اولاد دار شدن داشت يك شب مرحوم آیت الله كشميري (سید عبد الکریم) را خواب ديده بود كه در خواب با لباس بسيار خوبي آمده بودند و فرموده بودند شما براي مشكلتان براي ما هدايا بفرستيد تا دعا كنيم مشكلتان حل شود.
🔸در خواب پرسيده بود آقا چه هديه اي بفرستم؟
فرموده بودند:
شما روزي دو جزء قرآن براي من بخوان.
او بعد از آن خواب این کار را شروع كرده بود و شايد دو سه هفته بیشتر طول نكشيده بود كه خبر داد بعد از سال ها الحمدللَّه مشكلمان حل شد.
🔹 اين تأثير بعيد نيست و اين مقدار از تاثیر در اختيار اولياء خدا هست؛ البته نه هر كسي بلکه كساني كه اهل توجه به حق تعالي بوده و یك عمر حالت مراقبه و توجهشان را با خداي متعال حفظ كرده اند.
@faghatkhoda1397
🌷 عبدالعزیر قراطیسی گوید : امام صادق (علیه السلام) به من فرمود :
✍ ای عبدالعزیز! ایمان مانند نردبانی است که ده پله دارد و مؤمنین پله ای را بعد از پله دیگر بالا می روند، پس کسی که در پله دوم است نباید به آنکه در پله اول است بگوید: تو هیچ ایمان نداری تا برسد به دهمی (که نباید چنین سخنی به نهمی بگوید)
👌 پس آن که را از تو پایین تر است دور نینداز که بالاتر از تو ، تو را دور اندازد و چون کسی را یک درجه پائین تر از خود دیدی ، با ملایمت او را بسوی خود کشان و چیزی را هم که طاقتش را ندارد بر او تحمیل مکن که او را بشکنی زیرا هر که مؤمنی را بشکند ، بر او لازمست جبرانش کند.
📙 کافی ، ج۳ ، ص۷۴
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
📚 حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
✍مرد فاسقي در بني اسرائيل بود كه اهل شهر از معصيت او ناراحت شدند و تضرع به خداي كردند! خداوند به حضرت موسي وحي كرد: كه آن فاسق را از شهر اخراج كن، تا آنكه به آتش او اهل شهر را صدمه اي نرسد. حضرت موسي آن جوان گناهكار را از شهر تبعيد نمود؛ او به شهر ديگري رفت، امر شد از آنجا هم او را بيرون كنند، پس به غاري پناهنده شد و مريض گشت كسي نبود كه از او پرستاري نمايد. پس روي در خاك و بدرگاه حق از گناه و غريبي ناله كرد كه اي خدا مرا بيامرز، اگر عيالم بچه ام حاضر بودند بر بيچارگي من گريه مي كردند، اي خدا كه ميان من و پدر و مادر و زوجه ام جدائي انداختي مرا به آتش خود به واسطه گناه مسوزان . خداوند پس از اين مناجات ملائكه اي را به صورت پدر و مادر و زن و اولادش خلق كرده نزد وي فرستاد. چون گناهكار اقوام خود را درون غار ديد، شاد شد و از دنيا رفت . خداوند به حضرت موسي وحي كرد، دوست ما در فلان جا فوت كرده او را غسل ده و دفن نما. چون موسي به آن موضع رسيد خوب نگاه كرد ديد همان جوان است كه او را تبعيد كرد؛ عرض كرد خدايا آيا او همان جوان گناهكار است كه امر كردي او را از شهر اخراج كنم ؟! فرمود: اي موسي من به او رحم كردم و او به سبب ناله و مرضش و دوري از وطن و اقوام و اعتراف بگناه و طلب عفو او را آمرزيدم.
📚منبع: يکصد موضوع 500 داستان
سيد علي اکبر صداقت
@faghatkhoda1397