#شہیدانہ🕊
⇩
"ماهشبِعملیاٺ"
چشم از آسمان نميگرفت. يك ريز اشك ميريخت. طاقتم طاق شد.
- چي شده حاجي؟
جواب نداد. خط نگاهش را گرفتم. اول نفهميدم، ولي بعد چرا. آسمان داشت بچهها را همراهي ميكرد. وقتي ميرسيدند به دشت، ماه ميرفت پشت ابرها. وقتي ميخواستند از رودخانه رد شوند و نور ميخواستند، ميآمد.
پشت بيسيم گفت «متوجه ماه هم باشين.»
پنج دقيقهي بعد،صداي گريهي فرمانده ها از پشت بيسيم ميآمد.
⇦#شھیدابراهیمهمت:)💚
.
#بَچـھهای_حـآجقــآسِــݥ
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
•📿 • #ثواب_یهویے 😌⃟🌱
میتونینبراےآقاسهڪارانجامبدین؟🤚🏻
¹-براشوندوبارصلواتبفرستین🕊
²-سهباربراشوناللهمعجللولیڪالفرجبگین🙂
³-اینپیاموحداقلبه1کانال،گروه یابیشتر(هرکےڪه میتونه😉)بفرستین .
#بَچـھهای_حـآجقــآسِــݥ
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
#خداےمنـ
«کارﮔﺮﺩﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ»
ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩﻥِ نقش، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ؛ ﺧﻮﺵ ﺑﺪﺭﺧﺸﯿﺪ🌱
#بَچـھهای_حـآجقــآسِــݥ
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
💠آیتاللهبهجت(ره):
اگرکسےمقیدباشدنمازرااولوقتش
بخواندتکویناًروزبهروزبالاتررفتهوبه
نمازعالےمےرسد...🌱
#بَچـھهای_حـآجقــآسِــݥ
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
💕 #بزم_محبت
#پارت124
- یعنی حاشیه نرو جوابم رو بده.
- خب بابا چه جدی ... اگه کسی با چادر مشکل داشته باشه فکر نکنم خیلی آدمی باشه که به درد من بخوره. من شاید چادر سر نکنم ولی به نماز و روزه و احکام دین پایبندم. به نظرت آدمی که با چادر مشکل داره با اینها مشکل نداره؟
- اگه مشکل نداشته باشه چی؟ فقط دلش نخواد همسر آینده اش چادری باشه.
- خب اون وقت دلیلش برام مهم میشه که چرا نمیخواد همسرش چادر سر کنه.
- اگه دلیلش قانع کننده بود حاضری بخاطرش برای همیشه قید چادر رو بزنی؟
- یکم زور داره. من همیشه دلم میخواست یکی بیاد خوستگاریم که از چادری شدنم استقبال کنه و باعث بشه منم چادر سر کنم.
- همیشه که دل بخواهمون نمیشه. فانتزی هاتو ول کن جوابم رو بده.
از حرفم خنده اش گرفت ولی قیافه متفکرانه به خودش گرفت
- راستش رو بخوای اگه بهش حس خوبی داشته باشم با اینکه ناراحت میشم ولی بیخیال چادر میشم. شایدم بعدا هر وقت که دلیلش کم رنگ شد راضیش کنم چادر سر کنم.
کمی که بینمون سکوت شد زهرا دوباره رفت سراغ گوشیش و منم یه پیام بلند درباره سوال جواب هایی که با زهرا داشتم برای محمد فرستادم. حواسم رو دادم به محمد و کمالی. محمد با ابروی بالا داده داشت پیامم رو میخوند و بلافاصله بعد خوندن پیام رو نشون کمالی داد. پس حدسم درست بود. محمد بخاطر توجه کمالی به زهرا از صبح سربه سرش میذاشته. شایدم کمالی بخاطر زهرا همسفرمون شده. یاد صبح افتادم که با برادر زهرا خیلی گرم رفتار کرد. رو لبم خنده ریزی نشست. شاید زهرا یه پل بشه برای کمالی که چند قدمی به خدای خودش نزدیکتر بشه. چرا که نه؟ تا شهدا اومدن کم قدمی نیست.
فقط خیلی کنجکاو شدم که چرا نمیخواد همسرش چادری باشه. یه پیام به محمد دادم و ازش پرسیدم چرا کمالی نمیخواد زهرا چادر سر کنه؟
محمد پیامم رو که خوند با تعجب سر چرخوند و با چشم های گرد شده نگام کرد. به خیال خودشون خیلی مرموز بودن. وقتی لب خندونم رو دید سری تکون داد و برگشت سمت کمالی. شروع کرد به حرف زدن و چند دقیقه بعد برام پیام فرستاد.
- کمالی با چادر مشکلی نداره. اگه یه دختر چادری رو به خانواده اش مخصوصا پدرش معرفی کنه به شدت مخالفت میکنن.
#بَچـھهای_حـآجقــآسِــݥ
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
💕 #بزم_محبت
#پارت125
یه خانواده مخالف. مشکل کمی نیست. اگه خدا بخواد و بهم احساس خوبی داشته باشن شاید بتونن با مشکلشون کنار بیان.
کمی به زهرا نگاه کردم. یاد برادرش افتادم. سریع به محمد پیام فرستادم
- تو که داری اسرار رو میگی، راز آقای اکبری رو هم بگو دیگه ... لطفا
با خوندن پیامم شونه هاش شروع به لرزیدن کرد. آخه کجای حرفم خنده دار بود؟
محمد برام پیام داد. با ابروی بالا خوندنم. یعنی چی؟
- مثل اینکه خیلی احساس امنیت میکنی که اینجور زبون میریزی واسه من.
سرم رو بالا آوردم و به محمد نگاه کردم. داشت نگاهم میکرد. لبش میخندید و چشماش برق میزد. از نگاهش تپش قلب گرفتم. سرم رو چرخوندم سمت پنجره و به بیرون خیره شدم. بازم پیام فرستاد
- قربون عشق خجالتیم بشم.
لبم داشت کش میومد که پیام بعدیش اومد.
- اکبری درباره زینب ازم پرس و جو میکرد. روش نمیشده از تو چیزی بپرسه از من پرسید.
زینب؟ چه جالب. دوباره پیام داد
- تا دلت بخواد از زینب تعریف کردم.
- آدرس خونه و محل کار پدرش رو هم دادم.
- همینجور پیش بره تا برگردیم دوست هاتم مثل تو متاهل میشن
از پیام های پشت سر همش معلوم بود سختش بوده به من نمیگفته. خنده ام گرفت. مثل بچه ها شده بود. این روی محمد رو ندیده بودم.
- انشاءالله ... اینجوری میتونیم با دوستامون رفت و امد داشته باشیم.
با صدای زهرا سرم رو از تو گوشی درآوردم
- چه خبره تو گوشیت که همش نیشت بازه؟ آقاتون قربون صدقه ات میره اینجوری کیف میکنی؟
- قسمت تو بشه انشاءالله.
- هی ... کیه بیاد ناز منو بکشه.
حیف که نمیشد لو بدم. باید صبر کنیم خود کمالی پا پیش بذاره.
- نگران نباش بالاخره اونم پیداش میشه.
#بَچـھهای_حـآجقــآسِــݥ
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
~•←به رسم هر روز صبح 🌅🕗
🌸🍀🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀
☘️
﷽
🕯️السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن (ع)
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
السلام علیک یا امام الرئوف
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌤️
💐🌻💐🌻💐🌻💐🌻
أللَّـهُمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِکْ ألْـفَـرَج
💐🌻💐🌻💐🌻💐🌻
🍀
🌸🍀
🍀🌸🍀
🌸🍀🌸🍀
#بَچـھهای_حـآجقــآسِــݥ
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
-
اگـٰر منتظرِ مولا جـٰانمان مھدی‹عج›
هستیم؛ باید مشغول مبارزه بـٰا نفس
باشیم گناهِ ما اصلیترین دلیل تاخیر
ظھور است . . !
#بَچـھهای_حـآجقــآسِــݥ
https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd