eitaa logo
فردایی بهتر ✿🇮🇷
113 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4هزار ویدیو
195 فایل
امروز ما فردای دیروز ماست ....ولتنظر نفس ما قدمت لغد ..هر نفسی بنگرد تا چه چیزی برای فردای خود میفرستد...سوره حشر ایه 18 @Fardaeibehtar1400
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یازینب
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در می‌آوریم و می‌گوییم ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند... 🌸حلول ماه ربیع‌الاول مبارک
هدایت شده از یازینب
الهام الیوف در حال داد و فریاد زدن در مقابل شیر ایران زمین ..حتما نگاه کنید جالبه 😂 🍀🌸 با رهبری تا ظهور  🌸🍀👇
dordane_analytics.apk
15.18M
🔷افتتاح اولین سوپر اپلیکیشن مذهبی حوزه ✅اولین سوپر اپلیکیشن مذهبی با عنوان «دردانه» رونمایی شد. 🔹در این نرم‌افزار بیش از ۲۰ هزار کارتون ایرانی، صوت آموزشی و سرگرمی، کتاب‌های متنوع و بازی‌های آنلاین و غیرآنلاین، با نگاه به و ، ممیزی و گردآوری شده است. 🔹این نرم‌افزار اندرویدی اولین استارتاپ ایرانی است که درصدد است جامع نیازمندی‌های کودک شیعی و والدین آنها _اعم از آموزش، سرگرمی، کالاها و خدمات موردنیاز و ... _ را در محیطی عاری از تهاجم‌فرهنگی و با نگاه اسلامی_ایرانی برطرف سازد. ✅دردانه؛ جامع ترین نرم افزار فرهنگی- مذهبی 👈نسخه اندروید: doreshia.com/dordaneh.apk
هدایت شده از خبرگزاری فارس
یادداشت| آقای ظریف! کار پژمردگی یک گُل نیست 🔹حسین شریعتمداری نوشت: چهارشنبه شب همین هفته، آقای دکتر ظریف طی سخنانی در کلاب‌هاوس گفت «در مجلس گفتم که در برجام کلمه ساسپنشن (Suspension) نیست و این اشتباه از من بود، چهار بار یا سه بار کلمه ساسپنشن (تعلیق) در ضمیمه استفاده شده بود. 🔹اعتراف آقای ظریف به اظهارات خلاف واقع خود در جلسه علنی مجلس، اگرچه دیر هنگام است ولی همین ‌اندازه نیز بر ادامه سکوت ایشان ترجیح دارد و می‌تواند نمونه‌ای از بیراهه منجر به فاجعه برجام باشد. 🔹آقای دکتر ظریف مسئول تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بوده‌اند و برجام نتیجه نهایی مذاکرات بود، بنابر این چگونه می‌توان پذیرفت که درباره متن این سند به اظهارات یکی از اعضای تیم اعتماد کرده و خود ایشان از مطالعه متن نهایی که وظیفه قانونی و قطعی وی بوده است خودداری ورزیده‌اند؟!  مشروح کامل یادداشت را اینجا بخوانید @Farsna
🔴ابوالحسن بنی صدر هم خوراک مارو ومور شد این انقلاب همچنان با قدرت پابرجاست💪 ✍️ فرشیدسلطانی
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای ظریف چشمت ندید گوشت چرا نشنید فریادها را؟ شهدا ما رو محاکمه می‌کنند.
🌹معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم! 🌹در عملیات بیت المقدس شهید همدانی برای پی گیری آمبولانس و آوردن مهمات قصد حرکت به سوی قرارگاه را داشت. به او اصرار می کنند یک بسیجی مجروح داریم او را با خود ببر. سردار همدانی آن بسیجی مجروح را با خود می برد. در موقع حرکت رادیوی ماشین پس از قطع مارش نظامی صدای اذان را پخش می کند. 🌹سردار همدانی به محض حرکت از بسیجی سوال می کند نگفتی اسمت چیه؟ بچه کجایی؟ او جواب نمی دهد. همدانی می گوید با گوشه چشم نگاه کردم دیدم زیر لب چیزهایی می گوید. فکر کردم لابد اولین باری است که به جبهه آمده مجروح شده و حتماً کُپ کرده است. این شد که دیگر او را سوال پیچ نکردم. یک مقدار که جلوتر رفتم دیدم رو کرد به من و خیلی مؤدب و شمرده خودش را معرفی کرد. 🌹 فهمیدم اهل تهران و بچه نازی آباد است و سال آخر دبیرستان تحصیل می کند. گفتم برادر جان بگو ببینم چرا دفعه اول که اسم و رسم تو را پرسیدم چیزی نگفتی؟! گفت وقت اذان بود نماز می خواندم. نگاهی به سر و وضع او انداختم.از لای انگشتان لاغرش که روی محل زخم گذاشته بود خون بیرون می زد. این شد که به او گفتم نماز می خوانی؟ چه نمازی؟ مگر ما داریم رو به قبله حرکت می کنیم؟ در ثانی پسر جان بدن تو پاک نیست. لباسهایت هم که خونی و نجس است. خیلی کوتاه جواب داد حالا همین نماز را می خوانیم تا ببینیم چه می شود. دیدم باز ساکت شد. چند دقیقه بعد گفتم لابد نماز عصر را می خواندی. گفت بله گفتم خب صبر می کردی می رسیدیم عقب در پست اورژانس هم زخم ات را می شستیم هم لباس عوض می کردی بعد با فراغ نماز می خواندی. گفت معلوم نیست چقدر دیگر توی این دنیا باشم. 🌹 فعلا همین نماز را خواندم قبول و ردش با خداست. گفتم باباجان تو که چیزیت نشده یک جراحت مختصر است زود خوب می شوی و برمی گردی خط. ... 🌹 بالاخره اورا رساندم به اورژانس تیپ 27 و سفارش کردم حسابی به او برسند رفتم مقر قرار گاه موقع برگشت رفتم اورژانس تا هم پیگیر ماشین های آمبولانس برای اعزام به خط باشم و هم احوال آن بسیجی رو بپرسم مسئول اورژانس گفت خون ریزی داخلی کرده بود ما به او آمپول ضد خون ریزی هم زدیم ولی دیر شده بود با یک آرامش عجیبی چشم هایش را روی هم گذاشت و شهید شد. برگشتم به طرف مقر در حالی که رانندگی می کردم به پهنای صورت گریه می کردم صدایش توی گوشم زنگ می زد که می گفت معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم و رد و قبول آن با خداست 🌹اینجاست که شهید دستغیب(ره) می گفت حاضر است ثواب هشتاد سال تمام عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت از چنین نمازی از یک بسیجی عوض کند. [ به نقل از کتاب مهتاب خیّن صفحه 825 تا 830 خاطرات سردار سرلشگر شهید همدانی]