eitaa logo
طهارت نفس
2.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
هو الرزاق ﷽ ↶سلام لطفا دربرابر تبادل و تبلیغات کانال صبورباشید و به رشد کانال کمک کنید.🌼 💝جهت رزرو تبلیغ👈 @A_DMEN تبلیغات ارزان و بصرفه👇 https://eitaa.com/joinchat/3694068054Cced867b572
مشاهده در ایتا
دانلود
ثروتمندی همه هستی خود را به زن و فرزندان می بخشد و چون از هستی تهی میشود کم کم از او رو برگردانیده تا از خانه نیز اخراجش می کنند. وی با مشورت یک دوست دانا با اندک اندوخته ای که داشت جعبه خاتم اعلائی خریده در آن را قفل زده با خود حمل میکند بصورتی که لحظه ای آن را از خود جدا نمیکرد و چو میاندازد که اصل ثروتم که جواهرات گرانقیمتی است درون این جعبه میباشد. خبر به گوش فرزندان رسیده کم کم خود را به او نزدیک می کنند روزی این پسر وی را به خانه اش برده پذیرائی میکند روز دیگر آن داماد تا بر سر نوبت که کدام یک حق نگهداری از پدر پیرشان را دارند به نزاع با هم بر می خیزند. پدر به میانشان کلانتری نموده و ماهی خدمت خود را بعهده یکی و ماه دیگر به عهده دیگری میگذارد و هر کدام نیز تا رضایت پدر را بدست آورند برایش سنگ تمام می گذارند. تا روزی پدر همه را جمع نموده و میگوید بر شما روشن است که من حق پدری را بر شما تمام کرده ام، این جعبه و هر چه در آن است نزد معتمد محل میگذارم تا بعد از مرگ به تساوی بین شما قسمت شود. مدتها می گذرد تا این که پدر فوت میکند. و بعد از مراسم فرزندان به اتفاق نزد معتمد رفته و خواستار تقسیم جواهرات جعبه میشوند و چون درب آن را باز می کنند می بینند که درون آن یک آلت الاغ و تکه کاغذی است که در آن نوشته شده: این آلت الاغ در ماتحت کسی که تا زنده است اموال خود را به زن و فرزند بدهد...🤦‍♂ داستان کوتاه 👇👇 @faghatkhoda1397
💟*داستان کوتاه و آموزنده* زن سالخورده ای میگوید : سه تا پسر دارم که همه ی آنها ازدواج کرده اند .روزی به دیدن پسر بزرگتر رفتم وقصدم این بود که شب نزد او بمانم ؛ صبح از همسرش ( عروسم) خواستم برایم آب وضو بیاورد .. وضو ساخته ونماز خواندم وآب باقی مانده را بر بستره ای که شب برآن خوابیده بودم ریختم ؛ هنگامیکه عروسم چایی آورد به او گفتم : دخترم ! این وضع بزرگسالان است .. دیشب بر فراشم ادرار کردم . او برافروخته شد وکلمات بسیار زشتی را نثار من کرد ودستورم داد تا آنجا را شسته وسپس خشک نمایم .. باتظاهر خشمم را فرو بردم وبستره را شسته وخشک کردم .. شب بعد به خانه پسر دوم رفتم وعین همان کار را تکرار نمودم... واکنش عروس دوم نیزمشابه واکنش عروس اول بود . وقتی با شوهرش درموردبرخورد زنش حرف زدم عکس العملی ازخود نشان نداد .. سرانجام نوبت به پسر کوچکتر رسید وهمان کاری را که در خانه دوتا برادرش انجام داده بودم اینجا نیز انجام دادم . صبحگاه وقتی که عروسم چایی آورد گفتم : دخترم ! متاسفانه دیشب بر فراشم ادرار کردم . و اوگفت : مادرجان هیچ اشکالی ندارد . همه ی افراد مسن این وضعیت را دارند ؛ ما هم درسن خردسالی بر لباس وبدن شما ادرار میکردیم .. سپس بر خاست و آنجا راشست وخشک نمود . آنگاه من به عروسم گفتم : دخترم ! من دوستی دارم که مقداری پول به من داده تا برایش النگو وجواهرات بخرم ، اما من سایز دستش را نمیدانم ولی سایز دست او اندازه سایز دست توست ؛ بنابراین سایز خودت را بده تا برایش بخرم .. سپس پیرزن ثروتمند به بازار رفت وبا همه پولش طلا وزیور آلات خرید وروزی هرسه فرزند را به همراه همسرانشان به خانه اش دعوت نمود .. طلاها را درآورد وبه آنها گفت : درآن شبها برفراش آب ریخته ام واصلا ادراری در کار نبوده است .. و طلاها را در دست عروس کوچکترش گذاشت و گفت : این همان دختری است که من بزودی نزد او پناه می برم و باقیمانده عمرم را در کنارش خواهم گذراند . در این لحظه پسرهای اولی ودومی سرگیجه شدند وازرفتار خود پشیمان گشتند . مادر به آنها گفت : نتیجه عمل تان را خواهید دید وقطعا فرزندان شما نیز باشما چنین رفتار خواهند کرد . ولی برادر کوچکتر شمامحفوظ خواهد ماند وبا خوشحالی پروردگارش را ملاقات خواهد کرد ؛ واین همان چیزی است که زنانتان شما را از آن محروم کردند ، زیرا شما به آنان آموزش نداده اید که مادر چه گوهر ارزشمندی است.. ❣*فدای نامت شوم گوهر نایاب مادر* @faghatkhoda1397
💝 *چگونه حرف‌زدن را از قرآن بیاموزیم؟* *┘◄ دوازدہ ویژگے یڪ"سخن خوب"* *از دیدگاہ قرآن ڪریم؛* ❣ *1.آگاهانہ باشد.* *"لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ"* ❣ *2.نرم باشد.* *"قَوْلاً لَّيِّناً" زبانمان تیغ نداشتہ باشد.* ❣ *3.حرفے ڪہ مے زنیم خودمان هم عمل ڪنیم.* *"لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ"* ❣ *4.منصفانہ باشد.* *"وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا"* ❣ *5.حرفمان مستند باشد.* *"قَوْلًا سَدِيدًا" منطقی بزنیم.* ❣ *6.سادہ حرف بزنیم.* *"قَوْلاً مَّیْسُورًا" پیچیدہ حرف زدن* *هنر نیست. "روان حرف بزنیم"* ❣ *7.ڪلام رسا باشد.* *" قَوْلاً بَلِیغًا"* ❣ *8.زیبا باشد.* *"قولوللناس حسنا"* ❣ *9.بهترین ڪلمات را انتخاب ڪنیم.* *"یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن"* ❣ *10.سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی داشتہ باشد.* *"و قولوا لهم قولا معروفا"* ❣ *11.همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم.* *"قولاً كريماً"* ❣ *12.ڪمڪ ڪنیم تا درجامعہ حرف های پاڪ باب شود.* *"هدوا الی الطّیب من القول"* @faghatkhoda1397
📖 شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: در روزهای اوایل هیئت ، مایل بودم تمام کارهای مجلس را خودم انجام دهم، خودم مداحی می کردم، چای می دادم و اغلب کارهای دیگر. شبی مشغول دادن چای به عزاداران بودم که دیدم جوانی که اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد مجلس شد و گوشه ای نشست ، یغه اش باز بود و گردنبند به گردنش ، وضع لباسش هم خیلی نامناسب بود، به همه چای تعارف کردم تا رسیدم به جوان، چشمم به پایش افتاد دیدم جورابی نازک شبیه جوراب های زنانه به پا دارد. غیظ کردم و با عصبانیت سینی چای را مقابلش گرفتم، یکی از استکان ها برگشت و چای روی پایم ریخت و سوخت. از این سوختگی زخمی در پایم بوجود آمد که خیلی طول کشید تا خوب شود، برای خودم هم این سوال پیش آمده بود که چرا زخم پایم خوب نمی شود. شبی به من گفتند: شیخ! آن جوانی که با عصبانیت چای به او تعارف کردی ، هر چه بود مهمان حسین علیه السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی. 🔹 کشکول کشمیری ، صفحه 123 ➥ | شیخ احمد ڪـافی ┏━✨🕊✨🕊✨┓ @faghatkhoda1397
ღ 📜 ❤️ از امام حسیـن علیه‌السلام معنای ادب را پرسیـدند؟ امـــام (ع) فرمود: (ادب) آن است که از خـانه که خارج می‌شوی به هرکسـی برخورد می‌کنی او را بــرتــر از خود بینی. (یعنی همیشه دیگران را از خود بهتر بینی و احتــرام آنها را نگهداری) 📚 موسوعة ڪلمات الامام الحسین علیه السلام، صفحه ۹۱۰ ➫ @faghatkhoda1397
❗️ یک بار توی حرم امام رضا علیه السلام همراه ایشان بودم. به آخرین در که رسیدیم که از آنجا ضریح پیدا بود، آقا خم شدند و خودشان را روی زمین انداختند و زمین را بوسیدند. من نگران شدم که نکند آقا زیر دست و پا بماند. (براساس خاطره یکی از شاگردان) 📚 ذکرها فرشته اند، ص٧٧ @faghatkhoda1397
❗️ 🔸مرحوم آیت الله سیدمحمدهادی میلانی دچار بیماری معده شده بود پروفسور بولون جراح حاذق بلژیکی که درآن زمان (1382 ه ق) درشهر مشهد مشغول کار بود ایشان را عمل کرد. پرفسور پس از یک عمل3ساعته زمانیکه آن مرجع تقلید درحال به هوش آمدن بود، به مترجمش گفت تمام کلماتی که ایشان درحین به هوش آمدن میگوید را برایش ترجمه کند. 🔸آیت الله میلانی درآن لحظات فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت میکرد. پروفسور برلون بعد ازدیدن این صحنه گفت: برای مسلمان شدن چه باید بکنم و چه بگویم. وقتی علت را پرسیدند،گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان میدهد، درحالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود. 🔸درآن حال به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش درهمین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های جوانان آن روزگار را زمزمه میکرد، درآن لحظه فهمیدم حقیقت نزد کدام مکتب است. 🔸طبق وصیت پرفسور، او را در شهری که قبرمرحوم میلانی بود دفن کردند. (مشهد،خواجه ربیع) 📙گلشن راز 2،768 @faghatkhoda1397
✅با خدا باش! ✍استاد انصاریان: قلب، بدون آراسته بودن به توحید، کور و بی ‌درک است و به ‌طور یقین، صاحبش را دوزخی می‌کند. توحیدِ ناقص هم انسان را از بسیاری از فیوضات رحمانی محروم کرده و حرکت او را به‌ طرف مغفرت کُند می‌کند. 📚قم، جلسه مجازی، فاطمیه اول، زمستان 99 @faghatkhoda1397
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره: 📝 با داشتن قرآن و عترت و علمای معاصر باز این قدر به آمریکا و شوروی گدایی می کنیم، تا تفضّلاً چیزی به ما بدهند. حاضریم صبح تا شام سر راه آنها بنشینیم تا پنـج قِران(ریال) [ کنایه از پول ناچیز ] به مـا بدهند. ⭕️ صورت ظاهر ریال‌ها را می بینیم، ولی باطن آن را که استعبــاد و نــوکری است، درک نمی کنیم. 📚 در محضر بهجت، ج1، ص113 @faghatkhoda1397
ღ 📜 ❤️ رســول اڪــرم (ص) : هرڪس روز جمــعـه هــزار بار بر من صلوات بفرستد نمیرد تا جـایگاهش را در بهشــت ببیند. ➫ @faghatkhoda1397
بچه‌ها توی خانه بازی‌گوشی و شیطنت می‌کردند. گاهی درمانده می‌شدیم. از آقای بهجت(ره) پرسیدم: "با بچه‌ای که از دیوار راست می‌رود بالا و حرف گوش نمی‌کند، باید چه کار کرد؟" آیت‌الله بهجت(ره) فرمودند: "همان‌طوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچه‌ها هم همان‌طور رفتار کنید. این‌طور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچه‌ها یا بد اخلاقی با آنها به‌خاطر اشتباه، بی‌معنی می‌شود. بچه هم احساس نمی‌کند که بابایش درکش نمی‌کند." 📚به شیوه باران، ص 39 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @faghatkhoda1397
...❗️ ✍ عارفی را پرسیدند : زندگی به جبر است یا به اختیار؟ پاسخ داد: امروز را به اختیار است تا چه بکاریم اما فردا جبر است. چرا که به اجبار باید درو کنیم هر آنچه را که دیروز به اختیار کاشته ایم . @faghatkhoda1397