مگه میشه این کانال گروه نداشته باشه یه گروه زدم برا این کانال کسی خواست بزنه به لینک
https://eitaa.com/joinchat/1998062087Cd23e45e55d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکر که خدا هست
او جبــران تمـام دلتنگی ها
و مرهــم تمام زخمهاست
هــر وقـت دلــت خواست
مهمـانش کن در بهتـرین
جـایی که او می پسنــدد
در قـلــبـت ، ، ، ❤️
شبتون خدایی
در پناه نگاه زیبای پروردگار 🌷🌷🌷
🦋"آدم"
توصیه خدا را عمل نکرد،
به خداوند گفت :
"رَبّنَا ظلمنا أنفسنا وَإِنْ لَمْ تغفر لنا وَتَرْحَمنَا لَنَكُونَنَّ مِنْ الْخاسرِينَ"
🌺🌿 پس مورد عفو وبخشش قرار گرفت
🦋 "نوح"
بین دشمنانش گیر افتاده بود،
از خداوند کمک خواست و گفت :
"رب اني مغلوب فانتصر"
🌺🌿پس گشایش الهی نصیبش شد و با کشتی اش نجات یافت و دشمنانش نابود شدند
🦋 "زكريا"
پیر مسن بود و همسرش هم نازا،
از خداوند درخواست کرد :
"رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ"
🌺🌿پس یحیی به او عطا گردید
🦋 "يونس"
در تاریکی دریا و شکم ماهی تنها مانده بود،
به خداوند گفت:
🌺🌿"لا إله إلّا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين"
پس نجات یافت🦋
🦋 "أيوب"
به بیماریهای سختی دچار شد،
به خداوند پناهنده شد و گفت
"رَبِّ إنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ"
🌺🌿پس از درد و رنج نجات یافت
🦋 "إبراهيم"
در آتش افکنده شد،
و گفت :
🌺🌿"حسبنا الله ونعم الوكيل"
پس نجات یافت و پیروز گشت
🦋 "يعقوب"
یوسف را از دست داده بود،
پس فقط مشکلش را به درگاه خداوند برد
🌺🌿"إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّه"
پس خداوند بعد سالها یوسف را به او برگرداند🦋
🦋 "محمد" صلی الله علیه و آله و سلّم
در غار ثور توسط کفار محاصره شده بود،
وخداوند به او گفت :
🌺🌿"لا تحزن إن الله معنا"
پس بر آنها پیروز گشت.
حالا تو به من بگو :👇
🦋أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ ۖ
👈 آیا خدا برای بنده اش کافی نیست⁉️
#آرامش_با_قرآن
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نترس تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمیافته حتی اگر همه عالم بگن که فلان اتفاق بد رخ میده.
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استودیو یه حـــــــــسِ خــــــــــوب 🦋
وقتی همهچیز هست و هیچچیز نیست!
نکات #دکتر_شکوری - پارت 2⃣
#کلیپ #روانشناسی
یـــــــه حــــسِ خــوبــــــ👇ـــ
@yee_hese_khob ♥️
✍ داستان دنیا همه هیچ چه بود ؟! 2⃣
(تهیه شراب مولوی برای شمس تبریزی)
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقهای به دوش میاندازد، شیشهای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محلهی نصارینشین راه میافتد. تا قبل از ورود او به محلهی مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد
مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.
آنها دیدند که مولوی داخل میکدهای شد و شیشهای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن، از میکده خارج شد.
هنوز از محلهی مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانانِ ساکنِ آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همهروزه در آن به او اقتدا میکردند رسید.
در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محلهی نصارینشین رفته و شراب خریداری نموده است. آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد!
مرد ادامه داد: این منافق که ادعای زُهد میکند و به او اقتدا می کنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه می برد! سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش کوفت که دستار از سرش باز شد و ...
ادامه در قسمت بعد ...
#پندانهــ🪔
✨ تمام رازهایت را
💫 با سکوتِ شب در میان بگذار،
✨ برملا که نمیکند هیچ،
💫 آرامشی عجیب میبخشد؛
✨ شب رفیقی بی ادعاست...
🌙 #شبتبخیررفیق ✨