#تامل
🔰دانش آموزِ مربی و معلمی که اصل آزادی را لازمهی اساسی کار تربیتی خود می داند، ممکن است به خاطر وجود آن آزادی اشتباهاتی از او سر بزند اما آن اشتباه موجب رشد او خواهد شد.
از آن سو معلمی که آزادی و اختیار را از متربی خود گرفته است، ممکن است میزان اشتباهات او را کم کند و خوبی های او را افزایش دهد اما آن متربی هرگز رشدی نخواهد داشت.
✍رضا نوریفر
#اصول_تربیتی
#آزادی
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅حجت الاسلام راستگو: خودم یکی از سختترین منتقدان خودم بودم!
#معلمان_بزرگ
#خود_انتقادی
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha
@baclassha
🌺میلاد با سعادت آقا امام حسن عسکری علیه السلام مبارک🌺
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 آرزو، راه شناخت شخصیتها
🔸 استاد صداقتزاده🔸
🌸انتهای آرزوی هر کسی نشان دهنده شخصیت اوست. یک مربی اگر بخواهد از طریق آرزوی متربی، شخصیت او را بشناسد، باید بتواند آرزوی او را خوب تحلیل کند و هم چنین برسی کند که آیا آرزوی حقیقی خود را بیان میکند یا نه؟🌸
#شخصیت_شناسی
#روشهای_تربیتی
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha
@bronsi
فانوس
🔰 آرزو، راه شناخت شخصیتها 🔸 استاد صداقتزاده🔸 🌸انتهای آرزوی هر کسی نشان دهنده شخصیت اوست. یک مربی
♨️یک پیشنهاد ساده برای کار تربیتی در کلاسهای مجازی
🌐در گروههای کلاسی خود از دانش آموزان بخواهید در یک پاراگراف آرزوهایشان را بنویسند و برای شما ارسال کنند.( برای ترغیب آنها، برایشان نمره تشویقی در نظر بگیرید)
سپس صحبت کوتاه استاد صداقت زاده را در گروه پخش کنید و از دانشآموزان بخواهید آرزوهای خود را با نکاتی که داخل این فیلم بیان شده، مقایسه کنند.
اگر هم بتوانید علاوه بر این کار، به تک تک دانشآموزان به صورت خصوصی نسبت به آرزوهایشان بازخورد دهید که خیلی بهتر است.
با این کار هم آنها را بهتر خواهید شناخت و هم در نوع نگاهشان به زندگی موثر خواهید بود. (این وسط اونا هم یه نمرهی خوبی گیرشون اومده😉)
#مدرسه_مجازی
#روشهای_تربیتی
#هدف_زندگی
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha
#بنرتبلیغاتیفانوس
لطفا فانوس را به معلمان و دیگر فعالان عرصه تعلیم و تربیت معرفی کنید...
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha
🔰محمدعلی فروغی
زاده 1254
درگذشته 5آذر 1321
#اهالی_فرهنگ
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معرفی_کتاب
♨️کتاب بچه مثبت مدرسه
نوشته: یاسر عرب
✅ داستانی خواندنی در حال و هوای مدرسه و نظام آموزشی کشور در سالهای دهه شصت و هفتاد است.. داستان از زبان دو دوست نوجوان به نامهای یاشار و محسن روایت میشود که در دوران دهه شصت به مدرسه میرفتند. یاشار دانشآموزی شرور و بازیگوش و پرجنبوجوش است اما به جای خودش دلسوز و مهربان هم میشود. او دوستی به نام محسن دارد. آنها بعد از اخراج شدن یاشار از مدرسه باهم دوست میشوند و با وجود تمام اختلافهای فکری و رفتاری، دوستی خوب و اتفاقاتی جالب را رقم میزنند.
بچه مثبت مدرسه در عین داستانی بودن، به فضای زندگی و نظام آموزشی دهه شصت و هفتاد هم میپردازد. در قالب این داستان میتوان نقد نویسنده به اوضاع و شرایط اجتماعی را هم بررسی کرد.
اگر از خواندن داستان لذت میبرید، کتاب بچه مثبت مدرسه نظر شما را به خودش جلب میکند.
🌺به کانال متفاوت معرفی و تهیه کتاب وارثین در پیامرسان ایتا, به پیوندید:
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
http://eitaa.com/joinchat/3806265346C079b1c36ff
#توییتر_فانوس
♨️دانشگاه فرهنگیان...
🔰مراکز تربیت معلّم - که مهمترینش فعلاً دانشگاه فرهنگیان است- مرکز ثقل اصلی نظام آموزش و پرورش کشورند و در مورد این دانشگاه کوتاهی شده.
⚘امام خامنهای(حفظه الله تعالی)⚘
#ماده_بیست_هشت
#وزیر_علوم
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha
#پیام_مخاطب
♨️خاطره یک آموزگار آنلاین"بر خط"
🔰روزگار معلمی،روزگار عجیبی بود، تا اینکه جناب کوئید ۱۹ هم به عجایب آن افزود. آن جناب والا مصیبت که هر روز چون پیر زن هزار فتنه، خود را به رنگی و لباسی می آلاید، همه ما را به عزلت و گوشه نشینی مفتخر کرد. اینگونه که اگر لختی بیشتر پیش ما بماند، باشد که هر کدام از مردمان این کره خاکی، از دو حال خارج نباشند: یا دیوانه شوند و یا سری در اولیا و اقطاب سلوک بر آورند.
ما معلمان هم که این حقیر سراپا مفلس هم در میان آنها به شمار می آیم، در عزلت سرآمد اعصار گردیده ام. جناب کوئید ۱۹ ما معلمان را در فضای مجازی که پیش از آن سراسر نکبت و پس از کوئید، شرّ ضروری بلکه خیر مطلق گردیده است، آواره و سرگردان نموده است.
این حقیر که سال نخست تدریس را آغازیده ام و چندیست از موطن آل قم رهایی پیدا کرده ام، در میان روستائیان شروع به تدریس کرده ام. البته روستا ای که من در آن تدریس می کنم،برای خود داستان ها دارد. در این روستا که درس خواندن، وظیفه ای صعب و خوف انگیز است، هیچ انگیزه ای برای درس خواندن نیست و دانش آموزان آن، از هر صد نفر، سی نفر به مقام شامخ دریافت سیکل مفتخر می شوند و باقی سر به کوه و دشت برای چرای گوسپندان و استران می گذارند.حال تو خود حدیث این بیچاره با چنین دانش گریزان را بدان که گویند"العاقل یکفی بالاشاره" .
روزی از روزهای نخست تدریس آنلاین، ببخشید، ببخشید، از آستان حضرت فرهنگستان ادب پارسی پوزش می خواهم و از برای عفو سر به ندامت بر زمین می سایم که این لفظ ملعونه را بکار گرفتم. روزی از روز های نخست تدریس بر خط، که سراپا شور و شوق بودم و مدام درس را با صدای خود در گروه توضیح می دادم، یکی از اهل روستای علم گریزان"....." که دانش آموز پایه هفتم بود، مدام در گروه و شخصی مرا از اشتباه و افتضاحم بر حذر می داشت که ای معلم نادان، چرا درس را وارونه می گویی و کتاب غلط به دست گرفته ای؟ من هم که هیچکس جز او را مخاطب نداشتم، مدام او را به تمام مقدسات قسم می دادم که کتاب پیام های آسمان را در برابر خود دارم و او هم مدام مرا امر به معروف و نهی از منکر می کرد که معلما، دست از تغافل بردار و کمتر یاوه بگو. من که چاره کار را نمی دانستم، به دوستان و رفقا تماس گرفتم که یا معشر البرخط، کتاب پیام های آسمان را چه شده است؟ نکند تغییر کرده است و من اشتباه تدریس می کنم؟ همه بر صحت کتاب من و سلامت نفس این حقیر صحه گذاشتند. من که دیگر از این دانش آموزی که برای بنده در مثال کیمیا بود در این روستا، کلافه گردیده بودم، به او گفتم ای جان من، عکس از کتابت بگیر تا بدانم کجای کار را به غلط پیموده ام.
چشم شما روز بد مبیناد و به چنین روز و لحظه ای گرفتار مباشید، الی یوم القیامه. دانش آموز عکسی از کتاب مطالعات اجتماعی برای بنده فرستاد و گفت معلما این است خبط تو. من را می گویی؟ چونان آتش برافروخته شدم، بر او بانگ آوردم که ای شقی بن الشقی، من درس پیام می گویم تو کتاب مطالعات را برابر گرفته ای و مدام مرا شماتت می کنی؟ از او عذرخواهی و از من حمله.
پیشتر از اساتید خود آموخته بودم که لذتی در انتقام است که در عفو نیست.مپرس که اساتید کجا را می گویم که خوف دارم، روز جزا اهلش از من در محضر حق مطلق شکایت کنند. دانش آموز عذرخواهی کرد ولی تا به امروز که این وجیزه را می نویسم دیگر به سر شوق نیامده ام که گویند"مستمع صاحب سخن را بر سر شور آورد" من که تنها مستمع خود را هم از دست دادم و مرغ شوق از وجودم پر کشید.بارها پشت دست خود را گزیده ام که ای نادان، خلاف مروت بود که مستمع خویش را بیازاری ولی چه افسوس و چه حیف که آب رفته به جوی، باز نمی گردد. البته تا زمان حضرت شاعر، اینگونه بوده است، امروزه با پمپ های آب، دوباره بر می گردد.
باقی بقایتان.
✍صادق موحد دزفولی
#مدرسه_مجازی
#خاطرات
•┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈•
@fanoosemellatha