#نوحه حضرت ابالفضل ع
عباس جوان
ای روح روان
آب آور کودکانم
بین دیده خون فشانم
بر خیز و ببین
بر چرخ برین
از سوز جگر فقانم
بین دیده خون فشانم
از فرقت خود ای جان اخا
باالله کمر شکستی
بر من ره چاره بستی
ای شِبل پدر وی نور بصر
ای کوکب آسمانم
بین دیده خون فشانم
پُشت و پَنهم اباالفضل
میر سپه ام ابالفضل
بر خیز و دمی نظر کن
روز سیه ام ابالفضل
در شرف و روح بدن و
نور بصرم تو بودی
میر و سپه ام تو بودی
بعد از تو فنا شد عزت ما
دل تنگ از این جهانم
بین دیده خون فشانم
ای جان اخا از راه وفا
برخیز و علم بپا کن
آهنگ سوی حرم کن
بنما نظری بر حال من
پر سوخته طائرانم
بین دیده خون فشانم
برخیز و ببین اهل حرمم
در شورش و اضطراب اند
از سوز عطش کباب اند
رحمی بنما بر حال من
محنت زده کودکانم
بین دیده خون فشانم
گردون ز ستم با درد و الم
ما را همه مبتلا کرد
برخیز و ببین بی یار و مُعین
در کشور دشمانم
بین دیده خون فشانم
گفتم که پس از من جان اخا
با شفقت و مهربانی
زینب به وطن رسانی
ای وای اسیر از کینه شدند
این خواهر و دخترانم
بین دیده خون فشانم
اعدای زمان از کشتن تو
امشب همه شادمان اند
چون مرغ سحر در آه و فقان
امشب همه بی کسانم
بین دیده خون فشانم
خُرسند منم از آنکه دمی
من بعد تو زندگانی
بهرم نبُود زمانی
با قامت خم یک لَخت دگر
اندر عقبت روانم
بین دیده خون فشانم
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه امام حسین ع
حسینم وای نور عینم وای ۲
کشته تیغ عدوان حسینم وای
حسینم من از جنان آیم
به نزدت با حوریان آیم
چو بلبل من با فقان آیم
گویم از قلب سوزان حسینم وای
به تو گریم یا اسیرانت
به راءست یا جسم عریانت
سرت بر نی تن به میدانت
گویم از قلب سوزان حسینم وای
عزیزم تو اندر این صحرا
شدی کشته بی کس و تنها
جوانانت پیر و هم بُرنا
گویم از قلب سوزان حسینم وای
چه شد قاسم ماه تابانت
چه شد اکبر نور چشمانت
کجا شد میر علم دارت
گویم از قلب سوزان حسینم وای
شوم مادر من تو را قربان
عیال تو جمله سر گردان
اسیر این قوم شوم بی ایمان
گویم از قلب سوزان حسینم وای
چه بودی جرم و گناه تو
به قربان روی ماه تو
بسوزم از دود و آه تو
گویم از قلب سوزان حسینم وای
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه حضرت ابالفضل ع
من میبرم آب روان
یارب مدد کن یارب مدد کن
باشد برای تشنه گان
یارب مدد کن یارب مدد کن
در انتظار اندر حرم
طفلان عطشان با چشم گریان
من میبرم آنرا به جان
یارب مدد کن یارب مدد کن
جانم فدای کودکان
در این بیابان پروردگارا
سقایم اندر این مکان
یارب مدد کن یارب مدد کن
تیر آنچه آید بر تنم
یارب به منت من می پذیرم
آبم بماند در امان
یارب مدد کن یارب مدد کن
گر از تنم دستم فِتد
باکی ندارم هرگز ننالم
از بهر جنگ مُلحدان
یارب مدد کن یارب مدد کن
از دین حمایت می کنم
تا زنده هستم تا زنده هستم
آید مرا تیر و سنان
یارب مدد کن یارب مدد کن
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه حضرت ابالفضل ع
یا ابوفاضل برخیز و بنگر
شد خسرو دین بی مُعین الله اکبر
جان اخا کربُبلا ماتم سرا شد
بانگ عطش از کودکان اندر سما شد
قطع امیدم شد چو دست تو جدا شد
از داغ تو بنگر چه سان قدم دوتا شد
مپسند بی یارم چنین الله اکبر
باشد برای جرعه آبی سکینه
در خیمه بهرت منتظر آن بی قرینه
برخیز و تو آبی رسان بر آن حزینه
دردا که شد دستت جدا از تیغ کینه
گشتی بخاک و خون عجین الله اکبر
بودی برادر تو علمدار سپاهم
بودی بهر حالی اخا پشت و پناهم
برخیز تا آرم علم بهرت ز آهم
از داغ تو شد تیره روز سیاهم
گشتم اسیر قوم کین الله اکبر
کی کرد جسم نازنینت پاره پاره
تو غرقه خونی من کنم بر تو نظاره
بیچاره گشتم بعد تو کو راه چاره
داغت زده جان اخا بر دل شراره
برخیز و حالم را ببین الله اکبر
ای غرقه در خون اندر برم اخی اباالفضل
ای پاره پاره پیکرم اخی اباالفضل
دیدی چه آمد بر سرم اخی اباالفضل
از داغ تو در آذرم اخی اباالفضل
گردیده ام با غم قرین الله اکبر
گشتی شهید و ساعت دگر ز خنجر
شمر لعین بُرَد ز کین از پیکرم سر
اهل و عیالم در رهت بین زار و مضطر
فردا شود زینب اسیر قوم کافر
گردد اسیر مشرکین الله اکبر
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه دوران دفاع مقدس
جُو (جوی) شد به عشق تربتت خونهای حزب الله
یابن رسول الله
فرماندهی کن یا حسین از بهر جُندالله
یابن رسول الله
حزب خدا در موج خون بار سفر بسته
رو کرده سوی کربلا با قلب بشکسته
باران آتش بر سرش باریده پیوسته
خیزد باستقبال مرگ این اُمت آگاه
یابن رسول الله
یارب به خون عاشقان اینک براتم ده
لب تشنه ام لب تشنه ام آب فراتم ده
از آتش هجرم خدا دیگر نجاتم ده
ترسم نبینم عاقبت من قبر ثارالله
یابن رسول الله
در گُلشن عشق و وفا گُلها شده پر پر
با آتش خمپاره ها تنها شده بی سر
بس پیکر بی دست و پا افتاده در سنگر
جُو شد ز خون پاکشان فریاد روح الله
یابن رسول الله
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه محرم الحرام
کاروان از حجاز وارد به کربلا شد
از مقدم حسین کربلا با صفا شد
محرم الحرام است
ماه خون و قیام است
عزیز فاطمه شوق شهادت دارد
در خاک کربلا قصد اقامت دارد
محرم الحرام است
ماه خون و قیام است
رهبر آزاده راه هدف میپوید
مکرر از هیهات من الذًله می گوید
محرم الحرام است
ماه خون و قیام است
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه آخر وداع
زینب بگفتا با فقان الله اکبر
کی (که ای ) یاور ما بیکسان الله اکبر
یا ارحم الراحمین بین حال زینب
بین حال زار و فلب پر آزار زینب
رو سوی میدان شد کنون غمخوار زینب
گویم ز بهر او اذان الله اکبر
پروردگارا حالتم گشته دگرگون
ترسم حسینم گردد از کین غرقه در خون
او را سپارم بر تو من ای حی بی چون
کن حفظ او را این زمان الله اکبر
یا اکرم الاکرمین ای حی دانا
رحمی نما بر کودکان ناتوانا
انا فتحنا لک فتحا مُبینا
بنگر به احوال زنان الله اکبر
گر کشته گردد از جفا در این بیابان
با این یتیمان چون کنم ای حی سبحان
مجنون شوم زین غم نهم سر در بیابان
هر دم بگویم با فقان الله اکبر
پس کرد رو اندر مدینه با صد افغان
گفتا به آه و ناله کی ختم رسولان
باشد حسین تنها میان خیل گرگان
زینب بُوَد بر سر زنان الله اکبر
جَدا ندارم یارو و یاور غیر باری
بر ذاکرین یارب نما از لطف یاری
خاصه غلامی را که دارد آه و زاری
در کربلا او را رسان الله اکبر
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه آخر وداع
ای پادشاه کم سپاه ای خسرو خوبان
تنها مرو میدان ۲
رحمی نما برحالت این خواهر نالان
تنها مرو میدان ۲
صبری نما تا مرکبت آرم من محزون
با این دل پُر خون
گیرم رکابت را من غمدیده از احسان
تنها مرو میدان ای خسرو خوبان
شاها اگر شد کشته عباس علمدارت
آن یار و غم خوارت
رفت و نیامد اکبرت آن یوسف کنعان
تنها مرو میدان ای خسرو خوبان
من جای عباست کنم شاها علمداری
لیلا جلو داری
گیرد عنان مرکبت کلثوم با افغان
تنها مرو میدان ای خسرو خوبان
آهسته رو تا حنجرت بوسم من مضطر
خاک غمم بر سر
ترسم نبینم روی تو دیگر من گریان
تنها مرو میدان ای خسرو خوبان
شاها اجازه ده که قرآن گیرمت بر سر
ای شاه بحر و بر
ترسم نیایی زین سفر از کینه عدوان
تنها مرو میدان ای خسرو خوبان
اهل حرم آرید عود و عنبر و قرآن
با دیده گریان
خوانید بهر شاه دین یاسین و الرحمان
تنها مرو میدان ای خسرو خوبان
امن یُجیب المضطر از سوز جگر گوئید
اشک بصر شوئید
شاید که برگردد حسینم از صف عدوان
تنها مرو میدان ای خسرو خوبان
شاها بیا جای کفن پیراهنت پوشم
از سر شده هوشم
بادا خدا پُشت و پناهت ای شه خوبان
تنها مرو میدان ای خسرو خوبان
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه آخر وداع
برادر حسین جان فدای سر تو
بیا نا ببوسم اَخی حنجر تو
بیا تا ببوسم گلوی شریفت
وصیت نموده به من مادر تو
امان از جدایی فقان از جدایی
الهی براُفتد نشان از جدایی
قد سرو خود خم نمودی حسینش
به گردن درآورد و زینب یدین اش
بزد بوسه بر حلق آن زیب و زینش
بگفتا فدای رخ انور تو
امان از جدایی فقان از جدایی
الهی براُفتد نشان از جدایی
ببوسید و نازکتر از گُل گلویش
تسلی به خود داد و زینب ز بویش
شدی محو دیدار و هم مات رویش
بگفتا فدایت شود خواهر تو
امان از جدایی فقان از جدایی
الهی براُفتد نشان از جدایی
شود جان زینب به قربان جانت
چه سازم پس از تو باین کودکانت
اسیر از ستم می شود خواهرانت
چه گویم برادر من دختر تو
امان از جدایی فقان از جدایی
الهی براُفتد نشان از جدایی
اگر خفته در خون شُدت یار و یاور
بخون غوطه ور شد علمدار لشگر
دگر کشته شد قاسم و عون و جعفر
بجا مانده شاها علی اصغر تو
امان از جدایی فقان از جدایی
الهی براُفتد نشان از جدایی
حسین جان روانم سوی شام ویران
سپردم تو را من به خلاق سُبحان
بُریدم دل از تو برادر حسین جان
چو در خون طپان شد علی اکبر تو
امان از جدایی فقان از جدایی
الهی براُفتد نشان از جدایی
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه آخر وداع
زینب حزین من خواهرا خداحافظ
ای به غم قرین من خواهرا خداحافظ
موسم جدایی شد وعده خدایی شد
روز نینوایی شد خواهرا خداحافظ
منکه بی علمدارم بی مُعین و بی یارم
از حیات بیزارم خواهرا خداحافظ
بعد قاسم و اکبر من ندارم ای خواهر
میل زندگی دیگر خواهرا خداحافظ
از ازل یَد قدرت کرده بهر ما قسمت
رنج و غصه و محنت خواهرا خداحافظ
ظلم بی حساب از من بستر تُراب از من
سوز آفتاب از من خواهرا خداحافظ
کوفه خراب از تو ناله رُباب از تو
مجلس شراب از تو خواهرا خداحافظ
نیزه سنان از من ظلم ساربان از من
چوب خیزران از من خواهرا خداحافظ
خواری زمان از تو ناله زمان از تو
سنگ شامیان از تو خواهرا خداحافظ
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@smj_abtahi
#نوحه آخر وداع
چون شاه مظلومان شد عازم میدان
می گفت و با زینب با دیده گریان
ای خواهر غم پرورم وقت جدایی شد
ای یادگار مادرم وقت جدایی شد
ای غم نصیب مضطرم وقت جدایی شد
ای دختر زهرا ترک وصالم کن
رفتم سوی اعدا خواهر حلالم کن
اکنون به میدان میروم خواهر خداحافظ
سروقت یاران میروم خواهر خداحافظ
نزد شهیدان میروم خواهر خداحافظ
ای دختر زهرا ترک وصالم کن
رفتم سوی اعدا خواهر حلالم کن
بشنو وصایای مرا ای زینب محزون
آندم که گردد پیکرم آغشته اندرخون
خواهر بجان من میا از خیمه گه بیرون
ای دختر زهرا ترک وصالم کن
رفتم سوی اعدا خواهر حلالم کن
چون کشته من گردم ز جور شمر بی پروا
گردی تو ای خواهر اسیر لشکر اعدا
از قوم بدخو بشنوی خواهر شماتت ها
ای دختر زهرا ترک وصالم کن
رفتم سوی اعدا خواهر حلالم کن
زینب روی در شام غم آیا خبر داری
با اهل بیت محترم آیا خبر داری
از اشقیا بینی ستم آیا خبر داری
ای دختر زهرا ترک وصالم کن
رفتم سوی اعدا خواهر حلالم کن
در شام بینی چون سر من زیب طشت زر
بر سر مزن گیسو مَکَن ای با وفا خواهر
آندم به لبهایم زند از راه کین خیزر
ای دختر زهرا ترک وصالم کن
رفتم سوی اعدا خواهر حلالم کن
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin
#نوحه آخر وداع
چون روانه گردید سوی جنگ عدوان
زاده پیمبر شاه تشنه کامان
زینب دل افکار از قفای آن شاه
میدوید و می گفت با دو چشم گریان
آخر ای برادر ما زنان مضطر
محرمی نداریم اندر این بیابان
دوری عزیزان داغ نوجوانان
چون زنده بودی بوده بر من آسان
گر که کشته گردی نیست و اندر این دشت
یاور و معینی بهر ما غریبان
خواهر تو ای شاه یک تن و ضعیف است
بعد تو چه سازد با دل یتیمان
آن امام بی یار با دو چشم خونبار
در جواب زینب لب گشود این سان
می گفت و خواهر من موسم جدایی است
در جهان رسیده روز من به پایان
این وداع امروز آخرین وداع است
حافظ شما باد ذات پاک یزدان
چون بخون طپان شد اکبر جوانم
بعد او حرام است زندگی به دوران
من که اندر این دشت یاوری ندارم
میروم به ناچار این زمان به میدان
از برای امت شمر بی مروت
می بُرد سرم را با گلوی عطشان
رو به خیمه بنشین تا مگر نبینی
از جفا تنم را زیر سُم اسبان
کانال نوحه و مرثیه های قدیمی
@fakhrozakerin