ارزشِ ماندن ندارد شُکر می گـــــــــویم که من
هر چه غیر از عشق دارم در وجودم مُردنی ست.
#علیرضاشیدا
ما را نگاههایِ پُر از غمزه یِ تو کُشت
مامورِ مــرگ هیچ جفایی به ما نکرد
#علیرضاشیدا
باید همـــــــــه به آمدنش روبرو شوند
مُردن: یک اتفاقِ غم انگیزِ ساده است
#علیرضاشیدا
فـــــــرّ خُدا اجلّ از این خُرده کارهاست
او را به مرگ وُ زندگی این وُ آن چه کار
#علیرضاشیدا
لب گُشای وُ جـــانِ بی مـقدارِ مُشتاقان بگیر
خـــــونبهایِ ماست، یک لبخندِ برق آسایِ تو
#علیرضاشیدا
خرابه ایست وجودم که ژستِ قصر گرفت
نخـــــــــــــــور فریبِ شُکوهِ خُدا پرستیِ من
#علیرضاشیدا
شادی نداشت هـــیچ دوامی رفاقتش
شرمنده یِ غمم که کنارم همیشه ماند
#علیرضاشیدا
نزن به آب، تنت را که چشمه سار ای گُل
از این مصاحبه عـــــــــطرِ گُلاب می گیرد
#علیرضاشیدا
بنده یِ بی جنبه زیرِ سایه یِ چتـرِ غُرور
ادّعــــــــایِ حیرت انگیز خُدایی می کُند
#علیرضاشیدا
بی خُدا تر از تـــــــــو در سراسرِ گیتی نبود
ای خُدا نشناسِ بی دین بر خُدا خود را نبند
#علیرضاشیدا
تلافی مــــی کُند دُنیا اگـــر عیشی نصیبت کرد
کُند صد خار در چشمت اگر یک گُل دهد دستت
#علیرضاشیدا
خُدا گواه، که جمعی دروغ هایِ زیادی
به جایِ راست پیاپی به خوردمان دادند
#علیرضاشیدا