درود برشما💐
بنا بر تقاضای والدین گرامی
★ ارائه فیلم وعکس دلبندانمان در جشن شادانه ها★👆
🌈جشنواره شادانه ها
باغ جهان نما
👨👩👧👦به مناسبت روز خانواده
معرفی کتاب📚📚📚
_با تمام شدن کره محلی، تازه می خواستم در بحث مشارکت کنم که موضوع عوض شد و آقاجان و مامان شروع کردند به صحبت کردن درباره ماشین جدید ملیحه و آقای دکتر. آقاجان گفت: «حالا که وسیله هست، من مگم پنج شنبه جمعه همه با هم دسته جمعی یکی دو شب با ماشینشان بریم طبر». من، چون خیلی درس داشتم و امتحانات پایان سال نزدیک بود، بلافاصله از پیشنهاد آقاجان استقبال کردم. با خودم گفتم آدم دو روز هم به خاطر سفر درس نخواند غنیمت است. حتی خودم را گول زدم که برای اینکه خیلی هم از درس عقب نمانم کتاب هایم را برمیدارم و توی باغ های طبر زیر سایه درخت ها هم میوه دزدی می خورم هم درس می خوانم؛ اما ته دلم می دانستم آنجا وقت نمی شود و اتفاقا وقتی کتاب همراهت باشد تفریح لذت بیشتری دارد. بی بی، در اعلام موافقت برای رفتن به طبر، گفت: «ای چی خوبه اگه بریم! باز از همون جا از گلبه رقیه کره محلی تازه مگیریم. ای خوش میآد دور هم کره و فتیرمسکه بخوریم»! مامان گفت: «ها دیگه ... به خصوص که خیلی وقتم هست کره محلی نخورده» وقتی می خواستم بروم، بی بی گفت: «محسن جان، برام آب می آری قرصم بخورم»؟ وقتی لیوان آب را به دست بی بی دادم، پرسید: «از فشاری جا کردی یا از یخچان»؟ - از یخچال. - ها ... خوبه. البته روز قبل هم که برایش آب بردم همین سوال را کرد و وقتی گفتم: «از فشاری». باز هم گفت: «ها ... خوبه». تا دبیرستان حداقل یک ربع تا بیست دقیقه راه بود. آن پنج دقیقه تفاوت بستگی به مسیری داشت که انتخاب می کردم. روزهایی که بیشتر وقت داشتم و تنها بودم عمدا راهی را انتخاب می کردم که از جلوی خانه دریا رد شوم. چند سالی می شد که مثل پرستوها کوچ کرده بودند و رفته بودند جنوب؛ اما هنوز به یادش بودم. به او که فکر می کردم در حال خیال پردازی می دیدم به دبیرستان رسیده ام و رویاهای شیرینم را در کلاس درس دنبال می کردم.
_آقاجان، که به دگمهدوزی مامان نگاه میکرد، برای اینکه او را به محکمتر دوختن ترغیب کند، گفت: 'مِگن آمریکا و شوروی با یک دکمه متانن کل دنیا رِ منفجر کنن. ولی تو همین دکمهٔ شلوارِ منِ نمتانی محکم بدوزی.' چون رویم نشد، چیزی را که به ذهنم رسید فقط توی دلم گفتم: 'خا، اگه دکمهتان یکدفعه باز بشه، شما یَم با همین دکمه متانین همه رِ تو بازار منفجر کنین؛ ولی خا از خنده!' آقاجان که دید دارم برای خودم لبخند میزنم ذهنم را خواند که هر چه هست مربوط به اوست. برای همین لبخندی زد و گفت: 'ای پسر جان، بخند. اشکال نداره. ایشاالله یک روز اتفاقی شلوارم میافته، اتفاقاً منم همون روز از برعکسیِ کار از زیرش بیرجامه نپوشیدهم، بعد همچی اسمم همهجا بپیچه که هر جا بخوای بری خواستگاری بگن: ʼپسرِ همونی که شلوار نداشت.ʻ اون وقت ببینم وقتی کسی بهت زن نداد چطور منفجر مشی!'
📚آبنبات دارچینی
✍مهرداد صدقی
🌈فرهنگسرای علوی
🌸🌈🌸🌈🌸
🖤
آقا سلام برغزل اشک ماتمت
بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو
پرمی کشید دل به هوای محرّمت
حلول ماه محرم، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه(س) تسلیت باد
#شهادت_امام_حسین(ع)
#امام_حسین #محرم
🖤فرهنگسرای علوی🏴🏴🏴
.
پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است؟
آهی کشید و گفت که ماه محرم است
گفتم که چیست ماه محرم که خم شدی؟
گفتا عزای اشرف اولاد آدم است
🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
.
شاعر مرحوم علی عبدالوهاب
#امام_حسین (ع)
#امام_زمان عج
#محرم
🥀فرهنگسرای علوی🏴🏴🏴
نگاهی اجمالی به اینکه فلسفه محرم چیست؟
🩸اولین ماه سال قمری ماه محرم است، ماهی که در دوران جاهلیت جنگ و خونریزی در آن ممنوع بود ولی به فرموده امام رضا (ع) در همین ماه خون خاندان ائمه(ع) را حلال دانسته و دست به کشتار زدند و امام سوم ما شیعیان حسین (ع) و افراد باوفای وی را به شهادت رساندند.
🛑اول محرم، آغاز سال هجری قمری و ماه غم و اندوه اهل بیت و شیعیان است؛ ماه شهادت و دلاوریهای امام حسین علیه السلام و یارانش و روز شروع مجالس سوگواری حضرت اباعبدالله علیه السلام .
🏴🚩💫 عاشورا قیامی واقعی در جهت پاسداشت ارزشهای انسانی، نیکیها و دفاع از حق در برابر ظالم زورگو بوده است، این حقایق آن چنان با روح و فطرت انسانها در هم آمیخته شده که سبب ماندگاری این قیام شده است و هرچه از این واقعه بگذرد تازهتر از قبل میشود.
⚡️🥀 بوی پیراهن خونین کسی می آید.
💌 امام رضا علیه السلام فرمودند: "هنگامی که ماه محرم فرا میرسید، کسی پدرم را خندان نمیدید و همواره محزون و غمگین بود، تا روز عاشورا؛ آن روز روزِ مصیبت و حزن و اندوه و گریه پدرم بود .
#محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
🖤فرهنگسرای علوی🏴🏴
✍دهه اول محرم مصادف با ورود امام حسین (ع) به کربلا و شهادت ایشان و یاران با وفایشان شناخته میشود. با گذشت زمان هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها و وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است
#شب_اول : حضرت مسلم بن عقیل (ع)
▪️جناب مسلم بن عقیل(ع) برادرزاده حضرت علی (ع) است.حضرت مسلم(ع) ، نخستین شهید واقعة کربلا بودند. شهادت ایشان کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانیهای این سفیر شهید شب حضرت مسلم بن عقیل (ع) نام نهاده شده است.
🖤فرهنگسرای علوی🏴