eitaa logo
استاد علوی تهرانی
3.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
253 ویدیو
36 فایل
کانال رسمی استاد علوی تهرانی ✅ تلگرام: https://t.me/Fares_ir ✅ سایت: Fares.ir ✅ ادمین کانال: @Fares_Contact ✅ ارتباط با ادمین جهت طرح سؤال و مشاوره از استاد: @Fares_Admin ✅ بنیاد فارِس المومنین: ۳۴ ۳۲ ۹۲ ۶۶ - ۰۲۱ ✅ کد شامد: ۱-۲-۷۳۲۰۹۸-۶۱-۰-۲
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد علوی تهرانی
🔊 #فایل_صوتی 📚 #سخنرانی 📖موضوع : #با_امام_ع_از_مدینه_تا_کربلا | جلسه ۱۰ ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰
. گزیدۀ جلسۀ دهم در توقف‌گاه زرود، دو نفر از قبیلۀ بنی‌اسد به نام‌های عبدالله بن سلیم و ابن مشمعل قصد پیوستن به امام را داشتند. آن‌ها به بکیر بن مسعبة که از کوفه می‌آمد برخورد کردند و از او دربارۀ کوفه پرسیدند. بکیر گفت: مسلم و هانی به شهادت رسیدند. توقف‌گاه هفتم:‌ منزل‌گاه ثعلبیة در این مکان عبدالله و ابن مشمعل به امام رسیدند و جریان بکیر را برای ایشان نقل کردند. امام آیۀ استرجاع را تلاوت فرمودند. بعد آن‌ها به امام گفتند: برگردید! در کوفه یاور ندارید. امام فرمودند: به مسیرمان ادامه می‌دهیم. توقف‌گاه هشتم:‌ منزل‌گاه زباله در این توقف‌گاه ایاس بن عثل خدمت امام رسید که مأمور بود نامۀ دوم مسلم را به امام بدهد: اوضاع در کوفه به هم ریخته و حکایت از بی‌وفایی اهل کوفه به نمایندۀ شما بعد از بیعتی که با بنده کردند دارد. سیدالشهداء پیش از شنیدن خبر شهادت مسلم شخصی به نام عبدالله بن یقطُر را، همراه یک نامه به طرف مسلم فرستادند. جناب عبدالله به دست حسین بن نمیر اسیر شد. او را نزد عبیدالله برد. او از عبدالله خواست که از امام حسین برائت بجوید. عبدالله بن یقطر گفت: من فرستادۀ حسین به سوی شما هستم تا حسین را بر ضدّ پسر مرجانه یاری نمایید. عبیدالله او را هم به شهادت رساند. وقتی خبر شهادت عبدالله یقطر آمد امام نوشته‌ای را دادند که برای اصحاب خوانده شود: شیعیان ما را تنها گذاشتند. هر کس بخواهد می‌تواند برگردد و از ناحیۀ من، حقی بر گردن او نیست. پس از این فرمایش امام مردم از طرف ایشان پراکنده شدند و فقط حدود چهل نفر باقی ماندند. حرکت سیدالشهداء تحلیل تاریخی ندارد این مطالب گفته شد تا بدانید که امام از مسائل کاملا با خبر است. اصرار تاریخ بر این است ‌که اثبات کند حسین نمی‌دانسته به کجا می‌رود! امام می‌دانست به کجا می‌رود و چندین بار هم اعلام کرد. حرکت سیدالشهداء تحلیل تاریخی ندارد؛ بلکه حرکتی‌ بین تدبیر امام و تقدیر خداوند است. ایشان از روزی که به دنیا آمده است، می‌داند که او را در سرزمینی به نام کربلا می‌کُشند. پس تاریخ نمی‌تواند گویای حرکت سیدالشهداء باشد. توقف‌گاه نهم:‌ منزل‌گاه بطن العقبة ایشان در این منزل‌گاه خوابی دیدند و آن را برای اصحاب خود تعریف کردند: در عالم رؤیا دیدم در یک بیابان سگ‌ها به من حمله کردند پو در بین سگ‌ها، سگی که ابلق بود [شمر] شدیدتر از همه به من حمله کرد. امام دارند تاکید می‌کنند که من کشته می‌شوم. هر کس می‌خواهد، برود. توقف‌گاه دهم:‌ منزل‌گاه شراف امام در این منزل‌گاه شب را توقف کردند و صبح که می‌خواستند حرکت کنند یکی از همراهان گفت: نخلستان می‌بینم. عبدالله بن سلیم و ابن مشمعل گفتند: اینجا نخلستان ندارد. احساس می‌کنیم یک لشکر نظامی است. بعد امام به آن‌ها فرمودند: راه مفری هست؟ گفتند: اگر پیش از آن‌ها به توقف‌گاه بعدی برسیم، بله. توقف‌گاه یازدهم:‌ منزل‌گاه ذو حسم در اینجا کاروان سیّدالشهداء با لشکر حر بن یزید ریاحی رو به رو شدند. لشکریان حر که هزار نفر بودند، در گرمای نیمروز به ذو حسم رسیدند. امام به همراهان فرمودند: به همۀ آن‌ها آب دهید! تمام لشکریان حر و اسب‌های آن‌ها را سیراب کردند. امام سه بار به مردم کوفه آب دادند: یک‌بار در جنگ صفین بود. بار دوم در زمان حاکمیت امیرالمؤمنین؛ و بار سوم هم در همین منزل‌گاه. هنگام ظهر، امام خطبه‌ای خواندند: من به سوی شما حرکت نکردم، مگر زمانی که نامه‌های شما به من رسید. اگر بر دعوت خود هستید، من آمده‌ام. اگر هم این‌کار را نکنید باز می‌گردم. ممانعت حر از ادامۀ حرکت امام بعد از نماز عصر امام خطبه‌ای دیگر برای لشکر حر خواندند: ما اهل بیت، به امر حکومت سزاوارتر هستیم. اما اگر ما را نمی‌پذیرید از نزد شما باز می‌گردم. حضرت به حر فرمودند: چکار می‌کنی؟ گفت‌: عبیدالله دستور داده تا شما را نزد او ببرم. سیدالشهداء فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند! حر به حضرت گفت: من نمی‌توانم به مادر شما جسارت کنم. باید پیش عبیدالله برویم. حضرت فرمودند: من نمی‌آیم. حر گفت: نامه‌ای به عبیدالله می‌نویسم. شاید گشایش شود. برای همراهی امام، باید دنیازدگی از بین برود حضرت در این منزل‌گاه یک خطبه خواندند؛ که اگر امام زمان تشریف بیاورند و ما مشکی‌پوش‌ها در مقابل ایشان قرار بگیریم، دلیلش در این خطبه ذکر شده است. سیدالشهداء فرمودند: من مرگ را جز سعادت و زندگى در کنار ستمگران را جز ننگ و خوارى نمى‌بینم. مردم بندگان دنیا هستند. یک جمله در تمام این خطبه از اهمیت بالایی برخوردار است: النّٰاسُ عَبِیدُ الدّنیا. پس برای همراهی امام، باید دنیازدگی از بین برود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ استاد سیدمحمدباقر علوی تهرانی جلسه ۱۰ | شب دهم محرم ۱۴۰۳ مسجد حضرت امیر علیه السلام موضوع: با امام (ع) ، از مدینه تا کربلا @Fares_ir
شب_دهم_محرم_۱۴۰۳_استاد_علوی_تهرانی_.pdf
835.4K
خلاصه سخنرانی استاد سیدمحمدباقر علوی تهرانی جلسه ۱۰ | شب دهم محرم ۱۴۰۳ مسجد حضرت امیر علیه السلام موضوع: با امام (ع)، از مدینه تا کربلا @Fares_ir
استاد علوی تهرانی
🔊 #فایل_صوتی 📚 #سخنرانی 📖موضوع : #با_امام_ع_از_مدینه_تا_کربلا | جلسه ۱۱ ✅ شبهای دهه اول محرم  | ۱۴۰
. گزیدۀ جلسۀ یازدهم ملتی که تاریخ نداند محکوم به تکرار اشتباه است امام در منزل‌گاه ذو حسم خطبه‌ای خواندند که هم قافلۀ خودشان و هم لشکر حر مخاطب آن بودند. امام در این خطبه علت بی‌وفایی کوفیان را بیان می‌کنند. مقصود بیان تاریخ نیست. مقصود این است که اگر امام عصر تشریف آوردند ما این بلا را سر ایشان نیاوریم. ما هم در حکم نویسندگان نامه به پسر پیغمبر هستیم. عَجِّلْ گفتنِ ما، همان نامه‌های ما است. من بنای تاریخی ندارم؛ اما باید از تاریخ عبرت گرفت. ملتی که تاریخ نداند، محکوم به تکرار اشتباه است. چه شد که مردم کوفه از امام دست برداشتند؟: دنیازدگی. از این نسخۀ چهارده‌گانه یکی دیگر باقی است و ما مخاطب آن یک نفر هستیم. بی‌وفایی مردم کوفه برای امام محرز شده است، اما حر نمی‌گذارد برگردد. منزل‌گاه بَیضه امام در این منزل‌گاه خطبه‌ای خواندند: هر مسلمانی با سلطان ستمگری مواجه شود که با سنت پیغمبر به مخالفت برمی‌خیزد اما او در مقابل چنین حاکمی با عمل یا با گفتار اظهار مخالفت نکند، سزاوار است که خدا او را به دوزخ داخل کند. آگاه باشید بنی‌اُمیّه پیروی از شیطان را بر خود لازم شمرد‌ه‌اند. اگر بر پیمان خود باقی باشید، به سعادت و ارزش انسانی خود دست یافته‌اید. امام در اینجا به این حقیقت مهم اشاره می‌کنند که: اسلام، نماز و روزه نیست؛ بلکه همراهی با حجّت خدا است. منزل‌گاه عذیب الهجانات در این‌ مکان، چهار نفر به امام ملحق می‌شوند؛ طرماح بن عدی راهنمای آن‌ها بود. امام از کوفه سؤال کردند. طرماح گفت: مردم قلبا به شما ارادت دارند اما شمشیر آن‌ها علیه شما است. اینجا دیگر حجت بر امام تمام می‌شود که مردم کوفه به هم ریخته‌اند. اهمیّت پایبندی به عهد و پیمان در رفتار سیّدالشهداء طرماح به امام عرض کرد: کشته شدن شما قطعی است. بیایید به کوه بنی‌طی برویم. بیست هزار نفر طائی را برای جنگ خدمت شما می‌آورم. امام فرمودند: با اصحاب حر پیمانی بسته‌ایم نمی‌توانیم از آن باز گردیم و نمی‌توانیم از اینجا حرکت کنیم. منزل‌گاه رهیمه امام در اینجا با شخصی به نام ابوهرم کوفی مواجه شدند. ابوهرم سؤال کرد: چرا مدینه را ترک کردید؟ حضرت فرمودند: اما قصد ریختن خونم را داشتند. منزل‌گاه قصر بنی‌مقاتل در این منزل‌گاه، یک خیمه‌ای بود. امام پرسیدند: برای چه کسی است؟ گفتند: برای عبیدالله بن حر جعفی. عبیدالله بن حر از دوست‌داران عثمان است؛ که راهزن بوده است. امام حسین به خیمۀ او رفتند و به او فرمودند: در گذشته خطا بسیار کرده‌ای آیا نمی‌خواهی بازگردی و من را یاری کنی؟ گفت: نفس من به مرگ راضی نیست؛ ولی این اسب من را بگیر! به خدا قسم هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده. امام از او رو برگرداند و فرمودند: نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو. در همین منزل‌گاه، عمرو بن قیس مشرقی به همراه پسر عموی خود خدمت امام رسیدند. عموزاده‌اش به امام گفت: سیاهی در محاسن شما از خضاب است ؟ حضرت فرمودند: از خِضاب است. آیا برای یاری من آمده‌اید؟ عمرو گفت: عایلۀ زیادی دارم و مال بسیاری از مردم نزد من است. پسر عموی عمرو  نیز همین پاسخ را داد. امام فرمودند: پس، از اینجا بروید! تا فریاد ما را نشنوید و ما را نبینید. هر کس صدای ما را بشنود و یا ما را ببیند و اجابت نکند خداوند او را با بینی در آتش می‌افکند. امام امر كردند که شبانه حركت كنند. عقبة‌ بن سمعان می‌گوید: امام یک لحظه خوابشان برد. وقتی از خواب بلند شدند مکرر آیۀ استرجاع را تلات می‌فرمودند. حضرت علی اکبر علت را جویا شدند. حضرت فرمودند: در عالم رؤیا هاتف غیبی می‌گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبال آن‌ها می‎‌آید. حضرت علی اکبر فرمودند: آیا ما برحق نیستیم؟ امام فرمودند:‌ ما برحق هستیم. حضرت علی اکبر عرض کرد: پس ما را از مرگ باکی نیست. منزل‌گاه قطقطانه در این منزل‌گاه نامۀ عبیدالله به حر رسید. نوشته بود: قافلۀ حسین را در یک سرزمین بی‌آب و علف ببر و بر حسین سخت بگیر! امام فرمودند: تصمیم تو چیست؟ گفت: یک وادی هست و من مجبور هستم شما را آنجا ببرم. اسم آن وادی کربلا است. امام تا این اسم را شنیدند، فرمودند: خدایا! پناه می‌برم به تو از کرب و بلاء. ورود امام به کربلا امام در روز پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد کربلا شدند و بعد روضه خواندند: در همين جا فرود آييد! اينجا مکان ريختن خون ما و محل قبرهاى ما است. جدم به من چنين خبر داده است. امام از مدینه به کربلا رسیدند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ استاد سیدمحمدباقر علوی تهرانی جلسه ۱۱ | ظهر روز دهم محرم ۱۴۰۳ مسجد حضرت امیر علیه السلام موضوع: با امام (ع) ، از مدینه تا کربلا @Fares_ir
ظهر_دهم_محرم_۱۴۰۳_استاد_علوی_تهرانی_.pdf
945.3K
خلاصه سخنرانی استاد سیدمحمدباقر علوی تهرانی جلسه ۱۱ | ظهر روز دهم محرم ۱۴۰۳ مسجد حضرت امیر علیه السلام موضوع: با امام (ع)، از مدینه تا کربلا @Fares_ir
زندگی‌نامه شهدای کربلا در این مجال، به ذكر شرح حالی از زندگی اصحاب و یاران امام حسین(ع) که ایشان را در واقعه کربلا یاری رساندند و به شهادت رسیدند، می‌پردازیم. سعی بر آن است شرح حال برخی از این بزرگواران معرفی شود. ملاکِ گزینش اصحابی که معرفی می‌شوند، داده‌ها و اطلاعات موجود درباره آنها در تاریخ است. نافع بن هلال نافع بن هلال، اهل کوفه و از قاریان قرآن و حدیث به شمار می‌رفت. او از اصحاب امام حسین(ع) و از شهدای کربلا بود. وی در نبردهای دوران امام علی(ع) (جمل، صفین، نهروان) نیز حضور داشت. نافع از قبیله جمل بود و تبار یمنی داشت. منابع از او با نسبت‌هایی چون بَجَلی و جَمَلی نیز یاد کرده‌اند. نافع پیش از شهادت مسلم بن عقیل کوفه را ترک کرد و در محلی به نام عُذَیب الهِجانات (منزل‌گاهی در نزدیکی کوفه) به کاروان امام حسین(ع) پیوست. هنگامی‌که حضرت وارد کربلا شدند، نافع نیز مانند سایرین با امام(ع) تجدید بیعت کرد. نافع از جمله افرادی بود که وقتی آب بر اردوگاه امام(ع) بسته شد به همراه حضرت ابوالفضل(ع) به‌سوی فرات رفتند و آب آوردند. شب عاشورا هنگامی‌که امام(ع) برای بررسی موقعیت منطقه از خیمه خارج شدند، نافع نیز همراه امام(ع) رفت. در راه بازگشت حضرت از نافع پرسیدند: «این راه را نمی‌گیری و بروی؟ مابین این دو کوه را بگیر و جان خود را نجات ده» نافع پاسخ داد: «در این صورت باید مادر برای نافع، شیون کند. آقای من! این شمشیر و این اسب که با من است از این کار سرپیچ است، من به حقّ آن خدایی که به وجودت بر سرم منّت گذاشته از تو جدا نخواهم شد تا شمشیر و اسب من از سرد و گرم من، هر دو خسته و وامانده شوند» نافع در روز عاشورا بر روی تیرهایی که به سمت دشمن پرتاب می‌کرد نام خودش را می‌نوشت و آن را مسموم می‌کرد و در حین پرتاب رجز می‌خواند: «تیرهایی پرتاب می‌کنم که نامم بر بالای آن نوشته شده است، در حالی‌که مسموم و مستانه جلو می‌رود، تا این‌که زمین رزمگاه را پر از تیرهای لطیف کند و جان را ترس از آن سودی نبخشد» نافع با همین روش، دوازده نفر از سپاه دشمن را کشت و زمانی‌که دیگر تیری نداشت با شمشیر به سمت دشمن حمله کرد. در نهایت توسط سپاه دشمن اسیر و به شهادت رسید. در زیارت ناحیه و زیارت امام حسین(ع) نام نافع آمده و بر او درود فرستاده شده است. برخی منابع به هنگام نقل واقعه کربلا، نافع بن هلال و هلال بن نافع که دو شخصیت متفاوت هستند را به جای یکدیگر به‌کار می‌برند. در حالیکه نافع بن هلال، همان شهیدی است که ذکر آن گذشت، ولی هلال بن نافع از اصحاب ابن سعد (فرمانده سپاه کوفه) بوده که برخی وقایعِ کربلا را نقل کرده است. نظیر آنکه گفت: "من ایستاده بودم که بانگ برآمد که شمر بن ذی الجوشن، حسین(ع) را کشت، من نزدیک آمدم دیدم که هنوز در او رمقی باقی نمانده و در حال جان دادن است و او در چنان حالت طلب آب می‌کرد و آن سنگدلان مضایقت داشتند" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝 واحد پژوهش بنیاد فارِس المؤمنین @Fares_ir
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ جـلســـه هفـتـــگی ســـه‌شنبـــه‌ها ســه‌شنبه ۲ مـرداد ۱۴۰۳ بعد از نماز مغرب و عشاء زیارت آل‌یس : حاج حســین ارضی سخنــرانی : استاد عـلــوی تهـــرانی مـــداحـــی : حــاج سعیــد خــرازی خیـابـان کـارگــــر شـمـــالـــی بالاتر از ایستگاه مترو کارگــر مسجـــد حضـرت امیــــر (ع) @Fares_ir
استاد علوی تهرانی
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ #اعلام_برنامه جـلســـه هفـتـــگی ســـه‌شنبـــه‌ها ســه‌شنبه ۲ مـرداد ۱۴۰۳ بعد از نماز م
🔊 ✅ جلسه هفتگی سه‌شنبه‌ها | ۱۴۰۳ 🗓 سه‌شنبه ۳ مرداد ماه ۱۴۰۳ 🔸مسجد حضرت امیر (ع) 🔹زیارت آل یس : حاج حسین ارضی 🔹سخنرانی : استاد سید محمدباقر علوی تهرانی 📖موضوع : | جلسه ۱ 🔹مداحی : کربلایی سعید هدایتیان @Fares_ir 👇👇👇
4_5837003268437316919.mp3
9.69M
🔊 📚 ✅ جلسه هفتگی سه‌شنبه‌ها | ۱۴۰۳ 🗓 سه‌شنبه ۳ مرداد ماه ۱۴۰۳ 🎤 حاج حسین ارضی 📌 مسجد حضرت امیر (ع) @Fares_ir