6. ملزومات زندگی مدرن:
ما هر چه هم که ساده زیست باشیم، مخارجی داریم که پدرانمان نداشتند.
آنها گوشی و لپ تاپ و اینترنت نداشتند.
در بسیاری از مناطق، نه گاز لوله کشی داشتند، نه کپسول گاز.
حمل و نقل این قدر هزینه بر نبود؛ چون اساسا شهرها این قدر بزرگ نبود.
و ...
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
7. پیچیدگی زندگی مدرن:
پدر من، با مدرک دیپلم به راحتی استخدام شد.
پدر من، با همان سواد معمولی، خانواده ای را اداره کرد و فرزندانی را تربیت کرد.
پدر من، با همان سادگی شگفت انگیزش، در 40 سالگی، یک آدم عاقل و جاافتاده بود.
اما من:
بعد از گرفتن دکترا هم آرام و قرار ندارم؛ چون هر روز سطح علم بالاتر می رو و اگر درجا بزنم، در اندک زمانی بی سواد و از رده خارج خواهم بود.
از پس تعامل با همسر و فرزندانم بر نمی آیم؛ چون آنها هم مثل من، بسیار پیچیده شده اند؛ نه می توانم خودم را بشناسم نه آنها را. شاهد من بر این ادعا، رونق روزافزون کسب و کار روان شناسان و مشاوران است.
این پیچیدگی های دنیای مدرن، هزینه دارد؛ این هزینه را نسل پدران ما نداشتند و درک هم نمی کنند؛ لذا یکی از جدالهای همیشگی آنان با ما این است که پولمان را هدر می دهیم و باید با نصایح آنها روزگار بگذرانیم؛ در حالی که نصایح آنها، بسیار ساده اندیشانه و دور از مقتضیات زندگی جدید است.
روزگاری شاهکار ادبیات تعلیمی کتاب کلیله و دمنه بود؛ آن را برای نصیحت پادشاه نوشته بودند که با آن کشوری را اداره کند.
الآن همان کتاب، صرفا به کار کودکان می آید؛ با رنگ آمیزی و شعر! کلیله عوض نشده؛ ما پیچیده شده ایم.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
8. سواد رسانه:
همۀ آنچه در 7 متن قبلی گفته ام، مقدماتی است برای این نکته:
در این دنیای پیچیده به راحتی می توانند با دروغ، با راست ناقص، با راست جهت دار، با متن علمی، با متن احساسی و ... شما را به کاری وادار کنند که خودتان هم نمی دانید به راستی چیست و شما آن را می خواهید یا نه!
در این جایگاه فرقی بین بیست و سی و بی بی سی نیست.
سواد رسانه آن سواد ضروری و مهمی است که اگر نداشته باشید، به راحتی به فنا می روید. به تصمیم دیگران معتقد می شوید در حالی که فکر می کنید خودتان تصمیم گرفته اید.
همۀ این بحث برای همین نکته بود.
یادتان می آید که؟
اولش گفتم: «یادم نرفته این جا فهام است».
قرار است دربارۀ فرهنگ صحبت کنیم. نمود ملموس فرهنگ می شود سبک زندگی. همین که تا الآن مشغولش بودیم.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
این بحث تمام نشده؛ نکات جامانده را شما بگویید.
فعلا به این نکتۀ مهم رسیده ایم که مباحث فرهنگی را از یک زاویه نمی شود بررسی کرد. هر زاویه ای نکته ای دارد.
نظامی. ش1. 021212-3. خیر و شر.mp3
6.33M
خیلی وقت است که حرفهای جدی می زنیم؛ امشب یک کم شاد شویم.
نظامی داستان خیر و شر را در هفت پیکر آورده. خلاصۀ قصه را با چاشنی نقد و طنز بشنوید. بعد درباره اش حرف خواهیم زد.
باز هم بحث فرهنگ در میان است.
در داستان خیر و شر یک مفهوم مهم را مطرح کرده ام:
نگاه ما به اتفاقات نتیجه محور است یا فرایندی؟
این نگاه همه جای زندگی ما حضور دارد. برایمان مهم است که فرزندم تلاش کند و درس بخواند یا اینکه نمره اش 20 باشد؟
مسیر تحول روحی اش رو به رشد است یا این که الآن فحش می دهد پس بد است؟
تورم 1402 از تورم 1401 کمتر/ بیشتر است یا این که الآن گرانی است؟
کتابهای آموزش و پرورش نسبت به سری قبلی این کتابها، پربارتر/ کمعمقتر است یا این که اینها خوب/ بد هستند؟
...
این دو نوع نگاه در همه جای زندگی ما حضور دارند. قبل از قضاوت این که کدامش بهتر است، بدون پیش داوری دربارۀ خودتان، یک بار بررسی کنید ببنید در چه مواردی نتیجه گرا هستید و در چه مواردی فرایندگرا؟
اگر هم هنوز فایل صوتی بالا را نشنیده اید، پیشنهاد می کنم یک ربع وقت بگذارید و بشنوید. هم فال است و هم تماشا.
راستی،
از دوستانی که دورۀ تاریخ فرهنگ را خریده بودند، امروز اولین نفر اعلام کرد که دوره را تمام کرده. باقی دوستان هم بفرمایند خوشحال می شویم.
دورۀ خیام یکی از بهترین دوره های فهام از آب درآمده؛ الحمد لله!
آشنایی با خیام بخش اول کار است.
شخصیت پیچیدۀ خیام،
کفریاتی که در ذهن او چرخ می خورد،
استدلالهایی که خیام تیزهوش و دانشمند در نفی حکمت و علم خداوند دارد،
سردرگمی حیرت آورش،
همه و همه آنقدر خوب توضیح داده می شود که کفر مخاطب را در می آورد!
یعنی شک و شبهه های کافرانه اش را از اعماق وجودش بیرون می کشد و آشکار می کند.
بعد جواب آن شبهه ها به زبانی نرم و استدلالی به جان مخاطب می نشیند.
اینها ادعاهای من است. حرف مخاطبان دوره را بشنوید: