eitaa logo
کانال فارفان سیتی🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌴🌴
3.1هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.5هزار ویدیو
56 فایل
🍀🌻کانالی شاد، متفاوت از کانال ها همراه با طرح معما اهداء جوایز#تبلیغات وخبرهای شرق اصفهان.ورزنه🌻🍀 📎 ارتباط با ادمین ها @jlili9027 @IDMG13551355 eitaa.com/farfancity
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻امام على عليه السلام: برحذر باش از خردمند، هنگامى كه او را به خشم آوردى، و از فرد بزرگوار، هنگامى كه به او اهانت كردى، و از فرومايه، هنگامى كه او را گرامى داشتى، و از نادان، هنگامى كه با او همنشين شدى اِحذَرِ العاقِلَ إذا أغضَبتَهُ، وَالكَريمَ إذا أهَنتَهُ، وَالنَّذلَ إذا أكرَمتَهُ، وَالجاهِلَ إذا صاحَبتَهُ 📚منبع: كنزالفوائد ج اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍ پيامبر خدا صلی الله عليه وآله:با آن كس كه همنشين تو است، نيكو همنشينى كن تا مسلمان باشى. 📚 امالی مفید، ج۱، ص۳۵۰ ⏳امروز یکشنبه ۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۱ ۱۲ شعبان ۱۴۴۴ ۵ ‌‌مارس ۲۰۲۳
📷سواحل پارسیان، گردنه عشاق، خلیج فارس
🔻ماجرای عجیب خواستگاری فتحعلی شاه از پسر میرزای قمی روزی شاه قاجار به قم آمد و بر میرزای قمی وارد شد، وی ارادت زیادی به آن مرجع بزرگ داشت و هر وقت به قم می‌آمد به زیارتش می‌رفت، میرزا همواره او را نصیحت می‌کرد، روزی به ریش بلند فتحعلی شاه دست کشید و فرمود: ای پادشاه! کاری نکن این ریش فردای قیامت به آتش جهنم بسوزد. آن روز با هم در اتاقی نشسته بودند، فتحعلی شاه دید جوانی بسیار با ادب و با جمال چای می‌آورد و از آن‌ها پذیرایی می‌کند، از میرزا پرسید: این جوان چه نسبتی با شما دارد؟! میرزا گفت: پسر من است، فتحعلی شاه که شیفته جمال و کمال جوان شده بود، به میرزا گفت: دختری دارم، دوست دارم همسر پسر شما شود! میرزا فرمود: ارتباط من با شما درست نیست، از این تقاضا بگذر، 🔸 فتحعلی شاه اصرار کرد و گفت: باید حتماً این کار عملی شود، میرزا ناچار فرمود: پس یک شب به من مهلت بده تا فکر کنیم، فتحعلی شاه یک شب مهلت داد، نیمه‌های آن شب، میرزا برای نماز شب برخاست، در آغاز نماز عرض کرد: خدایا! من می‌دانم که این وصلت باعث می‌شود که محبت من به تو کم شود، اگر این وصلت ضرر دارد، مرگ فرزندم را برسان. مشغول رکعت دوم نماز شب بود که همسرش آمد و گفت: پسرت دل درد گرفته است، در رکعت چهارم بود که همسرش آمد و گفت: حال پسرت خیلی خراب است، سرانجام در قنوت رکعت یازدهم (نماز وتر) به او خبر دادند که پسرت از دنیا رفت، میرزای قمی پس از نماز به سجده رفت و شکر خدا را به جای آورد که از این بن‌بست خلاص شده و نجات یافته است و در نتیجه مشکل وصلت و ارتباط با شاه به میان نیامد. 🔸جالب‌تر اینکه میرزای قمی نامه به شاه نوشت و گفت: من مختصر محبت و ارتباطی هم که با تو داشتم آن را هم بریدم، من از تو متفرم و پنج‌شنبه از دنیا خواهم رفت، نامه را مهر کرد و برای پادشاه فرستاد، از قضا نامه زودتر از پنج‌شنبه به دست فتحعلی شاه رسید، فوراً دستور داد، کالسکه او را آوردند و سوار بر آن شد تا از تهران زودتر خود را به قم برساند، بلکه با میرزا دیدار کند، به علی آباد قم که رسید خبر رحلت میرزای قمی را شنید، دستور داد جنازه را دفن نکنند تا به قم برسد، خود رادر کنار جنازه میرزای قمی در قم رساند و گریه‌زاری کرد و گفت: ای میرزا! تو مرا رد کردی، ولی من تو را دوست دارم 📚منبع : سیمای فرزانگان، مختاری، ج 3،، قصص العلماء؛ ر. ک: دیدار با ابرار، شماره 16