هدایت شده از دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
#قاسم_بن_الحسن_ع
#کربلای_ایران
#شهید_نوجوان
#مرحمت_بالازاده
تاریخ تولد : ۱۳۴۹/۳/۱۷
تاریخ #شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۱
محل #شهادت : جزایر جنوب
عملیات : بدر
#حکایت_شیرین
#اعزام_به_جبهه
#قسمت_اول
در یکی از روزهای سال 1362، زمانی که حضرت آیت الله خامنهای، رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج میشدند، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شدند که از همان نزدیکی شنیده میشد.
صدا از طرف محافظها بود که چندتایشان دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی میگفتند, صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا از پاسداری که نزدیکش بود پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمیدانم حاج آقا! موندم چطور تا اینجا تونسته بیاد جلو» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید آقا خودشان به سمت سر و صدا به راه افتادهاند، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایستید، من میرم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آنها را نزدیک حضرتآقا مستقر کرده و خودش به طرف شلوغی میرود.
کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگردد, و میگوید: «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره, بچهها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا, گفته فقط میخوام قیافه آقای خامنهای رو ببینم، حالا میگه میخوام باهاش حرف هم بزنم».
حضرتآقا میفرمایند: «بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست».
لحظاتی بعد پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمده و همراه با سرتیم محافظان، خودش را به حضرتآقا میرساند, صورت سرخ و سرما زدهاش خیس اشک بود, در میانه راه حضرتآقا دست چپش را دراز کرده و با صدای بلند میفرمایند: «سلام بابا جان! خوش آمدی»
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
هدایت شده از دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
#قسمت_دوم
شهید بالازاده با صدایی که از بغض و هیجان میلرزیده به لهجهٔ غلیظ آذری میگوید: «سلام آقا جان! حالتان خوب است؟»
حضرت آقا دست سرد و خشکه زدهٔ پسرک را در دست گرفته و میفرمایند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان میدهد.
حضرتآقا از مکث طولانی پسرک میفهمند زبانش قفل شده, سرتیم محافظان میگوید: «اینم آقای خامنهای! بگو دیگر حرفت را» ناگهان حضرتآقا با زبان آذری سلیسی میفرمایند: «شما اسمت چیه پسرم؟»
شهید بالازاده که با شنیدن گویش مادریاش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی میگوید: «آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»
حضرتآقا دست شهید بالازاده را رها کرده و دست روی شانه او گذاشته و میفرمایند: «افتخار دادی پسرم صفا آوردی چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟»
شهید بالازاده که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود میگوید: «انگوت کندی آقا جان!»
حضرتآقا میپرسند: «از چای گرمی؟» شهید بالازاده انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود میگوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم».
حضرتآقا میفرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»
شهید بالازاده میگوید: «آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»
حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و میفرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
شهید بالازاده میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟» و شانههای شهید بالازاده آشکارا میلرزد.
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
هدایت شده از دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
#قسمت_سوم
حضرت آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»
حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
مرحمت بالازاده با مجوز آقا وارد تیپ عاشورا شد - چه نام بامسمایی- شجاعت و درایت را با هم داشت و همه در حیرت که این همه در یک نوجوان ۱۳ ساله چگونه جمع شده است.
بر و بچههای تیپ عاشورا چهره مهربان و جدی مرحمت را از یاد نمیبرند. بیشتر اوقات کنار فرمانده خود شهید مهدی باکری دیده میشد.
روز ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در جزیره مجنون شهید شد.
آقا مهدی باکری هم در همان عملیات به شهادت رسید .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
@dashtejonoon1
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
هدایت شده از دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
#خاطره_ای_جالب
#اسیر_گرفتن_عراقی_ها
#توسط_شهید
#مرحمت_بالازاده
#با_مدرنترین_سلاح_جنگی
همرزمان شهید بالازاده در خاطراتی از وی نقل میکنند: مرحمت در یکی از عملیاتها که در حال برگشت به موقعیت خودشان بود، با نیروهای دشمن مواجه میشود و این در حالی بوده است که آن شهید قهرمان اسلحهای هم در اختیار نداشته، ولی ناگهان متوجه شیئی میشود و آن را بر میدارد و به عربی می گوید: ˈقفˈ یعنی ˈایستˈ دشمن از ترس و وحشت تسلیم او میشوند و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر میآورد.
افسر عراقی از فرمانده مرحمت پرسیده بود من سالهاست که در چند کشور دورههای چریکی را گذراندم، تا به حال این اسلحه که سربازتان به دست داشت را ندیدهام این دیگر چه نوع اسلحهای است.
مرحمت نیمه شب با یک اگزوز لودر، عراقیها را به اسارت گرفته و لطف خداوند که شامل حالش شده و خوفی که بر دل عراقیها افتاده بود و شجاعت مرحمت همه دست به دست هم دادند تا باعث خلق این حماسه بشود.
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
@dashtejonoon1
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
هدایت شده از دشت جنون 🇵🇸
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
فرازی از وصیت نامه
#شهید_نوجوان
3مرحمت_بالازاده
ای پدر و مادر عزیزم اگر این پسرتان در راه اسلام به شهادت برسد، افتخار کنید که شما هم از خانواده شهدا برشمرده میشوید.
ای پدر و مادر عزیزم از شما تقاضایی دارم اگر من شهید بشوم گریه نکنید. اگر گریه بکنید به شهدای کربلا و شهدای کربلای ایران گریه بکنید تا چشم منافقان کور بشود و بفهمند که ما برای چه میجنگیم. حالا معلوم است که راه تنها یک راه است که آن راه هم راه اسلام و قرآن است.
و آخر وصیت میکنم راه شهیدان را ادامه بدهید و اسلحه شان را نگذارید در زمین بماند.
و مادرم و پدرم چنانچه من میدانم لیاقت شهادت را ندارم ولی اگر خداوند بخواهد که شهید بشوم مرا حلال کنید و من هم شهادت را جز سعادت نمی دانم.
یعنی هر کس که شهید میشود خوش به حالش که با شهدا همنشین میشود.
و برادرانم اسحله ام را نگذارند در جا بماند و خواهرانم با حجاب با دشمنان جنگ کنند.
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
@dashtejonoon1
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
هدایت شده از عمار زمان
🔴یادداشت/
❇️اخلال در دماسنج اقتصادی
🔻سرمایهگذاری در بورس اهمیت زیادی در سامانههای اقتصادی کشورها دارد و به عبارتی بهعنوان دماسنج اقتصادی کشورها عمل میکند. هدف از تشکیل بورس، جمعآوری سرمایهها و هدایت آن به سمت فعالیتهای اقتصادی است. بازار بورس به کسبوکارها و کارآفرینان کشور از طریق تزریق سرمایه به شرکتهایی که به آن نیاز دارند، میتواند کمک کند. در یک اقتصاد سالم و پویا، با این روش میتوان از حرکت سرمایهها بهسوی فعالیتهای سفتهبازانه جلوگیری نمود. ایجاد یک بازار سرمایه قوی و کارآمد، زیرساخت اساسی تأمین مالی بلندمدت هر کشور را تشکیل میدهد. شاید بتوان رسمی بودن، شفافیت و برخورداری از پشتوانه محکم قانونی را مهمترین تفاوتهای بازار بورس با بازارهای سنتی دانست.
🔺نکات تحلیلی: یکی از مهمترین مزایای سرمایهگذاری در بورس، امنیت در سرمایهگذاری است. علت اهمیت بالای بورس در اقتصاد کشورها، تصویب و اجرای قوانین و مقررات متعدد در زمینه بورس و حمایت از سرمایهگذاران این بازار در همه جای دنیا است. همچنین شرکتها موظف هستند همه اطلاعات مهم خود مانند اطلاعات مالی، برنامهها و ... را به بورس اعلام نمایند؛ اما در بورس ایران در روزهای اخیر شاهد چند تصمیم بودیم که بهنوعی اعتماد سرمایهگذاران را نسبت به این بازار سست کرد و بسیاری از افرادی که به این بازار ورود کرده بودند، با ضررهای زیادی مواجه شدند.
1- تصمیمات لحظهای و غیر کارشناسی، خصوصاً تغییر ساعت معاملات درست یک روز بعد از صعودی شدن شاخص، سبب بیاعتمادی سهامداران و ادامه روند افت بازار شد؛ 2- آزادسازی ۳۰ درصد دوم سهام عدالت؛ 3- اختلاف دو وزارتخانه نفت و اقتصاد بر سر عرضه دارا دوم؛ 4- کاهش سطح اعتبار کارگزاریها برای اعطای اعتبار به مشتریان بزرگ؛ 5- مصوبه سازمان بورس مبنی بر کاهش سهم سهام در پرتفوی صندوقهای با درآمد ثابت از ۱۰ به ۵ درصد؛ 6- رفتارهای هیجانی سهامداران بعد از ریزشها در صفهای فروش. 7- عدم حمایت حقوقیها از سهامداران حقیقی در زمان اصلاح قیمت سهام و یا ورود دیرهنگام حقوقیها در تعادلبخشی به بازار ازجمله عوامل مهم در کاهش شاخص بورس در روزهای اخیر بود.
🔷نکته راهبردی: اگرچه باید منتظر بمانیم تا بازار جریان طبیعی خود را پیدا کند؛ اما ناظر بازار باید نقش تنظیمکننده خود را در شرایط مختلف رشد و صعود و سقوط شاخص ایفا کند و مضافاً از تصمیمات خلقالساعه و تعدد تصمیمگیریهای غیرکارشناسی پرهیز نماید. دولت نیز نباید هیچ دخالتی در بورس بکند؛ زیرا نفع دولت در ثبات بازار، افزایش قدرت تأمین مالی برای بنگاهها و افزایش محیط امن برای هدایت سپردههای خرد است.
✅ (نویسنده: علی قاسمی)
#نشستهای بصیرتی
#شهید کمالی
#ثامن
🆔https://sapp.ir/meyar.pb
🆔eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
هدایت شده از عمار زمان
❌ اجازه ایران به آژانس انرژی اتمی برای دسترسی به دو سایت هستهای
🔹بیانیه ایران و آژانس: ایران به طور داوطلبانه به دو مکان مشخص شده توسط آژانس دسترسی داده، و فعالیت های راستی آزمایی آژانس را برای حل و فصل این موضوعات تسهیل خواهد کرد.
🔹آژانس هم هیچ سؤال و درخواستی برای دسترسی به مکان هایی فراتر از آنچه که توسط ایران تحت موافقتنامه جامع پادمان و پروتکل الحاقی اظهار شده اند، ندارد.
#نشستهای بصیرتی
#شهید کمالی
#ثامن
🆔https://sapp.ir/meyar.pb
🆔eitaa.com/meyarpb
🆔https://rubika.ir/meyar_pb
هدایت شده از عمار زمان
اولین شب از مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین در حسینیه امام خمینی
https://eitaa.com/joinchat/3789946883C77b387e979
هدایت شده از عمار زمان
📸 عزای حسینی در بیت رهبری
▪️ چه قدر این تصویر حزن انگیز است، عزای حسینی با رعایت پروتکل های بهداشتی ..
▪️چه قدر محرم امسال حال و هوای فاطمیه و شهادت مادرمان فاطمه زهرا سلام الله علیها و گریه های غریبانه مولا علی و فرزندان مظلومش را دارد
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#طفل_شش_ماهه
@beinesh
مولای مهربانم مهدیجان
فرزندانمان را از همان ابتدا نذر ظهور و آمدنت کردیم،
که "سرباز" شما باشند و سعادتمند!
بند محبت ما و شما از هم گسستنی نیست...
به لب های خشک طفل رباب
اللهم عجل لولیک الفرج
▪️اجرک الله یا صاحب الزمان عج▪️
@Emamkhobiha🌹
🌹امروز قرارگاه امام حسین(ع) ایران است...
✍شهید حاج قاسم سلیمانی: خواهران و برادران مجاهدم در این عالم، ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمدهاید، عنایت کنید: جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است
.
امروز قرارگاه حسینبن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص)
.
#ما_ملت_امام_حسینیم
✅ مجموعه کانالهای #رفاهی 👇
https://eitaa.com/joinchat/1811611703Ce9cea547cc
هدایت شده از ❤️ امام خوبی ها ❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی جانسوز #محسن_ابراهیم_زاده
🔹 به مناسبت روز عاشورا
کولاک کرده این مداحی😭
@Emamkhobiha🌹
هدایت شده از ❤️ امام خوبی ها ❤
گره گشاست
بزرگی دستان کوچکتان ...
وَ محتاج شماست
باز شدن گره طولانی دوران غیبت
حضرت شش ماههی ارباب
مولانا علی اصغر (علیه السلام)
خدایا
بزرگترین خواستنمان
را امشب
به باب کوچکترین بزرگ عالم میآوریم
به امید #فرج ...
▪️به گلوی بریده طفل رباب
▫️اللهم عجـل لولیـک الفـرج
@Emamkhobiha🌹
هدایت شده از ❤️ امام خوبی ها ❤
Moghadam-Shab7Moharram1396.mp3
6.31M
سلام
آیا میدانستید، در زیارت عاشورا وقتی میخوانند، اللهم العن الاول و الثانی و الثالث و الرابع، ویزید خامسا ..چه کسانی هستند؟؟؟
اولی قابیل پسر حضرت ادم، که پایه گذار قتل و فساد بود.
دوم قیدار فرزند سالف، قاتل شتر صالح نبی ع است.
سومی پادشاه رومانی بیلاطس، قاتل حضرت یحیی ع،،، که سر حضرت یحیی را در دشت گذاشت، و مدتها خون ازآن میجوشید،، تا عذاب الهی به این شکل ایجاد شد که بخت النصر پادشاه سفاک وظالم عراق جهت حکومت گستری خود به انجا حمله کرد و 7000 یهودی را کشت و بقیه را اسیر برد، سپس خون حضرت یحیی از جوشیدن، باز ایستاد.
چهارمین نفر ابن ملجم مرادی قاتل حضرت علی ع است،، که توسط دختری به نام قطام تحریک شد.
و پنجمین یزید بن معاویه علیه اللعنه قاتل امام حسین ع است،،،
لطفا منتشرشودتادشمنان باتفسیرنابجا جهت تفرقه افکنی استفاده ننمایند،،،
📚منبع:
📝مجالس المومنین- قاضی نورالله شوشتری(ره) ص 291
◼️محرم
◼️عاشورا
◼️تاسوعا
*🌿معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست؟*
اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشتهاند که چون عشر و عاشر از یک ریشهاند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم، و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفتهاند.
اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است:
⚡- آیا واژه عاشورا برای دهم ماهها دیگر نیز به کار میرود؟
مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟!
⚡- آیا اگر امام حسین(ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید میشد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض میشد و عاشورا واژه دیگری داشت؟
⚡- در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعدهای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسلهی اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛
به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش میشوند: اول، ثانی ، ثالث ، رابع ... و یا اولاً ، ثانیاً ، ثالثاً ، رابعاً و...
چنانچه تاسوعا و عاشورا در زمرهی اعداد باشند باید قاعدهپذیر باشند، یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد،
مثل تاسوعا ، عاشورا ، ثامونا ، سابوعا ...
اما میبینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمیکنند، لذا نمیتوانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعدهی شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند.
*🌷عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع)*
عشر به کسر عین و عشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم یعنی مصاحب و عاشر اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است.
*خداوند متعال میفرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹)*
با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید.
عشیر یعنی همدم و رفیق؛ *«وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ» (حج/۱۳)*
چه بد دوستی انتخاب کردهاند و چه بد معاشر و رفیقی است.
العاشور از ریشه عشر به کسی گفته میشود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان میشود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه میکنند و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت، یعنی *روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام(ع) به شدت بالا میرود.*
*🌷تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت*
با خارج شدن عاشورا از سلسلهی اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار میگیرد و معنی نهم را از دست میدهد. اتسع به فتح الف یعنی گروههای ۹ نفره شدند. اما اتسع به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید.
اتساع یعنی گسترده شدن و گشاد شدن. بالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین؛ یعنی رگها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد؛ و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا میکند: *روزی که ظرفیت بالا میرود و در سینهها فراخی ایجاد میشود و به جای تنگی، وسعت مییابد.*
این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیهالسلام) است و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، اکثرا جعلیات بنیامیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است، اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد *و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است...*
@farhangi_taha
🏴آنچه از حسین که کمتر به ما گفتهاند🏴
⚠️امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگیاش خلاصه کردهایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.
✅امام حسین در جنگهای جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که میتوانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند.
✅امام حسین عاشقانه خانوادهاش را دوست داشت و به آنها محبت میکرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه میسرود.
✅در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند.
✅هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد.
✅در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
✅هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمیگشت و نه تنها به فقرا کمک میکرد بلکه آنها را از گدایی بی نیاز میکرد.
✅در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسولالله رضایت داد.
✅کنیز خود را به خ
اطر اینکه یک دستهگل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد.
✅وقتی بردهای را دید که به یک سگ غذا میدهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همانجا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همانجا مسلمان شدند.
✅در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که میتوانست مثل عبداللهبنزبیر در مکه پناهنده شود، اینکار را نکرد تا حرمت کعبه خدشهدار نشود.
✅وقتی به سپاه هزار نفری حربنیزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوءاستفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امامحسین دستور داد که اسبهای دشمن را هم سیراب کنند.
✅وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشتهاند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده و برمیگردد ولی ابنزیاد مخالفت کرد.
✅وقتی حربنیزید ریاحی به دستور ابنزیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود:
من شروع کننده جنگ نیستم.
✅در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند.
✅زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همانها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود.
✅مردم در هنگام دفن امامحسین، آثار زخمهایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخمها اثر کیسههایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان میبُرد.
هدایت شده از اخبار شهرستان ورزنه
♨️ آیین گرامیداشت شهیدان رجایی و باهنر و تجلیل از مدافعان سلامت و خانواده شهدای سلامت، تلاشگران جهش تولید و مدیران کل برتر دستگاههای اجرایی استان اصفهان
🔻 با حضور سردار طهرانی مقدم (برادر سردار شهید طهرانی مقدم)، #دکتر_رضایی استاندار اصفهان، #سردار_میرحیدری فرمانده انتظامی استان، مدیران کل دستگاههای اجرایی و روسای دانشگاهها در سالن آمفی تئاتر اداره کل راه و شهرسازی استان اصفهان برگزار گردید
🔻 این مراسم هر ساله مردمی به همت #دکتر_کامران نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی برگزار می گردد
در این مراسم از
🔻 دکتر #علیرضا_قاریقرآن مدیرکل و رئیس شورای هماهنگی راه و شهرسازی
🔻 #علیرضا_نصر_اصفهانی رییس شورای اسلامی شهر اصفهان
🔻 #عبدالحسینی مدیرکل صدا و سیما
🔻 #مهدلو مدیرکل امور مالیاتی
🔻 #مرادمند مدیرکل جهاد کشاورزی
و چند تن دیگر از مدیران استان تقدیر شد
🔻 در بخش مدافعان سلامت:
خانواده شهدای مدافع سلامت، تعدادی از متخصصان، پزشکان، پرستاران و بهیاران بیمارستان های درگیر کرونا از جمله بیمارستان الزهرا، امین، خورشید و ...
و تعدادی صنعتگران نمونه تولید اقلام بهداشتی تقدیر شد
@bonroodnews
پنجشنبه و یاد در گذشتگان 😔
🙏 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🙏
🙏 التماس دعا🙏
ميگن خواب مرگ كوتاهه
ولى چه فرق عجيبى است بين "مرگ" و "خواب"!
وقتی "عزيزى" خوابيده، دلت میخواد
حتى هيچ پرنده اى پر نزنه تا بيدار نشه،
اما وقتى "مُرده"، دوست دارى با بلند ترين
صداى دنيا بيدارش كنى ولى افسوس…😔
پنجشنبهها یادی کنیم از
عزيزان به خواب رفته ى ابدى،
دسته گلی از جنس فاتحه و صلوات
تقدیم کنیم به درگذشتگان🙏🌸
هدایت شده از ربط عاشقی 🇵🇸
شب هفتم را همه میشناسند، مادرها اما بیشتر انتظار آمدنش را میکشند. هیچ مادری نیست که طعم روضهی شب هفتم را مزه مزه نکرده باشد. حالا یکی زودتر و یکی دیرتر. یکی هم مثل من همان شب سومی که سبحان به دنیا آمد، تلخ و شیرینش را چشیدم. شب از نیمه گذشته، سومین شبی است که سبحان مهمان آغوش من است و من برای اولین بار لباس مادری را به تن کردهام.
از سر شب بیتاب است، گریههای ریز ریزش حالا جایشان را با جیغ و ناله عوض کردهاند. همهی اهل خانه دلشان برای طفل سه روزه ریشریش شده است. همه درماندهاند و نگرانی چشمها روی چشمهای گریان سبحان خیره مانده. من اما از همه مستاصلترم. ناتوانم که نمیتوانم پارهی تنم را آرام کنم. روی دستها بالا و پایین میشود، دست به دست میشود. جایش عوض میشود، شیر اما نمیخورد یا نمیتواند. دست و پایم کرخت میشود، اندازهی تمام عمرم مضطر میشوم، دست توسل میزنم به دامان مادری مثل خودم بیتاب و مضطر. به دقیقه نکشیده جواب میگیرم. انگار رباب طاقت بیتابی هیچ مادری را ندارد.
چندقطره شیری که با قاشق ته گلوی سبحان ریخته میشود، آبی میشود بر آتش دل من. و سبحان آرام میشود. من اما گر میگیرم. داغ میشوم و هقهق گریههایم میشود مایهی ناراحتی چند جفت چشمی که به من زل زدهاند و با دهانی باز از تعجب من را برانداز میکنند. و من در جواب سوالشان میگویم؛ دل من آرام شد اما امان از دل بیتاب رباب. و همین یک جمله کافیست، تا همهی آن چشمها خیس شوند و دلها آشوب شود. آخر رباب را همه میشناسند اما قصه ی دلدادگیاش را شاید همه نشنیده باشیم. قصهی سرسپردگی و ولایتمداری رباب از همان شب عروسیاش شروع شد و عصر عاشورا اوج گرفت و یک سال بعد از عاشورای سال شصت و یک آرام گرفت. رباب فقط بانوی عصر عاشورا نیست، رباب همسر زیبا و عاقلهی حسین (علیه السلام) است، همان که ابن عساکر در تاریخ دمشق از رباب نوشت: حضرت رباب از زیباترین و عاقلترین زنان بوده است. اصلا همین عقلانیت و ادبش بود که از او همسر محبوب مولایش را ساخت، تا جایی که شوهرش در وصفش این گونه سرود:
کان الحسین یحبّها [الرّباب] حُبّاً شدیداً... (۱)
و تو خوب میدانی که امام در مورد کسی کلامی را از روی حب و بغض شخصی نمیگوید، حتی اگر آن شخص همسر طراز اولی چون رباب باشد. رباب چون بنده است و به امامش معرفت دارد، لایق این همه تحسین است.
همین معرفت به ولی است که در جانش دریای صبر میشود و عصر عاشورا، داغ فرزندش را تسلی میدهد. اگر نه کدام مادر است که در هنگامهی وحشیانهترین قتل تاریخ، دل از فرزندش بگیرد و بغضش را بخورد، بگذارد به وقتش. نگاه از صورت مولایش بدزد تا مبادا عرق شرم بر پیشانی امیرش بنشیند. هزار الله اکبر به جان رباب و به عظمت روحش.
شب عاشورا وقت شکستن بغض رباب است، وقتی که آب خورده و در سینه اش شیر آمده. اما دیگر ماهی کوچکش نیست تا تلذی لب هایش با خنکای شیر رباب آرام گیرد.
اشک های رباب از همان شب شروع شد و تا یک سال مهمان سوگوارهها و عزاداریهای رباب در غم از دست دادن امامش شد. قصهی دلدادگی رباب به همین جا ختم نشد، رباب از زمانی که جسم آقایش حسین(علیه السلام) را روی زمین زیر خورشید دید، با خودش عهد کرد تا زنده است زیر هیچ سایهای نرود. آخر همین غم سنگین رباب در فراق اربابش حسین(علیه السلام) قصهی زندگیش را به آخر برد و تنها یک سال در هوای بدون آقایش توانست نفس بکشد.
و ما امروز از پس گذشت سالها و قرن ها در هوای معرفت خانوم رباب نفس می کشیم ، و مادریِمان را هر روز به نام این بانو بیمه میکنیم.
(۱)ابن جوزی، 1426: 265
🖊محمدیان
#بانوی_نقش_آفرین
#نقش_بانوان
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_انقلاب
@rabteasheghi⏪
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
🏴🍃شب هفتم محرم،زبانحال حضرت رباب(س)
#نذرحضرت_علی_اصغر_علیه_السلام 🍃🏴
-لطفا حقّ روضه ادا شود-
سکوتِ نگاهش جلو چشممه
نبودش رو سخته تصوّر کنم
به داغش دلم کرده عادت ولی...
چجوری جای خالیش و پُر کنم؟!
عطش داشت و شد زبونش سفید
به سختی به هم میرسیدن لباش
چقد نیمه شب گریه کردم تا که-
بِره از تو گوشم صدا گریه هاش
بمیرم الهی واسه غربتش
براش با چه لحنی لالایی میخوند
علی اصغرم(ع) رو سه شعبه گرفت
حسینم(ع) ولی کاش پیشم می موند
شنیدم که حیرون شد و بی رمق
با قدّ کمون، بی پسر برمیگشت
شنیدم رو دستاش زده دست و پا
الهی بمیرم! بهش چی گذشت...
پر از تیر شد گوش تا گوش ِ اون
گلوی ضعیفش دیگه جا نداشت
دو تا دستایِ کوچیکش سرد شد
گلم غرقِ خون پلک رو هم گذاشت
نگم از اسارت که توو کلّ راه
دیدم خونی؛ قنداقۂ پاره رو
یکی کف میزد، هی ترانه میخوند
رو دستش می رقصوند گهواره رو
رسیدیم و با هلهله اومدن
یه عدّه زنِ کافر و بی حجاب
می پرسید از من زنِ حرمله(لع)
با خنده... ببینم! کدومه رباب!؟
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علی_الطفل_الرضیع
#امان_از_دل_رباب_س
#مرضیه_عاطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
🍃🏴 در عزای #شب_هفتم_محرم
#نذر_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام 🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-
پرپر زد و پریشان گردید و رفت از حال
بر روی دستِ بابا خندید و رفت از حال
قلبش تکان تکان خورد و جایِ جرعه ای آب؛
تیری به حنجرش خورد! ترسید و رفت از حال
قنداقه غرق خون شد! پس ناتوان و آرام...
بر دورِ لب، زبانش چرخید و رفت از حال
بابا چه بغض کرد و از گوش تا به گوشَش-
-را با لبانِ لرزان، بوسید و رفت از حال
با چشم نیمه بازش یکریز پلک میزد
یکریز دست و پایش لرزید و رفت از حال
شش ماهه بود و بابا برداشت از گلو خون
بر آسمانِ هفتم پاشید و رفت از حال
گهواره کنج خیمه؛ بیتاب تاب میخورد
مادر دو دستِ خود را بویید و رفت از حال!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علی_الطفل_الرضیع
#مرضیه_عاطفی
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از عمار زمان
برای این عکس خیلی ها نوشته و حرفهای زیادی زده اند از حزن و اندوه تنهایی از کار عقلانی و اطاعت و.... اما حزن و اندوه و غم انگیز بودنش بخاطر اینکه مردم در این مراسم نیستند و برای ما مردم واقعا تصورش نیز سخت است. اما عقلانیت اینکه رهبری واقعا تابع قانون است و خودش اولین قانونمدار است و همه را به حرکت در مسیر قانون توصیه می کند شکی نیست! 👌 اما در نهایت اینکه حتی اگر قانون بد باشد یا ضعیف نوشته شود یا حتی اجباری باشد رهبری انقلاب تابع آن قانون است ....تفسیر با خود شما