داستان کوتاه
مردی متوجه شد گوش همسرش سنگین شده و شنواییش کم شده است.
به نظرش رسید همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد.
بدین خاطر، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت.
دکتر گفت برای این که بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است آزمایش ساده ای وجود دارد.
ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی مطلبی را بگو و بعد در فواصل 3 و 2 متری تکرار کن تا جواب بگیری.
آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه مشغول تهیه شام بود و خود او در اتاق نشیمن بود. مرد به خودش گفت الان فاصله ما 4 متر است وقتشه امتحان کنم.
با صدای معمولی پرسید: عزیزم شام چی داریم؟ جوابی نشنید.
رفت جلوتر و دوباره پرسید، باز هم جوابی نشنید.
باز هم جلوتر رفت و از فاصله 2 متری پرسید: عزیزم شام چی داریم؟ باز هم جوابی نشنید.
باز هم جلوتر رفت و سوال را تکرار کرد. باز هم جوابی نیامد.
این بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش گفت: عزیزم شام چی داریم؟
زنش گفت: مگر کری؟ برای پنجمین بار می گویم: خوراک مرغ...!
نتیجه اخلاقی: مشکل ممکن است آنطور که ما همیشه فکر می کنیم در دیگران نباشد و عمدتا در خود ما
@faghatkhoda1397
داستان کوتاه
مثل دانه های قهوه باش
🔹زن جوانی پیش مادر خود می رود و از مشکلات زندگی خود برای او می گوید و اینکه او از تلاش وجنگ مداوم برای حل کردن مشکلاتش خسته شده است.
🔹مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد .
🔹سپس توی اولی هویچ ریخت در دومی تخم مرغ ودر سومی دانه های قهوه. بعداز 20 دقیقه که اب کاملا جوشیده بود گاز هارا خاموش کرد!
🔹اول هویچ هارا در ظرفی گذاشت ٬ سپس تخم مرغ هارا هم در ظرف گذاشت وقهوه راهم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت سپس از دخترش پرسید که چه می بینی؟
🔹دخترش پاسخ داد: هویچ٬تخم مرغ٬قهوه. مادر از او خواست که هویچ هارا لمس کند وبگوید که چگونه اند ؟! او اینکار را کردو گفت: نرم اند
🔹 بعد از او خواست تخم مرغ هارا بشکند ٬ بعداز اینکه پوسته آن را جدا کرد ٬ تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد .
⁉️دختر از مادرش پرسید که: مفهوم اینها چیه؟
🔹مادر بهش پاسخ داد: هرسه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده است ٬ آب جوشان٬ اما هرکدام عکس العمل متفاوتی نشان داده اند.
🔹هویچ در ابتدا بسیار سخت ومحکم به نظر میرسد اماوقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد. تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت می کرد٬وقتی در آب جوش قرار گرفت مایع درونی آن سفت و محکم شد . دانه های قهوه که یکتا بودند٬بعد از قرار گرفتن در آب جوشان٬آب را تغییر دادند.
⁉️مادر از دخترش پرسید:تو کدام یک ازین مواد هستی؟ وقتی شرایط بد وسختی پیش می آیدتو چگونه عمل می کنی؟ تو هویچ٬تخم مرغ یا دانه های قهوه هستی؟
⁉️به این فکر کن که من چه هستم؟آیا من هویچ هستم که به نظر محکم می آیم٬ اما در سختی ها خم می شوم و مقاومت خود را از دست می دهم ؟
⁉️ آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع می کند اما با حرارت محکم می شود؟ یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش وطعم دلپذیری را آزاد کرد.
🔹اگر تو مانند دانه های قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشوند تو بهتر می شوی وشرایط را به نفع خودت تغییر می دهی
@faghatkhoda1397
هرکس بایدبه فکرخودباشدوراهی برای ارتباط باحضرت حجت(عج)پیداکند؛خواه ظهوروفرج آن حضرت دورباشدیانزدیک.
@faghatkhoda1397
شیخ جعفر مجتهدی(ره):درذکرصلوات برکت های مادی ومعنوی زیادی است.هم کاردنیای آدمی راسامان میدهد،هم سیراخروی اورا.
@faghatkhoda1397
داستان کوتاه
"زنگولهای بر گردن"
میگویند؛
"آقا محمد خان قاجار" علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک "روباه میتاخته،" بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، "زنگولهای آویزان" میکرده و آخر رهایش میکرده.
تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست.
البته که روباه بسار دَویده، وحشت کرده، اما زنده است؛ هم جانش را دارد، هم دُمش و هم پوستش.
"میماند آن زنگوله!"
از این به بعد روباه هر جا که برود زنگوله توی گردنش صدا میکند!
دیگر نمیتواند "شکار" کند، چون صدای زنگوله، شکار را فراری میدهد.
بنابراین «گرسنه» میماند.
صدای زنگوله، "جفتش" را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند.
از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را «آشفته» میکند، «آرامش» را از او میگیرد.!
"این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش میآورد.
فکر و خیال رهایش نمیکند!"
زنگولهای از "افکار منفی،" دور گردنش "قلاده"میکند.
بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است، ولی نیست.
برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد،
آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای یک زنگوله!
* راستی هر یک از ما چقدر اسیر این زنگوله هستیم؟*
@faghatkhoda1397
#پند
🌿 وقتی نوح (ع) قوم خود را نفرین کرد، ابلیس به او گفت: ای نوح ! تو نزد من حقّی داری! نوح فرمود: بخدا برای من ناگوار است که حقّی بر گردن تو داشته باشم، آن حق چیست؟
🌱 ابلیس گفت : تو قوم خود را نفرین کردی و همه هلاک شدند و کسی نیست تا من او را گمراه کنم و مرا راحت کردی ؛ تا اینکه نسل دیگری به وجود آید تا من آنها را گمراه کنم. در عوضِ این حق ؛ تو را نصیحتی کنم.
☘ در سه جا مرا یاد کن ، که در این مواقع من از همیشه به تو نزدیکترم:
1⃣ هنگامی که خشمگین شدی
2⃣ هنگام قضاوت بین دو نفر
3⃣ هنگامی که با زنی نامحرم همنشین شدی و کسی با شما نبود.
@faghatkhoda1397
#از_فقراء_قرض_بگیریم
✍روزی؛ پسری از خانوادهای نسبتا ثروتمند،
متوجه شد که مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست!
با تعجب به مادرش گفت:
مادر عزیزم؛ دیروز یک کیسه بزرگ نمک برایت خریدم، چرا از همسایه نمک طلب میکنی؟
#مادر_گفت:
پسرم؛ همسایه فقیرمان، همیشه از ما چیزهایی طلب میکند.
دوست داشتم از آنها چیز سادهای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد.
ما چیزی کم نداریم که از آنها قرض بگیریم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که ما هم به آنها محتاجیم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد و شرمنده نشوند...
@faghatkhoda1397
✍ فتحعلی دلاک!؟
🍃 فتحعلی شاه قاجار در نخستین سفرش به قم به مراتب فضل میرزای قمی پی برد و برای زیارت او به مسجد جامع شهر آمد و در نخستین ملاقات حلقه ارادت و محبت آن جناب را به گردن افکند.
🍃 چند وقتی دیگر شاه برای دیدن میرزا به قم آمد. روزی میرزا در حمام بود و شاه که عجله داشت برای دیدن ایشان به حمام رفت.
🍃 شاه می بیند که حمام تاریک است. میرزا می گوید چه کسی هستی؟ شاه می گوید فتحعلی هستم. آقا می گوید: کدام فتحعلی؟ فتحعلی دلاک؟ شاه می گوید: فتحتعلی شاه هستم.
🍃 آقا می پرسد: از شاهی چه داری؟ شاه گفت: لشکر و قشون دارم. فرمود: اینجا چه داری؟
✨ آقا گفت : همین جوری تو را می برند، چیزی داشته باش که بتوانی با خودت ببری ✨
@faghatkhoda1397
✍🏻 دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت: چرا به جای تحصیل علم،چوپانی می کنی؟
✍🏻 چوپان در جواب گفت :
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
دانشمند گفت :خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت :پنج چیز است:
•☜ تا راست تمام نشده دروغ نگویم
•☜ تامال حلال تمام نشده، حرام نخورم
•☜ تاازعیب وگناه خودپاک نگردم،عیب مردم نگویم
•☜ تاروزیِ خداتمام نشده،به درخانهٔ دیگری نروم.
•☜ تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
✍🏻 دانشمند گفت : حقاً که تمام علوم را دریافته ای ،هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده است.
@faghatkhoda1397
📚 سه كار مشكوك و مقبول !
عبداللّه بن عبّاس حكايت كند:
در يكى از روزها مقدار سيصد دينار به عنوان هديه ، خدمت حضرت رسول(ص) داده شد و حضرت تمامى آن ها را به علىّ بن ابى طالب (ع)عطا نمود.
◇ سپس ابن عبّاس افزود: امام علىّ (ع) اظهار داشت : من آن سيصد دينار را گرفته و خوشحال شدم و با خود گفتم : امشب مقدارى از آن ها را در راه خدا صدقه مى دهم تا خداوند قبول فرمايد؛ و چون نماز عشاء را پشت سر پيغمبر خدا به جماعت خواندم ، يك صد دينار آن ها را به زنى درمانده دادم .
◇ چون صبح شد، مردم گفتند: ديشب علىّ بن ابى طالب صد دينار به فلان زن فاجره ؛ داده است .
با شنيدن اين سخن بسيار غمگين و ناراحت شدم و با خود عهد كردم كه جبران نمايم ، لذا هنگام شب بعد از نماز عشاء يك صد دينار ديگر از آن پول ها را به مرد رهگذرى دادم .
◇ چون صبح شد، مردم گفتند: ديشب علىّ بن ابى طالب صد دينار به مردى دزد كمك كرده است ؛ و من خيلى ناراحت و افسرده خاطر گشتم و با خود گفتم : به خدا قسم ! امشب صد دينار باقى مانده را به كسى صدقه مى دهم كه مقبول خداوند قرار گيرد.
اين بار نيز هنگام شب ، پس از نماز عشاء به جماعت حضرت رسول (ص) از مسجد خارج گشتم و صد دينار باقى مانده را به مردى رهگذر دادم .
◇ وقتى كه صبح شد مردم گفتند: ديشب علىّ بن ابى طالب ، صد دينار به مرد ثروتمندى كمك كرده است .
〽️ بسيار غمگين شدم و نزد پيامبر خدا رفتم ؛ و جريان را براى حضرتش بازگو كردم .
حضرت رسول فرمود: اين جبرئيل عليه السلام است ؛ كه مى گويد: خداوند صدقات تو را پذيرفته است .
و مى گويد: آن صد دينارى را كه به آن زن فاجره دادى ؛ چون به منزل خود آمد، توبه كرد و آن صد دينار را سرمايه زندگى قرار داد و هم اكنون دنبال مردى است كه با او ازدواج نمايد.
❗️ و آن صد دينارى را كه به آن مرد دزد دادى ، او نيز وقتى به منزل آمد، از كارهاى زشت خود توبه كرد و آن پول ها را سرمايه اى براى كسب و تجارت خويش قرار داد.
◇ و همچنين آن صد دينارى را كه به مرد ثروتمند دادى ؛ چندين سال بود كه زكات و خمس اموال خود را نمى داد، پس وقتى به منزلش آمد، با خود گفت : واى بر تو! اين علىّ بن ابى طالب است ، با اين كه مال و اموالى ندارد؛ اين چنين صدقه مى دهد و انفاق مى كند! ولى من بايد با اين همه ثروتى كه دارم از مستمندان دريغ مى دارم ، من بايد همانند علىّ بن ابى طالب به ديگران كمك نمايم و زكات و خمس اموال خود را بپردازم .
❗️ سپس فرمود: بنابراين ، كارهاى تو مقبول خداوند متعال قرار گرفته است و اين آيه شريفه :
(رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ عَنْ تَراضٍ؛
سوره نور: آيه 37)
در شاءن و منزلت تو نازل گرديد.
📚 مستدرك الوسائل ، ج 7، ص 267، ح 16
┏━✨🕊✨🕊✨┓
🆔
@faghatkhoda1397
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
🌸برای اینکه بدانید اعمالی را که انجام می دهید مورد قبول خداوند قرار می گیرد یا نه ببینید بعد از هر عمل چه کاری را انجام می دهید :
✔1- الطاعه بعد الطاعه دلیل علی قبول الطاعه ؛
👌اگر طاعت پشت طاعت انجام می دهید دلیلی بر مورد قبول قرار گرفتن طاعت های شماست.
✔2- الطاعه بعد المعصیه دلیل علی غفران المعصیه ؛
👌اگر بعد از معصیت و گناه ، طاعتی انجام می دهید دلیلی بر بخشیده شدن آن معصیت است.
✔3- المعصیه بعد الطاعه دلیل علی رد الطاعه ؛
👌اگر بعد از طاعتی ، گناه و معصیتی انجام دهید ، دلیلی بر عدم پذیرش و رد شدن آن طاعت شماست.
✔4- المعصیه بعد المعصیه دلیل علی خذلان العبد ؛
👌اگر همینطور گناه و معصیت پشت گناه و معصیت انجام شود ،
وای به حال آن بنده که در زیانکاری وحشتناکی است❗️😔
┏━✨🕊✨🕊✨┓
@faghatkhoda1397
✍حضرت #محمد صلوات الله در آخرین روزهای زندگی و در حجّهالوداع، فرمودند:
از نشانه هاى نزديك شدن قيامت، تباه ساختن نماز، پيروى از شهوتها، تمايل به هوسها، بزرگ داشت ثروت و فروختن دين به دنياست.
در آن شرايط، همچنان كه نمك در آب حل مىشود، قلب مؤمن در درونش آب مىشود؛ به خاطر منكراتى كه مىبيند و توانِ تغيير دادن وضعیت را ندارد.
📚وسائل الشيعه، ج ۱۱ ص۲۷۶
┏━✨🕊✨🕊✨┓
🆔
@faghatkhoda1397
🌷 آیتالله بهجت (ره) :
✍ راه اهلبیت علیهمالسلام، راه نجات و سعادت و امان و مایهی سلامت دارَین دنیا و آخرت است.
📚 در محضر بهجت ، ج۳ ، ص۲۴۵
✍ ما در اثر متابعت نکردن از ائمه اطهار (علیهمالسلام) از خیلی چیزهای دنیوی هم محروم شدهایم.
📚 در محضر بهجت ، ص۲۷۲
┏━✨🕊✨🕊✨┓
@faghatkhoda1397
🌷 آیتالله بهجت (ره) :
✍ راه اهلبیت علیهمالسلام، راه نجات و سعادت و امان و مایهی سلامت دارَین دنیا و آخرت است.
📚 در محضر بهجت ، ج۳ ، ص۲۴۵
✍ ما در اثر متابعت نکردن از ائمه اطهار (علیهمالسلام) از خیلی چیزهای دنیوی هم محروم شدهایم.
📚 در محضر بهجت ، ص۲۷۲
┏━✨🕊✨🕊✨┓
@faghatkhoda1397
☘ اگر هـمه عالـم قـصد ضــرر رساندن به تو را داشته باشند و #خــــــــدا نخـــــواهد «نمیتـــوانند» پـس به : تـدبیرش اعتـماد ڪن به حڪمتش دل بســـپار به او #تــــــوڪل ڪن.
@faghatkhoda1397
✍ از اینها نباشید!
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت (ره)
☘ گاهی اوقات که کسی میگفت آقا سفارشی کنید، آقا میفرمودند : «راست میگویی یا نه یا میخواهی فقط حرف بشنوی». میفرمودند: «بعضیها اینطور هستند که :
پی مصلحت مجلس آراستند / نشستند و گفتند و برخاستند»
میفرمودند: «از اینها نباشید! اگر راست میگویید و واقعاً اهل عمل هستید، همین را که دارم به شما میگویم عمل بکنید، نتیجه میگیرید».
@faghatkhoda1397
🌷 آیتالله بهجت (ره) :
✍ راه اهلبیت علیهمالسلام، راه نجات و سعادت و امان و مایهی سلامت دارَین دنیا و آخرت است.
📚 در محضر بهجت ، ج۳ ، ص۲۴۵
✍ ما در اثر متابعت نکردن از ائمه اطهار (علیهمالسلام) از خیلی چیزهای دنیوی هم محروم شدهایم.
📚 در محضر بهجت ، ص۲۷۲
@faghatkhoda1397
➣
۞ #یڪـــآیــهقـــــرآن ۞
وَيْـــــلٌ لِّـــڪُـلِّ هُمَــــــزَةٍ لُّمَـــــــزَةٍ
وای بر هـر عیـبجـوی هـرزه زبان.
«ســـوره همــــزه آیـــه ۱»
نیش زبان و طعـنه زدن، از گناهان
ڪبیــره است، چون وعــده عذاب
بــرایــش آمــده اســت.
کسانی که با زبان یا با اشاره و چشم و
ابرو، از دیگران عیبجویی کرده و آنان
را تحقیر میکنند، چه پشت سر دیگران
عیبجویی ڪنند و چه در حضـورشان
بگویند، مورد تــوبیـــخ شدید خدا قرار
میگیرند و در آخـرت هم گرفتار عذاب
خــواهند شــد.
➮
@faghatkhoda1397
#دلایل_قانع_کننده_تجار_اروپایی
#برای_معامله_نکردن_با_ایرانیها❗️
💠آیت الله بهجت (ره):
🍃به اروپاییها گفتند: چرابا ایرانی ها معامله نمی کنید؟ گفتند: به جهت اینکه آنها اهل خیانتند! مثلا روی صندوق های خشکبار از نوع خوب محصول می چینند و در زیر آن خراب ها را.
🍁در صورتی که اگر نوع کالا مختلف باشد باید روی کارتن بنویسند مثلا ده دانه عالی، ده دانه متوسط و ده دانه بد در داخل این جعبه موجود است.
🌿اینگونه کارها از دنیاشان هم عقب می اندازد. آیا می دانیم قطع تجارت با ایران چه قدر برای تاجر ایرانی و ایران خسارت است.
📚در محضر بهجت/ج1/ص166
@faghatkhoda1397
✨﷽✨
🏴آیتالله بهجت و روضههای دروغین
✍آیتالله بهجت(ره) تأکید فراوانی بر نقل صحیح و مستند و معتبر وقایع عاشورا و مصائب #امام_حسین داشتند و میفرمودند: «خداوند توفیق دهد که در تعلیمات و تبلیغات از ثقلین، از قرآن و عترت خارج نشویم، هر چه یقینی است به همان اکتفا کنیم. حتی مصائب را هم تا میتوانیم و ممکن است از مدارک صحیح نقل کنیم. آدم باید تا میتواند رعایت کند اگر دید ممکن نیست اقلاً مطلب را به کتاب نسبت بدهد نه اینکه بگوید واقع چنین است.»
در عین حال میفرمودند بعضی امور حتی کذبها و تحریفاتش کمتر از واقعیتش است. و تأکید میکردند که «مصائب سیدالشهداء علیه السلام هم همین طور است؛ واقعیتش از همه این اکاذیب بالاتر است. واقعیتش چیزی است که مسلمانها در خواب هم نمیدیدند. حتی بعضی از آن مهمّین آن زمان گفتند: «فعلوا؟» (راستی چنین کاری شده؟!)»
🖊 احمدحسین شریفی
@faghatkhoda1397
✍ استاد انصاریان
☘ در کلام زینالعابدین(علیه السلام) آمده است که همهٔ مردم را از خودت بهتر بدان!
👌 چون اگر از نظر سن ، بزرگتر از تو هستند ، این احتمال را بده که یک کار خیر بیشتر از تو انجام داده و اگر کوچکتر است ، این احتمال را بده یک گناه از تو کمتر کرده است.
@faghatkhoda1397
#امروز_به_داد_اموات_برسید
#یک_صلوات_زحمت_چندانی_نداره
☘ آیت الله بهجت (ره) :
هیچ عملی به اندازه ی #صلوات نمی تواند به اموات کمک کند و به دادِ آن ها برسد.
👈 ک
@faghatkhoda1397
آیت الله فاطمی نیا :اگر میخواهی تمامی درهای خیر را به رویت باز کنی ، متواضع باش. تکبر،درهای خیر را به روی انسان می بندد.
@faghatkhoda1397
#قصهمامثلشد
#همشقندوعسلشد
🐭موشي در خانه ي صاحب مزرعه، تله موش ديد.
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
همه گفتند: تله موش؛ مشکل توست به ما ربطي ندارد...ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزيد.
و سپس از آن مرغ، برايش سوپ درست کردند و گوسفند را براي عيادت کنندگان از زن مزرعه دار، سر بريدند.
زن مزرعه دار زنده نماند و مرد.
گاو را براي مراسم ترحيم کشتند.
« و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي کرد و به مشکلي که به ديگران ربط نداشت فکر می کرد. »
@faghatkhoda1397
#پند
همیشه امیدتان به خدا باشد
نه بندگانش...
چون امید بستن به غیر خدا
همچون خانه عنکبوت است :
سست،
شڪننده
و بی اعتبار
خدا به تنهایی برایتان ڪافیست
در همه حال به او اعتماد
@faghatkhoda1397