سلام استاد
خواستم سوال کنم من و همسرم اهل نماز اول وقت و مذهبی هستیم ولی هیچ اشتیاقی در فرزند پسر ۱۴ ساله خود نمی بینم وواگر نخواست بعد از مکلف شدن نماز بخواند برخورد چی باشد
پسر دوستم ک 27ساله هستند وحدود دوسال ونیم داره میشه ک یه دفعه دیگه صحبت نمیکنند واراده انجام کارهاشون رو ندارند
قبلا کاملا سالم وخوب بودند
خیلی ممنون میشم راهنمایی بفرمایید چه کنند
وایا بیماری هست یا سحر و طلسم ویا چیز دیگری هست
میخواستم در مورد افکاربسیار آزار دهنده ومختل کننده زندگی و همه چیز
راهنمایی بفرمایید چه کنم؟
خیلی رنج وعذاب میکشم
آرامش ندارم
دلم میخواد فکر وروانم آسوده باشه
سلام
هر روز دو ساعت در اتوبوس، بیکار هستم برای ایاب و ذهاب به سر کار.
برای مدت یک ساعتش بفرمایید چه کار مستحبی بکنم که ثواب بیشتری به روح والدینم برسه؟ کدام سوره یا زیارت یا... ؟
لطفا دقیق و مصداقی بفرمایید
عرض سلام وآرزوی سلامتی برای استاد عزیز،خانواده ما درآمد خوبی داره خداروشکر ،اما وسط ماه (برج)که میشه پول کمی میمونه،طوری که مجبوریم برخی اوقات قرض کنیم تاماه بعدی ،برای برکت درمال وافزایش رزق خانواده ام یه راهکاربدیدبیزحمت استادعزیز،ممنون ازشما ،با آرزوی توفیق روز افزون .
سلام
استاد
جان خودتان بفرمایید من چه کنم مرحومه مادرم را در خواب ببینم. خیلی دلم براش تنگ شده😭
سلام علیکم
حاج آقا بنده از اوایل بلوغ گناهکار بودم
اما در سن ۱۹سالگی توبه کردم و روز به روز هم حال معنوی خوب شد تا جایی که همیشه خود را در محضر خدا می دیدم نمازهایم با حضور قلب بود حضرت ولی عصر علیه السلام را حاضر و ناظر می دیدم تا این که یک شب عروسی یکی از دوستان بود و بنده هم با موتور ماشین عروس را دنبال کردم و از فردا دیدم تمام حال معنوی من گرفته شد. و از آن روز تا به حال روز به روز افسرده و افسرده تر شدم و فکر می کنم شامل آیه «من اعرض عن ذکری فان له میشه ضنکا» شدم .
لطفاً یک راه چاره ای به من بدهید که نجات پیدا کنم.تشکر
سلام علیکم
حاج آقا دخترم بسیار باهوش و از فهم ودرک بالایی برخوداره و از ششم دبستان مدرسه تیزهوشان درس خوونده ولی چند سالیه بدلیل مسایل سحر و جادویی که دیگران براش کردند ذهنش تمرکز نداره و حواسش خیلی پرت میشه ، نمیتونه درس بخوونه ، ی صفحه کتاب در دو یا سه روز میخوونه ،
آرامش نداره گاهی ساعتها میخوابه و نمیتونه بیدار بشه ، گاهی ساعتها بیکار میشینه. و کاری انجام نمیده
نمیدونیم چکار کنیم
میترسم که بختش هم بسته باشن
لطفا اگر ممکنه کمکی کنید
سلام خدمت استاد عزیز
از اول زندگیمون یه اتفاقاتی افتاد که من به شوهرم بدبین شدم وهرچه اومد این حس بیشتر وبدتر شد...ادم ریاکاری هست باخانوادم رابطه خوبی نداره بااینکه درحقش خیلی خوبی کردن ویابانامحرم شوخی وخنده میکنه..الان اصلا شوهرم رو دوست ندارم حتی دوست ندارم ببینمش یاباهاش حرف بزنم یاتمکین کنم.حتی بعضی وقتها نفرینش میکنم.سه بچه دارم نمیخام طلاق بگیرم.یاگریه میکنم یا غصه میخورم.برای کوچکترین چیزباشوهرم دعوامیکنم و قهرم.پرخاشگروعصبانی شدم حتی با بچه هام نمیتونم درست ارتباط برقرارکنم نمیتونم کارهای اشتباهش روفراموش کنم وروی اعصابمه
سلام.برای صمیمی شدن و نزدیک شدن به یک نفر،ذکر یا ودود را چند بار و چگونه باید گفت و عمل کرد؟و آیا این کار درسته؟
سلام.با آرزوی سلامتی برای استاد بزرگوار.خودم و بچه ام اضطراب داریم.راهنمایی و دعایی مرحمت بفرمایید.