اما بعد:
این جدول را از چند زاویه باید بررسی کرد که یکی یکی طرح می کنم. شما هم کمک کنید که بحث کاملتر شود.
1. آیا این آمار درست است؟
جواب: بله و خیر؛ آنچه که گفته راست است؛ اما همۀ راست نیست.
یکی از اقسام دروغ یا فریب این است که بخشی از حقیقت را به جای همۀ آن جا بزنیم.
مثلا قیمت سکه در سال 57، 420 تومان بوده؛ یعنی با حقوق یک ماه یک کارگر می شد حدود 2 سکه خرید. اما الآن، با حقوق 4 ماه کارگر می شود یک سکه خرید! یعنی در این بخش قدرت خرید یک هشتم شده.
در مورد مسکن هم همین طور است.
تورم متوازن و یکسان بالا نرفته؛ لذا گزارش ناقص گمراه کننده است.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
2. طبق این آمار و گزارۀ پیشین، در بسیاری از زمینه ها قدرت خرید مردم بالا رفته؛ پس چرا حال مردم بد است؟
جواب: مردم با مسکن مواجه هستند نه کیسۀ سیمان!
سیب درختی مهم هست؛ ولی ضرورت اولیۀ زندگی نیست.
این آمار گمراه کننده است.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
3. چرا مردم نگرانند؟
طبق آمارها، در سالهای دهۀ 40، تورم نزدیک به صفر بود؛ لذا مردم در عین فقر، آرامش داشتند؛ اما الآن دقیقا برعکس است؛ هر روز حس می کنند که دارند بیشتر فرو می روند.
چشم انداز خوب، حال مردم را خوب می کند؛ مثل دهۀ 60 که «شد جمهوری اسلامی به پا» و قرار بود «که هم دین دهد هم دنیا به ما»*
* بیت اول سرود ملی در سالهای دهۀ 60.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
4. تورم جهانی:
فرض کنید یک کارگر ایرانی حقوقش را به دلار می گرفت. سال 57، 100 دلار و هنوز هم 100 دلار. بعد ببینید چه فاجعه ای پیش می آمد!
تورم جهانی دلار را نباید نادیده گرفت.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
5. سبک زندگی و فرهنگ عمومی:
اگر به بازدید هر کدام از کاخهای شاه رفته باشید، این را لمس کرده اید که بندۀ خدا خیلی هم تجملاتی نبوده!
سطح کریستالها و لوسترهای شاه، چندان متفاوت از خانۀ شهین خانم و مهین خانم و دایی اصغر و خاله صغری نبوده!
ما به شدت تجملاتی شده ایم و این سطح از تجمل، هزینه های ما را بالا برده است.
یک نمونۀ خیلی روشن و کوچک:
سالهای قبل از انقلاب، در قشر متوسط جامعه کاملا مرسوم بود که عروس و داماد خانه نمی گرفتند؛ بلکه اتاق می گرفتند.
فرقی نداشت که در خانۀ پدرشوهر باشند یا اجاره کنند؛ آنها خانه نمی خواستند.
فیلم پدرسالار را به یاد دارید؟ دارد تغییر سبک را نشان می دهد. آنجا همۀ فرزندان قبلی در اتاقی از خانۀ پدری زندگی می کنند و عروس کوچک که نمایندۀ نسل جدید است، خانه می خواهد.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
6. ملزومات زندگی مدرن:
ما هر چه هم که ساده زیست باشیم، مخارجی داریم که پدرانمان نداشتند.
آنها گوشی و لپ تاپ و اینترنت نداشتند.
در بسیاری از مناطق، نه گاز لوله کشی داشتند، نه کپسول گاز.
حمل و نقل این قدر هزینه بر نبود؛ چون اساسا شهرها این قدر بزرگ نبود.
و ...
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
7. پیچیدگی زندگی مدرن:
پدر من، با مدرک دیپلم به راحتی استخدام شد.
پدر من، با همان سواد معمولی، خانواده ای را اداره کرد و فرزندانی را تربیت کرد.
پدر من، با همان سادگی شگفت انگیزش، در 40 سالگی، یک آدم عاقل و جاافتاده بود.
اما من:
بعد از گرفتن دکترا هم آرام و قرار ندارم؛ چون هر روز سطح علم بالاتر می رو و اگر درجا بزنم، در اندک زمانی بی سواد و از رده خارج خواهم بود.
از پس تعامل با همسر و فرزندانم بر نمی آیم؛ چون آنها هم مثل من، بسیار پیچیده شده اند؛ نه می توانم خودم را بشناسم نه آنها را. شاهد من بر این ادعا، رونق روزافزون کسب و کار روان شناسان و مشاوران است.
این پیچیدگی های دنیای مدرن، هزینه دارد؛ این هزینه را نسل پدران ما نداشتند و درک هم نمی کنند؛ لذا یکی از جدالهای همیشگی آنان با ما این است که پولمان را هدر می دهیم و باید با نصایح آنها روزگار بگذرانیم؛ در حالی که نصایح آنها، بسیار ساده اندیشانه و دور از مقتضیات زندگی جدید است.
روزگاری شاهکار ادبیات تعلیمی کتاب کلیله و دمنه بود؛ آن را برای نصیحت پادشاه نوشته بودند که با آن کشوری را اداره کند.
الآن همان کتاب، صرفا به کار کودکان می آید؛ با رنگ آمیزی و شعر! کلیله عوض نشده؛ ما پیچیده شده ایم.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
8. سواد رسانه:
همۀ آنچه در 7 متن قبلی گفته ام، مقدماتی است برای این نکته:
در این دنیای پیچیده به راحتی می توانند با دروغ، با راست ناقص، با راست جهت دار، با متن علمی، با متن احساسی و ... شما را به کاری وادار کنند که خودتان هم نمی دانید به راستی چیست و شما آن را می خواهید یا نه!
در این جایگاه فرقی بین بیست و سی و بی بی سی نیست.
سواد رسانه آن سواد ضروری و مهمی است که اگر نداشته باشید، به راحتی به فنا می روید. به تصمیم دیگران معتقد می شوید در حالی که فکر می کنید خودتان تصمیم گرفته اید.
همۀ این بحث برای همین نکته بود.
یادتان می آید که؟
اولش گفتم: «یادم نرفته این جا فهام است».
قرار است دربارۀ فرهنگ صحبت کنیم. نمود ملموس فرهنگ می شود سبک زندگی. همین که تا الآن مشغولش بودیم.
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
این بحث تمام نشده؛ نکات جامانده را شما بگویید.
فعلا به این نکتۀ مهم رسیده ایم که مباحث فرهنگی را از یک زاویه نمی شود بررسی کرد. هر زاویه ای نکته ای دارد.
نظامی. ش1. 021212-3. خیر و شر.mp3
6.33M
خیلی وقت است که حرفهای جدی می زنیم؛ امشب یک کم شاد شویم.
نظامی داستان خیر و شر را در هفت پیکر آورده. خلاصۀ قصه را با چاشنی نقد و طنز بشنوید. بعد درباره اش حرف خواهیم زد.
باز هم بحث فرهنگ در میان است.
در داستان خیر و شر یک مفهوم مهم را مطرح کرده ام:
نگاه ما به اتفاقات نتیجه محور است یا فرایندی؟
این نگاه همه جای زندگی ما حضور دارد. برایمان مهم است که فرزندم تلاش کند و درس بخواند یا اینکه نمره اش 20 باشد؟
مسیر تحول روحی اش رو به رشد است یا این که الآن فحش می دهد پس بد است؟
تورم 1402 از تورم 1401 کمتر/ بیشتر است یا این که الآن گرانی است؟
کتابهای آموزش و پرورش نسبت به سری قبلی این کتابها، پربارتر/ کمعمقتر است یا این که اینها خوب/ بد هستند؟
...
این دو نوع نگاه در همه جای زندگی ما حضور دارند. قبل از قضاوت این که کدامش بهتر است، بدون پیش داوری دربارۀ خودتان، یک بار بررسی کنید ببنید در چه مواردی نتیجه گرا هستید و در چه مواردی فرایندگرا؟
اگر هم هنوز فایل صوتی بالا را نشنیده اید، پیشنهاد می کنم یک ربع وقت بگذارید و بشنوید. هم فال است و هم تماشا.
راستی،
از دوستانی که دورۀ تاریخ فرهنگ را خریده بودند، امروز اولین نفر اعلام کرد که دوره را تمام کرده. باقی دوستان هم بفرمایند خوشحال می شویم.
دورۀ خیام یکی از بهترین دوره های فهام از آب درآمده؛ الحمد لله!
آشنایی با خیام بخش اول کار است.
شخصیت پیچیدۀ خیام،
کفریاتی که در ذهن او چرخ می خورد،
استدلالهایی که خیام تیزهوش و دانشمند در نفی حکمت و علم خداوند دارد،
سردرگمی حیرت آورش،
همه و همه آنقدر خوب توضیح داده می شود که کفر مخاطب را در می آورد!
یعنی شک و شبهه های کافرانه اش را از اعماق وجودش بیرون می کشد و آشکار می کند.
بعد جواب آن شبهه ها به زبانی نرم و استدلالی به جان مخاطب می نشیند.
اینها ادعاهای من است. حرف مخاطبان دوره را بشنوید:
Mohammad Hadi Emadi – 02/11/27
امتیاز 5 از 5
با عرض سلام
دوره بسیار جالبیی بود از این لحاظ که به بسیاری از شبهات پایه و اساسی پاسخ میداد،شبهاتی که کسی تابحال پاسخ چندان محکمی نداده بود و یا اکثرا با آیه قرآن ثابت میکردند.درصورتی که باید اول ثابت بشود خداوندی هست،و حکمت دارد که پیامبر دینی کامل مثل اسلام برای بنده خود بفرستد.و الا اگر کسی خداوند یا حکمت اورا قبول نداشته باشد مسلما اسلام هم برایش زیر سوال میرود و خیلی دل به سخنان ائمه یا قرآن نمی بندد.
این بحث زمانی که چرایی آفریدن بدی ها و خوبی ها کنار هم و عدالت را اثبات می کند بسیار بحث زیبایی میشود.
دیگر از مباحث موجود سوالی در ذهن بنده نمانده است و تقریبا تمام شبهاتم رفع شده اند.
ضمن اینکه به سوالات خیلی ها پاسخ می دهد،این بحث به درد بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان میخورد زیرا آینده کشور به دست این قشر است که اگر این سوالات پایه و اساسی پاسخ داده نشود،ممکن است در آینده دیگر به بسیاری از معیار های دینی و اخلاقی توجه نداشته باشند و مشکلات اجتماعی وسیعی به وجود بیاید.
https://fahhaam.ir/product/khayyaam/
متین شکوری – 02/11/27
امتیاز 5 از 5
به نام خدا
وقتی داشتم به داستان زندگی خیام گوش میدادم با خودم فکر میکردم که چی میشه که یک انسان به این حد از ناامیدی و پوچی میرسه و زندگی چیزی جز پوچی و تباهی نمیبینه و تصمیم میگیره که خودش رو به بیخیالی بزنه و مشغول عیش و نوش بشه؟
شاید بشه جواب های زیادی به این سوال داد و موارد زیادی رو مطرح کرد ولی به نظر منم تنها یک چیزه و اون هم ایمانه!
وقتی یک انسان ایمان خودش رو از دست میده در واقع همه چیز خودش رو از دست داده و وقتی به چیزی ایمان نداری دیگه باورش هم نداری!
خیلی ممنونم از استاد بیات عزیز که با بیان شیوای خودشون این درس رو برای ما ارائه دادن. ❤️
https://fahhaam.ir/product/khayyaam/
یکی از دغدغه های خیام و بسیاری از آدمها این است که شرایط زندگی ها عادلانه و برابر نیست؛ پس چرا محاسبۀ قیامت یکسان است؟ این چه وضع عدالت است؟
بعد یا عدالت خدا را زیر سؤال می برند، یا حکمت او را.
حالا فکر می کنید این عکس دومیدانی چه ربطی به بحث دارد؟
منتظر نظر شما هستم.
@DR_Reza_Bayat