#قصه کوتاه
مرد ثروتمندی پسری عیاش داشت. هرچه پدر نصیحت می کرد که با این دوستان ناباب معاشرت مکن و دست از این ولخرجی ها بردار اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد تا اینکه لحظه مرگ پدرفرا می رسد.
پسرش را خواسته و میگوید فرزند با تو وصیتی دارم، من ازدنیا می روم ولی درمطبخ (آشپزخانه) را قفل کردم و کلید آن را به تو می دهم، آنجا یک طناب از سقف آویزان است و هر وقت از زندگی ناامید شدی و راه به جایی نبردی برو و خودت را دار بزن.
پدراز دنیا می رود و پسر در معاشرت با دوستان ناباب و زنان آنقدرافراط می کند که بعد از مدتی تمام ماترک و ثروت بجا مانده به پایان میرسد.
کم کم دوستانش که وضع را چنین می بینند از دوراو پراکنده می شوند. پسر در بهت و حیرت فرومی رود و به یاد نصیحت های پدرمی افتد و پشیمان می شود اما سودی نداشت.
روزی در حالی که برای ناهار گرده نانی داشت کناری می نشیند تا سد جوع (رفع گرسنگی) کند، در همان لحظه کلاغی از آسمان به زیر آمده و نان را برداشته و میرود.
پسرناراحت و افسرده با شکم گرسنه به راه میافتد و در گذری دوستانش را میبیند که مشغول خنده و شوخی هستند. نزد آنها رفته سلام میکند و آنها به سردی جواب او را میدهند.
سرصحبت را باز می کند ومی گوید گرده نانی داشتم کلاغی آن را برداشت وحال آمدم که روزخود را با شما بگذرانم. رفقایش قاه قاه خندیدند و مسخره اش کردند.
پسر ناراحت و دلشکسته راهی منزل می شود و در راه به یاد حرف های پدرمی افتد کلید مطبخ را برداشته قفل آن را باز میکند و به درون میرود. چشمش به طناب داری میافتد که از سقف آویزان است.
چهارپایه ای آورده طناب را روی گردنش می اندازد و با لگدی چهارپایه را به کناری پرت میکند که در همان لحظه طناب از سقف کنده شده او با گچ و خاک به همراه کیسه ای کف زمین می افتد.
با تعجب کیسه را باز کرده درون آن پراز جواهر و سکه طلا میبنید. به روح پدر رحمت فرستاده و از فردای آن روز با لباسهای گرانقیمت در محل حاضر میشود و دوستانش همدیگر را خبر کرده و یکی یکی از راه میرسند و گردش را گرفته و شروع به چاپلوسی میکنند.
او هم وعده گرفته و آنها را برای صرف غذا به منزل دعوت کرده و از طرفی ده نفر گردن کلفت با چماق در گوشه ای پنهان میکند و وقتی همه آنها جمع میشوند به آنها میگوید:
دوستان بزغاله ای برای شما خریده بودم که ناگهان کلاغی از آسمان بزیر آمد و بزغاله را برداشت و فرار کرد. دوستان ضمن تائید حرف او دلداریش دادند که مهم نیست از این پیش آمدها میشود و امروز ناهار بازار را میخوریم که در این لحظه پسر فریاد میزند:
فلان فلان شده ها در روزگار فقر و محنت بشما گفتم نان مرا کلاغ برد به من خندیدید، حال چطور باور میکنید که کلاغ بزغاله ای را برده است؟
و چماق دارها را خبر می کند و آنها هجوم آورده کتک مفصلی به رفقایش می زنند و از آن روز به بعد طریق درست زندگی را پیش میگیرد.
@faghatkhoda1397
»
📜 #حــدیثامـــروز
❤️ قال رســول الله (ص) :
هرکه بر پیشرفت #علمیش افزوده
شود اما بر بی رغبتی او به دنـــــیا
افـزوده نگـردد ، جز بر #دوریش از
خـــدا نشـــــود.
📚 میــزان الحڪمه ج ۸ ص ۱۰۲
➮@faghatkhoda1397
»
🌷از امام صـــادق عليه الســـــّلام
پرسيدند برترين #اعمال ڪدامند؟
حضـــرت فـــرمودند:
➊ نــــــــــماز اوّل وقـــت
➋ نيڪی به پـدر و مـادر
➌ جــــهاد در راه خـــــدا
➮
@faghatkhoda1397
ღ
📜 #حــدیثامـــروز
❤️ امام صــادق علیهالسلام :
هر که به خانوادهاش نیکی کند
خـداوند به عمــرش بیــافــزاید.
➫ @faghatkhoda1397
➣
۞ #یڪـــآیــهقـــــرآن ۞
و كسانى كه ايمان آورده اند به
خــدا #محــبت بيشترى دارند.
📚سوره مبارکه البقرة آیه ۱۶۵
💟
@faghatkhoda1397
هدایت شده از کانال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬
💥 دقیقاً امسال که شیطان برای رسیدن به قدرت، آخرین فرضیههای تئوری نظم نوین جهانی را عملیاتی میکنه، وقتش رسیده؛
با تمدن #اربعین ، پرچم شیطان رو بکشیم پایین....
این بمعنی حضور در راهپیمایی اربعین، در محدودیتهای امروز جهان نیست!
⚡️ دقت کنید به این ویدئو،
و امسال در این اتفاق عظیم، شما هم سهیم باشید.
#InternationalDayOfPeace
#Arbaeen2021
#Hussain
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_رائفی_پور
#استاد_شجاعی
➣
۞ #یڪـــآیــهقـــــرآن ۞
مى خواهند #نـــور خدا را با دهان
خـــود خامـــوش كنند و حال آنكه
خدا گر چه كافران را ناخوش افتد
نـــور خود را كامل خواهد گردانيد.
📒سوره مبارکه الصف آیه ۸
💟
@faghatkhoda1397
➣
📜 #یڪـــآیــهقـــــرآن
و ڪسانى ڪه ايمان آورده و كارهاى
#شايســـته كردهاند قطعا گناهانشان
را از آنان مى زداييم و بهــتر از آنچه
میڪردند پاداششان مىدهيـــم.
📒سوره مبارکه العنكبوت آیه ۷
💟
@faghatkhoda1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️حواسمون هست؟😔
👈راستـی فـاطمـیه نـزدیـک است..
.
✔️ #یک_دقیقه شنیدنی از لسان گرم استاد دارستانی
@faghatkhoda1397
✍ حاج اسماعیل دولابی (ره) :
در بازار چوب فروشها، در هر حجره روزی چند كاميون چوب معامله میشود، ولی در پايان روز كه سؤال كنی چقدر كاسبی كرده ايد، میگويند مثلاً ده هزار تومان. امّا يك منبّت كار تكّهی كوچكی از آن چوبها را میگيرد و حسابی روی آن كار میكند و بر روی آن نقش میاندازد و همان تكّه چوب را صد هزار تومان يا بيشتر میفروشد.
گاهی اوقات آن قدر نفيس میشود كه نمیتوان روی آن قيمت گذاشت. در اعمال عبادی هم زياد عبادت كردن چندان ارزش ندارد بلكه روي عمل حسابی كار كردن و آن را خوب از كار درآوردن و حقّ آن را ادا كردن نتيجه بخش است.
┏━✨🕊✨🕊✨┓
🆔
@faghatkhoda1397
✿••• زیارت امام حسین علیه السلام
↻ دو نفر فاضل در کربلا با هم رفیق بودند ، یکی از آنها فوت کرد ، رفیق دیگر شبی او را در خواب دید و وقتی خواست با او دست بدهد شست او را گرفت و گفت : بگو ببینم برای تو چگونه گذشت؟
♡گفت : مامور نیستم بگویم
چون شخصی که فوت شده بود به حضرت عباس(ع) خیلی اخلاص داشت، دید نمیگوید
♡گفت : به نیابت تو یک دفعه حضرت عباس(ع) را زیارت میکنم
آن رفیق مرده گفت : از سه چیز امید نجات هست↯↯
✨یڪی زیارت حضرت سیدالشهدا( ع)
✨یڪی گــریه ڪــردن برای ایــــشان
✨ و دیگری مماشات ڪردن با مردم
📚کرامات حضرت عباس علیه السلام،ص177
┏━✨🕊✨🕊✨┓
🆔
@faghatkhoda1397