برای من که چنینم تو جان متصلی مرا ز خود مکن ای جان جدا که می‌میرم ز چشم‌هایت اگر ناگزیر دل بکنم به مهربانی آن چشم‌ها که می‌میرم ...! [حسین‌منزوی] •🌊𝐧𝐞𝐯𝐞𝐫 𝐟𝐨𝐫𝐠𝐞𝐭 𝐦𝐞♥️•

شبتون‌منور‌به‌نور‌حرم✨🌝

__

صبحت‌ را با نام زیبای امام زمان (عج) شروع کن،شاید امروز ظهور کرد؛شاید آمد و تمام بدی هارا مثل آبی پاکیزه شست و دل هارا از نور پر کرد ،شاید آمد و به تمام سوالات بی جوابمان پاسخ داد! اگر امروز ظهور کرد و تو به یادش نبودی تنها خجالت است که برایت می ماند! برایش دعاکن ؛زیرا که او محتاج دعای ما نیست و ما محتاج دعای او هستیم برایش دعا کن تا دعایت کند او همانند حسین(ع)است؛او به یار نیاز ندارد ،بلکه میخواهد مارا نجات دهد. وگرنه مگر غیر از این است که تمام ملائکه و زمین و آسمان گوش به فرمان خدا هستند و همراه او؟💛🔗🌻 #آسمان☁️ •🌊𝐧𝐞𝐯𝐞𝐫 𝐟𝐨𝐫𝐠𝐞𝐭 𝐦𝐞♥️•

. باید فکر نکردن‌ به‌ بعضی‌ چیزارو یاد بگیری🧠 اگه‌ برای‌ فعالیت‌ ذهنیت محدوده‌ی ممنوعه نداشته‌ باشی🥅 آدم‌ ضعیفی‌ خواهی‌ شد!🌝🌱 [‌استاد پناهیان] •🌊𝐧𝐞𝐯𝐞𝐫 𝐟𝐨𝐫𝐠𝐞𝐭 𝐦𝐞♥️•

مَِاه‌‌پیِشُونِی‌نِشُونی‌تُو‌نَدارَم💔🙃 #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج •🌊𝐧𝐞𝐯𝐞𝐫 𝐟𝐨𝐫𝐠𝐞𝐭 𝐦𝐞♥️•

روز‌"بیست‌و‌یک‌"از‌چله‌زیارت‌عاشورا🌱🌝>>

🪁💜🪁💜🪁💜🪁💜🪁 💜🪁💜🪁💜🪁 🪁💜🪁💜 💜🪁 #پارت۲۳ #رمان_زن_زندگی_آزادی چند تا دختر از توی جمعیت بسیجی ها که یک سلسله پلاکارد دست شان بود و کنار هم ایستاده بودند،توجهم را جلب کرد. داشتم پلاکارد هارا می خواندم که چیز های عجیبی بود: افزایش رشته های ورزشی بانوان از ۷ رشته به ۳۸ رشته بعد از انقلاب؛افزایش مربی ورزشی خانم از ۹ مربی به ۳۵۰۰۰؛افزایش تعداد داوران زن از ۷ نفر به ۱۶۰۰۰؛ ۳۰‌برابر شدن تعداد ورزشگاه های اختصاصی بانوان؛افزایش فدراسیون های فعال ورزشی بانوان از ۱ مورد به ۴۹ مورد؛مدال های کسب شده توست بانوان از ۲ مورد به بیش از ۸۰۰مورد. اگر آمارش واقعی باشد برایم جالب بود، چون فکر می کردم این رژیم با ورزش بانوان مشکل دارد. گندم وضویش را گرفت و آمد،گفت:من میرم نماز بخونم. به او گفتم:کجا ؟من تازه بعد از چند سال رفیقمو پیدا کردم،کلی سؤال دارم ازت. گندم:نترس،منم ولت نمی کنم!میرم نماز بخونم.برمی گردم. گفتم:اگه اومدی و نبودم،زنگ بزن به گوشیم،همون شماره قدیممه.احتمالا میدم سمت سلف چون خیلی گشنمه.

🪁💜🪁💜🪁💜🪁💜🪁 💜🪁💜🪁💜🪁 🪁💜🪁💜 💜🪁 #پارت۲۴ #رمان_زن_زندگی_آزادی راستی!تو با مانتو وسط این چادری ها؟!چطو به تو گیر نِدادن؟!و خندیدم. لبخند ملیحی بهم زد و همین طور که به سمت نمازگزار ها حرکت می کرد ،گفت:مگه عشق به میهن چادری و مانتویی داره؟نزار به بهانه حجاب مارو جلوی هم قرار بدن و از هم جدا کنن. بهت زنگ میزنم. هنوز رو نیمکت نشسته بودم که رامین صدام زد و گفت:آنیتا این کی بود؟ آنیتا:دوست دوران دبیرستانم،نخبه ایه برای خودش،چند سال آمریکا بوده بعد انصراف داده. رامین:اون که پخمه است نه نخبه. آنیتا:حرف های عجیب غریبی میزد که شاید اگه منم این چیز هارو می دیدم بر می گشتم،البته شاید. رامین:اونا رو شستشوی مغزی دادن.بی خیال این حرف ها شو.بیا بریم‌ تو جمعیت تعداد بچه ها داره کم میشه.