eitaa logo
طهارت نفس
2.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 کلاه زمستانی که را نجات داد به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می‌خورد که کودکِ کُردی که همراه پدرش کنار آنها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانی‌اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچه‌اش را تنبیه کند. با لبخند، مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می‌شود... مدت‌ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی‌آمد. رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن‌ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه‌اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه‌ام... با رفتار آن روزت مرا شیفته‌ی خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی. 📚 حدیث خوبان، صفحه ۲۵۴ @faghatkhoda1397
🌷حواسمان‌باشد هیچگاه‌از اطرافیان‌خودنپرسیم: پدر یا مادرت، چگونه از دنیا رفت؟ هیچگاه از پدر یا مادری نپرسیم که فرزندتون چطوری درگذشت؟ 🌷هیچگاه از كسیكه هنوز كاری واسه خودش پیدا نكرده (خصوصا در جمع) نپرسیم؛ هنوز بیكاری؟ اگر هم کاری از دستمون بر میاد، تو جمع اینکار رو نکنیم. 🌷هیچگاه از فقیر و تنگدست نپرسیم؛ پول احتیاج داری؟ بدون اینكه بخواد، بهش بدیم تا همیشه براش عزیز بمونیم و حرمت و احترام رو حفظ کنیم. شما خواهرم... 🌷هیچگاه از زنی كه بچه دار نمیشه نپرسید؛ هنوز بچه دار نشدین؟ بلكه از خدا بخواهید بهشون فرزندی نیکو عطا كنه. 🌷هیچگاه از میهمان نپرسیم؛ آب یا خوراکی میل دارید؟ بلكه بدون چون و چرا ازش پذیرایی كنیم. به این میگن میهمان نوازی. 🌷هیچگاه از مجردی نپرسیم؛ چرا هنوز ازدواج نکردی؟ بلكه از خدا بخواهیم، همسری شایسته نصیبش گرداند. 🌷هیچگاه بخاطر خنداندن دیگران کسی را مسخره نكنیم، همیشه آنچه برای خود نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم. ...🙏 @faghatkhoda1397
🔰 | خاطره ای از علی محمودوند به روایت همرزم شهید 🔻روز سوم بهمن ماه بود علی از استراحتگاه که خارج شد، نگاهی به آسمان انداخت، و گفت: 🌟«تو به من قول دادی،‌ تو ده روز دیگر فرصت داری، به قولی که به من دادی عمل کنی وگرنه می‌روم و دیگه پشت سرم را نگاه نمی‌کنم» 🔸پای مصنوعی‌اش شکسته بود، با خنده کمی لی‌لی‌ رفت و به ما گفت:«این پا روی مین رفتن داره» بالاخره یوم‌الله ۲۲ بهمن ماه از راه رسید علی به میدان مین رفت، و حدود ۶۲ الی ۶۳ مین را پیدا کرد. 🔸من نیز کنارش بودم،‌ به آخرین مین که رسیدیم، کسی مرا صدا زد. حدود ۷ متر از علی دور شدم،‌ ناگهان صدای انفجاری مهیب در دشت پیچید، به طرف محمودوند دویدم، ‌او با پیکری خونین روی زمین افتاده بودم باورم نمی‌شد اما خدا هیچ‌گاه خلف وعده نمی‌کند. 🔶حسین شریفی‌نیا با شنیدن خبر شهادت او به سراغ مهر متبرک حاجی رفت، بهترین یادگاری از علی مهری که خاک پیکر ۱۰۰ شهید را با خود به همراه داشت، حالا هربار که سر بر سجده می‌گذارد، عطر حضور او را میان سجاده‌اش احساس می‌کند. @faghatkhoda1397
✨﷽✨ ‍وقتی نانوا خمیر نان سنگک را پهن میکند... و درون تنور میگذارد را دیدی که چه اتفاقی می افتد؟ خمیر به سنگها می چسبد... اما نان هر چه پخته تر می شود، از سنگها جدا میشود!! حکایت آدم‌ها همین است... سختی های دنیا ، حرارت تنور است... و این سختی هاست که انسان را پخته تر می کنند... و هر چه انسان پخته تر میشود سنگ کمتری بخود می گیرد... سنگها تعلقات دنیایی هستند... ماشین من.. خانه من..من.. من !! آنوقت که قرار است نان را از تنور خارج کنند سنگها را از آن می گیرند!! خوشا بحال آنکه در تنور دنیا آنقدر پخته میشود... که به هیچ سنگی نمی چسبد!! ما در زندگی به چه چسبیده ایم ؟ سنگ ما کدام است @faghatkhoda1397
تو چرا آنقدر دوست داشتنی هستی؟! من که در این ماه، دستپاچه می شوم نمی دانم، نمی دانم دقیقا چه باید کنم که این همه لحظات ناب را از دست ندهم ... ماه رجب عزیزم، تو چنین خوب چرایی؟! چرا این همه تو را دوست دارم؟! می خواهم که لحظاتت را در آغوش بکشم، می خواهم، قطره ای باشم در دریای بیکرانِ تو ... می خواهم غرق شوم در انتهای نگاهِ محبوب ... می خواهم جان بدهم تا صاحبِ تو، نگاهش مداوم باشد... قلب مبتلای عاشق، اسیر در آسمان پر ز نور توست، حال پروازم @faghatkhoda1397
🔴 💠 اگر همسرتان ابراز برایش سخت است و به راحتی اینکار را انجام نمی‌دهد و دوست دارید ابراز کردنش پررنگ شود بهتر است مواقع نادری که محبت می‌کند یا رفتار نشان می‌دهد، شیرینی و آن را دائما برای همسرتان بازگو کنید تا غیر مستقیم متوجه شود که یک ابراز‌ محبت کوچک چقدر می‌تواند همسرش را دگرگون کرده و مدتها لذت ببرد. 💠 حال خوشتان را که با ابراز محبت همسرتان ایجاد شده در طول روز با متنوع و نیز حضوری برایش کنید. @faghatkhoda1397
در زمان حضرت موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد ، شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست. تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود.. 🍃 یادمون باشه در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم @faghatkhoda1397
🏴 آیت الله وحید خراسانی : 👌 آن وقتی که همه‌ی اهل محشر متحّیر هستند، وقتی همه بیچاره شدند ، گره‌گشای محشر حضرت (سلام‌الله‌علیها) است. 👌 او برای روز است، آن روزی که تمام انبیاء همه بگویند : وانفسا ؛ آن روز ، روز سلطنت ... @faghatkhoda1397
👌 شهیدان زنده‌اند ✍ پیکرش را با دو شهید دیگر تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می‌گفت : یکی‌شان آمد به خوابم و گفت : جنازه‌ی من رو فعلاً تحویل خانواده‌ام ندید! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر کردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگه. فردا قرار بود جنازه‌ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. این‌بار فوراً اسمشو پرسیدم. گفت: امیرناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازه‌ها. روی سینه یکی‌شان نوشته بود «شهید امیر ناصر سلیمانی». بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده‌اش در تدارک مراسم ازدواج پسرشان بودند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخوره. شهید امیرناصر سلیمانی فرمانده، فرمان قهقهه، ص۳۶ و به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید بلکه آنها زنده‌اند؛ امّا شما درک نمی‌کنید! سوره بقره، آیه۱۵۴ @faghatkhoda1397
👌 بروید مادرتان را خشنود کنید ✍ یکی از طلّاب اصفهانی می‌گوید : زمانی برای خودسازی و تزکیه نفس چند ماهی به مشهد مقدّس مسافرت نمودم. روزی خدمت آیت الله بهجت رسیدم. ایشان بدون اینکه سؤال کنم، فرمود: آقا خودسازی به این شکل فایده‌ای ندارد. بروید به اصفهان و مادرتان را خشنود کنید. گفتم: نمی شود. و کمی با ایشان بحث کردم. وقتی که از خدمتشان مرخص شدم در این فکر فرو رفتم که بنده در این مورد با ایشان اصلاً سخنی نگفته بودم، پس ایشان از کجا ‌دانست؟ سپس برگشتم و معذرت خواهی کردم. 📚 فریادگر توحید ، ص٢١٠ @faghatkhoda1397
✍ آیت‌الله بهجت (ره) : ☘ آنهایی که شهید شدند، آنهایی که شهید داده‌اند، در راه خدا رفته‌اند و در راه خدا بوده‌اند، و خدا می‌داند چه تاجی بر سر اینها گذاشته شده، ولو بعضی‌ها نمی‌بینند مگر بعد از اینکه از این نشأت بروند. بعضی‌ها هم که اهل کمالند، شاید در همین‌جا ببینند که فلانی بر سرش تاج است ، یا فلانی بر سرش تاج نیست!! شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست. 📚 به‌سوی محبوب، ص ١١٢ @faghatkhoda1397
❓ آیا ممکن است عارف به جایی برسد که از حالات افرادی که در برزخ هستند آگاهی یابد یا خبرهایی را دریافت کند؟ ✍ آیت الله مبشرکاشانی : بله این امر امکان دارد. یادم هست روزی خدمت آیت‌الله بهاءالدینی رسیدم، دیدم دارد قرآن می‌خواند فرمودند: «یک فردی که در زمان حیاتش، منزل ما می‌آمد، وقتی وارد می‌شد، من به خاطر خودمانی بودن، جلویش بلند نمی‌شدم و احترام ویژه و خاص نمی‌کردم و اصلاً فکر نمی‌کردم ناراحت شود. پس از مرگش، او را در عالم برزخ مشاهده کردم، دیدم ناراحت است. گفتم: «فلانی چرا ناراحتی؟ گفت: «شما شخصیت من را خورد کردی، هرچه شخصیت‌های روحانی و دولتی، بر شما وارد می‌شدند؛ احترام می‌کردی؛ ولی به من احترام نمی‌گذاشتی». گفتم: «ما به هم نزدیک و خودمانی بودیم. این علتش بود». آن فرد، همان حرف‌ها را دوباره تکرار کرد. دیدم بحث فایده ندارد. گفتم: «چه کار کنم تا تو راضی شوی؟» گفت: «یک ختم قرآن، برایم انجام بده.»؛ به همین جهت من قبول کردم و مشغول ختم قرآن برای او هستم. 📚 این شرح بی نهایت @faghatkhoda1397