قسمت پنجم:
👈علامه در متن میفرماید :
اصل غرض سوفسطی انکار واقعیت بوده است،اما اینها به انکار علم سوق پیدا کردند و منظور از علم هم ادراک جازم مطابق با واقع است (یقین به معنای اخص) چه؛اگر انکار واقعیت را با تسلیم وجود علم فرض کنیم یعنی بگوئیم "میدانم چیزی نیست" واقعیت را انکار کنیم اما علم را قبول کنیم نتیجه اش اثبات علم به عدم واقعیت می شود و این خود یک واقعیتی است که اثبات میشود ( من ، علم ، خاصه ی کاشفیت علم از عدم واقع) یعنی نمی شود که علم را پذیرفت ولی واقعیت را نپذیرفت.اگر این جمله ی "میدانم چیزی نیست" درست است پس خاصه ی کاشفیت را از سایر افراد علم نمی توان سلب کرد،یعنی میدانم های دیگر هم درست است و از این بیان چند نکته زیر نتیجه می دهد :
1⃣ کسانی را که یک نحوه واقعیت خارج را اثبات می کنند نباید در صف ایده آلیستها قرار داده و سوفسطی شمرد.مثلاً جمعی زمان را موهوم می دانند و جمعی مکان را موهوم میدانند و جمعی مکان و زمان را موهوم می دانند و امثال این موارد؛اگرچه این عقاید،پوچ و بی پایه می باشد ولی چون ارباب این عقاید،جهانِ با واقعیتی را معتقدند نمی توان آنها را سوفسطایی نامید .
2⃣ دانشمندانی که فکر را مادی محض می دانند و با تعبیرات مختلف (ساخته مغز ، اثر فعل و انفعال جزء ماده و جزء مغز ، عکس العمل تاثیر خارج در اعصاب و نخاع ، تبدیل کمیت به کیفیت«یعنی در خارج آنچه داریم عدد و طول موج است،کمیت است،مثلاً رنگ چیزی جز طول موج نیست و مغز ما این را تبدیل به سبز و سیاه و قرمز کرده است»و عکسبرداری مغز از خارج و ترشحات مغز تفسیر نموده ) فکر را اثر مادی ماده معرفی می کنند باید در جرگه ی ایده آلیسم جای گیرند.
👈یعنی مادیین که عالم غیر ماده را انکار می کنند و دانش را امر مادی میدانند حرفشان به سفسطه می انجامد .
✅ دانشمندان مادی چه می گویند ؟
ایشان سه اصل دارند :
1) در جهان هستی چیزی جز ماده نیست همه چیز مادی است .
2) ماده دائماً دارد تغییر میکند و در تحول و تکامل ذاتی است .
3) همه ی اجزاء ماده در هم اثر می گذارند و هیچ چیزی نیست که از این تاثیر و تاثر متقابل استثناء شود .
✅ با پذیرش این سه اصل،مادیین شناخت و علم را بر اساس این اصول سه گانه تحلیل می کنند با این توضیح که :
👈 ذهن که قوه ی شناسنده است امری مادی است طبق اصل شماره «1»
👈 دائماً در حال تغییر و تحول است طبق اصل شماره«2»
👈 و ذهن تاثیر پذیر و تاثیر گذار هم هست طبق اصل شماره«3»
عالَم و جهان خارج هم که موضوع شناخت است و می خواهیم آن را بشناسیم هم این ۳ اصل در مورد آن صادق است .
👈حال از موارد بالا می فهمیم که شناخت(که نتیجه ی فعالیت ذهن در ارتباط با خارج است)نه عین امر خارجی است و نه عین امر ذهنی؛چون خارج روی ذهن اثر می گذارد و ذهن هم روی خارج اثر می گذارد و در معلوم خارجی تصرف می کند و آن را همانطور که در خارج است انتقال نمی دهد؛چون هم تاثیر گذار است و هم تاثیر پذیر.و خود شناخت هم یک امر مادی است که دائماً در حال تغییر و تحول است و حاصل فعل و انفعالات مادی در مغز است.
داده هایی که روی مغز مادی قرار گرفته است لحظه ی بعد چیزی نیست که لحظه ی قبل هست چون همه چیز دگرگون می شود و شناخت هیچگاه مطابقت با واقع ندارد و خارج آن چیزی که به من می دهد مثل آینه مطابق نیست .
✅ پاسخ علامه در جواب مادیین
👌 علامه میفرماید :
مادیین با توجه به سه اصل مجبور شده اند فکر را مولود و زاییده ی ماده گرفته و از این روی ناچار لباس "کلیت" و "دوام" و "اطلاق" از تن مفاهیم ذهنی کنده شده و خط بطلان به دور منطق قدیم که بزم آرای این مفاهیم بوده کشیده شده و منطقی تازه به نام دیالکتیک پیدا شده و دست بکار گردیده است .
یعنی با این تحلیل مادیین هم مطابقت از دست می رود و هم ثبات در شناخت از بین می رود و هم ما دیگر امر کلی نخواهیم داشت .
چون وقتی همه چیز مادی شد هیچ امر مادی بر امر مادی قابل صدق نیست چون هر امر مادی غیر از امر مادی دیگر است
این سلول غیر از سلول دیگر است،امر مادی جزئی است و امر جزئی هم قابل صدق نیست و وقتی قابل صدق نباشد انطباق از دست می رود .
اگر فقط همان اصل اول را بپذیریم که همه چیز مادی است و اصل دوم و سوم راهم نپذیریم کافی است که پدر معرفت را در امد و و جایی برای معرفت باقی نگذارد اگر انکار کلیات کردیم چطور میتوانیم معرفت یقینی پیدا کنیم ؟
در هر استدلالی یکی از مقدمات کلی است چه جور میخواهیم به نتیجه ی کلی برسیم اگر کلی را انکار کردیم؟
👈 پس به مقتضای قواعد دیالکتیک ما هیچگاه نمیتوانیم و نخواهیم توانست که یک مفهوم کلی یا ثابت یا مطلق تصور کنیم و یا تصدیقی با این اوصاف داشته باشیم و همه تصورات و تصدیقات ما جزئی خواهد بود لذا حرف مادیین به سفسطه می انجامد.
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
ادامه قسمت پنجم:
👌علامه میفرماید که البته سنخ بحثهای علمی مادیین همین نظر را اقتضاء میکند .
چون اینها فلسفه شان را از علم و دانش تجربی می گیرند و علم تجربی هم در مورد امور مادی که حیطه ی علم است اظهار نظر میکند لذا اینکه فکر مادی است یا غیر مادی در صلاحیت علم نیست که اظهار نظر کند و بگوید فکر تماماً مادی است و چیزی غیر از ماده وجود ندارد . علم تجربی فقط در مورد ماده می تواند اظهار نظر کند که بیرون از ماده هست یا نیست، در تخصص علم تجربی نیست .
3⃣ نکته ی سوم اینکه ایده آلیست حقیقی کسی است که مطلق واقعیت را نفی میکند که در معنای نفی مطلق است؛یعنی هیچ چیز نیست .
و اینها خود دو دسته اند :
👈 کسانی که برخی از علوم و افکار نظری بر وی مشتبه شده است و شبهه ی علمی دارند و به واسطه ی اختلافاتی که بین دانشمندان مشاهده می کنند میگویند اگر واقعیتی وجود داشت این همه تناقضات و اختلافات بین نظرات دانشمندان نبود و با خطاهایی را که از حواس خود مشاهده می کنند میگویند که علوم ما کاشفیت از خارج ندارد و به چیزی علم نداریم .
که با این فرد باید با رویّه ی معتدل و با انصاف برخورد کرد و بگوئیم مراد از واقع بینی این نیست که خطا نکنیم و از طرف دیگر اگر هیچ راهی هم به خارج نداشته باشیم کار ما پیش نمیرود و تفاوت افکار منظم قهری که واقع نما هستند و باید آنها را همان جوری که هست بپذیرد با افکار غیر منظم و دلبخواهی که خودش برای خودش درست میکند و بی پایه است را به او یاد آور شویم و فکر کردن صحیح و نقد اندیشه های دیگران را به او یاد بدهیم و درصدد نجات او بر آییم.
👈 دسته ی دوم کسانی اند که در برابر هر حقیقت روشن و آشکاری مکابره دارند،یعنی لجاجت و عناد از خود نشان می دهند و در همه چیز تردید دارند و حتی در تردید نیز تردید می کنند .
که با این فرد به فرمایش علامه باید از رویّه ی عقلانی خودمان استفاده کرده و با وی مانند یک آفت بی جان رفتار کنیم.
زیرا کسی که علم ندارد جماد است و تهدیدی برای زندگی اجتماعی است لذا باید طرد شود.
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅دعای هفتم صحیفه سجادیه
👌دعای امام سجاد(ع)به هنگامی که برای وی مهمی دست میداد یا رنجی فرود می آمد
👌توصیه رهبر معظم انقلاب و سفارش بر خواندن این دعا در این ایام
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
1946394.mp3
3.81M
✅مناجات زیبای شعبانیه با نوای حاج مهدی سماواتی
👌مناجات شعبانیه دارای بالاترین معانی عرفانی است.
#مناجات_شعبانیه
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
11.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅بیانات امام خمینی (ره)و علامه جوادی آملی درباره مناجات شعبانیه
#مناجات_شعبانیه
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
✅علامه شیخ جعفر شوشتری (رحمت الله علیه):
تنها ماهی که "شهادت" ندارد شعبان المعظم است و تنها ماهی که تولد و میلاد ندارد محرم الاحزان است.
این یعنی سیدنا و مولانا اباعبدالله الحسین علیه السلام محور شادی و غم است.
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
⬅️خلاصه مقاله سوم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم
✅جمع آوری شده توسط یکی از دوستان عزیز و نتیجه مباحث گروه
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت اول:
✅علم و ادراک
✳️علامه میفرماید که:
"سخنی که در این مقاله خواهیم راند مربوط به علم (ادراک) بوده و به منظور کنجکاوی از هویّت و سنخ واقعیت وی می باشد و همانا گفتگو در عقاید سفسطه و ایده آلیسم (مقاله۲) بود که طرح ابحاث علم (هویت علم ، اندازه واقع نمایی علم ، ارزش معلومات ، خطای علم ، پیدایش کثرت در علوم ، اختلافات خانوادگی علم) را در پی مقاله ی دوم ایجاب می کرد و گرنه این گفتگو در فلسفه از نظر سوق برهان از بسیاری از مباحث متأخرتر است. "
🔰علامه در متن فوق نکاتی را متذکر می شوند که در ذیل به آنها اشاره میشود :
1⃣ علم و ادراک از مباحث معرفت شناسی است و باید بعد از مباحث هستی شناسی مورد بحث قرار بگیرد اما علامه در اینجا به خاطر گفتگو با ماتریالیستها و سوفسطاییان مبحث علم و معرفت را اینجا مطرح کرده است وگرنه مبحث علم و ادراک از بسیاری از مباحث هستی شناسانه متاخرتر است .
2⃣ شهید مطهری در پاورقی می فرمایند که قدماء و متأخرین برای ادراکات انسان از خارج سه مرتبه قائل شده اند :
✳️ مرتبه حس : که از طریق ادوات حسی انسان با خارج ارتباط دارد .
✳️ مرتبه خیال : بعد از اینکه رابطه حسی قطع شد صورتی از آن شیء خارجی که نزد انسان است این را صورت خیالی می گوییم .
✳️ مرتبه تعقل : که درک کلیات است یعنی مکرر دیدن یک معنی در افراد مختلف که ذهن را مستعد می کند که از همان معنی یک صورت کلی بسازد که قابل صدق بر افراد زیادی باشد .
👈تا قبل از ملاصدرا قوای ادراکی را ۴ تا می دانستند یعنی قوه واهمه را هم جزء قوه ی ادراکی می دانستند.
👈ولی ملاصدرا معتقد بود که وهم در حقیقت عقل ضعیف است که رشد نکرده است و به کمک صورتها ، معانی را می فهمد مثلاً محبت را همراه با چهره مادر یا شکل قلب می فهمد لذا ملاصدرا قائل شد که وهم،قوه جداگانه ای نیست بلکه عقل ضعیف شده و عقل نازل هست .
👌یک قوه ی دیگری هم به نام متصرفه داریم که کارش تصرف است و تجزیه و ترکیب صور و معانی است و شکلهای جدید درست می کند مثل اژدهای چهار سر .
👈 اگر متصرفه در قوه خیال تصرف کند به آن "متخیله" می گویند.
👈 و اگر در قوه وهم تصرف کند به آن "متوهمه" می گویند.
👈 و اگر در ادراکات عقلی تصرف کند با آن "متعقله" یا "مفکّره" میگویند.
✅ بعد از شناخت انواع ادراکات شهید مطهری به تبع از صدرالمتألهین تاکید می کند که همه ی این ادراکات، مجرد است یعنی غیر مادی است .
👈اما قبل از ملاصدرا قائل بودند که ادراکات حسی و خیالی مادی اند و فقط ادراک عقلی را مجرد و غیر مادی می دانستند .
👈مادیین هم که همه را مادی می دانند و اصلاً به ادراک مجرد قائل نیستند.
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت دوم:
✅مادیین قائل هستند که علم و ادراک،مادی است و فعل انفعالاتی را که در مغز در موقع ادراک رخ میدهد را علم می دانند و می گویند ادراک همین فرآیند مادی مغز است و ادراک مجرد نیست.
✅علامه در جواب مادیین یک تمثیل بیان می دارند و می فرماید:
یک قطعه عکسی را فرض کنید که منظره ای را نشان می دهد منظره دریا و انسانهای کنار دریا و رفتار صمیمانه آنها و درختان سرسبز و غیره .
👈ما از دو جهت می توانیم به این عکس نگاه کنیم:
1⃣این منظره ها و تصویرهای توی عکس منظره خارجی را نشان می دهند وگرنه آن منظره ها داخل عکس نیستند بلکه این عکس حکایت از آنها دارد و آنهارا نشان میدهد.
2⃣اگر دوباره به عکس نگاه کنیم روی صفحه مقوا و عکس فقط لکه های سیاه و سفید که دوربین عکاسی تهیه کرده چیز دیگری نیست .
👈علامه می گوید علم و ادراک از نوع جهت اول است یعنی ما در موقع ادراک عالم میشویم و فهم صورت میگیرد ما چگونه از یک قطعه عکس این همه چیز فهمیدیم رفتار صمیمانه آدم ها و نسیم دریا و غیره .این عکس در واقع دارد بیرون را حکایت می کند .
👈اما مادّیین علم و ادراک را از نوع جهت دوم می دانند یعنی همانطور که لکه های سیاه که روی کاغذ پخش شده اند که یک فرآیند مادی است ، ادراک هم همینطور است یک امر مادی است و نتیجه عکس العمل مادی مغز است و ادراک همین است نه چیز دیگر .
✅ علامه در جواب می فرمایند که :
ما عکس العمل مادی در مغز را که هنگام به کار گیری حواس در نتیجه ی تاثیری که واقعیت ماده در سلسله اعصاب و مغز ما می کند ، پیدا می شود را انکار نمی کنیم.
👌"ولی مقارن این حالتِ عکس العمل مادی،ما چیزی به نام ادراک را می یابیم".
👈علامه در این جمله به نکته مهمی اشاره کرده است و آن اینکه مقارن عکس العمل مادی مغز، ما ادراک را می یابیم یعنی عکس العمل مادی مغز ادراک نیست آن چیزی که ما بالوجدان آن را به علم حضوری می یابیم این است که عالم شدیم این را می یابیم ولی عکس العمل های مغز را بالوجدان نمی یابیم بلکه دانشمندان اینها را برای ما توضیح دادند که این فرآیند روی می دهد.
⭕️ شما از کجا اثبات می کنید که این فر آیند های مادی همان ادراک است؟ هیچ دلیلی ندارید ولی ما دلیل داریم و آن اینکه ما بالوجدان مقارن این حالات مادی ، ادراک و علم را در خود می یابیم که فهم پیدا کردیم .
⭕️دلیل دیگر هم این است که انطباع کبیر؛
در صغیر محال است یعنی بزرگ بما هو بزرگ نمی تواند در کوچک بما هو کوچک جای گیرد اگر ادراک مادی باشد باید کوهها و دریاها در ذهن ما قرار گیرند و این محال است پس ادراک مادی نیست.
✅ مادیین در جواب می گویند که همه می فهمند که امر بزرگ پیش ما نمی آید و بزرگ در کوچک نمی گنجد بلکه ما با نسبت سنجی ها و مقایسه کردن به واقعیت خارجی پی می بریم.
✅علامه در جواب می گوید که :
بحث سر همین "پی بردن" است . فرآیندهای مادی و نسبت سنجی ها ، پی بردن در آن نیست مثل لکه های روی کاغذ که یک فرآیند بود و از آن ما چیزی نمی فهمیدیم این نسبت سنجی ها هم ، پی بردن تویش نیست همه ی این مراحل مقدمه است برای پی بردن . و این پی بردن و دریافتن و پنداشتن را هیچ استدلالی نمی گوید که مادی است.
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت سوم:
✅ البته در جواب آقایان مادیین که مسئله نسبت سنجی را مطرح کردند باید گفت که :
👈 آنچه که نزد ماست و آن همان صورت شیء خارجی است که به آن معلوم بالذات می گوییم با آنچه که در خارج است و به آن معلوم بالعرض می گوییم باید مطابقت کامل برقرار باشد.
👈وگرنه علم و ادراک حاصل نمیشود و حکایتگری اتفاق نمی افتد و احتمال مغایرت حتی یک درصد هم باشد و خیلی اندک باشد هم مانع از تشکیل یقین است .
👈قول نسبت سنجی که مادییین مطرح کردند همان قول به مشابهت است که قائلین به شبح هم به این قائلند که از نسبت سنجی می فهمیم ، نمی تواند علم را برای ما بوجود آورد و منجر به سفسطه میشود .
👌 چون مشابهت فرع بر علم به طرفین است در صورتی که در نسبت سنجی میخواهید به واسطه یکی به دیگری علم پیدا کنید بلکه باید هر دو طرف باشند تا حکم به مشابهت بکنید.
👈پس در صورت مشابهت هم ادراک اتفاق نمی افتد چون مشابهت یعنی مطابقت در بعضی خصوصیات و مغایرت در بعضی دیگر . وقتی در طرف دیگر مشابهت هیچ گاه ادراک نشد ما چه می دانیم که در کدام خصوصیات مطابقت دارد و در کدام خصوصیات مطابقت ندارد و مغایرت دارد و این مطابقت است که در علم دخالت دارد مغایرت ها که در علم دخالت ندارند و به فرض هم که جهان مطابق از جهان مغایر شناخته شود باز هم علم در محور مطابقت ، شکل گرفته است نه مشابهت و مغایرت.
✅پس با توجه به توضیحات فوق ، از سه نظریه ی :
✳️ مطابقت
✳️ مشابهت
✳️ مغایرت
فقط اولی یعنی قول به مطابقت پذیرفته است و دوقول دیگر باعث علم و آگاهی نمی شوند .
پس ادراک یعنی شناخت مطابق با واقع که واقع را برای ما کشف می کند و این صفتِ کاشفیتِ علم و ادراک ، ذاتی آن است .
❎ نکته :
علامه که وارد این مقاله شدند میخواهند بگویند ادراک مادی نیست و ادراک هم یعنی فهم واقع . اگر واقعیت برای ما کشف نشود و دسترسی به واقعیت نداشته باشیم دیگر علم نداریم علم داری یعنی واقع را فهمیدی و جهل یعنی واقع را نفهمیدی و اگر هم هزارتا صورت در ذهن شما باشد اما این صور مطابق واقع نباشند این جهل مرکب است و جهل مرکب هم که علم نیست پس ادراک یعنی شناخت و کشف واقع .
🔵 خلاصه دلایل غیر مادی بودن ادراک :
❇️ اگر ادراک مادی باشد اوصاف اشیاء
مثل بزرگی کوه و حرکت کردن و حیات داشتن و اینها باید به مغز مادی و اعصاب و چشم و گوش منتقل شود در حالی که اشیاء با این اوصافشان در بخش مادی وجود ما جا نمی شوند و اگر هم بیرون سر جایش باشد و شما بخواهید ادراک کنید ان وقت شما باید بیرون را آنگونه که هست بیابی و علم حضوری به اشیاء پیدا بکنی . پس فرض مادیت ادراک یکی از این دو حالت است :
1⃣یا واقعیت آنگونه است باید در این وجود مادی شما پیدا شود
2⃣یا شما باید در وجود مادی اشیاء در حاق واقعشان حاضر شوید و بشناسید.
هردو فرض را مرحوم علامه باطل میدانند.
البته مادیین در جواب گفتند که اشیاء با اوصاقشان نزد ما نمی آیند بلکه نسبت سنجی می کنیم که جواب آن در بالا ذکر شد .
❇️دلیل دیگر بر غیر مادی بودن ادراک این است که ادراک خواص عمومی ماده مثل انقسام و تقسیم پذیری اجزاء تحول شخصیت یعنی واحد شخصی و جزئی حقیقی بودن و امثالهم را ندارد . و وقتی خصوصیات مادی را ندارد چگونه میتواند مادی باشد مگر هر چیزی را از راه خواص ضروری آن تشخیص نمی دهیم؟
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت چهارم:
♦️نکته :
👈هیچکس به انجام یافتن فعالیتهای عصبی در مغز خودش حضوراً آگاه نیست،بلکه اطلاعی که هر کس در این باب دارد در اثر کشفیات علمی دانشمندان است .
👌ولی اینکه مقارن این فعالیتهای عصبی مغز ، ما آگاهی پیدا می کنیم و عالم می شویم ، این را همه حضوراً می یابند .
🔰دانشمندان روحی از راه عدم انطباق خواص امور روحی بر خواص عمومی ماده اثبات می کنند که امور روحی یعنی همانها که حضوراً به آنها آگاه هستیم ، مادی نیست،پس نمیتواند بر فعالیتهای عصبی منطبق شود .
👈پس فعالیتهای عصبی مقدمه یک سلسله امور غیر مادی است نه عین آنها.
♦️اما دانشمندان مادی امور روحی از جمله ادراک را عین فعالیتهای عصبی میدانند و معتقدند که همین عکس العملهای مادی مغز ، علم و ادراک است و ادراک مادی است نه غیر مادی .
✅علامه در متن می فرماید :
علم امروز عقیده دارد به اینکه دستگاه ادراک بصری یک دستگاه دقیق عکاسی بیش نیست و همه اشعه در نقطه زردِ چشم گرد آمده و اِبصار (دیدن) محقق می شود .
⬅️در میان قدما در باره کیفیت دیدن و اِبصار دو نظریه معروف بود :
1⃣نظریه انطباع
2⃣نظریه خروج شعاع
♦️صاحبان نظریه انطباع معتقد بودند که عدسی چشم جسمی است شفّاف و صیقلی و لذا اگر جسمی در مقابلش قرار گیرد نفشی از آن جسم در سطح آن واقع می شود و به این وسیله عمل اِبصار محقق میشود .
این عقیده منسوب به ارسطو و پیروانش بود و از دانشمندان اسلامی محمد بن زکریّای رازی و ابن سینا پیرو این عقیده بودند .
♦️صاحبان نظریه خروج شعاع معتقد بودند که از چشم شعاعی نورانی خارج میشود و به جسم مقابل می خورد و به این وسیله اِبصار محقق میشود .
این عقیده منسوب به افلاطون و جالینوس و پیروان آنها بود و از دانشمندان اسلامی هم خواجه نصیر الدین طوسی و عده ای دیگر این عقیده را پذیرفته اند .
♦️نظریه ی جدید دانشمندان علوم طبیعی در باب اِبصار و دیدن ، دونظریه معروف بالا را ابطال می کند و معتقد ند که نه انطباع است و نه خروج شعاع؛بلکه نور منعکس شده از جسم به داخل چشم وارد میشود و بعد از عبور قرنیه و مایع زلالیّه و عنبیّه داخل سوراخ مردمک شده و از عدسی چشم (جلیدیّه) عبور نموده و در نقطه مخصوصی از شبکیه به نام نقطه زرد،تصویری از نور ایجاد می نماید .
♦️اما صدرالمتالهین فیلسوف شهیر اسلامی عقیده جداگانه ای در باب حقیقت اِبصار و دیدن دارد .
👈 این دانشمند اظهار داشت هیچیک از نظریات فوق ، حقیقت اِبصار را نمی تواند توجیه کند زیرا این نظریات مربوط به عمل طبیعی و فیزیکی چشم است و اِبصار و دیدن ماوراء عمل طبیعی است .
👈این دانشمند با اثبات نظریه ی معروف خود در باب اتحاد عاقل و معقول و اتحاد حاسّ و محسوس ، ثابت کرد که "دیدن" یک فعالیت ابداعی نفس است که عمل طبیعی و فیزیکی مقدمه آن است .
و پس از انجام یافتن عمل طبیعی نفس با قدرت فعّاله خود صورت مماثل شیء محسوس را در صقع خود ابداع و انشاء می نماید.
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت پنجم :
⭕️طرفداران مادی بودن حافظه،مهمترین استدلالی که در زمینه مادی بودن حافظه بیان کرده اند این است که :
👈ما عملاً می بینیم حافظه مربوط به بعضی از قسمتهای مغز است و تردیدی نیست که با تغییر یا اختلالی که در بعضی از قسمتهای مغز پیدا میشود حافظه از بین می رود،پس معلوم می شود که حافظه از خواص تشکیلات مادی مغز است .
🔰پاسخ این استدلال این است که هر چند حافظه غیر مادی است یعنی صور ادراکی در ماوراء ماده نگهداری می شوند ولی تذکر و یادآوری که عبارت است از حاضر ساختن صور ادراکی در صفحه آشکار ذهن ، یک نوع "فعل" و کار است و در فلسفه ثابت شده است که روح در فعل و کار خود احتیاج به ماده دارد و ماده را به عنوان آلت فعل استخدام می کند .
👈علیهذا؛فراموشی ها چه آنهایی که به واسطه طول مدت در حال عادی پیدا میشود و چه آنهایی که به واسطه اختلالات مغزی حاصل میشود نه از این جهت است که خاطرات ذهنی به کلی معدوم شده است،بلکه تنها از این جهت است که قدرت یادآوری روح برای احضار آنها در سطح ذهن به واسطه فقدان "آلت فعل" از بین رفته است .
⭕️مرحوم علامه می فرماید :
بنا بر عقیده دانشمندان مادی ، تحقق تصدیق در جهان،امکان پذیر نباید باشد.چون وقتی این دانشمندان معتقدند که همه چیز مادی است و ماده هم همواره در حال دگرگونی است و هنگامی که ذهن ما موضوع را فرض کرد تا بخواهد محمول را آورده و بر آن حمل کند ، موضوع به واسطه تحوّل از بین رفته و موضوع تازه جایگزین او خواهد بود .
🔰دانشمندان مادی می گویند که :
شما هنوز توی هزار سال پیش گیر کرده اید و میگویید ادراک باید مطابقت با خارج داشته باشد ؛در صورتی که علم یک فرمول ضروری دارد که به واسطه این فرمول ناچاریم بین علم و واقعیت خارج،قائل به مغایرت شویم که این فرمول عبارت است از :
معلوم خاجی مثل درخت = الف
جزئی از مغز که از معلوم تاثیر میپذیرد=ب
اثر که عبارت از فکر و ادراک می باشد با الف + ب مساوی بوده و هیچگاه مساوی الف تنها و یا مساوی ب تنها نخواهد بود پس ادراک با مطابقت رخ نمی دهد .
⭕️پاسخ علامه :
👈ما فرمول را اینگونه تقریر می کنیم :
معلوم = الف ، جزء مغزی = ب
اثر مادی مفروض = ک ، صورت علمیه = ج
👈فرمول مزبور موقعی میتواند درست باشد
که (ج=ک) اثبات شود و گرنه ارزشی نخواهد داشت .
محال است که شما بتوانید اثبات کنید که (ج=ک) چرا ؟
♦️چون وقتی دارید اثبات می کنید دارید علم پیدا می کنید که این جیم عین کاف است . خب علم به چه چیزی پیدا کردید ؟ به غلط بودن حرف خودتان .
شما می گویید ادراک با آن واقعیت مطابق نیست.می گوییم این جمله ای که دارید می گویید پس مطابق نیست پس غلط است به هرحال جایی مطابق هست.
👌اگر یک قضیه غلط باشد نقیض آن درست است .
👌از صدق حرف شما کذبش لازم می آید و چنین حرفی محال است اثبات شود .
👈محال است کسی بتواند اثبات کند ادراک همان پدیده ی غیر مطابق است چون اگر این را ثابت بکند الآن دارد ادراک میکند عدم مطابقت ادراک با واقع را .
⭕️علامه در ادامه می فرمایند که :
خلاصه ی این مطلب به لسان فلسفی این است که موجود ذهنی با موجود خارجی در ماهیت یکی هستند نه در وجود .
آنچه محال است اتحاد دو موجود مستقل در وجود است نه اتحاد دو موجود در ماهیت با اختلاف در وجود که یکی وجود خارجی منشا آثار بوده باشد و دیگری وجود ذهنی (غیر خارجی) غیر منشا آثار .
⭕️علامه تا اینجا پیش رفتند که معرفت مادی نیست،اما اینکه ادراک چیست تا الآن چیزی نگفتند و توی خلاصه بالا این مطلب که ادرک چیست را توضیح دادند .
👈یک موجود در خارج دوجهت دارد :
✳️ وجود
✳️ ماهیت
⭕️وجود همان واقعیت خارجی و هستی شیء است و ماهیت یعنی چیستی و ذاتیات شیء .
حال ادعای فلاسفه اسلامی این است که در علم حصولی یعنی علمی که صورت مدرَکه نزد عالم حاضر است نه خود معلوم خارجی (یعنی همان محل نزاع ما با مادیین که می گفتند که اثری از خارج نزد ما حاضر می شود) درعلم حصولی ماهیت امر خارجی یعنی معلوم نزد عالم حاضر میشود .
👌پس رابطه صورت ادراکی یعنی معلوم بالذات با معلوم خارجی یعنی معلوم بالعرض ، این همانی در ماهیت است چون ماهیت شیء با این چیزی که می دانیم باید یکسان باشد و این میشود مطابقت.شما وقتی آتش را تصور می کنید ماهیت اتش پیش شماست و شما به وسیله ی ماهیت به آتش علم دارید اما نمی سوزاند چون وجودش پیش شما نیست . ( در مقاله پنجم راجع به این بیشتر بحث میشود)
👈بنابراین در علم حصولی در آن محوری که علم اتفاق می افتد یعنی ماهیت،مطابقت داریم و دیگر مشابهت و مغایرت و این حرفها نداریم .
پس هرجا و هر قدر که علم پیدا کردید مال ماهیت است که ماهیت در وجود خارجی و وجود ذهنی یکی است.پس مطابقت است و مغایرت و مشابهت نیست.
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf