۱۴ ۱۵ ساله بودم و تو خدمات کامپیوتری کار میکردم. یکی اومد و گفت:" آقا دیویدی رایتر مارک کلاکار داری؟"
مغزمون پوکید آخه این چه برندیه که نشنیدیم.
تهش متوجه شدیم منظورش ایسوس بوده🦦
*بدخط*
@farsitweets
یه کارخانه شیر فروشی اومده بسته هایی رو ساخته که با نزدیک شدن به تاریخ انقضاش رنگش عوض میشه
👤 کُپهِ
@farsitweets
تو حموم سرمو دارم شامپو میزنم موهام میریزه، بعد حموم میام موهامو شونه کنم دوباره میریزه، بعدش که دارم سشوار میکشم خشک کنم بازم میریزه. چهجوری کچل نشدم تا الآن نمیدونم واقعا :)) شما هم همینجوری هستین؟
👤 روانشناسِ روانی
@farsitweets
این هفته هم بگذره بعدش من یه نفس راحتی بکشم.(هر هفته)
*روانشناسِ روانی*
@farsitweets
دیشب رفتم مهمونی خواستم گوشیمو بزنم شارژ شارژرمو در اوردم از کیفم و با این صحنه مواجه شدم😐
داداشم پیشم نشسته بود تا دید اینو گفت فکر کردی اینجا پریز ندارن؟؟😂😂
خوبه دیوار خونه رو نکندم با خودم ببرم🤦♀️😂
*P.m*
@farsitweets
من فکر نمیکنم کسی جز پدر و مادر و شریک زندگی شما از پیشرفت یا خوشحالی شما خوشحال بشه.
در بهترین حالت صرفا ناراحت نمیشن یا نقش بازی میکنن. در دیگر حالات، طعنه و کنایه و حسادت و تقلیل و تحقیر در دستور کارشون خواهد بود.
*حاج آقا سیُوسکی*
@farsitweets
کاش به همون اندازه ای که نشون میدم بیخیالم
آدم بیخیالی بودم
*S H A H I N*
@farsitweets
من معمولاً اخلاقیترین درسهای زندگی را از هویج گرفتهام. به عنوان ریشه -و نه حتا میوه- زیر خاک که نه نور هست و نه کسی چشمی برای دیدن دارد، باز هم به صورت شکوهمند و کنایهآمیزی «نارنجی» است. نارنجی زیبا. نه برای کسی؛ برای دل خودش. از اینکه جهان هویج دارد خوشحالم.
*Mohsen Emamverdi*
@farsitweets
صبح پاشدم رفتم تو آشپزخونه قهوه درست کنم که دیدم یه سوسک گنده زل زده بهم. دویدم رفتم بابام رو بیدار کردم که بکشش. بابامم در حالیکه مشغول شکار سوسک بود، هعی غر میزد: پسر ۳۷ سالته! خجالت نمیکشی از سوسک میترسی؟
و من شرمنده و خجل جوابی واسه گفتن نداشتم.
*پشه خسته*
@farsitweets