‍ 🍃🌷🍃🌷🍃 #برگزاری جشنهای ایام الله دهه فجر در اسارت» #راوی: آقای مستقیمی یکی از آزادگان عزیز میهن اسلامی (قسمت اول) «اللهم عجل لولیک الفرج» #سال 1364 اردوگاه موصل چهار (موصل کوچیکه)آسایشگاه چهار/ همه ساله حدودا یکی دو ماهی مانده به سالروز دهه فجر انقلاب اسلامی گروه فرهنگی اردوگاه و آسایشگاه فعال تر شده و برنامه های متنوعی را در موضوعات مختلف ( مسابقات فوتبال ، والیبال ، کشتی و نمایش ورزش های رزمی ، اجرای سرود ، تئاترهای طنز و در ارتباط با دوران پیروزی انقلاب ، نمایشگاه عکس هایی که از ایران آمده بود و قابل رویت همگانی بود از قبیل عکس کودکان و مناظر زیبا و باستانی ایران ،  مسابقات حفظ ، قرائت و ترجمه قرآن کریم ، کلمات قصار نهج البلاغه ، شعر و دکلمه خوانی (ترجمه مناجات شعبانیه ) برنامه ریزی کرده و هرگروهی خصوصا تئاتر و سرود در آسایشگاهها درموقع نظافت که بچه ها بیرون بودند و یا در حمام های اردوگاه به تمرین می پرداختند. *نا گفته نماند که برای کسانی که در مسابقات شرکت می کردند به نفرات برتر جوایزی از قبیل پارچه های گلدوزی شده ؛ گیوه های  بافته شده از نخ جوراب و یا بلوز های زمستانی ، آلبوم های عکس که از مقداری پارچه ، پلاستیک گوشتهای آشپزخانه و مقوا بشکل بسیار زیبایی توسط بعضی از بچه ها درست شده بود ، مهر و تسبیح تهیه شده از خاک باغچه اردوگاه و یا تسبیح هایی که با هسته های خرما درست شده بود ، سجاده های کوچکی که از تکه پارچه های دشداشه سفید در نقش ها و طرح های قشنگ گلدوزی شده بود اهدا می کردند. *مسئولین بیت المال آسایشگاهها هم با استفاده از امکانات خیلی کمی که در اختیار داشتند ( روی چراغ علاءالدین آسایشگاه ، با استفاده از ماهی تابه ای که از حلب روغن خالی درست شده بود ، مقداری شکر ، آردهایی که از خمیر نانها تهیه شده بود با مقداری ماست که با شیرخشک تهیه می شد)  زولبیا و بامیه درست می کردند و یا اینکه با استفاده از مقداری آرد تفت داده شده و سهمیه خرمایی که عراقیها برای دسر میدادند،  شیرینی های خیلی خوشمزه ای درست می کردند که بعضا نگهبانان عراقی هم برای خوردن آنها حریص بوده و از همدیگر سبقت می گرفتند ولی آنها نمی دانستند این شیرینی ها به چه مناسبتی درست شده است . و از همه این شیرینی های لذیذ شاید نفری دو تیکه بیشتر سهمیه خودمان نمی شد. ادامه دارد... 🍃برای سربلندی آزادگان سرفراز کشورمان دعا میکنیم🍃 دهه ی فجر مبارک🍃🌷 ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی👇 #شهید_مجید_بقایی🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

‏آقا اصغر پاشاپور که برای حفاظت جان حاج قاسم نگران بود و نمیذاشت بره خط مقدم یادتونه؟ حالا فیلم کامل این نگرانی‌های سرباز برای فرمانده منتشر شده؛ سربازی که نبود فرمانده رو تحمل نکرد و یکماه بعد از رفتن حاج قاسم شهید شد... به مناسبت سالروز شهادت ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی👇 #شهید_مجید_بقایی🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

#سالروز_شهادت #خاطره_ناب 🌷در روز شهادت مادر...🌷 🟢ماه های آخر می گفت: از خودم بدم می آید .خسته شدم از بس برای مجلس شهدا سخنرانی کرده ام . از وقتی آمده ام جبهه ، ماه ها را می شمرم که سر سی ماه جواب و مزد کارهایم را از خدابگیرم". قبل از عملیات ،خانم و بچه هایش از اصفهان آمدند اهواز دیدنش . هادی کوچولو تا او را دید ، پرید بغلش وگفت: "بابا!چراصدام هنوز شما را نکشته ؟" حاجی غش رفت برای هادی. 🔷قبل از رفتن ، زیارت حضرت زهرا (س) خواند. ایام فاطمیه بود. رمز عملیات هم یا زهرا (س) ! عملیات که شروع شد ، حاجی گفت: فلانی! من در اين عمليات اجر خودم را از خدا مي‌گيرم. شب دوم عملیات بود. حاجی از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد،اما دیگر بر نگشت. تركش خورده بود به سرش. بردنش بیمارستان . چند روز بعد ۱۲ بهمن ۶۵، شهید شد. آن روز، روز شهادت حضرت زهرا (س) بود. 🌹عارف مجاهد حجت الاسلام عبدالله میثمی ✅┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی👇 #شهید_مجید_بقایی🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

📌عقب وایسیم برادرا ترسو بار میایم.. صدای #شهیدحسن_باقری را میشنوید. #پیشنهاد_دانلود ✅┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی👇 #شهید_مجید_بقایی🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

بسم الله قاصم الجارین برگی ازتاریخ انقلاب اسلامی ایران بیاد شهید یدالله گرامی ازبهبهان. من تاریخ خاطره را به یک هفته قبل ازشهادت یدالله یعنی ده سوم شهریور ۵۷ می برم بدلیل اینکه ایشون اول تیر خورد و یک هفته بعد شهیدتاریخ ۱/۶/۵۷ شد .با شروع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی ره در سال ۵۶ و ۵۷ وشعله ور شدن انقلاب اسلامی در ایران شعله های انقلاب به شهرما بهبهان هم ‌که شهر بومی و مذهبی بود رسید شایداولین تظاهرات که بصورت گروهی و سینه زنی برگزار شد ومن شاهد آن بودم دقیقا روبروی بستی فروشی امجدی در ابتدای فکله عقاب آن موقع(جوانمردی الان) بطرف خروار بودویا مسجد امام صادق ع بود ‌‌که عده‌ای از جوانان با شعار درود بر آقامصطفی مجاهد شهید ما سینه زنی می کردند و فریادمی زدند ومنم که نمیدونستم جریان چیه هم نگاه می کردم و هم جواب میدادم و همینطور شعله قیام ملت عمومیت پید ا کرد وکانون اصلی هم خروار و مسجد امام صادق بود که مرحوم سید موسوی امامت آنجا را داشت وبنده آن موقع از لحاظ سنی درسن ۱۲ سالگی بودم و مهر انقلاب و قیام هم بدلم نشسته بود وسعی میکردم برهمین اساس باشم ودر تما م تطاهراتها شرکت می کردم ویا حضور داشتم و داشتم آشنا می شدم به جریان‌های انقلاب تا در یکی از روزهای سال شهریور۵۷ که ازقبل گفته بودند امروز تظاهرات است ازمحل خودمان گچپزانیها ‌که کوچه باریکی آنرا به پشت پار‌ ک کوچکی که جلو مسجدامام صادق ع بود وصل می کرد حرکت کردم برای تجمع و تظاهرات ومعلوم بود امروز شلوغ میشه و تقریبا روبروی مغازه راشدو ظروف روی فروشها بودم که می رفتم دیدیم یه جوانی( طبق اینکه ما آلاسکا فروشی داشتیم و همه تقریبا من را می شناختند خونه ایشون ضلع غربی امام زاده شاه فضل بود و مغازه ما فلکه دختر و نحوی فعلی ) ویا شاید بدلیل اینکه یدالله در مدرسه شاه عباس در س می خواند ومنم آنجا اول راهنما یی بودم یدالله گرایمی به من گفت این کتابرا که کتاب علوم طبیعی بهش می گفتند و خیلی پر حجم بود و دمپایی خودش به من دادو گفت من میرم تظاهرات اینها بهیشت باشه و رفت ولی چند متری از من دور نشده بود که صداش کردم که آقا منم خودم می خوام برم تظاهرات که بنده خدا ماند چکار کنه ومن پیشنهاد دادم کتاب و دمپایی را کنار مغازه آقای راشد (یعنی عموی حاج نعمت راشد ) که خشکبار می فروخت که حالت طاقچه(لوحه) مانندی داشت ومخفی کند و از من گرفتش و یادم هست قدش نمی رسد حالت پرش گرفت و کتاب و دم پاهایش را آنجا مخفی کرد ومنم دپاییهایم را تو دستم کردم باهم تامسجد رفتیم ومن دیگه ایشون را ندیدم همه جلوی مسجد جمع شده بودند و توی پارک که شعارها شروع شد و هر لحظه به مردم اضافه می شد وروز خاصی بود تا اینکه پاسبان ها و نیروهایی نظامی که از خارج شهر آمده بودند به مردم از طرف فلکه عقاب (جوانمردی فعلی) بسوی مردم تجمع کننده تیراندازی کردند و شلوغ شد وچون بافت بهبهان قدیم کوچه های باریک و قابل فرار داشت هر کسی ره به کوچه ی جست و فرار کرد و صدای شلیک گلوله هم خیلی زیاد بود ولی من همان راه اولیه که آمده بودم البته هنوز هست پشت پارک بسوی کوچه ی که مستقیم میر فت تا مکینه نمازی تا روبروی کوچه‌ی که از پشت امام زاده شاه میر عالی الحسین میاد روبروی منزل مقدم بو د جمع شده بودم و خبر رسید که یه نفر تیر خورده و افتاده است هرکه میتونه بره بیارش و کی سر بازی رفته وغیره تا اینکه چند نفر رفتند آوردنش به همین مکان وتیر به رونش خورده بود و سریع یکی از بچها با شلوار لی بالای باهاش را بست و با موتور از پشت مکیه بردند بیمارستان نمازی (شهید زاد ه ) و من آنجا بود که دیدیم ایشون همان کسی هست که دمپایی و کتابش را بمن سپرده بودولی حتی اسمش را نمی دونستم و فقط از قیافه اش شناختم خلاصه یدالله در بیمارستان بود وهمه می گفتند حالش خوب است تا یه‌روز خبر پخش شد که یدالله شهید شده و ساواک آمپول هوا زده و شایعات زیاد بود ولی هرچی بود یدالله به خیل شهداء پیوسته بود تا اینکه یه‌روز ی با یکی از دوستان رفتیم کتاب و دمپایی را برداشتیم و تحویل منزل ایشان که اطراف حضرت شاه فضل ع بود دادیم .وبعداخیابانی که بین هلال احمر وفلکه دختر بود به نام مبار ک این شهید انقلاب یدالله گرایمی مزیین شد .روحش شاد و یادش گرامی باد.فجر انقلاب مبارک. راوی امرالله صدقی. ✅┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی👇 #شهید_مجید_بقایی🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

اَلسَلام‌ُعَلَیك‌یاصاحِب‌اَلعَصروَالزَمان..(:💚 السَّلامُ‌علیک‌یابقیَّةَ‌اللّٰہ یااباصالحَ‌المَهدی‌یاخلیفةَالرَّحمن ویاشریکَ‌القرآن ایُّهاالاِمامَ‌الاِنسُ‌والجّانّ‌سیِّدی ومَولایالاَمان‌الاَمان . . . #امام_زمان #التماس‌دعا‌برای‌فرج

قرائت قرآن ص229

سلام بر مهدی😍🤚 روز من با سلام بر تو آغاز می شود❤ ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی👇 #شهید_مجید_بقایی🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾

شد ز نام دگران گرچه مکدر گوشم خورد از نام علی قند مکرر گوشم... #یکشنبه_های_علوی ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی👇 #شهید_مجید_بقایی🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾