هدایت شده از وبگردی های یک اصفهانی
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حتما_ببینبد
✅ مخالفت خانواده با #حجاب دختر ۹ ساله اصفهانی و ماشاءالله به عقل این دختر ۹ ساله
#عید_فطر #حجاب #نماز_تاریخی
کلیپ مربوط به خیابان چهارباغ غرفه های فرهنگیحوزه علمیه امامصادق علیه السلام
@rezvani_newesht
15.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سوال دختری از استاد رحیم پور :
آقا شمایی که میگید به قانون حجاب احترام بذارید اگه یه روزی قانون عوض بشهو داشتن #حجاب خلاف قانون بشه،خود شما احترام میذارید؟!
کانال
مجتمع فرهنگی رضوان اصفهان
https://eitaa.com/farhangi_rezvan
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انگیزشی
آره رفیق
اینقدر حسرت و افسوس گذشته رو نخور
آینده روازدست میدی هااا‼️
یکی دیگه از کلام های انگیزشی ناب مولامون
کانال
مجتمع فرهنگی رضوان اصفهان
https://eitaa.com/farhangi_rezvan
⭕️ «پارادوکس حکمرانی» یعنی آنکه:
1️⃣ در مقولهی حجاب و عفاف
✅ از سویی فرماندهی انتظامی کشور، با جدیت اعلام کند با مظاهر کشف حجاب برخورد جدی خواهد کرد؛
❌ از سوی دیگر، رسانهی ملی در هر مناسبت ملی مذهبی -از راهپیمایی 22 بهمن گرفته تا نماز عید فطر- همان مظاهر کشف حجاب را بهصورت میلیونی ضریب و رسمیت دهد.
2️⃣ در حوزهی اقدام علیه امنیت ملی
✅ از سویی برای نوجوان و جوانی که در اغتشاشات نقش داشته، تنبیه در نظر بگیرد
❌ از سوی دیگر مسببین اصلی و لیدرهای این اغتشاشات (سلبریتیها) که محرک همان جوانان بودهاند را بدون درج سوءسابقه عفو کند!
🔶🔹 آقایان! اگر دنبال بیاعتماد کردن مردم به نظام هستید، ما که برای مردم #تبیین_میکنیم واقعیت و اغراض سیاسی این قبیل دوگانگیها را.
❇️ اما بدانید این کارها، پایان عمر سیاسی شما است، نه بی اعتمادی مردم به نظام اسلامی
کانال
مجتمع فرهنگی رضوان اصفهان
https://eitaa.com/farhangi_rezvan
این زن نگاه نکرد، شروع کرد و سپس ...
این فیلم ضبط شده از یک رخداد واقعی را نگاه کنید.
دقت کنید
▫️چگونه کسانی شروع کردند،
▫️چگونه کسانی پیوستند
▫️و چگونه یک موقعیت پیچیده، به سامان رسید.
آینده جامعه را کسانی می سازند که
▫️امیدوارند
▫️کنشگرند (در دایره امکان دست به اقدام می زنند)
▫️خود تعمیم یافته دارند (وجودشان را در خود محدود نکرده اند)
▫️مسئولیت پذیرند (در قبال جامعه احساس مسئولیت می کنند).
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این زن نگاه نکرد، شروع کرد و سپس ...
این فیلم ضبط شده از یک رخداد واقعی را نگاه کنید.
دقت کنید
▫️چگونه کسانی شروع کردند،
▫️چگونه کسانی پیوستند
▫️و چگونه یک موقعیت پیچیده، به سامان رسید.
آینده جامعه را کسانی می سازند که
▫️امیدوارند
▫️کنشگرند (در دایره امکان دست به اقدام می زنند)
▫️خود تعمیم یافته دارند (وجودشان را در خود محدود نکرده اند)
▫️مسئولیت پذیرند (در قبال جامعه احساس مسئولیت می کنند)
کانال
مجتمع فرهنگی رضوان اصفهان
https://eitaa.com/farhangi_rezvan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 کربلا که میرم هر بار، اذنش از حرم طوسه
#امام_رضا
کانال
مجتمع فرهنگی رضوان اصفهان
https://eitaa.com/farhangi_rezvan
هدایت شده از قرارگاه مجموعه رضوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 کربلا که میرم هر بار، اذنش از حرم طوسه
#امام_رضا
کانال
مجتمع فرهنگی رضوان اصفهان
https://eitaa.com/farhangi_rezvan
🔴 اینبار در مقابل این سممهلک جامعه و انقلاب اسلامی کوتاه نیایید!!
۱)موضوع دریافت ۷۵ ماشین شاسی بلند توسط نمايندگان مجلس از وزارت صمت که نماینده تبریز مدعی آن شده و حالا قرار است درباره صحت یا سقم آن بررسیهای لازم صورت بگیرد، تا همین جا یک علامت و نشانه است، نشانهای از یک بیماری اجتماعی و سیاسی فراگیر. آیا در همین قضایای اخیر کشور کم بودند چهرههای سیاسی و یا سلبریتی های ورزشی و هنری که بی حساب و کتاب حرف میزدند و بی جهت نظام را متهم به جرم و جنایت میکردند؟! متأسفانه این عارضه گاهی اوقات آنچنان مرزهای بی اخلاقی را در مینوردد که افرادی با ادعای ارزشی و مانند آن نیز به هتک برخی نهادها و حتی رقبای سیاسی خود میپردازند، حال آن که بینه و دلیلی بر ادعای خود ندارند.
۲)این وضعیت تا همین جا تمام نمیشود، مشکل اساسی و خطر حقیقی دقیقا از زمانی آغاز میگردد که رواج این وضعیت سبب میگردد اعتماد عمومی جامعه بشدت خدشهدار گردد و حتی در مسیر فروپاشی قرار گیرد. آیا این عبارت تکراری از برخی مردم که میگویند مسؤلین کشور اهل فساد هستند و خوردهاند و بردهاند را کم شنیدهایم که در اغلب موارد نیز به اظهارنظرهای برخی مسؤلین کشور و یا چهرههای اجتماعی استناد میکنند.
۳) مگر آن نماینده نبود که بی دلیل و سند و برای پروپاگاندا موضوع فساد ۹۲هزار میلیاردی فولاد را مطرح کرد و چوب حراج به اعتماد کشور وارد ساخت؟! مگر پس از کشف واقعيت ماجرای فولاد نهاد و دستگاهی با آن نماینده برخورد درست و حسابی کرد به گونهای که برای دیگران بازدارنده و درس عبرت باشد؟ تقریبا همین سرگذشت بقیه افراد و چهرههایی است که برای تبلیغات و جمع کردن آرا مردم و یا افزایش فالوورها به جنگ با اعتماد اجتماعی میروند. سخن بر سر آن نیست که فساد در کشور رخ نمیدهد، مسئله نمایاندن چهرهای سراسر سياه و تاریک از کشور و مدیران و تباه ساختن اعتماد عمومی به منزله سنگ بنای یک سازمان سیاسی و اجتماعی است.
۴)حالا اما موعد آزمون دیگری برای بخش قضایی فرا رسیده است. از دو حالت خارج نیست یا ادعای نماینده تبریز درست از آب در میآید که در این صورت آن ۷۵ نفر نمایندهای که شاسی بلند دریافت کردهاند را باید به شدیدترین وجه ممکن و بیملاحظه به سزای عملشان رساند. اما اگر آن نماینده الکی و بدون سند و بیرحمانه و ناجوانمردانه به سرمایه اجتماعی کشور و اعتماد مردم تاخته است، لازم است درسی فراموش نشدنی به او داد تا دیگران هم حساب کار دستشان بیاید. ارجاع این موضوع به جایی در مجلس به نام هیأت رسیدگی به تخلفات نمايندگان که در موارد مشابه گذشته معلوم نیست چه کردهاند و احتمالا به تعارف و سلام و صلوات سر و ته قضیه را هم میآورند، بیشتر به طنز میماند تا برخوردی اصولی و بازدارنده. انتظار آن است که نمايندگان بیش از همه به فکر اعتبار خودشان و کلیت مجلس باشند. خلاصه از کنار این حادثه نباید به آسانی گذشت.
کانال
مجتمع فرهنگی رضوان اصفهان
https://eitaa.com/farhangi_rezvan
4_5933581475013201424.mp3
6.3M
📝 پر پروازم تو بقیع بازم به در بسته میخوره
👤 حاجامیر #کرمانشاهی
◾️ ویژه #تخریب_قبور_ائمه_بقیع
روایتی از نحوه شهادت حمیدرضا الداغی شهید #غیرت سبزواری
📌شهادت روی پیادهرو
♦️ساعت به نُه و نیم نزدیک میشود؛ حمیدرضا دارد میرود دنبال دخترش. آوا خانه رفیقش است. حمید رسیده به فلکه سه گوش. افتاده است توی خیابان ابوریحان. آن دور و برها ظاهرا خلوت است. پرنده یا هر چیز دیگری زیاد پر نمیزند. چراغ برق های خیابان نفس شان تازه نیست، خوب نمیدمند. کتاب فروشی و مغازه اِسنُوا و دیگر جاها تعطیل است. طبیعی ست؛ ساعت نه و نیم شب، آن هم جمعه چرا باز باشند؟!
♦️چشم تیز می کند. می بیند سه پسر افتادهاند به جان دو دختر. نزدیک شان شدهاند. چنگ میاندازند سمت دختران. پسر دستش را چنگک میکند دور مچ دختر، می گیرد می کشدش حریصانه. حمید خیابان را رد میکند پا می گذارد توی پیاده رو. می رود که مثل همیشه مثل دفعه های پیش سد بزند جلوی آدم های نامردی که دنبال لذت طلبی اند.
♦️پسران میخواهند دو دختر را به زور ببرند توی ماشین. ماشین شان را آن طرف پیاده رو یا خیابان گذاشته اند. دختر خودش را میکشد عقب. نمیدانم داد می زند کمک میخواهد یا نه. پسر وحشیانه دختر را میکشد. حمید که میبیند از آن طرف خیابان می آید. داد میزند که ول کنید چه کارش دارید؟!
♦️خودش را می رساند. توی دل دختران لرزه افتاده است. نمیدانم حمید آن لحظه دخترش آوا آمده بود جلوی چشمش یا نه. ولی هر چه بود رفته بود وسط معرکه که نجات دهد. پسر سیاه پوش، پیرهن میزند بالا چاقو را از کمرش می کشد بیرون. حمید با لگد می رود سمت پسر. پسر دوم می پیچد پشت حمید. حمید یک لگد دیگر می زند به پسر جلویی. پسر دوم از عقب چاقو را تند تند فرو می کند توی گُرده حمید. پسر دیگر از جلو چاقو را می زند توی سینه حمید. پسر سوم که لباس زرد پوشیده، ایستاده است نگاه می کند. چاقوست که از جلو و عقب توی تن حمید می رود. حمید نمی تواند نفر عقب را بزند. فقط مشت هایش می رود به سوی جلو. نفر عقب تا جا دارد با سنگ دلی و تیرگی، تیغ تیز فرو می کند. دو مرد از آن طرف پیاده رو می آیند راه شان را کج می کنند می افتند توی سرازیری خیابان و ناپدید می شوند. نبوده اند انگار هیچ وقت.
♦️دو پسر حمید را ول می کنند می ایستند جلویش چیزهایی می گویند. حمید جواب می دهد دستش را می گیرد سمت شان. سه مرد از پشت حمید پیدای شان می شود. یکی از مردها می رود دو پسر را دور می کند.
♦️خون دارد از از زیر پوست حمید می آید. بالا بافت های لباسش را رد میکند میرسد روی پیراهن. پشتش خیسِ خون شده. روی سینه اش هم خون زده و درد میکند. از زیر ماسک سفید رنگش یک کله نفس می کشد قلبش می زند. نمیدانم دارد به چه فکر می کند. آوا را یادش هست؟ آمده بود دنبالش؟ منتظر است.
♦️یک موتوری می رسد. حمید را که می بیند سوارش می کند. پیراهن حمید پرخون تر شده. نمی دانم موتور سوار به حمید چیزی میگوید یا نه. فقط گاز می دهد سمت چهار راه دادگستری. می رود بیمارستان. سر چهارراه یک نفر سرش را از پراید در آورده می گوید: «تلوتلو میخورد». موتورسوار تا می آید کاری کند حمید می افتد روی آسفالت. ترافیک می شود. مردم دوره می کنند. مغازه دارها سرک می کشند قاطی جمعیت می شوند. حمید دردش آمده چیزی می گوید:
- کمک
♦️یک نفر زنگ می زند115. اورژانس زود می رسد. حمید را میبرند تو. تا میرسد بیمارستان رفته است توى کما.
♦️آوا نشسته است ثانیه میشمارد پدر بیاید زود برود خانه ولی از حمید خبری نیست. آوا شماره خانه را می گیرد می گوید: بابا نیومده کجاست؟
کانال
مجتمع فرهنگی رضوان اصفهان
https://eitaa.com/farhangi_rezvan