🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
آیت الله قدوسی؛ بزرگمرد تاریخ انقلاب اسلامی
آیت الله علی قدوسی در مرداد 1306 خورشیدی در شهر نهاوند متولد شد. پدر وی آیت الله احمد قدوسی؛ عالمی بزرگ و مرجع تقلید به شمار میرفت که رسیدگی به امور اجتماعی مردم محور اصلی زندگی او بود.
این روحانی مبارز تحصیلات مقدماتی خود را در مکتب خانه و نزد پدر گذراند و به دلیل اینکه در نهاوند امکان ادامه تحصیل نبود، راهی قم شد و درسهای علوم اسلامی و سطح حوزه علمیه را نزد «آیت الله صدوقی» آموخت و پس از آن به درس خارج «آیت الله بروجردی» راه یافت. او توانست از محضر امام خمینی در فقه و اصول بهره های فراوانی ببرد و با همتی عالی در1341 خورشیدی به مقام اجتهاد نایل شود.
وی از همان روزهای تحصیل نزد امام راحل، به ایشان علاقهمند شد و تصمیم گرفت در زندگی علمی، آموزشی، سیاسی و اجتماعی خویش، بنیانگزار انقلاب اسلامی را اسوه خود قرار دهد و در پیمودن مسیر تقوا و تزکیه از اخلاق و رفتار ایشان پیروی کند.
حضور آیتالله قدوسی در عرصههای علمی و عرفانی، وی را از تلاشهای سیاسی باز نداشت. او در شمار استادان حوزه علمیه قم، به ندای رهبر فرزانه انقلاب علیه دشمن لبیک گفت و همراه دیگر علما و فقهای حوزه به افشاگری های پی در پی، روشنگری های موثر و اعتراض های شدید از راه نشریه ها، سخنرانی ها، اعلامیه ها به خنثی ساختن نقشه های استبداد و استکبار پرداخت و این امر سبب شد تا ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) او را دستگیر و زندانی کنند.
شهید قدوسی پس از رهایی از آزادی، به قم رفت و اهداف خویش را درباره اصلاح ساختار آموزشی حوزه دنبال و از این رو با حفظ اصالت های حوزه و با تکیه بر امتیازها و ویژگیهای برجسته این نظام، برنامههای جدیدی طراحی کرد.
برنامه ریزی دقیق آموزشی، استفاده از روشهای ارزشیابی، آزمون های منظم، نظارت مستقیم بر متون درسی، از جمله برنامههای او در این راستا بود. چنین تفکر اصلاحی به تأسیس مدرسه حقانی انجامید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) با حکمی وی را به عنوان دادستانی کل کشور منصوب کردند. در آن زمان، بسیاری از نیروهای نفوذی و حتی عدهای از منافقان در نهاد دادستانی بودند که آن شهید برای آفت زدایی و اصلاحات بنیادی، تلاشهای فراوانی انجام داد و نیروهای مومن و انقلابی را جایگزین اینگونه افراد ساخت.
او نخستین فردی محسوب می شد که آیین نامه دادگاههای انقلاب را تدوین کرد و تغییرهای اصولی و زیربنایی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با پیشنهادهای سازنده وی صورت گرفت. تلاش آن شهید بر این بود که مقررات طاغوتی و ضد اسلامی محو و قوانین ارزشمند اسلامی جایگزین آنها شود.
آیت الله قدوسی پس از 31 ماه خدمت خالصانه در 14 شهریور 1360 خورشیدی بر اثر انفجار بمبی به وسیله منافقان در دادستانی انقلاب اسلامی به شهادت رسید و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
** سرتیپ هوشنگ وحید دستجردی؛ رهرو راستین انقلاب
وحید دستجردی در 1304 خورشیدی در اصفهان دیده به جهان گشود و پس از گذراندن تحصیلات تکمیلی وارد آموزشگاه شهربانی شد و از هواداران جنبش ملی شدن نفت ایران بود. شهید دستجردی در دوره خدمت به دلیل نگرش و عملکردش، چندین بار به وسیله حکومت وقت رژیم پهلوی مجبور به استعفا از شهربانی شد.
این مبارز راه حق از پیروان و یاران راستین امام خمینی(ره) به شمار می رفت و همواره در انجام دادن دستورهای دینی پایبند بود.
فاصله سالهای 1356 تا 1357 خورشیدی حکومت دستنشانده پهلوی، به دستور استکبار جهانی بر آن شد که به کشتار مردم در شهرهای گوناگون ایران بپردازد تا بتواند مانع از پیشروی و پیروزی انقلاب اسلامی شود. از این رو دستجردی ناگزیر شد در 1357 خورشیدی پس از 32 سال خدمت در رده های گوناگون شهربانی درخواست بازنشستگی کند تا نقشی در ظلم و ستم آنها نداشته باشد و در همان سال، با لباس غیرنظامی در راهپیمایی پرشور و انقلابی مردم شرکت داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید دستجردی بار دیگر به خدمت فراخوانده شد و مسوولیت هایی همچون رییس شهربانی اصفهان، سرپرست اداره بازرسی و معاون انتظامی و ریاست شهربانی کل کشور را بر عهده گرفت.
گروهک منافقان که در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده بود، ترور مسوولان رده بالای نظام را در صدر کارهای خویش قرار داد و در این میان سرنگون کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی از اهداف شوم آنها بود.
پس از حادثه هفتم تیر 1360 خورشیدی و به شهادت رسیدن تعداد زیادی از بزرگان و مسوولان عالی رتبه کشوری با وجود پیشبینیهای گروهک منافقان، حضور مردم در حمایت از انقلاب گستردهتر و نشاط انقلابی آنان بیشتر شد اما آنان به اعمال تروریستی خویش همچنان ادامه دادند و در هشتم شهریور 1360 خورشیدی به دنبال انفجار دیگری که در ساختمان نخست وزیری روی داد، دو تن از یاران با وفای انقلاب «شهید رجایی» و «شهید باهنر» به شهادت رسیدند؛ سرتیپ هوشنگ وحید
🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
دستجردی یکی دیگر از یاران امام خمینی(ره) در این انفجار دچار سوختگی شدیدی شد و سرانجام پس از شش روز در 14 شهریور همان سال به شهادت رسید و به دیار حق شتافت.مزار این شهید بزرگوار در بهشت زهرا تهران است..🍃🍃
امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت شهیدان هوشنگ وحید دستجردی و آیتالله شیخعلی قدوسی در پیامی فرمودند: «اینجانب، شهادت دادستان کل انقلاب(شهید قدوسی) و سرهنگ وحید دستجردی که در راس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام وظیفه بودند و به این تحفه الهی نایل شدند، را به ملت ایران، به حوزه علمیه قم و قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض می کنم و از خدای متعال، رحمت برای آنان و صبر و شکیبایی برای خانواده محترمشان خواستارم.
#سالروزشهادتآیتاللهقدوسیوسرتیپوحیددستجردی۱۴شهریور
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ یڪ پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاسٺ
ای ڪاش ڪہ زوار خراسان تو بودم ]
#شهادت_امام_رضا(ع)🍂🖤
#تسلیت_باد 🥀
#کلیپ| #ریلز
از همون بچگیهام
بهترین خاطرههام از حرمه
خداروشکر میکنم
سایهی امامرضا رو سرمه
#نماهنگ📺
#جدید 🔄
#مجتبی_رمضانی🎙
#شهادت_امام_رضا(ع)🏴
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤
در دل حجره زمین افتاده
به روی خاک چرا پیکر تو😭
مرغ بسمل شدی و بال زدی
خاک حجره است به روی پر تو😭
خواهرت نیست کنارت اما
هتک حرمت نشده خواهر تو😭
جگرت پاره تنت سالم بود
هست در دست تو انگشتر تو😭
گر چه از زهر گلویت می سوخت
پاره پار ه نشده حنجر تو😭
سر تو در بدنت باقی ماند
به سر نیزه نرفته سر تو😭
تو سخن گفتی و سنگت نزدند
روی نیزه نشده منبر تو😭
به روی خاک نشستی اما
دل گودال نشد بستر تو😭
تشنه بودی و نزد هیچ کسی
خیزرانی به لب اطهر تو😭
همۀ شهر عزادارت بود
اشک ریزان همه در محضر تو😭
#شهادت_امام_رضا(ع)🍂🖤
#تسلیت_باد 🥀
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به شما دوستان 🌹
اغازماه ربیع الاول مبارک👏👏❤️
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍مجموعه فرهنگی مجازی شهید ابراهیم هادی فرا رسیدن ماه شریف و پر خیر و برکت ربیع الاول را به امام زمان عجل الله و شما محبین اهل بیت علیه السلام تبریک و تهنیت عرض می نماید...
💢اول ماه ربیع از کرمت یا سلطان روزی ما فرج حضرت مهدی باشد اَلْعَجَل اَلْعَجَل اَلْعَجَل یابن الحسن..
🔸خدایا تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم می دهیم این ماه را بر تمام شیعیان جهان مبارک و پر خیر و برکت قرار بده و در ظهور ارباب و مولای ما امام زمان عجل الله تعجیل بفرما و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه را عنایت فرما و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما آمین ربّ العالمین.
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
پیراهن سیاه ز تن دور میکنیم
آن را ذخیره کفن و گور میکنیم
اجر دو ماه گریه برغربت حسین
تقدیم مادرش ز ره دور میکنیم
با آرزوی قبولی عزاداری همه عزیزان، پیشاپیش فرار رسیدن ماه مبارک ربیع الاول،ماه شادی اهل بیت (ع)را تبریک عرض می نمائیم.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🙏.
اجرکم عندالله
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را
نه از جان بلکه از تن در میآوریم و میگوییم
ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند...
🔹حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را تبریک عرض مینماییم🌸🌸
@farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍مجموعه فرهنگی مجازی شهید ابراهیم هادی فرا رسیدن ماه شریف و پر خیر و برکت ربیع الاول را به امام زمان عجل الله و شما محبین اهل بیت علیه السلام تبریک و تهنیت عرض می نماید...
💢اول ماه ربیع از کرمت یا سلطان روزی ما فرج حضرت مهدی باشد اَلْعَجَل اَلْعَجَل اَلْعَجَل یابن الحسن..
🔸خدایا تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم می دهیم این ماه را بر تمام شیعیان جهان مبارک و پر خیر و برکت قرار بده و در ظهور ارباب و مولای ما امام زمان عجل الله تعجیل بفرما و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه را عنایت فرما و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما آمین ربّ العالمین.
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
🖤جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی 🖤
⚜بسم رب الشهدا ⚜ 📜 #بی_تو_هرگز🌱 🌹 شهید سیدعلی حسینی #قسمت_بیست_یکم من رو به خونه ای که گرفته بودن
⚜بسم رب الشهدا⚜
💟 #بی_تو_هرگز
🌹 شهید سیدعلی حسینی
#قسمت_بیست_دوم
وقتی برمی گشتم خونه، تازه جنگ دیگه ای شروع می شد. مثل مرده ها روی تخت می افتادم. حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم. تمام فشارها و درگیری ها با من وارد خونه می شد و بدتر از همه شیطان، کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد. در دو جبهه می جنگیدم. درد و فشار عمیقی تمام وجودم رو پر می کرد. نبرد بر سر ایمانم و حفظ اون، سخت تر و وحشتناک بود. یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمت تمام این سال ها رو ازم می گرفت. دنیا هم با تمام جلوه اش، جلوی چشمم بالا و پایین می رفت. می سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از ایمانم دفاع میکردم.
حدود ساعت 9، باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم.
پشت در ایستادم، چند لحظه چشم هام رو بستم،
_بسم الله الرحمن الرحیم، خدایا به فضل و امید تو.
در رو باز کردم و رفتم تو. گوش تا گوش، کل سالن کنفرانس پر از آدم بود. جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط.
رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت.
پشت سر هم حرف می زدن. یکی تندتر، یکی نرم تر، یکی فشار وارد می کرد، یکی چراغ سبز نشون می داد، همه شون با هم بهم حمله کرده بودن و هر کدوم، لشکری از شیاطین به کمکش اومده بود. وسوسه و فشار، پشت وسوسه و فشار. و هر لحظه شدیدتر از قبل.
پلیس خوب و بد شده بودن و همه با یه هدف، یا باید از اینجا بری یا باید شرایط رو بپذیری.
من ساکت بودم. اما حس می کردم به اندازه یه دونده ماراتن، تمام انرژیم رو از دست دادم.
به پشتی صندلی تکیه دادم،
- زینب، این کربلای توئه. چی کار می کنی؟ کربلائی میشی یا تسلیم؟
چشم هام رو بستم، بی خیال جلسه و تمام آدم های اونجا،
- خدایا، به این بنده کوچیکت کمک کن. نزار جای حق و باطل توی نظرم عوض بشه. نزار حق در چشم من، باطل و باطل در نظرم حق جلوه کنه. خدایا، راضیم به رضای تو.
با دیدن من توی اون حالت، با اون چشم های بسته و غرق فکر، همه شون ساکت شدن. سکوت کل سالن رو پر کرد.
خدایا، به امید تو. بسم الله الرحمن الرحیم،
و خیلی آروم و شمرده، شروع به صحبت کردم،
- این همه امکانات بهم دادید، که دلم رو ببرید و اون رو مسخ کنید. حالا هم بهم می گید یا باید شرایط شما رو بپذیرم یا باید برم؟
امروز آستین و قد لباسم کوتاه میشه و یقه هفت، تنم می کنید. فردا می گید پوشیدن لباس تنگ و یقه باز چه اشکالی داره؟ چند روز بعد هم، لابد می خواید حجاب سرم رو هم بردارم.
چشم هام رو باز کردم
- همیشه، همه چیز، با رفتن روی اون پله اول شروع میشه.
سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود. چند لحظه مکث کردم،
- یادم نمیاد برای اومدن به انگلستان و پذیرشم در اینجا به پای کسی افتاده باشم و التماس کرده باشم. شما از روز اول دیدید. من یه دختر مسلمان و محجبه ام و شما چنین آدمی رو دعوت کردید. حالا هم این مشکل شماست، نه من و اگر نمی تونید این مشکل رو حل کنید، کسی که باید تحت فشار و توبیخ قرار بگیره، من نیستم.
و از جا بلند شدم. همه خشک شون زده بود. یه عده مبهوت. یه عده عصبانی. فقط اون وسط رئیس تیم جراحی عمومی خنده اش گرفته بود.
به ساعتم نگاه کردم،
- این جلسه خیلی طولانی شده. حدودا نیم ساعت دیگه هم اذان ظهره. هر وقت به نتیجه رسیدید لطفا بهم خبر بدید. با کمال میل برمی گردم ایران.
نماینده دانشگاه، خیلی محکم صدام کرد،
- دکتر حسینی؟ واقعا علی رغم تمام این امکانات که در اختیارتون قرار دادیم، با برگشت به ایران مشکلی ندارید و حاضرید از همه چیز صرف نظر کنید؟
- این چیزی بود که شما باید همون روز اول بهش فکر می کردید.
جمله اش تا تموم شد، جوابش رو دادم. می ترسیدم با کوچک ترین مکثی، دوباره شیطان با همه فشار و وسوسه اش بهم حمله کنه.
این رو گفتم و از در سالن رفتم بیرون و در رو بستم. پاهام حس نداشت. از شدت فشار، تپش قلبم رو توی شقیقه هام حس می کردم.
(نویسنده شهید طاها ایمانی)
♦️ادامه دارد...
✨
🦋✨
✨🦋✨
🦋✨🦋✨
✨🦋✨🦋✨
🦋✨🦋✨🦋✨
@farmandemajid