⬅️ابو عبيد جوزجانی، شاگرد معروف بوعلی، که شرح زندگی بوعلی را نقل کرده است، میگويد:
«بوعلی در هنگام تأليف شفا، نظر به اينکه روزها هيچ وقت نداشت، فقط شبها ما به حضورش میرفتيم و او به اين کار میپرداخت»
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام ♨️قسمت ششم. ⬅️مسائلي که قيافه اوليه خود را حفظ کردهاند: 💠
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام
♨️ قسمت هفتم.
⬅️مسائل تکميل شده:
⬅️مسأله امتناع تسلسل، تجرد نفس، اثبات واجب، توحيد واجب، امتناع صدور کثير از واحد، اتحاد عاقل و معقول، جوهريت صور نوعيه از اين رديف مسائلند.
البته آنچه در اين گونه مسائل قابل توجه است ارزش برهانهايي است که اضافه شده است. گاه براهيني که اضافه شده استحکام بيشتري از برهاني که مثلًا از ارسطو يا شارحان اسکندراني او مأثور است ندارد، و احياناً استحکام بيشتري دارد.
💠متأخران درباره امتناع تسلسل، ده برهان اقامه ميکنند. تنها يکي از اين براهين است که از ارسطو رسيده است و آن برهان «وسط و طرف» است. فارابي و ابن سينا و ديگران اين برهان را معتبر شناختهاند. بوعلي اين برهان را به صورت کاملتر و جامعتري طرح کرده است. صدرالمتألهين پس از اينکه اين برهان را با تقرير بوعلي نقل ميکند آن را «اسدّ البراهين» ميخواند. ولي براهين زياد ديگري بر امتناع تسلسل اقامه شده است که به عقيده ما دست کمي از برهان «وسط و طرف» ندارد مثل برهان «اسدّ و اخصر» فارابي و برهان خواجه نصير الدين طوسي که از راه «الشيء مالم يجب لم يوجد» وارد شده است.
💠گمان ميکنم صدرالمتألهين از اينکه برهان خواجه را در باب امتناع تسلسل ذکر کند غفلت ورزيده است، ولي در اول «الهيات بالمعني الاخص» آن را آورده است. براهين ديگري نيز از طرف ميرداماد و غيره اقامه شده است مثل برهان ترتّب، برهان حيثيات، برهان تضايف، برهان تطبيق.
⬅️تا آنجا که اين بنده مطالعه دارد همه اين براهين بعد از ابن سينا اقامه شده است.
در مسأله اثبات واجب، برهاني که از قدماي ما قبل دوره اسلامي مأثور است، همان برهان «محرک اول» است که ارزش زيادي ندارد. براهين فراوان و نيرومندي از طرف مسلمين بر اين مدعاي عظيم اقامه شده است.
💠ابن سينا برهاني از راه وجوب و امکان اقامه کرده است و سخت بدان مبتهج است و نام آن را «برهان صدّيقين» نهاده است، ولي صدرالمتألهين برهان ديگري مبتني بر اصول فلسفي خود اقامه کرده است که بر برهان بوعلي مزيت دارد و مدعي است که اين برهان شايسته است که به نام «برهان صدّيقين» خوانده شود.
⬅️در باب توحيد واجب نيز مسلمين براهين زيادي اقامه کردهاند. بوعلي بالخصوص در شفا و اشارات چندين برهان اقامه ميکند. ديگران نيز براهين ديگري اقامه کردهاند. صدرالمتألهين برهاني که مبتني بر اصول خاص خودش است و همرديف برهان صديقين است اقامه مينمايد.
در باب تجرد نفس از ارسطو چيزي نرسيده است. اساساً از نظر تاريخ فلسفه معلوم نيست که ارسطو قائل به تجرد نفس و بقاي آن بوده است يا نه؟
⬅️دو شارح بزرگ اسکندراني ارسطو، اسکندر افريدوسي و ثامسطيوس، دو عقيده مختلف در اين زمينه داشتهاند.
💠مسلمين در اثبات تجرد نفس اهتمام زياد به خرج دادهاند. صدرالمتألهين در شرح هدايه ميگويد: «هر کس بخواهد براهين تجرد نفس را مطالعه کند به کتب بوعلي و شيخ اشراق مراجعه نمايد». بوعلي رسالهاي خاص در اين باب دارد به نام الحجج العشر. خود صدرا در جلد چهارم اسفار يازده برهان اقامه ميکند.
💠نگارنده در گذشته مجموع براهيني را که صدرالمتألهين در کتب مختلف خود از اسفار و شواهد الربوبية و مبدأ و معاد و غيره آورده است برآورد کرد، پس از حذف مکررات چهارده برهان بود. البته ارزش اين برهانها يکسان نيست، برخي از آنها چيزي شبيه مؤيد است نه برهان واقعي.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه_یونان.
#بوعلی.
#ملاصدرا.
#برهان.
#تجرد_نفس.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴خدا پرستی، زندگی، عقاید پلورالیستی و افراطی
⬅️کار دين و رسالت دين محو غرايز نيست؛ بلکه تعديل و اصلاح و رهبری و حکومت و تسلّط بر آنهاست. چون غرايز را نمیتوان و نبايد از بين برد، قهراً در اجتماعاتی که با نام خدا و دين و مذهب برای نابودی غرايز قيام میکنند و خداپرستی را با زندگی، متضاد معرفی میکنند، خود اين معانی و مفاهيم عالی شکست میخورند و ماترياليسم و ساير مکتبهای ضدّ خدايی و ضدّ دينی رواج میگيرد. از طرفی دیگر عقایدی مانند اسلام رحمانی یا تکثر گرایی نیز منجر به رواج آفات و توضیح وارونگی از مذهب هستند و باعث میشوند که «مذهب خود ساخته» ترویج بشود و در سایه معنویتی کاذب، دینی دلبخواهی بدون توجه به مبانی فلسفی و کلامی متولد بشود.
لهذا بدون ترديد بايد گفت که زاهدمآبان جاهل هر محيطی که بدبختانه در ميان خود ما هم هستند، از عوامل مهم گرايش مردم به مادیگری و ماتریالیسم میباشند.
باید از اصول صحیح فلسفی و کلامی پیروی کرد، مکتبی کامل تر از مکتب «حکمت متعالیه» وجود ندارد و اگر این فلسفه را به جامعه امتداد بدهیم، نه بهانه ای برای تکثر گرایان خواهیم گذاشت، و نه عقاید تند افراطی که ادعای دین دارند.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام ♨️ قسمت هفتم. ⬅️مسائل تکميل شده: ⬅️مسأله امتناع تسلسل، ت
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام
♨️قسمت هشتم.
⬅️تغيير محتوا:
يک سلسله مسائل است که قدمت دارد ولي خالي از نوعي ابهام نبوده است. اين مسائل تدريجاً تشخص يافته و از ابهام خارج شده است و در حقيقت هر چند نام و عنوان همان است که بوده است ولي محتوا تغيير کرده و دگرگون شده است.
⬅️صورت تغيير يافته مسأله در فلسفه اسلامي طوري است که به فرض به طرح کننده اولي و اصلي مسأله عرضه شود، مصداق «گر تو ببيني نشناسيش باز» است. به عقيده ما «مُثُل افلاطوني» از اين قبيل است. افلاطون نظريه خاصي دارد که به نام «مثل افلاطوني» معروف است. ارسطو منکر آن است و در دوره اسلامي بوعلي سينا سخت بدان ميتازد و برعکس، شيخ اشراق آن را تأييد و اثبات مينمايد. ميرداماد با اينکه مشّائي مسلک است طرفدار آن است و صدرالمتألهين سخت از آن دفاع ميکند و بوعلي را مورد حمله قرار ميدهد.
💠ولي اگر به کتبي که مستقيماً نظريه افلاطون را نقل کردهاند مراجعه کنيم، ميبينيم که آنچه فلاسفه اسلامي به نام «مُثُل» آن را اثبات ميکنند با آنچه مورد نظر افلاطون بوده است، با همه قرابتها و شباهت ها، تفاوت زياد دارد و حتي آنچه مثلًا شيخ اشراق طرفدار آن است با آنچه ميرداماد به اين نام ميخواند متفاوت است.
💢 #ادامه_دارد...
#ابن_سینا.
#ملاصدرا.
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#افلاطون.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴نقش کلیسا در ترویج الحاد
⬅️کليسا به خدا تصوير انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرّفی نمود.
افراد تحت تأثير نفوذ مذهبی کليسا از کودکی خدا را با همين قالبهای انسانی و مادّی
تلقّی کردند و پس از رشد علمی دريافتند که اين مطلب با موازين علمی و واقعی و عقلی صحيح سازگار نيست.
💠و از طرف ديگر، توده مردم طبعا اين مقدار قدرت نقّادی ندارند که فکر کنند ممکن است مسائل مربوط به ما بعد طبيعت، مفاهيم معقولی داشته باشد و کليسا اشتباه کرده باشد. چون ديدند مفاهيم کليسايب با مقياسهای علمد تطبيق نمیکند، مطلب را از اساس انکار کردند.
⬅️کتابی است به نام اثبات وجود خدا که مجموعه ای است از چهل مقاله از چهل نفر از دانشمندان متخصّص در رشتههای گوناگون که هر کدام از راه مطالعات تخصّصی خود، برای اثبات خدا استدلال کردهاند. اين کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است.
از جمله، يکی از آن دانشمندان به نام والتر اسکار لندبرگ بحثی علمی درباره خداشناسی ميکند و در ضمن بحث، تحقيقی دارد در اين زمينه که چرا عدّهای، حتی از دانشمندان، گرايش مادی پيدا کردهاند. وي دو علّت ذکر میکند که يک علّتش همين است که ما ذکر کرديم؛ يعنی نارسايی مفاهيمی که به اين نام و عنوان در خانه يا در کليسا به افراد ياد میداده اند.
⬅️اينکه فقط نام کليسا را میبريم، به اين معنی نيست که در منابر و مساجد ما هميشه افراد مطّلع و با صلاحيت، مفاهيم دينی را تعليم میدهند و میدانند چه تعليم دهند و با عمق تعليمات اسلامی آشنا هستند.
اينکه فقط نام کليسا را میبريم يکي بدان جهت است که بحث در علل گرايشهای مادّی است و اين گرايشها در محيطهای مسيحی بوده نه در محيط های اسلامی،در محيطهای اسلامی هر چه پيدا شده کپيه و تقليدی بوده و هست از اروپا ديگر اينکه در محيط اسلامی در سطح فلاسفه و حکمای الهی، مکتبی وجود داشته است که پاسخگوي اهل تحقيق بوده و مانع بوده که کار دانشمندان بدانجا بکشد که در اروپا کشيده شد، ولی در محيطهای کليسايی چنين مکتبی وجود نداشته است.
💠به هر حال، آقای والتر اسکار لندبرگ چنين میگويد:
⬅️«اينکه تو جه بعضی دانشمندان در مطالعات علمی منعطف به درک وجود خدا نمیشود، علل متعدّدی دارد که از آن جمله دو علّت را ذکر میکنيم: نخست آنکه غالباً شرايط سياسی استبدادی يا کيفيت اجتماعی و يا تشکيلات مملکتی، انکار وجود صانع را ايجاب میکند؛ دوّم آنکه فکر انسانی هميشه تحت تأثير بعضی اوهام قرار دارد و با آنکه شخص هيچ عذاب روحی و جسمی هم نداشته باشد، باز فکر او
در انتخاب و اختيار راه درست کاملا آزاد نيست. در خانوادههای مسيحی اغلب اطفال در اوايل عمر به وجود خدايی شبيه انسان ايمان میآورند؛ مثل اينکه بشر به شکل خدا آفريده شده است. اين افراد هنگامی که وارد محيط علمد میشوند و به فرا گرفتن و تمرين مسائل علمی اشتغال میورزند، اين مفهوم انسان وار و ضعيف از خدا نمیتواند با دلايل منطقد و مفاهيم علمد جور در بيايد و بالنتيجه بعد از مدّتی که اميد هرگونه سازش از بين میرود، مفهوم خدا نيز به کلی متروک و از صحنه فکر خارج میشود. علت مهم اين کار آن است که دلايل منطقد و تعريفات علمی، وجدانيات يا معتقدات پيشين اين افراد را عوض نمیکند و احساس اينکه در ايمان به خدا قبلًا اشتباه شده و همچنين عوامل ديگر روانی باعث میشوند که شخص از نارسايی اين مفهوم بيمناک شود و از خدا شناسی اعراض و انصراف حاصل کند.»
💠خلاصه؛چيزی که در برخی تعليمات دينی و مذهبی مشاهده میشود و متأسفانه کم و بيش در ميان خود ما هم هست اين است که در ايام صباوت مفهومی با مشخصات خاصی با نام و عنوان خدا به خورد کودک میدهند.
⬅️کودک وقتی بزرگ میشود و دانشمند میگردد، میبيند چنين چيزی معقول نيست و نمیتواند موجود باشد تا خدا باشد يا غير خدا، کودک پس از آنکه بزرگ شد، بدون اينکه فکر کند يا انتقاد کند که ممکن است مفهوم صحيحی برای آن تصوّر کرد، يک سره الوهيت را انکار میکند.
💠او خيال میکند خدايی را که انکار میکند همان است که خداشناسان قبول دارند. پس چون اين ساخته شده ذهن خود را که اوهام عاميانه برايش ساختهاند قبول ندارد، خدا را قبول ندارد؛ ديگر فکر نمیکند خداد به آن مفهوم را که او انکار میکند، خداشناسان نيز انکار دارند و انکار او انکار خدا نيست، بلکه انکار همان است که بايد انکار کرد.
💠فلاماريون در کتاب خدا در طبيعت میگويد: کليسا به اين شکل خدا را معرفی کرد که:
«چشم راستش تا چشم چپش شش هزار فرسخ فاصله دارد».
⬅️بديهی است افرادی که از دانش بهرهای داشته باشند، و لو بسيار مختصر، به چنين موجودی نمیتوانند معتقد شوند.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام ♨️قسمت هشتم. ⬅️تغيير محتوا: يک سلسله مسائل است که قدمت دارد ول
🔴نظری اجمالی به سیر فلسفه در اسلام
♨️قسمت پایانی.
⬅️مسائل مستحدث:
عمده اين قسم است. ستون فقرات فلسفه اسلامي را اين مسائل تشکيل ميدهد. برخي از اين مسائل پايه و مبناي اکثر مسائل قرار ميگيرد:
💠مسائل عمده وجود يعني اصالت وجود، وحدت وجود، وجود ذهني، احکام عدم، امتناع اعاده معدوم و همچنين مسأله جعل، مناط احتياج شيء به علت، اعتبارات ماهيت، معقولات ثانيه فلسفي، برخي اقسام تقدم، اقسام حدوث، انواع ضرورتها و امتناعها و امکانها، برخي اقسام وحدت و کثرت، حرکت جوهريه، تجرد نفوس حيوان، تجرد برزخي نفس انسان علاوه بر تجرد عقلي، جسمانية الحدوث و روحانية البقا بودن نفس، فاعليت بالتسخير، وحدت نفس و بدن، نوع ترکب ماده و صورت، وحدت در کثرت قواي نفس، بازگشت ارتباط معلول به علت به اضافه اشراقيه، معاد جسماني برزخي، بُعد رابع بودن زمان، قاعده بسيط الحقيقه، علم بسيط اجمالي باري در عين کشف تفصيلي.
💠و در منطق: تقسيم علم به تصور و تصديق که ظاهراً اولين بار توسط فارابي صورت گرفته است، اعتبارات قضايا، تقسيم قضيه به خارجيه و ذهنيه و حقيقيه که از با ارزشترين مسائل منطقي است و اولين بار وسيله بوعلي صورت گرفته است، تکثير موجّهات که در اثر غور و کنجکاوي در قضيه مطلقه ارسطو صورت گرفته است، مثلًا قضيه عرفيه عامه به نقل خواجه نصير الدين طوسي اولين بار وسيله فخرالدين رازي عنوان شده است، و از اين قبيل است تقسيم قياس به اقتراني و استثنائي، و ديگر اينکه نقيض قضيه مرکبه جزئيه، حمليه مرددة المحمول است بر خلاف نظر قدما که ميپنداشتند نقيض آن، منفصله مانعة الخلوّ مرکب از دو نقيض دو جزء اصل است، بيان نوعي ديگر از عکس نقيض غير آنچه معروف است، تفکيک قضيه سالبة الطرف از معدولة الطرف.
💠ميدانيم که برخي خوانندگان از اينکه مثلًا مسأله «وحدت وجود» يا قاعده «بسيط الحقيقه» «1»را جزء مسائل مستحدثه شمرديم تعجب خواهند کرد، خواهند گفت وحدت وجود مسألهاي است قديمي با سابقه چند هزار ساله در هند و يونان، و اساساً فکر وحدت وجود از نو افلاطونيان مخصوصاً افلوطين به مسلمين رسيده است.
⬅️ما اگر بخواهيم دقيقاً وارد اين بحث شويم، مقالهاي مستقل بايد بنگاريم، اينجا همين قدر ميگوييم اگر بنا باشد سرسري در مسائل قضاوت شود مطلب همان است که معترض ميگويد، ولي اگر عميقاً بخواهيم اين مسأله را تحت مطالعه قرار دهيم ميبينيم وحدتي که عرفاي مسلمين و سپس فلاسفه مسلمين در جهان ميديدند و از آن به «وحدت وجود» تعبير ميکردند با وحدتي که در ساير مکاتب هست و اروپاييان همه آنها را به نام «وحدت وجود» مينامند کاملا متفاوت است.
⬅️مثلًا نظريه افلوطين که مدعي است: وجود، شيئيت، همه از شؤون مخلوقات و تجليات ذات باري است و ذات باري فوق وجود و شيئيت است، چگونه با نظريه عرفا و حکماي مسلمين قابل انطباق است که حقيقت وجود و حقيقت شيئيت را مساوي با ذات حق ميدانند و غير او را «فَيء» ميدانند نه «شيء»، و «نمود» ميدانند نه «بود».
💠غرض ما در اين مقاله نگاهي اجمالي به «سير فلسفه در اسلام» بود. تحقيق کافي درباره مسائلي که با اشاره از آنها ياد شد هر کدام مستلزم مقاله و رسالهاي مستقل است.
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#حرکت_جوهری.
#وجود.
#اصالت_وجود.
#فلسفه_یونان.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
4_5992195121334978158.mp3
14.98M
🔹درسگفتار #افلاطون
🔻#مهدی_قوام_صفری
جلسه اول
@falsafeh_nazari
#سید_محمدتقی_چاوشی
🔹«طبیعت و قوانین آن در تاریکی شب فرو رفته بود. خداوند فرمود: نیوتن باش! پس همه جا روشن شد.»
این بیت السكاندر پوپ، بیت الغزل روشننگری است. يقينا وی نخستین کسی نبود که از «روشنی» سخن می گفت؛ اما به جهت شعور شاعرانه اش، روح روشن نگری در کلامش به خوبی تجلی یافته است. «روشنی» با نیوتن آغاز شد. این سخن، درست همان پیامی بود که #هایدگر در عصر تصویر جهان و شیء چیست؟ به آن توجه داد و تحت عنوان «دانش نیوتنی» به تفسیر و تبیین آن پرداخت. هایدگر ویژگی و بارزه اصلی علوم مدرن را- و از جمله دانش نیوتنی که در رأس دانش مدرن قرار گرفته - «متهمتیکال» (Mathematical) می داند. «مته متیکال » از واژه یونانی «تا متهمتا» (Ta mathemata) یعنی «آگاهی انسان از پیش فرض ها و کلاٌ تمام اموری که فهم یک چیز متوقف بر آنهاست و از قبل نزد او حاضر است»
🔸نوری که نیوتن بر عالم تابانید، در واقع بر آمده از «ذات آدمی» بود و ریشه در #سوبژکتیویته سوژه داشت. تعین بخشیدن به شیء، امری نبود که به طور تجربی از خود شیء استنتاج شده باشد. این، نوری بود که از سوی انسان بر عالم میتابید؛ عالمی که در ظلمت فرو رفته بود. مراد از ظلمت، هر نوع امری ورای انسان و هرگونه توجهی به آن است که به اشکال مختلف استبداد و خرافات ظهور مییابد. از این رو، دین هم ذیل خرافات قرار میگرفت: روشننگری، در مقام پیشاهنگ تفکر در عام ترین مفهوم آن، همواره کوشیده است تا آدمیان را از قید و بند ترس رها و حاکمیت و سروری آنان را بر قرار سازد ... برنامه روشننگری افسونزدایی از جهان، انحلال اسطوره ها و استقرار معرفت به جای خیالبافی بود.
➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
4_5983038362729055408.pdf
234.9K
🔴انسانشناسیِ علوم انسانیِ مسلمانان
❇️ «بررسی تطبیقیِ انسانشناسی فارابی و ابن خلدون»
#محسن_صبوریان
@falsafeh_nazari
🔴فکر کردن؛ چگونه و چرا؟
#بیژن_عبدالکریمی
🔹 انسان موجودی معنایاب و معنافهم است و حیات آدمی بدون معنا قوام نمیپذیرد. اما معنایابی و معنافهمی آدمی به این مفهوم نیست که انسان خود، معنا یا بنیاد معنا یا جاعل معناست. معنا در فرد ظهور مییابد، اما از این حقیقت به هیچ وجه نمیتوان نتیجه گرفت که فردیت، بنیاد و جاعل معناست یا در فردیت معنایی وجود دارد. در قوم و حیات جمعی از آن حیث که امری جمعی است- هم معنا ظهور ندارد، لیکن اندیشیدن به حیات جمعی میتواند تمرینی برای گذر از فردیت برای دستیابی به معنا باشد، مشروط بر اینکه به گمگشتگی و مستحيل شدن در جمع منتهی نشود. فردیتگرایی یا اندیویدوآلیسم جدید، دیوار به دیوار بی معنایی و نیهیلیسم است، چراکه فردیت گرایی جدید، گذر از خویشتن برای نیل به معنا را درنمی یابد. نیهیلیسم در دیار ما هم خانه کرده است. فردیت گرایی و عافیت طلبی بورژوامنشانه، اکثریت قریب به اتفاق جامعه انسانی کنونی را فراگرفته است.
🔸کشف امکانات تازه بدون یاری و مدد سنت امکانپذیر نیست. اساسا آدمی موجودی نیست که از صفر آغاز شود. نحوه هستی او عین واقع شدگی درون امکاناتی است که وی را احاطه کرده، نحوه هستی، او را سمت و سو می بخشد. آدمی حلقه آغازین نبوده، بلکه حلقه ای در میان زنجیرههایی است که حلقات آن پیش از او وجود داشته و بعد از او وجود خواهند داشت. ماهیت تفکر و فلسفه از همین نحوه هستی آدمی برمیخیزد. تفکر و فلسفه همواره درون یک سنت و تاریخ امکان پذیر است. تفکر اصیل محض، وجود ندارد و تفکر متفکر همواره در سایه تفکر متفکران پیشین، یعنی درون یک سنت، قوام می پذیرد، اما در عین حال، اصالت تفکر در فراروی از همین سنت نهفته است. تفکر بدون مدد فرهنگ و سنت، امکان پذیر نیست؛ اما ماهیت و اصالت تفكر عبارت است: از همین فراروی از فرهنگ و سنتی که شخص متفکر را احاطه کرده است. تفکر اصیل، هر چند متعلق خود را از فرهنگ اخذ می کند لیکن ماهیتا ضد فرهنگ است. سخن نیچه را به یاد آوریم که گفت: «تفکر سخن نابه هنگام است». این سخن بدین معناست که تفکر، یورش بر فرهنگ است. سنت و فرهنگ بسیار عزیز و مغتنم است تا آنجا که متعلق تفکر واقع می شود اما آنجا که جانشین خود تفکر می شود، یعنی امکانات موجود تاریخی را به منزله یگانه ترین و نهایی ترین امکانات فراروی آدمی جلوه می دهد، موجبات مرگ تفکر و آزادی و لذا مرگ انسان را فراهم می سازد. تفکر و فلسفه عبور از افق هایی است که فرهنگ و سنت به منزله نهاییترین و یگانهترین امکانات آدمی مینمایاند و این عبور، امر بسیار دشواری است که عزمیت عظیمی را می طلبد. جامعه فلسفی ایران، در زمان ما، بیش از اندازه اسیر سنت و فرهنگ تاریخی خویش است و برای گذر و فراروی از این محدوده های تاریخی نیازمند عزمیّنی است که به نحوی اساسی فاقد آن است.
❇️کانال فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
4_5776232629409941059.pdf
3.26M
🔴علم دینی از منظر حکمت اسلامی
🔹#حمید_پارسانیا
@falsafeh_nazari
4_5776232629409941062.pdf
2.05M
🔹فکر کردن؛ چگونه و چرا؟
🔻#بیژن_عبدالکریمی
@falsafeh_nazari
4_6005843170192000197.pdf
342.1K
🔴 امکان علم دینی
❇️ بحثی در چالشهای فلسفی اسلامی سازی علوم انسانی
🔹#حسین_سوزنچی
@falsafeh_nazari
4_6005843170192000199.pdf
737.8K
🔴 درآمدی تحلیلی بر منطق تدوین مبانی علوم انسانی اسلامی
🔹#سید_محمدحسین_کاظمینی
@falsafeh_nazari
هدایت شده از انبارکانال
2_5285006332024324146.mp3
17.42M
🎧 فلسفه و علوم انسانی
🔻#سید_محمدتقی_چاوشی
@falsafeh_nazari
هدایت شده از انبارکانال
4_5992195121334978159.mp3
16.41M
🔴غايت فلسفه
⬅️غايت فلسفه نظري آن است كه مشابه نظام علّي جهان خارج، به صورت نظام علمي، در نفس آدمي متنقش گردد. حصول تشابه موجود به دو نظام هستي(عيني و علمي) در خصوص مادي بودن آنها نيست، بلكه در صورت و هيئت اشياست، چون جهان عيني، گرچه داري بخش مجرّد است؛ ولي بخش ديگر آن مادّي است، در حالي كه نظام علمي، مجرد محض است.
⬅️منظور از شباهت نيز همچنان كه در مباحث وجود ذهني طرح مي شود، قول به شبح و امثال آن نيست، زيرا اين گونه اقوال منجر به نفي و انكار شناخت نسبت به جهان خارج مي شود؛ حال آنكه آدمي هرچند محدود، ليكن به حقيقت، در حد وسعت خرد خود، قادر به شناخت حقايق جهان است و غرض حكمت عملي آن است كه كه روح بر بدن مسلط و بدن تابع و مطيع روح گردد. بنابراين بدن در حد ذات خود، دشمن روح و عقل آدمي نيست، زيرا در اين صورت، چاره اي جز هلاكت و نابودي آن نيست. اگر عقل بر نفس غالب شود، بدن را در راه رشد و استكمال نفس قرار مي دهد.
📚فلسفه صدرا - ج 1، صفحه 29.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴وحدت و کثرت وجود
⬅️اين بحث، بحث وحدت و کثرت وجود است که از مهمترين مسائلي است که به يک معنا هميشه در جهان مطرح بوده است.
⬅️تاريخچه:
⬅️مسأله وحدت و کثرت وجود به اين نام و به اين عنوان و به اين شکلي که الآن ما در اينجا ميبينيم، در کتب فلاسفه قبل از ملاصدرا، يعني در کتب فارابي يا بوعلي يا بعد از بوعلي مطرح نبوده است و آنها بحثي را تحت عنوان وحدت وجود يا کثرت وجود طرح نکردهاند. همان ريشههايي که مسأله اصالت وجود را در فلسفه وارد کرد، همان ريشهها نيز مسأله وحدت وجود و کثرت وجود را مطرح نمود، که يکي از اين ريشهها عرفان است.
⬅️در عرفان هم باز آن کسي که اين مسأله را تحت اين نام «وحدت وجود» عنوان کرد محيي الدين بود در قرن هفتم هجري. قبل از محيي الدين مسأله وحدت در عرفان مطرح بوده است ولي هنوز به طور جزم صاحبنظران نميتوانند ادعا کنند که وحدت عارف آيا وحدت شهود است يا واقعا وحدت وجود است؛ يعني آن وحدتيکه عرفا از آن بحث ميکنند صرفا يک جنبه انساني دارد به اين معنا که عارف ميرسد به مقامي که غير از خدا چيزي نميبيند و به قول سعدي: «رسد آدمي به جايي که بجز خدا نبيند» يا واقعا جز خدا چيزي وجود ندارد؟ اينکه عارف ميرسد به مقامي که غير از خدا چيزي نميبيند غير از اين مسأله است که جز او وجود ندارد.
💠اين از آن جنبه است که انسان عارف به دليل همان عشق عارفانه- که قهرا خاصيت عشق تک بيني است- جز معشوق چيز ديگري را نميتواند ببيند و در هر چيز ديگر هم نگاه کند باز معشوق را ميبيند (که اين حالت احيانا ممکن است در يک عشق ديگر نيز براي انسان پيدا بشود). آيا مسأله اين است و يا واقعا به وحدت وجود معتقد بودهاند؟
عدهاي معتقدند که عرفاي قديم مثل عرفاي قرن سوم و قرن چهارم اگر دم از وحدت وجود زدهاند چيزي بالاتر از وحدت شهود نگفتهاند و واقعا جهان بيني عرفاني بر اساس وحدت وجود در عرفان وجود نداشته است.
ولي ديگران معتقد هستند که نه، در جهان بيني عرفاني همان واقعيت وحدت وجود بوده است منتها آنها تعبير فلسفي درباره اين مطلب نداشتهاند و کاري که محيي الدين کرده است اين است که براي اين مطلب تعبير فلسفي آورده و بعد توانسته است اينها را در يک قالبهاي مأنوس با ذهن و مأنوس با فکر بريزد؛ يعني آنچه را که آنها از طريق مکاشفه در مييافتهاند او توانسته است در يک قالبهاي مأنوس با فکر و مأنوس با ذهن بيان کند.
#وحدت_وجود.
#عرفان.
#فلسفه.
#بداهت_وجود.
#ابن_عربی.
💢 #ادامه_دارد...
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴فلسفه الهي چیست؟
♨️قسمت اول.
⬅️در بنيان واقعيت جهان هستي هيچ ترديدي نيست و وجود حقايق عالم, به اعتباربخشي ما نياز ندارد ـ اصولاً اعتبار ما ارزشي ندارد ـ و اساسً انكار عالمِ بيرون سفسطهاي بيش نيست. اين سفسطه دردي است كه از طريق برهان و دليل درمان نميشود و اگر داروي شفابخشي باشد, همان داغ كردن است.
⬅️شكّي نيست كه علم به حقايق خارجي از نوع علوم بديهي اختلافناپذير نيز نيست, زيرا در اين صورت آراي مردم در نفي و اثبات اين حقايق, گوناگون نميشد; به گونهاي كه در بعضي موارد, نظر عدّهاي به اثبات موضوعي و نظر عدّه ديگري به نفي آن موضوع ميانجامد. دو عقيدهي متناقض دربارهي يك موضوع, حتي گاه يك فرد در طول حيات علمي خود, دربارهي يك موضوع, دو عقيدهي متناقض دارد.
⬅️ريشهي اين اختلاف نظرها در آن است كه گاهي يك انسان موضوعي را موجود معيّن خارجي ميپندارد و ميگويد: اين موضوع, موجود حق و ثابت است و در همين حال, انسان ديگري, همين موضوع را موهوم و خرافي ميپندارد و ميگويد: اين موضوع هيچ اثر وجودي در خارج ندارد, بدينسان, آنچه در نظر يك انسان چشمهاي جوشان است, در نگاه انسان ديگري سرابي خشك و موهوم است و آنچه نزد يكي سراب خشك است, براي ديگري چشمهاي جاري است.
⬅️از اينرو كسي به موضوعي ايمان ميآورد و ديگري به همين موضوع كفر ميورزد. او به چيزي تديّن دارد كه ديگري نسبت به آن كافر است. زيرا انسان موجودي حيّ (مدرك فعّال) است و نميتواند به سادگي از كنار حقايق هستي بگذرد, بلكه ناگزير بايد همراه با اين حقايق و به وسيله آنها زندگي خود را بگذراند. چنانكه نميتواند به هر شكلي كه بخواهد به اين حقايق دست يابد و به هر گونهاي كه بخواهد در آنها تصرّف كند.
پس ناچار بايد اين حقايق را چنان كه هستند, بشناسد, ولي چنانكه گفته شد دستيابي به اين حقايق, از علوم بديهي سهلالوصول نيست, بلكه رسيدن به حقايق هستي از علوم نظري دشوار است.
💠از اينرو انسان كه در پي شناسايي حقايق است, به ترازويي نيازمند است كه به وسيله آن حق را بسنجد و آن را از باطل باز شناسد تا بدينسان رشد و هدايت حقيقت از گمراهي و ضلالت خرافات جدا شود.
💠اين ميزاني كه حق را با آن ميسنجند و به وسيله آن بودنِ حق را از نبودنِ باطل ممتاز ميسازند, همان علمي است كه «فلسفه» نام گرفته است. زيرا فلسفه عهدهدار بحث از احوال موجود به لحاظ موجوديت آن است.
#فلسفه.
#فلسفه_الهي.
#امام_رضا(ع).
💢 #ادامه_دارد...
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴هایدگر واضطراب متافیزیک
یوزف بوخنسکی درکتاب(سیرفلسفه معاصر)پیرامون وضعیت فلسفه درقرن بیستم عبارت(اضطراب متافیزیک)رابه کارمیبرد.بحرانی که آغازآن با دوآلیسم جوهری دکارت بود ودر اواخر قرن نوزدهم در جدال بین ایدآلیسم ورئالیسم خودرا نشان داد.گرچه درقرن هجدهم فلاسفه عصرروشنگری به افق مدرنیسم خوش بین بودند و کانت در تئوریزه کردن عقلانیت اومانیستی کتاب(روشنگری چیست)رابه نگارش درآورد،اما آنچه بعداز هگل رخ میدهد مقدمه یک اضطراب فکری است که به مثابه آغاز طغیان برعلیه عقلانیت سوبژکتیویستی میباشد.دورانی که میتوان به اعتباری آنرا عصر پست مدرنیسم نامیدبا سورن کی یرکگور شروع میشود وباکتاب(جهان به مثابه اراده وتصور)آرتور شوپنهاور جدیت میباد ودرنهایت به نیچه ختم میشود.بدون شک میتوان نیچه را مبدا رویکردی دانست که امتداد آن به ظهور مارتین هایدگر می انجامد.کتاب(فراسوی نیک وبد)که نیچه آنرا به سال(۱۸۸۲)نوشت سرآغاز تفکرفلسفی پست مدرن میباشد وهفت سال بعداز این کتاب درسال(۱۸۸۹)هایدگر به دنیا می آید.
به عبارتی هایدگر بربستری از بحران واضطراب فلسفی زاییده میشود ورشد میکند.
به اعتقاد فردریک اسکینر اگر درصددفهم معنای که توسط نویسنده منظورشده است باشیم بایدبه مباحث،مجادلات وپرسشهای که درآن زمانه وفضای زندگی وفکری متفکر مطرح بوده مراجعه کنیم.لذا جهت فهم دقیق هایدگرباید به زمانه وزمینه فکری او توجه کرد.
زمانی که هایدگر به دانشگاه قدم میگذارد بادو رویکرد اساسی مواجهه میباشد:
اول_اضطراب فلسفی که درجدال بین ایدآلیسم ورئالیسم متجلی شده بود.
دوم_تلاش هوسرل جهت غلبه براین اضطراب متافیزیکی وبحران فکری فلسفه غرب.گرچه هوسرل تلاش میکند بربحرانی که فلسفه رافراگرفته غلبه کند ودرصددآن است که یقین فلسفی که از دکارت به بعد مفقودشده بودرابه فلسفه برگرداند امادر تحقق این هدف موفق نبود.
بنابراین هایدگر دست پرورده چنین فضای بحرانی است وشاید درصدد یافتن راهی برای برون رفت از این اضطراب متافیزیکی ونیهیلیسم فکری است که دامن گیر بشر عصرمدرن شده بود.
اندیشه های هایدگر دو دوره متفاوت دارد:
دوره اول(کتاب هستی وزمان)
درکتاب فوق پرسش اصلی هایدگر از وجود وهستی میباشد.وجودی که درافق زمان ازچهره او پرده برداری میشود.امابرای تحلیل معنای وجود چاره ای جزآن نمیبیند که به سراغ پرسشگر برود.زیرا پرسشگراست که در حد ظرف وجودی خویش از هستی پرسش میکند.هایدگراز این پرسشگر از وجود باتعبیر(Dasein)یادمیکند تا تفاوت دیدگاه خود با فلسفه کلاسیک درباب انسان و وجود را مشخص کند.
.
ادامه دارد
.
#محسن_بهرامی
#هایدگر
#هستی_و_زمان
➖➖➖➖➖➖
💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari