eitaa logo
طهارت نفس
2.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌️دو چیز را فراموش نکن؛ اول خدا ...! دوم مرگ ...! 🎤 @faghatkhoda1397
✨🌼✨ - زشت ترین ویژگی شخصیت: خودخواهی - بزرگ ترین سرمایه طبیعی انسان: جوانی - مخرب ترین عادت: نگرانی - بزرگ ترین لذت: بخشش - بزرگترین فقدان: فقدان اعتماد به نفس - رضایت بخش ترین کار: کمک به دیگران - بزرگترین دلگرمی: تشویق - موثرترین داروی خواب آور: آرامش فکر - قوی ترین نیرو در زندگی: عشق - بدترین فقر: یأس - مهلک ترین سلاح: زبان - پرقدرت ترین جمله: من می توانم - زیبا ترین آرایش: لبخند - با ارزش ترین ثروت: عزت نفس @faghatkhoda1397
1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺آیت الله حق شناس (ره): شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را! 🔷 یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازه ی بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و می خواهم بروم. هر چه اصرار کردم، دیدم نمی شود و گول شیطان را خوردم و یک قدری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفته ی این معامله بود، گفت من باید قدری تامل بکنم! و از خرید منصرف شد!! شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را. امیر مومنان (ع) فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز می دارد. پروردگار می فرماید: چرا این شخص نماز را تند می خواند؟! مگر رفع شداید و قضای حاجات او در دست کسی غیر از من است؟! یک صلوات بفرستید. 📙(کتاب ز ملک تا ملکوت جلد 1 @faghatkhoda1397
! شیخ عبد السلام یکی از زاهدان و عابدان اهل سنت بود. او به گونه ای شهرت داشت که نامش را برای تبرک بر پرچم‌ها می‌نوشتند. [2] روزی شیخ بالای منبر گفت: هر کس میخواهد قسمتی از بهشت را بخرد بیاید. مردم ازدحام کردند و شروع کردند به خریدن. وقتی تمام بهشت را فروخت مردی آمد و گفت: من دیر رسیدم، اموال زیادی دارم باید یک جایی از بهشت را به من بفروشی. شیخ گفت: دیگر محل خالی باقی نمانده؛ مگر جای خودم و الاغم. پس درخواست کرد محل خودش را بفروشد و خود از جای الاغش استفاده کند. شیخ قبول کرد و آن محل را فروخت و در بهشت بدون مکان ماند؟ گویند: روزی شیخ عبد السلام در حال نماز گفت: چخ چخ. بعد از نماز پرسیدند: چرا چخ چخ کردید؟ شیخ گفت: اکنون که در بصره هستم مکه را مشاهده کردم، در حال نماز دیدم سگی وارد مسجد الحرام شد، او را چخ کردم و بیرون انداختم! مردم بسیار در شگفت شدند و مقام شیخ در نظر آنها بیشتر جلوه نمود. یکی از مریدان، جریان را برای همسر خود که شیعه بود نقل کرد و گفت: خوب است مذهب تشیع را رها کنی و مذهب شیخ را اختیار نمایی. زن جواب داد: اشکالی ندارد؛ ولی تو یک روز شیخ را با جمعی از مریدان دعوت کن تا در مجلس شیخ مذهب تو را بپذیرم. آن مرد خوشحال شد و شیخ را دعوت کرد. وقتی همه ی میهمانان آمدند و سفره گسترده شد زن برای هر نفر مرغی بریان گذاشت؛ ولی مرغ شیخ را زیر برنج پنهان کرد. وقتی چشم شیخ به ظرف‌های مریدان افتاد، دید هر کدام یک مرغ بریان دارند؛ ولی ظرف خودش خالی است، عصبانی شد و گفت: ای زن! به من توهین کرده ای؟ چرا در ظرف غذای من مرغ بریان نگذاشته ای؟! زن که منتظر چنین فرصتی بود، گفت: ای شیخ! تو ادعا میکنی که سگی را که در مکه وارد مسجد الحرام شد دیده ای؛ اما مرغ بریانی را که زیر برنج است نمی بینی؟؟ شیخ از جا حرکت کرد و گفت: این زن رافضی و خبیث است و از مجلس بیرون رفت و آن مرد نیز مذهب همسرش را قبول کرد. [3] چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند [4] ---------- [2]: به این شکل: لا اله الا الله محمد رسول الله شیخ عبد السلام ولی الله! [3]: پند تاریخ 69/5 - 70؛ به نقل از: الانوار النعمانیه / 235 [4]: فروغی بسطامی @faghatkhoda1397
❄️⇦ می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. ❄️⇦ مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. ❄️⇦ کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب.» @faghatkhoda1397
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨گل صداقت ✨ سال ها پیش در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند . وقتي خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد به شدت غمگين شد. چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت . مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا . دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم . روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت : به هر يک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زيباترين گل را برای من بياورد ، ملکه آينده چين می شود . دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت . سه ماه گذشت و هيچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبان های بسياری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند ، اما بی نتيجه بود ، گلی نروييد... روز ملاقات فرا رسيد ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند . لحظه موعود فرا رسيد شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود . همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است . شاهزاده توضيح داد : اين دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراطور می کند : گل صداقت ... همه دانه هايی که به شما دادم عقيم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود.. @faghatkhoda1397
🌿 برای دوری از ریا، لاحول و لاقوه الا بالله زیاد بگویید 🌷 برای درمان عصبانیت،زیاد صلوات بفرستید 🦋 برای تمرکز فکر،زیاد لااله الا الله بگویید 🌺 برای رفع اختلاف زوجین،صدقه متعدد به افراد متعدد بدهید 🌷برای دفع شر و بلا بخوانید:اللهم صل علی محمد و آله و امسک عنا السوئ @faghatkhoda1397
💠✨ 🍃✨مردی ، به خانه‌ای برای مهمانے دعوت شد. دید صاحب‌خانه سفره را گسترده و وقت نماز است. ناراحت شد و گفت: چرا نماز نخوانده غذا میخورید؟ 🍃✨صاحب‌خانه گفت: تو برو نمازت را بخوان٬ ما ڪاری به ڪار تو نداریم. مهمان رفت و وضو گرفت و در اتاقے شروع به نماز خواندن ڪرد. 🍃✨صاحب‌خانه چون به اتاق آمد، دید مهمان قبله را برعکس ایستاده است. آرام رو به پسرش ڪرد و گفت: پسرم چرا به این مرد نگفتے قبله درست نیست؟ 🍃✨پسرش گفت: صدا نکن پدرم، بگذار بخواند. من وقتے آمدم دیدم قبله را درست نایستاده است. خواستم بگویم، نزدیڪ رفتم دیدم حمد و سوره را ڪلا غلط میخواند. 🍃✨با خود گفتم، حال که حمد و سوره را غلط میخواند و مشخص است نمازخوان نیست و برای ریا میخواند، چه فرقے برای خدا دارد هر طرف میخواند بخواند، چه رو به قبله چه پشت به قبله، قبول نیست. @faghatkhoda1397
1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺آیت الله حق شناس (ره): شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را! 🔷 یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازه ی بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم، مسافرم و می خواهم بروم. هر چه اصرار کردم، دیدم نمی شود و گول شیطان را خوردم و یک قدری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفته ی این معامله بود، گفت من باید قدری تامل بکنم! و از خرید منصرف شد!! شیطان هم دنیا را گرفت و هم نماز اول وقت را. امیر مومنان (ع) فرمودند: اگر مومن، دنیا را مانع از آخرت خودش قرار بدهد؛ پروردگار او را از هر دو باز می دارد. پروردگار می فرماید: چرا این شخص نماز را تند می خواند؟! مگر رفع شداید و قضای حاجات او در دست کسی غیر از من است؟! یک صلوات بفرستید. 📙(کتاب ز ملک تا ملکوت جلد 1 ص 213). @faghatkhoda1397
آیت الله بهجت قدس سره🌺 اگر بهشت و خُلد برین را باور داشتیم ، اینقدر با احکام و دستورات الهی مخالفت نمی کردیم ـ جرعه وصال،ص۱۱۶ @faghatkhoda1397
امام حسین علیه السلام: هرگز سخن بيهوده مگوى؛ زيرا بيم گناه براى تو دارم و نيز هرگز سخن سودمند مگوى، مگر اين كه آن سخن به جا باشد الإمامُ الحسينُ عليه السلام ـ لابنِ عبّاسٍ ـ : لا تَتَكَلَّمَنَّ فيما لا يَعنيكَ فإنّي أخافُ علَيكَ الوِزرَ، و لا تَتكَلَّمَنَّ فيما يَعنيكَ حتّى تَرى لِلكلامِ مَوضِعا ميزان الحكمه جلد10 صفحه190 ┏ @faghatkhoda1397
📚30 ویژگی افراد توانا 1-وقت ندارند علیه کسی، کاری انجام دهند 2-وقت ندارند پشت سر دیگران صحبت کنند 3-وقت ندارند در وقایع گذشته، متوقف شوند 4-وقت ندارند که دروغ بگویند 5-بسیار انتخاب می کنند چون ذهن اولویت‌بندی شده دارند 6-تفاوت‌های انسانها را می‌ستایند 7-بدنبال این نیستند کسی را مانند خود کنند 8-حجم و کیفیت غذای خود را با دقت زیر نظر دارند 9-بد بودن بعضی انسانها را، عادی می‌دانند 10-با دو زبان مهم، آشنایی ندارند بلکه بر آنها مسلط‌ اند 11-در فهم رفتار انسانها، اول منافع آنها را می شکافند 12-کارآمدی را بر مساوات ترجیح می‌دهند زیرا که مساوات خود نتیجه کارآمدی است 13-کارآمدی را نتیجۀ رقابت می‌دانند 14-راستگو هستند چون منافع دراز مدت دارند 15-حتی در استفاده از حروف اضافه دقت می کنند تا اعتماد دیگران را حفظ کنند 16-از افراد توانا، با مهارت و باهوش، هراسی ندارند 17-دائما در حال گسترش شعاع شبکه‌های ارتباطی خود هستند 18-بعد از شش ماه که آنها را می‌بینید، بهتر شدن آنها را متوجه می‌شوید 19-اطرافشان، مملو از افراد تواناست 20-میلی‌متری مراقب سخنانشان هستند 21-مبنای تواناییهایشان، قدرت نرم است 22-یک تا صد هر مسئله ای را، دقیق طراحی و مانیتور می‌کنند 23-به ندرت از کسی، درخواستی داشته باشند 24-اگر لازم باشد، ظرفیت تنها ماندن را دارند 25-آنقدر تلاش می‌کنند، درخواب هم اغلب، مسئله حل می‌کنند 26-با هر فردی، دوست نمی‌شوند 27-وقتی با فردی آشنا می‌شوند می‌پرسند: چه کتابی این روزها می‌خوانید؟ 28-سلول‌های مغزشان، فرصت استراحت ندارند 29-شناخت عمیقی از طبع بشر دارند 30-سؤالاتشان از پاسخ‌هایشان به مراتب مهم‌تر است. @faghatkhoda1397