eitaa logo
طهارت نفس
2.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
شخصی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش می‌برد. کفاش نگاهی به کفش کرده می‌گوید: این کفش سه کوک می‌خواهد و اجرت هر کوک ده تومان می‌شود که در مجموع خرج کفش می‌شود سی تومان... مشتری قبول می‌کند. پول را می‌دهد و می‌رود تا ساعتی دیگر برگردد و کفش تعمیر شده را تحویل بگیرد. کفاش دست به کار می‌شود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام… اما با یک نگاه عمیق در میابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می‌شود و کفش، کفشتر خواهد شد. از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمی‌شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دودِل است که کوک چهارم را بزند یا نزد… او میان نفع و اخلاق و میان دل و قاعده توافق مانده است. یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند انسانیت به خرج داده است… 💥دنیا پر از فرصت کوک چهارم است. و من و تو کفاش‌های دودل… @faghatkhoda1397
پدری به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید، میخواهم در قبر پایم باشد. وقتی که درش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند. سرانجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سرانجام به مناقشه انجامید. در این مجلس بحث ادامه داشت که نا گهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد. پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و با صدای بلند خواند: پسرم! می بینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین و این همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم. یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش به تو هم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتادگان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان اعمالت @faghatkhoda1397
♦️آیت الله : 🔸از امام زمان علیه السلام بخواهید سیم دلتان را تعمیر کند بگویید: 💥یابن الحسن به ما گفته اند: شما اولا مهدی (هدایت شده) هستید به هدایت های خداوند و سپس هادی (هدایت کننده) هستید به اذن خداوند «سیم دل من خراب شده درستش کنید» 📌این خانواده اینقدر کریم هستند که اگر صدق را مشاهده کردند قبل از اینکه دعایی را در خواست کنید به شما می دهند ندهد فرصت گفتار به محتاج کریم گوش این طائفه آواز گدا نشنیده است @faghatkhoda1397
◆ ﺍﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ می‌کند؟ 👁يكى ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎنى ﺩﺭﺷﺖ ﺩﻭمى ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮستى ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ! ◆ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﻭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﯿﻔﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ يكى ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ گران‌بها ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻔﺎلى ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ◆ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥﻫﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﯾﺨﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺁبى ﮔﻮﺍﺭﺍ! ﺷﻤﺎ ﮐﺪﺍﻣﯿﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ می‌کنید؟ ◆ﻫﻤگى ﺑﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺳﻔﺎلى ﺭﺍ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ: می‌بینید؟! ﺯﻣﺎنى ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ ﻟﯿﻮﺍن‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﺪ ﻇﺎﻫﺮ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ بى ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ! ﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ انسان‌ها ﺩﯾﺮ ﺭﻭ می‌شود.. @faghatkhoda1397
🌹|شهید مدافع حرم محمد کامران ✍️ عروسی بدون گناه ▫️دوست نداشت جشن عروسی برگزار کنیم. دوست داشت بدون گناه بریم سر خونه زندگیمون. دلایل خودش را هم داشت که از نظر من دلایل بدی نبود هر چند رضایت محمد هم برایم شرط بود. آنقدر ذوق شروع زندگی را داشتیم که به سرعت وسایل‌مان را چیدیم و خیلی زود برای سفر آماده شدیم. چون جشن نگرفتیم، ولخرجی کردیم و سفرمان به مشهد هوایی بود. آن هم دو هفته! حسابی ریخت و پاش کرده و عروسی‌مون بدون گناه انجام شد. 📚 راوی: همسر شهید مدافع حرم محمد کامران @faghatkhoda1397
♡ 💌 شهــید محــمد ابراهیم همت: میانبر رسیدن به خدا است ڪـــار خاصی لازم نیست بڪنیم! ڪافی است ڪارهای را به خاطر خدا انجام دهیم اگر تو این ڪار باشی شڪ نڪن شـــهید بعـــدی تویی..! ↬ @faghatkhoda1397
🌷 راه همنشین شدن با پیامبران در بهشت روزى حضرت داوود در مناجاتش از خداوند خواست همنشين او را در بهشت به وى معرفى كند، از جانب خداوند ندا رسيد كه فردا از دروازه شهر بيرون برو، اولين كسى كه با او برخورد کنی همنشين تو در بهشت است. روز بعد، حضرت داوود به اتفاق پسرش سليمان از شهر خارج شد، پيرمردى را ديد كه پشته هيزمى از كوه پائين آورده تا بفروشد. پير مرد كه متى نام داشت، كنار دروازه فرياد زد كيست كه هيزم بخواهد؟ يك نفر پيدا شد و هيزمش را خريد. حضرت داوود پيش او رفت و سلام كرد و گفت: آيا ممكن است امروز ما را مهمان كنى؟ پير مرد پاسخ داد: مهمان حبيب خداست، بفرمائيد، سپس پير مرد با پولى كه از فروش هيزم به دست آورده بود مقدارى گندم خريد، وقتى به خانه رسيدند پير مرد گندم را آرد كرد و سه عدد نان پخت و نان‌ها را جلوى مهمانانش گذاشت. وقتى شروع به خوردن كردند، پير مرد هر لقمه‌اى كه به دهان مى برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمدلله» مى‌گفت، وقتى ناهار مختصر آنها به اتمام رسيد، دستش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا، هيزمى كه فروختم، درختش را تو كاشتى، آنها را تو خشك كردى، نيروى كندن هيزم را تو به من دادى، مشترى را تو فرستادى كه هيزمها را بخرد و گندمى را كه خورديم، بذرش را تو كاشتى، وسايل آرد كردن و نان پختن را نيز تو به من دادى، در برابر اين همه نعمت من چه كرده‌ام؟ پيرمرد اين حرفها را مى زد و گريه مى‌كرد. داوود نگاه معنا دارى به پسرش ‍ كرد، يعنى همين است علت اينكه او با پيامبران محشور مى شود. 📗 شهید عبدالحسین دستغیب داستان‌های شگفت ص۳۰/ روزنامه @faghatkhoda1397
آیت الله العظمی بهجت رضوان الله علیه: زمانى سيد بحرالعلوم رضوان الله علیه درس را تعطيل نمود، آقا سيد جواد رضوان الله علیه از ايشان كه استاد او و استاد همين آقا (يعنى حجت الاسلام شفتى) هم بود مى‌پرسد: چرا درس را تعطيل كرده‌ايد؟ مى‌فرمايد: آخر شب از مدرسه‌اى مى‌گذشتم ديدم طلاب خوابيده‌اند و براى نماز شب و تهجد بيدار نيستند. آرى، سيد بحرالعلوم رضوان الله علیه از شدت ناراحتى به اصطلاح قهر كرده و براى تنبيه، درس را تعطيل كرده بود كه چرا مستحب به اين مهمى را به جا @faghatkhoda1397
🤱خرما و تولد 🔬اعجاز پزشکی و روانشناسى دانشمندان میگویند که ماهیچه ی رحم در مرحله ی وضع حمل بیشترین نیاز را به قند طبیعی دارد که به عنوان غذایی برای این ماهیچه ی نسبتا بزرگ به شمار می رود. نظر به اینکه خرما ملین و مسهل است برای فرد باردار پیش از زایمان لازم است تا روده ها را خالی کرده و زایمان را آسان تر نماید. همچنین خرما بر روی عضلات رحم تاثیر گذاشته و فعالیتش را زیاد کرده و حرکات آن را منظم می کند و این امر وضع حمل را آسان می کند. اینجاست که اعجاز این سخن خداوند تبارک و تعالی (خطاب به حضرت مریم سلام الله علیها) بر ما آشکار می شود که فرمود: (وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً) [مريم: 25]. 🌴(و تنه ی خرما را به سوی خود بتکان تا برایت خرمای تازه و چیده بریزد.) @faghatkhoda1397
در عصر حضرت سليمان، پرنده‌اى براى نوشيدن آب به سمت بركه‌اى پرواز كرد، اما چند كودک را بر سر بركه ديد، پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آنجا متفرق شدند. . همين كه قصد فرود به سوى بركه را داشت اين بار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آنجا آمده. پرنده با خود انديشيد كه اين مردى با وقار و نيكوست و از سوى او آزاری به من نمی‌رسد؛ پس نزديك شد اما آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد! پرنده شكايت نزد حضرت سليمان برد. . حضرت آن مرد را احضار و محاكمه کرد و دستور به كور كردن چشم او داد. . آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت: "چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند، بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد و گمان بردم كه از سوى او ايمنم پس به عدالت نزديكتر است اگر محاسنش را بتراشيد تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند. @faghatkhoda1397
☫ 💌 🌷شهــید امـیر حاج امــینی: اصلاً دنبال نبود به اين اصل خيلے اعتقاد داشت ڪہ اگه واقعاً ڪاری رو برای خــــود خدا بکنی عــزيزت میکنه. آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عڪس شهادتش اينطــور معــروف بشه. @faghatkhoda1397
📚زن بدکاره و تربت سید الشهدا در زمان حضرت صادق (ع) زن زانیه ای بود که هروقت بچه ای از طریق نامشروع می زائید به تنوری می انداخت. و آنهارا می سوزاند، تا اینکه اجلش رسید و مُرد. اَقربای و خویشان او، زن را غسل و کفن کردند و نماز برایش خواندند و بخاکش سپردند، ولی یک وقت متوجه شدند زمین جنازه این زن بدکاره را قبول نمی کند و به بیرون انداخته آن عده که در جریان دفن این زن بدکاره شرکت داشتند احساس کردند شاید اشکال از زمین و خاک باشد، جنازه را در جای دیگر دفن کردند، دوباره صحنه قبل تکرار شد، یعنی زمین جسد را نپذیرفت و این عمل تا سه مرتبه تکرار شد. مادرش متعجب شد آمد محضر مقدس آقا امام صادق آل محمد (ص) و گفت ای فرزند پیغمبر بفریادم برس... و جریان را برای حضرت بازگو کرد و متمسک و ملتجی به حضرت گردید، وجود مقدس آقا امام صادق (ع) وقتی جریان را از زبان مادرش شنید و متوجه شد کار آن زن زنا و سوزاندن بچه های حرامزاده بوده، فرمود هیچ مخلوقی حق ندارد مخلوق دیگر را بسوزاند، و سوزاندن به آتش فقط بدست خالق است. مادر آن زن بدرکاه به امام عرض کرد حالا چه کنم، حضرت فرمرد: مقداری از تربت جدّم آقا سید الشهداء ابی عبداللّه الحسین (ع) را همراه جنازه اش در قبر بگذارید زیرا تربت جدم حسین (ع) مشکل گشای همه امور است. مادر، زن زانیه مقداری تربت تهیه نمود و همراه جنازه گذاشت دیگر تکرار نشد. منبع: محدث قمی تربت-سفینه البحار شیخ عباس قمی @faghatkhoda1397