آیا میتوانیم فلسفهی اسلامی داشته باشیم؟
مطلبی در اینزمینه، در وبلاگ نوشتهام، آنرا ملاحظه فرمایید. http://farbehi.blogfa.com/
https://eitaa.com/farbehi
بسماللهالرحمنالرحیم
دروس امسال؛
بدایهالحکمه ۷ تا ۸ مدرسهامیرالمومنین
کفایهج ۱ دارالعلم امامحسنعلیهالسلام
مباحث اقتصادی در قرآن یکشنبهها، مجازی
مبانی استنباط معلوماتتخصصی از منابعوحیانی پنجشنبهها مدرسهی امام کاظم علیهالسلام
https://eitaa.com/farbehi
تغییر امتداد فلسفی، از حکمت یونانی به حکمت وحیانی
تا قبل از ملاصدرا به هر فیلسوفی میرسیدی، میپرسیدی:
ارسطوئی هستی یا افلاطونی؟ او هم میگفت: ارسطوئی! یا افلاطونی! یا هر دو!
ملاصدرا که آمد گفت: مهم نیست ارسطوئی باشی یا افلاطونی، مهم آن است که دین تو دین انبیاء باشد، «من لم يكن دينُه دينَ الأنبياء- عليهم السّلام-، فليس من الحكمة في شيء»(مفاتیح، ص413، اسفار،ج5ص205رسالةفیالحدوث ص149)
از اینرو مرحوم امام، در عین حال که سخنان شیخالرئیس را مشی به سبک یونان میدانست(آدابالصلواة، ص301) اما میگفت:
«فلسفه امروزِ حكماى اسلام را و معارف جليله اهل معرفت را به حكمت يونان نسبت دادن، از بىاطلاعى بر كتب قوم است- مثل كتب فيلسوف عظيم الشأن اسلامى، صدر المتألّهين قدّس سرّه و... و نيز از بىاطّلاعى به معارف صحيفه الهيّه و احاديث معصومين سلام اللَّه عليهم است»(همان)
و مرحوم آقا جلال میگفت:«به عقيده حقير، بعد از ملا صدرا سبك تحرير عقايد فلسفى عوض شد، آشتیانی، شرحزادالمسافر،ص200»
حکماء اسلامی، در یک دستشان برهان قاطع و در دست دیگر، قطعیات وحی شد(بإحدى يدىّ قاطع البرهان و بالاخرى قطعيات صاحب الوحي، نراقی، اللمعات ص6) و نسبت حکمت یونانی با حکمت وحیانی را بررسی میکردند(فیض، اصولالمعارف، مقدمه)
و در عصر حاضر رفتار و گفتار مرحوم آیةالله حسنزاده، مملوّ از خضوع در مقابل وحی، و کتبش مشحون از نگاه تطبیقیِ بین حکمت وحیانی، و حکمتی که منشأ آنرا نیز وحیانی میدانست بود.
دین او دین انبیاء، و کتب او منبعی غنی در تفسیر فلسفی بود.
خدا با اولیاء الهی محشورش فرماید.
https://eitaa.com/farbehi
AudioCutter_۲۰۲۱-۰۹-۲۶ ۱۷.۳۳.۳۷ آیا اقتصاد اسلامی داریم؟ یکشنبه۴مهر۱۴۰۰ (۱)(2).mp3
2.87M
آیا اقتصاد اسلامی داریم؟
فایل کامل در کانالِ
https://eitaa.com/farbehy
https://eitaa.com/farbehi
ظرفیتهای دلالی متن وحیانی، برای نظریهپردازیهای تخصصی
امام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ؛
صَلَاةُ الْخَمْسِينَ
وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ
وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ
وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ
وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»(تهذیبالاحکام،ج6ص52)
میتوان دربارهی حقایقی که احیانا پشت الفاظ این روایت نهفته است، فکر کرد، سپس احتمالات و استظهاراتِ بهدست آمده را، به کمک شواهد دیگر، بررسی، و میزان اعتبار دینی آنها را به دست آورد، مثلا به این احتمالِ دلالی توجه فرمایید،
شخصیت مؤمن پنج نشانه دارد؛
(1) صَلَاةُ الْخَمْسِينَ، آیا این جمله دربارهی «انجام مناسک دینی در چارچوب وحی» است؟ و میخواهد «دینداری سکولاری»، که مثلا دو دقیقه یوگا در صبحگاهان را، از هزار رکعت نمازی که از سوی خدا تعیینشده، مفیدتر میداند، نفی کند؟.
(2) وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ، آیا زیارت اربعین، از شؤون مسألهی «اماممحوری» است؟ در مقابل تفکری که میگوید: هر کس را مردم رهبر خود قرار دادند او حق رهبری دارد؛ چه خدا بخواهد، چه نخواهد!.
(3) وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ، آیا این جمله توصیه به تظاهر دینی، در قالب شعائر تعریفشده از سوی دین دارد؟، در مقابل تظاهر به نمادهای باطل و یا مدگرائیهای رنگارنگ.
(4) وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ، خضوع در مقابل خدا در مقابل انسانخدایی و اومانیسم.
(5) وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، تدین جهادیاجتماعی، در مقابل بیتفاوتی اجتماعی و تولرانس.
بدون شک بهصِرف احتمال یا استحسان، نمیتوان چیزی را به متن وحیانی و یا دین، نسبت داد، اما باید دلالتهای درون متن را بررسی کرد تا از حقایق ذیل آن غافل نماند و نیز معلومات بشری را طریقی به سوی کشف دلالتهای درونمتنی دانست و از آنها بهره برد، نمیخواهم بگویم «شاهدیابی» کنیم تا شائبهی «تحمیل» به میان آید، بلکه میخواهم بگویم از حقایقی که ذیل ظواهر وجود دارد، به کمک دلالتهای درونمتنی، نباید غفلت کرد، اگر چه باید از مسیر ظاهر، و ضوابط محاورهی عقلائی، آنها را به دست آورد.
گزارههای وحیانی، ظرفیت دلالیِ بالائی، برای نظریه پردازیهای تخصصی دارند، بدون اینکه منجر به تحمیل و تفسیر به رأی شود، آنظرفیتها باید توسط کارشناسان فقیه کشف شود.
به عنوان مثال شیخ انصاری، از جملهی «لاتنقض الیقین بالشک»، دهها صفحه نظریه، برداشت کرد، و منشأ هزاران صفحه نظریهپردازی و گفتگوهای دینی شد، گزارههای وحیانی دیگر نیز میتوانند همین ظرفیتهای دلالی را داشته باشد فقط باید در دست شیخانصاری باشند مثلا جملهی «کل قائم فی سواه معلول»، معلوم نیست ظرفیتی کمتر از روایت استصحاب داشته باشد، و اگر به دست یک شیخانصاری فیلسوف بیافتد بدون شک میتواند دلالتهای پنهانیاش را آشکار کند و نظریههای کاربردی و عمیقی را از آن استنباط کند.
همچنین اگر روایت «حُسنُالشهرة حِصنُالقدرة» را بهدست شیخ انصاریِ جامعهشناس بدهیم، ممکناست بتواند، دربارهی «جامعهشناسی تحولات اجتماعی» و «جامعهشناسی انقلابها»، صدها بلکه هزاران صفحه، نظریهپردازی کند.
از ظرفیت دلالتهای درونمتنی، برای نظریهپردازی تخصصی، نباید غفلت کرد.
https://eitaa.com/farbehi
به استقبال زائرین اربعین حسینی علیه السلام برویم
📌عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه علیه السلام يَقُولُ:
إِذَا انْصَرَفَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِكُمْ مِنْ زِيَارَتِنَا أَوْ زِيَارَةِ قُبُورِنَا فَاسْتَقْبِلُوهُ ، وَ سَلِّمُوا عَلَيْهِ ،
وَ هَنِّئُوهُ بِمَا وَهَبَ اللهُ لَهُ ،
فَإِنَّ لَكُمْ مِثْلَ ثَوَابِهِ وَ يَغْشَاكُمْ ثَوَابٌ مِثْلُ ثَوَابِهِ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ ،
وَ إِنَّهُ مَا مِنْ رَجُلٍ يَزُورُنَا أَوْ يَزُورُ قُبُورَنَا إِلَّا غَشِيَتْهُ الرَّحْمَةُ وَ غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ.
📚(بحارالأنوار، ج 102، ص302)
🔸معلّی بن خنیس می گوید:
از حضرت صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که فردی از برادران شما از زیارت ما یا زیارت قبور ما باز می گردد، به استقبال او روید، بر او سلام دهید، و به وی به خاطر آنچه خداوند به او عطا فرموده است بگویید گوارایت باد. با این عمل، ثوابی مثل ثواب او برای شما منظور خواهد شد، و به واسطه رحمت الهی ثوابی مثل ثواب او شما را در بر خواهد گرفت؛ زیرا فردی به زیارت ما یا به زیارت قبور ما نمی آید مگر آنکه رحمت(الهی) او را در بر گرفته و گناهانش بخشیده میشود.
احمد فربهی
ظرفیتهای دلالی متن وحیانی، برای نظریهپردازیهای تخصصی امام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند: «عَلَام
حسن شهرت کارگزاران یک نظام سیاسی باعث اقتدار مردمیِ آن نظام میشود:
امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «حُسنُ الشُّهرةِ حِصنُ القدرة»
از این روایتِ کوتاه، میتوان نکاتی دربارهی مسائل سیاسی و اجتماعی به دست آورد؛
1- اگر کارگزاران یک نظام، در بین مردم به حسن عملکرد مشهور شوند، اقتدار مردمی آن نظام بالا میرود، زیرا حسن شهرت، حصن قدرت است.
2- عملکرد سوء کارگزاران یک نظام سیاسی، وقتی به اطلاع مردم برسد، حسن شهرتِ آن نظام سیاسی را از بین برده، و موجب از بین رفتن اقتدار مردمیِ آن میشود.
3- برای براندازی یک حاکمیت، لازم نیست حاکم و یا کارگزاران آن، ظالم باشد، همینکه مردم، آن حاکم را ظالم تلقی کنند، اقتداری که نتیجهی حسنشهرت است نیز از بین میرود.
4- فقر، دیکتاتوری و بیعدالتی، عامل فروپاشی یک حاکمیت نیست، آنچه میتواند عامل فرپاشی یک نظام سیاسی شود، احساس این امور در بین مردم است، چون اگر این امور همراه با حسن شهرتِ کارگزاران باشد، اقتدار مردمی، باقی میماند، ولو کارگزارانِ آننظام، ناکارآمدترین باشند.
از سوی دیگر، اگر احساس فقر، گرسنگی، فساد، ظلم و دیکتاتوری، به مردم تزریق شود، و یا درصد آنها در باور مردم چند برابر شود، اقتدار حاصل از حسن شهرت نیز شکسته میشود، ولو کارگزاران آننظام، عادلترین کارآمدترین افراد باشند.
5- برای براندازی یک نظام سیاسی، باید احساس فقر، گرسنگی، فساد، و ظلم و دیکتاتوری را به روح و جان مردم رساند، چه این امور در آن نظام باشد یا نباشد و چه به آن اندازه که در باور مردم نشسته، واقعیت هم داشته باشد و چه به آن اندازه نباشد.
احساس ظلم، مبدء رفتارهای سیاسیاجتماعیِ مردم، متناسب با آناحساس است، چه آن احساس واقعی باشد یا نباشد.
6- اگر عدهای، حاکمیت دینی را ذیل «حکومتهای دیکتاتوری»بگنجانند، و یا برچسب «حکومت ایدئولوژیک» را برای دیکتاتور نشان دادن حکومت دینی استفاده کنند، حسن شهرت حاکمیت دینی از بین میرود اما اگر ذیل «حکومت قوانین الهی» گنجاندهشود، میتواند حسن شهرتش حفظ و به تبع آن اقتدار مردمی آن نیز باقی بماند.
7- اگر کارگزاران نظام اسلامی، عملکرد سوء خود را به اسلام نسبت دهند، بهطور طبیعی حسن شهرت اسلام سیاسی، شکسته شده و اقتدار مردمی آن نیز از بین میرود.
8- اگر عالمان و متولیان دینی، با سکوتشان، عملکردِ سوء کارگزاران را تأیید کنند، اصل حاکمیت دینی گرفتار سوء شهرت میشود. زیرا در ذهنیتِ مردم، بیعدالتیها به دین نسبت داده میشوند.
9- کسانی که به دنبال براندازی اصل حاکمیت دینی، و روی کار آوردن یک حکومت سکولارند، تلاش میکنند تا «سوء عملکرد کارگزاران را به مکتب اسلام منتهی کنند» تا حسن شهرت اسلامِ سیاسی، و حاکمیت دینی شکسته شده، و اقتدار مردمیِ آن از بین برود، در اینصورت میتوانند حاکمیتی سکولار روی کار آورند.
10- رسانه، یکی از مهمترین ابزار برای رساندن یک حاکمیت به مرز سقوط یا اقتدار سیاسی است، گاه رسانه، چنان قدرتی مییابد که میتوان گفت: «المُلک لِمَن غَلَب بالرسانة»، از اینرو رسانه، یکی از مهمترین ارکان یک حاکمیت مردمی است.
11- آنچه رسانههای دشمن علیه کارگزاران نظام میگویند لازم نیست راست باشد مهم آن است که قدرت تخریبش مناسبِ براندازی باشد، تا حسن شهرت را از بین ببرد.
12- علویبودن حکومت، شرط کافی برای ماندگاری نیست، رسانهی مقتدر نیز لازم است تا محاسن کارگزاران علوی را نشان دهد.
13- در انتها ذکر این نکته بجاست که،
رسانهی ملیِ جمهوری اسلامی، رسانهای در تراز حفظ اقتدار نظام اسلامی نیست زیرا نه تخریب رسانههای سران کفر را بهخوبی دفع میکند و نه فریاد متولیان دینی را بهخوبی نشان میدهد، اگر همین روند ادامه یابد، حسن شهرت نظام اسلامی از بین خواهد رفت.
مطالب مذکور، به دلیل «ظهور تصوری حاصل از معنای وضعی الفاظ»، «اطلاق»، «مناسبت حکم و موضوع»، «دلالت سیاقیه» و «تطبیق قاعده بر مصادیق» به دست آمدهاند.
بدون شک این روایت، اگر در دست یک فقیه جامعهشناس میبود، دهها و بلکه صدها مطلب دیگر هم میتوانست از آن استظهار کند،
استظهاری روشمند و حجیتدار.
https://eitaa.com/farbehi
دو کوتاهی بزرگ
کوتاهی اول؛ امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمودند:
«آنچه مردم را از تحصیل علم بیرغبت کرده، این است که میبینند عاملان به علم، چقدر کماند!»
پس آنچه موجب شده، مردم نسبت به تحصیل معارف اهلبیت بیرغبت شوند آن است که زیاد میبینند مدعیان علوم اهلبیت، خودشان به آنچه از اهلبیت آموختهاند، عمل نمیکنند و همین امر آنها را نسبت به تحصیل علوم اهلبیت بیرغبت کرده!.
کوتاهی دوم؛ امام رضا علیهالسلام فرمودند:
«خدا رحمت کند بندهای که امر ما را احیا کند!
پرسیدند: چگونه امر شما را احیا کند؟
فرمودند: علوم ما را یاد بگیرد و به دیگران یاد بدهد؛ به درستی اگر مردم، محاسن کلام ما میدانستند حتما از ما تبعیت میکردند!»
این سخن نشان میدهد سخنان اهلبیت علیهمالسلام را آنگونه که باید، به مردم نرساندهایم؛ ما، هم در حق اهلبیت کوتاهی کردیم و هم در حق مردم.
این دو کوتاهی بزرگ، موجب شده، تا معارف اهلبیت به مردم نرسد؛
عمل نکردن به علمی که از اهلبیت آموختهایم،
و نشر ندادن علوم آنها در بین مردم.
پینوشت؛
إِنَّمَا زَهَّدَ النَّاسَ فِي طَلَبِ الْعِلْمِ كَثْرَةُ مَا يَرَوْنَ مِنْ قِلَّةِ مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ.(عیون الحکم و المواعظ، لیثی، ص177)
سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا(عیون اخبارالرضا، ج1ص307)
https://eitaa.com/farbe
همهی معارف، نزد خازنان وحی است.
علامهی حسنزاده معتقد بود همهی معارف، نزد خازنان وحی است لذا از هزاران آیهی شریفه با شرح روائی اهلبیت علیهمالسلام در آثارش بهره برد.
ایشان در تتمهی شرح نهجالبلاغه (منهاجالبراعة)، پس از بیان روایات متعدد دربارهی یکی از اصول فلسفی چنین میگوید:
«...و نحوُها من الأذكار و الأدعيّة المأثورة عن حجج اللّه تعالى كثيرٌ جدّا و إنّما نقلنا طائفة منها ضياء و نورا للمستضيئين، و ليعلم أنّ المعارف كلّها عند خزنة علم اللّه جلّ و علا.
از رهگذر خاك سر كوى شما بود
هر نافه كه در دست نسيم سحر افتاد»(ج19، ص225)
https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شفافیت و نظارت، عامل تحقق عدالت
امام حسین علیهالسلام در خطبهی مِنا، ریشهی فساد و ظلم موجود در حاکمیت را «عدم نظارت بر عملکرد کارگزاران نظام» و «نهی از منکر نکردن آنها، توسط عالمان» میداند.
بحمدالله در نظام اسلامی ما، شفافیت و نظارت بر کارگزاران، در حال گسترش است، امیدوارم، نهی از منکر، توسط نخبگان، مخصوصا عالمان دینی هم نسبت به مسؤولان نظام، بیشتر شود.
پینوشت؛
كُلُّ ذَلِكَ مِمَّا أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْيِ وَ التَّنَاهِي وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُون(تحفالعقول، 238)
https://eitaa.com/farbehi
زاکانی حکم دامادش را لغو کرد
روزی با یکی از اساتید اخلاق، در مسیری، همراه شدم، یکمرتبه از بین مجموعهبرگههای امتحانی که همراهش بود، گشت و برگهی یک نفر را پیدا، و آنرا تصحیح کرد، سپس برگه را درون برگهها گذاشت و نفس راحتی کشید، من که شاهد رفتارش بودم، از ایشان پرسیدم:
«این چی بود؟!»
گفت: «این دانشپژوه، هر بار که مرا میبیند، نمرهاش را از من مطالبه میکند!، برگهی او را تصحیح کردم، بقیهی برگهها هم حالا هر وقت که شد!.»
رفتار او برایم خیلی جالب بود، نه از آنجهت که نسبت به آن دانشپژوه، چنین التزامی داشت، یا از آنجهت که نسبت به دیگران، آنالتزام را نداشت، بلکه از اینجهت که مطالبهی یک شخص چقدر میتواند مؤثر باشد!.
بدونشک تقوا و اخلاق، عامل مهمی برای کنترل رفتار انسانهاست، اما این عامل، هرگز جای «مطالبهی بهحق» را نمیگیرد. امیرمؤمنان نیز به همهی مدیران توصیه کرده، برای زیردستانشان وظایفی تعیین کنند، تا انجام آنرا از آنان بخواهند.
فرهنگ مطالبه و عدالتخواهی باید گسترش یابد، همچنانکه فرهنگ انقیاد و تسلیم در مقابل مطالبات عدالتخواهانه نیز باید گسترش یابد، ما از جناب آقای زاکانی تقدیر میکنیم که خدمتگزاری برای مردم را بر مقاومت کردن ترجیح داد.
در کنار فرهنگ مطالبه، فرهنگ تشویق کارگزاران تراز نظام اسلامی هم باید گسترش یابد.
پینوشت؛
اجْعَلْ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ خَدَمِكَ عَمَلًا تَأْخُذُهُ بِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَحْرَى أَنْ لَا يَتَوَاكَلُوا فِي خِدْمَتِك(الحکم و المواعظ، لیثی)
https://eitaa.com/farbehi
خافضة رافعة
موضعگیریهایی که در جریان آیةالله صافی گلپایگانی، از سوی افراد، گروهها و مسؤولان نظام صادر شد، برخی را بالا برد و برخی را پایین آورد.
مسؤولانی که با رفتارشان این ذهنیت را به مردم القاء کردند که در مقابل هیاهوی رسانهها، منفعلاند، بهشدت پایین آمدند، و آن افراد متدینی که التزامشان را به اخلاق اسلامی در همهی احوال نشان دادند، بالا رفتند.
نحوهی برخورد برخی افراد و گروهها از ایشان، فاصلهی طیفی از متدینان را از این مرجع دینی، بیشتر کرد.
https://eitaa.com/farbehi
زیارت حضرت معصومه سلامالله علیها
حرم حضرت معصومه سلامالله علیها از جمله خانههایی است که خدا به آن عظمت داده، و محلی است که خدا در آن یاد میشود،
و چون یاد خدا وسیلهی طرد شیطان است، با رفتن به آنخانهی نورانی، شیطان از انسان دور میشود،
و اگر شیطان از انسان دور شد، تکلیفها و تکلّفهایی که شیطان به عهدهی ما گذاشته و ما را با آنها مشغول کرده، از بین میرود
و اگر چنین شد، فرصت ما برای رسیدن به کمالات و امور مفید زیاد میشود، لذا باید به حرم آن کریمهی اهلبیت برویم تا مشغولیتهای شیطانساختهی ما کم شود و نباید کارها و مشغولیتهایمان را بهانهای برای نرفتن قرار دهیم.
ما خیال میکنیم،
«چون وقت نداریم و به کارهای خودمان نمیرسیم، حرم حضرت معصومه نمیرویم» ولی واقعیت این است که،
«چون حرم حضرت معصومه نمیرویم، به کارهایمان نمیرسیم.»
پینوشت؛
وَ مَا كَلَّفَكَ الشَّيْطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَيْسَ فِي الْكِتَابِ عَلَيْكَ فَرْضُهُ وَ لَا فِي سُنَّةِ النَّبِيِّ ص وَ أَئِمَّةِ الْهُدَى أَثَرُهُ فَكِلْ عِلْمَهُ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَه (نهجالبلاغه خ91)
إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون (اعراف 201)
في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال (نور36)
https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیجی بیترمز
زمان جنگ معروف بود که؛
قبل از عملیات، به بسیجیها میگفتند: «انشاءالله در این عملیات، میخواهیم این خاکریز را بگیریم!»
بعد از عملیات میدیدند بسیجیها تا سه خاکریز بعد از آنرا هم گرفتهاند!
آنچه زمان جنگ باعث پیروزی رزمندگان اسلام میشد، روحیهی بسیجی بود، امروز نیز آنچه باعث موفقیت سپاه در صنایع دفاعی شده، همین روحیه است.
ما در «جنگهای میدانی» پیروز شدیم اما واقعیت این است که در «جنگ رسانهای» پیروز نشدیم، نه از اینجهت که دشمن از ابزار فریب استفاده میکند، بلکه از اینجهت که جریان رسانهای کشور بهدست بسیجیانی که خاکریزهای دشمن را فتح میکردند و هیچچیز مانع آنها نمیشد، نیست.
امروز اگر آقای رئیسی در همهی سفرهای استانی، و حل مشکلات میدانی موفق شود، باز هم ممکناست در ذهنیتها و باورهای عمومی، شکستخورده به تصویر کشیده شود، زیرا رسانه میتواند شب را روز و روز را شب نشان دهد، و معنای این واقعیت آناست که؛
در ایننظام، چه آفتاب بتابد، چه باران ببارد، وضع خراب است!
تنها راه پیروزی در جنگ رسانهای آن است که رسانههای رسمی کشور، به دست بسیجیانی باشد که ترمزشان به دست رهبری است، تا بتوانند سنگرهای رسانهای دشمن را فتح کنند، نه بهدست کسانی که با نهیبهای مکرر رهبری هم تکان نمیخورند.
https://eitaa.com/farbehi
فاطمیهی امسال، متفاوت از هر سال؛
فاطمیهی امسال، سخنرانها ریشههایی که منجر به شهادت آنحضرت شد را روشنتر خواهند گفت.
و فلسفهی امامت، و آسیبهای غصب خلافت را؛
و نقش آن فَلتهی مهیب، در شهادت حضرت شیبالخضیب را بهتر از سالهای قبل خواهند گفت.
امسال در ایام فاطمیه، سخنرانها حقیقت را روشنتر خواهند گفت، و به همان شیوهای که اهلبیت گفتند، و مجموع مصالح را در نظر گرفتند، پاسخ این یاوهها را خواهند داد.
https://eitaa.com/farbehi
حقوق دینی که دولتها باید پرداخت کنند
هر ساله، عدهای با فضاسازی علیه تخصیص بودجههای لازم در نشر و گسترش فرهنگ دینی، فشاری روانی علیه متدینان و حکومت دینی وارد میآورند، این فضاسازیها و فشارهای روانی، نباید مانع ابلاغ حکم شرعی به مردم شود، «معدن نمک، گوگرد، نفت، و همهی معادن دیگر باید یکپنجم از هر کدام برای مصارفی که دین مشخص کرده، پرداخت شود»(پینوشت).
آنچه دولت برای فرهنگ دینی هزینه میکند در مقابل آنچه دین مقرر کرده، چیزی نزدیک به صفر است، از نظر روایات دینی، یکپنجم همهی معادن و از جمله نفت، میبایست برای گسترش فرهنگ دینی، و اموری که دین مشخص کرده، تخصیص داده شود تا آثار دین در جامعه نمایان گردد گاه دانشجویان سؤال میکنند؛ «اگر نظام دستوری اسلام، باعث عدالت اجتماعی در سطح جامعه میشود، پس چرا جامعهی ما چنین وضعیتی دارد؟!»
پاسخ آن واضح است، اگر دولت بودجهی بهداشت را به فوتبال اختصاص میداد وضعیت بهداشت و سلامت نیز ناگوار میشد، امروزه دولت بههر علتی، حقوق دینی را پرداخت نمیکند، در صورتیکه اگر پرداخت میشد بسیاری از این هزینهها نیز بر دوش دولت و ملت تحمیل نمیشد.
در شرایطی که بودجهی بیبیسی، بنابر آنچه گفته میشود، چند برابر بودجهی فرهنگ دینی ماست، بقاء فرهنگ دینی در جامعه، یکی از معجزات الهی است و البته در اینشرایط، حل معضلات جامعه و تحقق عدالت اجتماعی آرزویی بیش نخواهد بود.
پینوشت؛
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْمَلَّاحَةِ فَقَالَ وَ مَا الْمَلَّاحَةُ فَقَالَ أَرْضٌ سَبِخَةٌ مَالِحَةٌ يَجْتَمِعُ فِيهَا الْمَاءُ فَيَصِيرُ مِلْحاً فَقَالَ هَذَا الْمَعْدِنُ فِيهِ الْخُمُسُ فَقُلْتُ وَ الْكِبْرِيتُ وَ النِّفْطُ يُخْرَجُ مِنَ الْأَرْضِ قَالَ فَقَالَ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ فِيهِ الْخُمُسُ.(تهذیبالاحکام ج4،ص123، همچنین، منلایحضرهالفقیه، ج2، ص41)
https://eitaa.com/farbehi
غلطی چند لایه
مولوی گرگیج گفته:
اگر خلافت عمر غاصبانه باشد، نسب امامان شیعه بیاعتبار میشود، زیرا شهربانو غنیمت جنگهای عمر بوده، و او شهربانو را بهنکاح حضرت حسین در آورد.
چند پاسخ به این سخن داده شده؛
1) امیر مؤمنان به عمر گفت: او را مخیر بگذار تا خودش همسرش را انتخاب کند «خَيِّرْهَا رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِين»(کافی، ج1، ص467)، شهربانو هم امام حسین علیهالسلام را انتخاب کرد،
پس جریانِ ازدواج شهربانو و امامحسین، تحت ولایت امیرمومنان انجام گرفته.
2) اگر کسی خلافتش غاصبانه باشد، فقط تصرفات ولائیِ او خلاف شرع میشود، اما تصرفاتی که ملاک صحت آن، ولایت و خلافت نیست، خلاف شرع نمیشود، مانند ازدواج یا طلاق،(خمینی، البیع، ج2،ص655)، پس تصرفات اجتماعی خلیفهی دوم غاصبانه بوده اما ازدواج شهربانو، ربطی به اعتبار شرعی خلافت عمر ندارد.
3) خلیفهی دوم به دستور امیرمؤمنان، از تصمیمگیری دربارهی شهربانو رفع ید کرد حتی وقتی عمر میخواست با شهربانو برخورد کند امیر مؤمنان اجازه نداد(وَ هَمَّ بِهَا فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَيْسَ ذَلِكَ لَك) پس آنچه اتفاق افتاد، به عدم اعمال ولایت از سوی عمر بود نه اعمال ولایت تا اعتبار دینی آن متوقف بر خلافت او باشد.
کوتاه سخن اینکه نه ازدواج شهربانو بر اساس اعمال ولایت عمر بود تا اعتبارش به مشروعیت خلافت او باشد، نه صحت نکاح و طلاق، توقف بر مشروعیت خلافت کسی دارد تا عدم مشروعیتش مشکلی بهبار آرد.
همهی اینها در صورتی است که اصل داستان شهربانو راست باشد و یا در زمان خلافت امیرمؤمنان نباشد.
https://eitaa.com/farbehi
امیر مؤمنان نیرویی «حاضر در صحنه»
فاطمهی زهرا برای امیرمؤمنان علیهماالسلام در خطبهی فدک سه خصوصیت ذکر میکند که موجب شد پیامبر اسلام در حوادث سختی که دشمنان اسلام به وجود میآوردند به آنحضرت تکیه کند، و آنحضرت را برای حل بحران بفرستد؛
1) کارآمدی؛ پیامبر اسلام علیبن ابیطالب را به سوی هر بحرانی که میفرستاد، آنحضرت تا کار را تمام نمیکرد و دشمن را زیرپایش نمیگذاشت باز نمیگشت.
2) اصالت دینی؛ خدا، محوریترین معیار برای رفتارهای آنحضرت بود همین مسأله موجب شد تا برای حرکت پیامبر اسلام که حرکتی الهی بود، سالمترین سرمایه باشد؛ نیروئی بدون انحراف و التقاط.
3) پرتلاش؛ امیرمؤمنان انسانی پرتلاش، پا به کار، آستینها را همیشه بالاکشیده و آماده برای انجام کار بود.
این سه خصوصیت موجب شد تا پیامبر اسلام در هر حادثهای، اولین گزینهای که انتخاب میکرد علیبن ابیطالب بود، هر بحرانی که پیش میآمد تنها کسی که میتوانست آن بحران را حل کند علی بود.
این سه خصوصیت، خصوصیات یک نیروی حاضر در صحنه در یک نهضت دینی است، نیرویهای انقلابی باید «حاضر در صحنه» باشند؛ «کارآمد»، «خدامحور» و «پرتلاش».
پینوشت؛
...قذف اخاه فی لهباتها...
https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نهی از منکر مسؤولان
امروزه نهی از منکران مسؤولانی که این هنجارشکنیها را برنامهریزی میکنند یکی از مهمترین وظیفهی علماء و فعالان فرهنگی کشور است.
منشأ بسیاری از فسادهای فرهنگی، همین مسؤولاناند.
مسؤولان فرهنگی! جلوی این فسادها را بگیرید!
عالمی زنده و زندهکننده
از جمله صفات برجستهی این عالم بزرگ، حیات اجتماعی ایشان بود یعنی غیر از انجام شؤون مختلف مرجعیت، از نظر اجتماعی انسان زندهای بود، اتفاقات اجتماعی را میدید، و نسبت به آنها، در راستای تقویت اسلام، عکسالعمل نشان میداد، از یک خادم قرآنی، و یا از خانمی که در مسابقات قرآنی حاضر نشدهبود جلوی نامحرمان اجرای برنامه کند، تشکر کرد، و بر دستان یک طلبهی سیاهپوست بوسه زد و....
فقدان ایشان، ثلمهای در اسلام بود که هیچچیز جای آن را پر نمیکند، حشر او با ابیعبدالله حسین بن علی علیهماالسلام باد. انشاءالله
https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند نکته؛
1) مرحوم علامه قبل از نگارش تفسیر المیزان، در نجف، چند رساله دربارهی مباحث منطقی و نیز نبوت نوشت، سپس در تبریز تفسیرالبیان فی الموافقةبین الحدیث و القرآن، و نیز رسالههایی تحت عناوین، («اثبات ذات»، «اسماء و صفات»، «افعال»، «وسائط ميان خدا و انسان»، «انسان قبل الدنيا»، «انسان فى الدنيا»، «انسان بعد الدنيا»، «ولايت»، «نبوت») بهنگارش در آورد که به تعبیر خود ایشان، «در اين رسالهها ميان عقل و نقل تطبيق شده است»(زندگینامهی خودنوشت علامهی طباطبائی)، «...و نشرحه بعض الشرح بالجمع بين البرهان العقلي و البيان النقلي»(الرسائل التوحیدیة ص23) سپس در قم، در کنار تدریس فلسفه، و تألیف بدایه، نهایه و اصول فلسفه، تفسیرالمیزان را نگاشتند.
2) مرحوم علامه در پاسخ کسی که گفته، چه نیازی به خواندن فلسفهاست؟ میگوید: «همهی معارف اعتقادی و عملی بالاجمال یا بالتفصیل در کتاب و سنت هست...اگر بخواهیم در سطح عالی از آنها بهره ببریم ناچار از وضع یک علم و اصطلاحات خاص هستیم»(بررسیها ج2، ص84) و نیز دربارهی نقش معارف فلسفی میگوید: «این معارف طریق به فهم دین هستند»(همان، ص85)، و لذا تا آخر عمر شریفشان، به تدریس فلسفه در کنار تفسیر اشتغال داشتند.
کوتاه سخن اینکه؛ مرحوم علامه، پیش از نگارش المیزان نیز اکثر آثارشان تفسیریتطبیقی بوده، و پس از نگارش المیزان نیز اشتغال فلسفیشان ادامه داشته؛ زیرا معتقد به تشفیع برهان و قرآن بود، و شرط لازم برای این تشفیع را همانند ملاصدرا، «کمال در حکمت و شریعت» میدانست.(اسفار، ج7، ص327).
https://eitaa.com/farbehi