هدایت شده از هنرستان
🔎 #عرض_ارادت
💐 السَّلامُ علیکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ
مانند کویر تشنهی دریاییم
بیتو بهخدا همه تکوتنهاییم
انگار که ما زائر زهرا هستیم
وقتی به زیارت شما میآییم
✍ شاعر: #حسین_جعفری
📸 عکاس: #محدثه_رفعتی
📅 سهشنبه ۱۷ مهرماه ۱۴۰۳
🌐 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
🆔 @Honarestan_net
هدایت شده از حوزه هنری انقلاب اسلامی کاشان
🌱پس از شاعری
📚 درآمدی بر چیستی شعر و موانع خلاقیت
مدرس: عباس صادقی زرینی
📆 سه شنبه ها از ساعت ۱۶:۳۰
🏢 خیابان علوی، حوزه هنری انقلاب اسلامی کاشان
#شعر #کارگاه_شعر
🔰به #حوزه_هنری_کاشان بپیوندید:
🔸@honarkashan
💠 http://zil.ink/honar_kashan
سلام دوستان عزیز
حتما توی کانالهایی که اینجا میفرستیم عضو بشید و استفاده کنید.
این کانال فرصت🔺 کتابهای ادبی بسیار نفیس رو با قیمتهای عالی و مناسب بارگزاری میکنه.
بخرید و بخوانید تا رستگار شوید.
التماس دعا
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
هدایت شده از بانوی مجاهد
پویـش ادبـی «نـدای هِبِـه»
با محوریت بانوان مقاومت
ویژه شاعران خراسان شمالی
در قالب کلاسیک، نو و سپید
به 10 اثر برتر هدیه 8 میلیون ریالی اهدا میشود.
آخرین مهلت ارسال اشعار: 13 آبان 1403
آثار در فضای مجازی دریافت و ثبت میشوند.
شماره راهنما: 09351841990
#شورای_راهبری_و_هماهنگی_بانوان اداره کل تبلیغات خراسان شمالی
حــوزه هنــری خراســان شمالی
📌به کانال #بانوی_پیشرو در ایتا بپیوندید
@banooye_pishro_nkh
✿══ بانــوی مجاهد ══✿
هدایت شده از معصومانه🍃🌸
مِهر و کینِ تو هر دو مطلوب است
خوب هر کار میکند خوب است ...
سلیم تهرانی
هدایت شده از ماه در دست(فائزه امجدیان)
سلامی به رنگ نور ماه🌙
📝 راستش را بخواهید، میخواستم شب ولادت امام رضا علیه السلام کانال بزنم که آن اتفاق تلخ افتاد و سید پرواز کرد
و دیگر دست و دلم به کانال زدن نرفت
هر بار منتظر بودم در یک موقعیت شاد کانال را ایجاد کنم
🖤اما اوضاع زمانه هر بار غمانگیزتر و حساس میشد و نیاز به موقعیتی برای انتشار اشعار هم بود...
خلاصه که
ثواب اشعاری که در این کانال تقدیم نگاهتان میشود، تقدیم به شهدای جبهه مقاومت ❤️🩹
🌱خوش آمدید
✍🏻ارادتمند، فائزه امجدیان
@Amjadiyan_Faezeh
هدایت شده از دادخند
ثبت نام در کارگاههای دومین جشنواره طنز عدلیه
«دادخند»👇👇👇👇👇
https://artyazdplus.ir/dadkhand/
🔹دورهمی شعر طنز جشنواره
گپ و گفت صمیمی طنزپردازان، شعرخوانی و کارگاه نقد
چهارشنبه 18 مهر 16 تا 18
بلوار دانشجو سالن کنفرانس اداره برق منطقهای
🔹کارگاه پادکست طنز، شعرخوانی و فن بیان
ویژه شعرا، کمدینها، نویسندگان و عموم طنزپردازان
مهدی فرج اللهی
پنجشنبه 19 مهر 9 تا 12
حوزه هنری - سالن استاد فرجنژاد
🔹کارگاه شوخی نویسی
برای عموم علاقهمندان به طنزنویسی
محسن فراهانی جمعه 20 مهر 9 تا 10:30
حوزه هنری - سالن استاد فرجنژاد
🔹دورهمی طنزخوانه ویژه شعر و نثر طنز
برای عموم علاقهمندان به طنزنویسی
محسن فراهانی جمعه 20 مهر 11 تا 12:30
حوزه هنری - سالن استاد فرجنژاد
ثبت نام در کارگاههای دومین جشنواره طنز عدلیه
«دادخند»👇👇👇👇👇
https://artyazdplus.ir/dadkhand/
حوزه هنری یزد 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2105409800C2162be0894
#دادخند
#طنز
#حوزه_هنری_یزد
هدایت شده از هنرستان
🔎 #شعرخوانی
📖 آیین علمی پژوهشی حافظخوانی با یادکردی از استادان عظیمالشان ادب معاصر در وادی حافظپژوهی
📅 چهارشنبهها، ساعت ۱۸:۳۰
📍قم، خیابان امام خمینی (ره)، روبهروی پمپ بنزین امید، کتابخانه مرکزی قم
✅ حضور برای علاقهمندان آزاد است
🔰 با #هنرستان از برنامههای فرهنگی هنری استان #قم باخبر باشید 👇👇👇
🆔 @Honarestan_net
هدایت شده از هنرستان
🔎 #عرض_ارادت
💐 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللّٰهِ
بین منوتو فاصله کم بود ای کاش
دیدار من و تو دمبهدم بود ای کاش
جز دیدن گنبدت چه میخواهم من؟
از پنجره چشمم به حرم بود ای کاش
✍ شاعر: #مریم_بسحاق
📸 عکس: #محمد_جواد_وصالی
📅 چهارشنبه ۱۸ مهرماه ۱۴۰۳
🌐 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
🆔 @Honarestan_net
فراخوان شعر
📢#اعلان | *شبِ بابا احد* 🔅نکوداشت یک عمر مجاهدت عالمانه و شاعرانهٔ استاد احد دهبزرگی ✨مث اسفند
بهنام حضرت صاحبسخن
«بابا احد»
#تاریخ_شفاهی
✍ اولینبار از زبان برادر شاعرم آقا سیدحسین متولیان شنیدم. زمانی که اواخر مهرماه ۱۳۹۷ برای شرکت در سیوسومین دوره شب شعر عاشورایی شیراز، عازم حرم سوم اهلبیت علیهمالسلام شده بودیم. از فرودگاه بهمقصد منزل قدیمی حاجفرهنگ حرکت کردیم. نزدیک خانه، پیرمردی با قامتی استوار و چهرهای مهربان به استقبالمان آمد. همه به او احترام میگذاشتند و جملهای تکرار میشد؛
« #بابا_احد سلام... »
✍ آنموقعها نمیدانستم که چرا ندیده و نشناخته، حس میکنم انقدر این مرد را دوست دارم. حس میکردم بارها و بارها او را دیدهام و طعم مهربانی و محبتش را چشیدهام. جلو رفتم و به پیروی از دوستانم به بابا احد سلام کردم. وقتی که بهگرمی مرا در آغوش گرفت، فهمیدم این حس دوطرفه بودهاست. او نیز طوری بهمن محبت میکرد که انگار نه انگار این اولین بار است که مرا میبیند. خوشحال بودم؛ از اینکه توانسته بودم در دل بزرگش جایی برای خودم باز کنم.
✍همه در ایوان حیاط بزرگ خانه نشستیم.
بابا احد روی صندلی سادهای نشست و شروع به صحبت از گذشتهها کرد. در حین حرفزدنش، یکبهیک حال و احوال همه را میپرسید. سراغ نیامدهها را میگرفت، یاد گذشتگان را زنده میکرد و صحبت از پیران و جوانانی میکرد که به واسطه شبشعر عاشورا با آنها دیدار داشته و اشعارشان را شنیده بود. لابهلای صحبتهای گرم و گیرایش، گاه چندلحظهای را عمیقاً به فکر فرو میرفت. لبخندی میزد و دوباره مطلب را ادامه میداد.
✍ گاه حرفهایی میزد و اشعاری میخواند که خنده را مهمان لب جمع میکرد و گاهگاه با بُغض ابیاتی را زمزمه میکرد یا خاطراتی میگفت که آغازگر گریهی حاضران میشد. گریه! بله گریه! اما گریهای که فقط برای مصائب اهلبیت علیهمالسلام بود. از هر دری سخن میگفت، اما همهی این درها ختم به یک باب میشد؛ باب الحسین علیهالسلام. درباره همهی افراد منتسب به اهلبیت علیهمالسلام، ابیات یا اشعاری در حافظه داشت. میخواند و حرارات مجلس بیشتر از پیش میشد.
✍من که آنروزها برای اولینبار توفیق حضور در این جمع بینظیر را پیدا کرده بودم، مات و مبهوت به این صحنهها نگاه میکردم و سعی میکردم از لحظهلحظهی بودنم در این جمع استفاده کنم. شاید نمیدانستم که قرار است سالهای بعد، آنچنان دلتنگ این جمع بشوم که این دلتنگی را فقط برای سفر کربلای اربعین در وجودم حس کرده باشم.
✍ بابا احد صحبت میکرد، شعر میخواند، گاهی هم سکوت میکرد و لبخند میزد. اما محور همه این حرکات خودش بود. چون راحت میشد بفهمی که هم سکوتش معنا دارد، هم حرف زدنش و هم حتی لبخندهای بهظاهر سادهاش. و در همهی این احوال دوستداشتنی بود، همچنان که هنوز که هنوز هم هست.
✍ بار بعدی که توفیق دیدار نصیبم شد، دی ماه سال ۱۴۰۰ بود و اختتامیه کنگره ملی شعر فاطمی «درسایهسار طوبی» نیریز.
ظهر بود و وقتی وارد حیاط رستوران شدم، فهمیدم که هنوز محل اسکان را تحویل نگرفتهاند. یکراست به نمازخانهی کوچک و سرد گوشهی حیاط پناه بردم. سرمای دی ماه را با سنگهایی که بر دیوارهایش جا خوش کرده بودند دوبرابر به تن آدم هدیه میکرد. تازه فهمیدم دو مهمان دیگر هم آنجا هستند؛ یک شاعر جوان دوستداشتنی و یک پیر دوستداشتنیتر. آن جوان هادی فردوسی بود و آن پیر بابا احد. صحبت کردیم و شعر خواندیم. کمکم گرمای همیشگی صحبتهای شیرین بابا احد -آنهم با آن لهجهی شیرین شیرازی- سرمای نمازخانه را از یادمان برد.
✍ بابا احد از خاطرات سفر حج میگفت. من هرگز این سفر را تجربه نکردهام -اللّهم الرزقنا-، اما حس میکردم در لحظهلحظهی آن حضور داشتهام. حسی عجیب، جذاب و البته کمی نگرانکننده. از این جنس نگرانیها که مبادا عمر بگذرد و نتوانم این لحظهها را زندگی کنم. سراپا گوش بودم. میشنیدم، لذت میبردم و سعی میکردم یاد بگیرم. به نظرم بابا احد این حالات مرا خودش در اولین دیدار از چهرهام خوانده بود. چون از همان موقع بود که هروقت و هرجا توفیق دیدار دست میداد، برایم شعرها میخواند و خاطرهها میگفت و صحبتها داشت. شاید هم به این دلیل بود که احساس میکرد ممکن است این تجربههای گرانبها روزگارانی به درد من -این دانشآموز کلاس اول شعر- که جوانم و تشنهی آموختن، بخورد. برایم میگفت، بدون اینکه از او خواسته باشم و کریم یعنی این.
✍حالا قرار است مراسم بزرگداشتی برای این مرد عزیز و مهربان برگزار شود. چقدر حسرت میخورم که بُعد مسافت -البته علیالظاهر- سد راهم میشود، تا نتوانم در این مجلس حضور داشته باشم. اما خداراشکر که قلم و زبانم کار میکنند و میتوانند حسی را که در دل دارم از این مسافت دور، با صدای بلند بهگوش او برسانند؛
سلام و ارادت. خیلی مخلصم
عمرت بلند و باعزت بابااحدجان.
#مجتبی_خرسندی
#یادداشت_ادبی
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
هدایت شده از خبرهای قباق تپه
🟢 اطلاعیه ##
🔸برندگان مسابقه شعر اربعین
✍ به اطلاع می رساند
پس از انتشار فراخوان مسابقه شعر آیینی اربعین تعداد ۸۶ اثر ادبی به دبیرخانه ی مسابقه واصل گردید که پس از داوری آثار شاعران ذیل به عنوان صاحبان آثار برتر معرفی گردیدند.
- آقای مجتبی کشوری فاتح
- آقای علیرضا مختاری
- خانم ریحانه بهرامی
👈 با عنایت به اینکه در این مسابقه شهرستانی آثاری از شاعران گرامی شهرستان های دیگر نیز شرکت نموده بودند از آثاربرتر این عزیزان نیز با اهدای لوح سپاس و وجه نقد تقدیر بعمل آمد.که اسامی این شاعران نیز به شرح ذیل می باشد.
- آقای مجید بوری از آبادان
- آقای مهدی طراوتی توانا از شهرستان بهار
- آقای مهدی روزبهانی از شهرستان ملایر
🔹 الواح تقدیر و هدایای نقدی شاعران خارج از شهرستان به نشانی ایشان ارسال گردیده و الواح تقدیر و هدایای شاعران محترم کبودراهنگ در مراسم تقدیر از اصحاب فرهنگ و هنر شهرستان تقدیم حضورشان خواهد شد.
✅ روابط عمومی
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کبودراهنگ
هدایت شده از کلبه ی شعر
📣📣📣📣📣📣
شرایط شرکت در رویداد هنری مجاهد بدون مرز از سوی دبیرخانه اعلام شد:
📣📣📣📣📣📣
✅ ارسال آثار به رویداد به معنای پذیرش ضوابط فراخوان و رأی هیئت انتخاب و داوری خواهد بود.
✅ مسئولیت اصالت آثار به عهده هنرمند می باشد و تمامی تبعات قانونی و بار حقوقی و مالی آن به عهده هنرمند خواهد بود.
✅ شرکت کنندگان میپذیرند، دبیرخانه این رویداد مدارک و اطلاعات مربوط به آثار را بصورت آنلاین، چاپی یا چند رسانه ای منتشر کند.
✅ به تمام هنرمندان راه یافته به رویداد، گواهی شرکت در این رویداد اعطا خواهد شد.
✅ ارسال آثار مکتوب (شعر ، نمایشنامه، ادبیات داستانی) در قالب PDF صورت گیرد.
✅ آثار نقاشی ، تصویر سازی و خوشنویسی در دو مرحله ارسال گردند:
1️⃣ ابتدا عکس یا فایل تصویری اثر از طریق ایتا ارسال گردد
2️⃣ پس از بررسی هیئت انتخاب و اعلام به هنرمندان، ایشان موظف به ارائه اصل آثار تا تا پایان زمان مهلت ارسال آثار خواهند بود
⚠️ هزینه های چاپ ، آماده سازی ، ارسال و ... برای آثار به عهده صاحب اثر است
✅ دبیرخانه رویداد مجاهد بدون مرز امکان به کارگیری آثار ارسالی با ذکر صاحب اثر را در رسانه های مختلف خواهند داشت.
🟡 ارسال فایل آثار و تصویر آنها صرفا به شماره ثبت شده در پوستر و از طریق پیام رسان ایتا قابل قبول است.
🟡 تحویل اصل آثار فقط با هماهنگی قبلی و در دبیرخانه انجام میپذیرد.
🟠 به شرکت کنندگان در رویداد گواهی حضور در رویداد هنری مجاهد بدون مرز و به برگزیدگان هدایایی تقدیم می گردد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
از این طریق با ما در ارتباط باشید
مجاهد بدون مرز
کانال اطلاع رسانی " مجاهد بدون مرز " رویداد هنری ، با محوریت شهید حاج حسین همدانی و شهدای مقاومت
https://eitaa.com/mojahede_Bmarz
هدایت شده از اهالی کتاب
💠اختتامیه دومین جشنواره ملی شعر طنز عدلیه داد خند⚖️
با حضور
🌟ناصر فیض
🌟سعید بیابانکی
و شاعران برجسته طنز کشور
🗓چهارشنبه ۱۸ مهرماه
⏰ ساعت ۱۹
🪧بلوار دانشجو، سالن شهید عباس پور
(شرکت برق منطقه ای یزد)
-حوزه هنری استان یزد
@artyazd_ir
╔═ 📚⚘ ═══════╗
کانال اهالی کتاب اینجاست
🚦 @ahaliketab 👈
╚════════════
هدایت شده از دانشگاه آزاد اسلامی کرمان
🍁کانون شعر و ادب سپید برگزار میکند
✏️نشست تخصصی شعر
پیش رویداد جشنواره بین المللی شعر سرو
با حضور شاعران محترم
دکتر حامد حسینخانی
جناب دکتر شهابی
و جناب دکتر حجت
همراه با شعر خوانی جمعی از شاعران
📍مکان برگزاری :
دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهید حاج قاسم سلیمانی
ساختمان اداری شماره ۳
سالن اجلاس
🕘 تاریخ و زمان : شنبه ۲۱ مهر ماه
ساعت ۸:۳۰ صبح
هدایت شده از محمدرضا اسلامی
◍⃟⛥﷽◍════ೋ⛥࿐
📖 به مناسبت بزرگداشت حافظ
📚جلسه 78 حافظ خوانی
🗓️چهارشنبه 18 مهرماه، ساعت ۱۷
🌿 شماره غزل 36:
تا سرِ زلفِ تو در دستِ نسیم افتادست
دلِ سودازده از غُصه دو نیم افتادست
💌حضور برای عموم آزاد می باشد⚘️
کتابخانه مرکزی میبد
حد فاصل میدان نماز و میدان اعرافی _کوچه همت ۳۳
📢#اعلان | *شبِ بابا احد*
🔅نکوداشت یک عمر مجاهدت عالمانه و شاعرانهٔ استاد احد دهبزرگی
بزرگداشت حاج احد ده بزرگی
با حضور بزرگان شعر ایران و فارس
✨مث اسفند رو آتیش دلش میخنده هنوَم (هنوزم)
✨پیری هرچند رو موای (موهای) سیاش خاکشتر (خاکستر) میریزه
📆 چهارشنبه هجدهم مهرماه ۱۴۰۳
🕓 ساعت ۱۸:۳۰
📌 خیابان آستانه، بینالحرمین، سالن همایشهای شهر
•┈┈•••✾•••✾•••┈┈•
⭕️ #سازمان_فرهنگی_شهرداری_شیراز
🔺 سروش پلاس
https://splus.ir/farhangishiraz
🔻 ایتا
https://eitaa.com/farhangishiraz
🔺 بله
https://ble.ir/farhangishiraz
🔻اینستاگرام
https://www.instagram.com/farhangi.shiraz?igsh=YzAwZjE1ZTI0Zg==
هدایت شده از فراخوان شعر
بهنام حضرت صاحبسخن
«بابا احد»
#تاریخ_شفاهی
✍ اولینبار از زبان برادر شاعرم آقا سیدحسین متولیان شنیدم. زمانی که اواخر مهرماه ۱۳۹۷ برای شرکت در سیوسومین دوره شب شعر عاشورایی شیراز، عازم حرم سوم اهلبیت علیهمالسلام شده بودیم. از فرودگاه بهمقصد منزل قدیمی حاجفرهنگ حرکت کردیم. نزدیک خانه، پیرمردی با قامتی استوار و چهرهای مهربان به استقبالمان آمد. همه به او احترام میگذاشتند و جملهای تکرار میشد؛
« #بابا_احد سلام... »
✍ آنموقعها نمیدانستم که چرا ندیده و نشناخته، حس میکنم انقدر این مرد را دوست دارم. حس میکردم بارها و بارها او را دیدهام و طعم مهربانی و محبتش را چشیدهام. جلو رفتم و به پیروی از دوستانم به بابا احد سلام کردم. وقتی که بهگرمی مرا در آغوش گرفت، فهمیدم این حس دوطرفه بودهاست. او نیز طوری بهمن محبت میکرد که انگار نه انگار این اولین بار است که مرا میبیند. خوشحال بودم؛ از اینکه توانسته بودم در دل بزرگش جایی برای خودم باز کنم.
✍همه در ایوان حیاط بزرگ خانه نشستیم.
بابا احد روی صندلی سادهای نشست و شروع به صحبت از گذشتهها کرد. در حین حرفزدنش، یکبهیک حال و احوال همه را میپرسید. سراغ نیامدهها را میگرفت، یاد گذشتگان را زنده میکرد و صحبت از پیران و جوانانی میکرد که به واسطه شبشعر عاشورا با آنها دیدار داشته و اشعارشان را شنیده بود. لابهلای صحبتهای گرم و گیرایش، گاه چندلحظهای را عمیقاً به فکر فرو میرفت. لبخندی میزد و دوباره مطلب را ادامه میداد.
✍ گاه حرفهایی میزد و اشعاری میخواند که خنده را مهمان لب جمع میکرد و گاهگاه با بُغض ابیاتی را زمزمه میکرد یا خاطراتی میگفت که آغازگر گریهی حاضران میشد. گریه! بله گریه! اما گریهای که فقط برای مصائب اهلبیت علیهمالسلام بود. از هر دری سخن میگفت، اما همهی این درها ختم به یک باب میشد؛ باب الحسین علیهالسلام. درباره همهی افراد منتسب به اهلبیت علیهمالسلام، ابیات یا اشعاری در حافظه داشت. میخواند و حرارات مجلس بیشتر از پیش میشد.
✍من که آنروزها برای اولینبار توفیق حضور در این جمع بینظیر را پیدا کرده بودم، مات و مبهوت به این صحنهها نگاه میکردم و سعی میکردم از لحظهلحظهی بودنم در این جمع استفاده کنم. شاید نمیدانستم که قرار است سالهای بعد، آنچنان دلتنگ این جمع بشوم که این دلتنگی را فقط برای سفر کربلای اربعین در وجودم حس کرده باشم.
✍ بابا احد صحبت میکرد، شعر میخواند، گاهی هم سکوت میکرد و لبخند میزد. اما محور همه این حرکات خودش بود. چون راحت میشد بفهمی که هم سکوتش معنا دارد، هم حرف زدنش و هم حتی لبخندهای بهظاهر سادهاش. و در همهی این احوال دوستداشتنی بود، همچنان که هنوز که هنوز هم هست.
✍ بار بعدی که توفیق دیدار نصیبم شد، دی ماه سال ۱۴۰۰ بود و اختتامیه کنگره ملی شعر فاطمی «درسایهسار طوبی» نیریز.
ظهر بود و وقتی وارد حیاط رستوران شدم، فهمیدم که هنوز محل اسکان را تحویل نگرفتهاند. یکراست به نمازخانهی کوچک و سرد گوشهی حیاط پناه بردم. سرمای دی ماه را با سنگهایی که بر دیوارهایش جا خوش کرده بودند دوبرابر به تن آدم هدیه میکرد. تازه فهمیدم دو مهمان دیگر هم آنجا هستند؛ یک شاعر جوان دوستداشتنی و یک پیر دوستداشتنیتر. آن جوان هادی فردوسی بود و آن پیر بابا احد. صحبت کردیم و شعر خواندیم. کمکم گرمای همیشگی صحبتهای شیرین بابا احد -آنهم با آن لهجهی شیرین شیرازی- سرمای نمازخانه را از یادمان برد.
✍ بابا احد از خاطرات سفر حج میگفت. من هرگز این سفر را تجربه نکردهام -اللّهم الرزقنا-، اما حس میکردم در لحظهلحظهی آن حضور داشتهام. حسی عجیب، جذاب و البته کمی نگرانکننده. از این جنس نگرانیها که مبادا عمر بگذرد و نتوانم این لحظهها را زندگی کنم. سراپا گوش بودم. میشنیدم، لذت میبردم و سعی میکردم یاد بگیرم. به نظرم بابا احد این حالات مرا خودش در اولین دیدار از چهرهام خوانده بود. چون از همان موقع بود که هروقت و هرجا توفیق دیدار دست میداد، برایم شعرها میخواند و خاطرهها میگفت و صحبتها داشت. شاید هم به این دلیل بود که احساس میکرد ممکن است این تجربههای گرانبها روزگارانی به درد من -این دانشآموز کلاس اول شعر- که جوانم و تشنهی آموختن، بخورد. برایم میگفت، بدون اینکه از او خواسته باشم و کریم یعنی این.
✍حالا قرار است مراسم بزرگداشتی برای این مرد عزیز و مهربان برگزار شود. چقدر حسرت میخورم که بُعد مسافت -البته علیالظاهر- سد راهم میشود، تا نتوانم در این مجلس حضور داشته باشم. اما خداراشکر که قلم و زبانم کار میکنند و میتوانند حسی را که در دل دارم از این مسافت دور، با صدای بلند بهگوش او برسانند؛
سلام و ارادت. خیلی مخلصم
عمرت بلند و باعزت بابااحدجان.
#مجتبی_خرسندی
#یادداشت_ادبی
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
هدایت شده از کتاب فرصت
📗دیوان غزلیات اسیر شهرستانی
سده ۱۱ق
تصحیح و تحقیق دکتر غلامحسین شریفی ولدانی
انتشارات میراث مکتوب۱۳۸۴
۸۰۰ صفحه
👈۲۵۰ تومان
🪴 @forsatbook
🙋🏻♂️خرید:
@forsatadmin
✅#در_بر_ما_هست
دو نسخه موجود است
یک نسخه برفت
هدایت شده از دَمسَرا (سمانه خلفزاده)
هدایت شده از جوادهاشمی"تربت"
💜عددِ ابجدِ "مهدی" (عجّلاللهفرجه) که لقب مشهور و مبارک صاحب و مولای ماست، ۵۹ است و جلسهی ادبی_مهدوی التجا امروز به ایستگاه "پنجاه و نهم" رسیده است.
محفل ادبی_مهدوی #التجا
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳ شمسی
ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰
دفتر انتشارات محمل
💠به ساعت جلسه، دقتّ بفرمایید💠
#التجا
#انجمن_ادبی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
هدایت شده از هنرنامه قم
#ششمین_جشنواره
ملی و استانی موسیقی و سرود
سازمان بسیج هنرمندان با عنوان
#آوای_عشق برگزار می گردد.
🔺موضوعات جشنواره:
فلسطین
شهدا و ایثارگری
شعارسال
بسیج
آزاد
#مهلت_ارسال_آثار:
پایان مهرماه ۱۴۰۳
🔺اختتامیه استانی :
آبان ماه ۱۴۰۳
🔺اختتامیه ملی :
۲۰ تا ۳۰ آذرماه ۱۴۰۳
🔸فراخوان جشنواره
🔻هنرنامه قم
با ما همراه باشید
http://eitaa.com/honarnameqom
هدایت شده از هنرستان
🔎 #عرض_ارادت
💐 السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَی بْنِ جَعْفَر
از مدح تو عاجزم! فقط میگویم؛
معصومهای و آینهی زهرایی...
✍ شاعر: #مجید_بوری
📸 عکاس: #سیده_زهرا_موسویان
📅 پنجشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۳
🌐 ایتا | تلگرام | اینستاگرام
🆔 @Honarestan_net