فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: پول، مقام، قدرت و موقعیّت های اجتماعی حقیرتر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند. هدف زندگی بندگی است، رسیدن به خدا است.🌱
🏴 @farmandemajid
خدایا تو همیشه هستی، اونی که نبوده منم...!!
همین که بهم اجازه دادی وقتی دلم میگیره #امام_حسین رو صدا کنم یعنی خیلی خاطرمو خواستی...
اصلا همین که به چشمای گناهکارم اجازه دادی وقتی اسم حسین زهرا میاد، خیس شه یعنی هنوز هوامو داری، یعنی نخواستی از درت برم...
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#اربعین #امام_حسین
#دوشنبه_های_امام_حسنی
تا گفتم از حسین ، قلم گفت یا حسن
دریایی از کــرامت بی انتهـــا ، حسن
باید ادامــه داد ســـفر اربعیـــــن را
باید نوشـت از بقیــع تا کربلا حسن💚
@farmandemajid
🔰روز ملی کشتی 🤼
ابراهیم در زمانی جوانی اش از قهرمانان کشتی کشور محسوب میشد و نام خانه کشتی محل تمرین تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی بزرگسالان مزین به نام این شهید والامقام و بزرگوار است؛
🍃🍃شهید ابراهیم هادی همیشه زمان #کشتی گرفتن تو زمین گود ،زیارت عاشورا میخواند هدیه به امام حسین علیه السلام و مداحی میکرد .. 😭
تا بااین مهارت کشتی بدن قوی تری داشته باشد وبه نیازمندان کمک کند..😢🌹 شهید ابراهیم هادی حتی از مهارت بدنی قویش و برای بدوش گرفتن یه اسیر عراقی که مجروح شده بود.. استفاده کرد و این مجروح عراقی برپشتش گزاشت.. تا به جبهه خودی رساند.. اسیر عراقی که از این فضایل اخلاقی شهید ابراهیم هادی تعجب کرده بود.. باعث شد این اسیر عراقی هم به جبهه خودی ملحق شود..
بله شهید ابراهیم هادی اینطور دیگران را جذب میکرد...🍃🍃😢🙏🌺
سلام بر #ابراهیم
#روزملیکشتی
#شهیدابراهیمهادی
@farmandemajid
🍃🍃مجموعه ورزشی در شهرستان بهبهان خوزستان بنام شهید مجید بقایی است...🍃🍃
#مجموعهورزشیـبهبهان
#شهیدسردارسرلشکردکترمجیدبقایی
@farmandemajid
یکی از کشتیگیرانی که روحیه جنگاوری و پهلوانی او را به سوریه کشاند «مصطفی صدرزاده» نام دارد. این کشتیگیر با نام جهادی «سیدابراهیم» گردان عمار لشکر فاطمیون را فرماندهی میکرد. وی در سال ۹۴ همزمان با تاسوعای حسینی در حلب سوریه به شهادت رسید.
#روزملیکشتی
#شهیدمصطفیصدرزاده
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📃فرازی از وصیتنامه شهید🥀
رفیقشهیدم🕊
#شهید_مجید_بقایی
---»»♡🌷♡««--
کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی
#شهید_مجید_بقایی🕊
@farmandemajid
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
هدایت شده از 🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊
هدیه به همه شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ
عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ
العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی
اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی
فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا
لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️
---»»♡🌷♡««--
کانال #جبهه_فرهنگی_سرلشکر_بقایی
#شهید_مجید_بقایی🕊
@farmandemajid
✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
محمدبن زکریای رازی یکی از مشهورترین پزشکان ایران در سده میانه محسوب میشود؛ او گردآورنده آثاری در زمینههای مختلف از جمله ریاضیات، شیمی، کیهان شناسی و فلسفه است؛ اما مهمترین دلیل شهرت وی بین مردم کشف الکل و اسید سولفوریک به شمار میرود. به پاس زحمات فراوان رازی در داروسازی روز پنجم شهریور در تقویم روز بزرگداشت رازی و روز داروساز نامگذاری شده است..🍃🍃
#بزرگداشتزکریایرازی
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تصاویری جدید از جمع آوری مواکب و وداع با #اربعین 1446
هرگز نمی شد این جدایی باورِ من💔
@farmandemajid
🦋✨🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨
✨🦋✨
🦋✨
✨
⚜بسم رب الشهدا ⚜
💟 #بی_تو_هرگز🌱
🌹 شهید سیدعلی حسینی
#قسمت_سیزدهم
بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت. داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد. حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه.
زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن. این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم. تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد.
تو اون اوضاع، یهو چشمم به علی افتاد. یه گوشه روی زمین، تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود.
با عجله رفتم سمتش، خیلی بی حال شده بود. یه نفر، عمامه علی رو بسته بود دور شکمش. تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد. عمامه سیاهش اصلا نشون نمی داد، اما فقط خون بود.
چشم های بی رمقش رو باز کرد. تا نگاهش بهم افتاد دستم رو پس زد. زبانش به سختی کار می کرد،
- برو بگو یکی دیگه بیاد.
بی توجه به حرفش، دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم. دوباره پسش زد. قدرت حرف زدن نداشت. سرش داد زدم،
- میزاری کارم رو بکنم یا نه؟
مجروحی که کمی با فاصله از علی روی زمین خوابیده بود، سرش رو بلند کرد و گفت،
- خواهر، مراعات برادر ما رو بکن، روحانیه. شاید با شما معذبه.
با عصبانیت بهش چشم غره رفتم،
- برادرتون غلط کرده، من زنشم. دردش اینجاست که نمی خواد من زخمش رو ببینم.
محکم دست علی رو پس زدم و عمامه اش رو با قیچی پاره کردم، تازه فهمیدم چرا نمیخواست من زخمش رو ببینم.
علی رو بردن اتاق عمل و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم. مجروح هایی با وضع بهتر از اون، شهید شدن. اما علی با اولین هلی کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب.
دلم با اون بود اما توی بیمارستان موندم. از نظر من، همه اونها برای یه پدر و مادر، یا همسر و فرزندشون بودن. یه علی بودن. جبهه پر از علی بود.
بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم. دل توی دلم نبود. توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم، اما تماس ها به سختی برقرار می شد. کیفیت صدای بد و کوتاه.
برگشتم. از بیمارستان مستقیم به بیمارستان. علی حالش خیلی بهتر شده بود. اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد. به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود.
- فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای، اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی.
خودش شده بود پرستار علی. نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم. چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه. تازه اونم از این مدل جملات. همونم با وساطت علی بود.
خیلی لجم گرفت. آخر به روی علی آوردم،
- تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ من نگهش داشتم، تنهایی بزرگش کردم، ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم، باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه.
و علی باز هم خندید. اعتراض احمقانه ای بود. وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم.
(نویسنده شهید طاها ایمانی)
♦️ادامه دارد...
✨
🦋✨
✨🦋✨
🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨🦋✨
@farmandemajid