🔵#توجه. 🔵#ویژه
والدین عزیز
کانال "" گامی برای فرزندان ولایت"" با قوت فعالیتش را شروع کرد🌹
👌این کانال مصوبات علمی، فرهنگی و تفریحی انجمن مدرسه را منعکس میکند.
👇👇لینک کانال انجمن👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1424556049C32827e04da
داستان فتح خیبر توسط امام علی(علیه السلام)
پیامبر فرمودن:«فردا پرچم را به دست مردی میدم که خدا و رسولش را دوست داره وخدا و رسولش هم او را دوست دارند. این مرد از جنگ برنمیگ رده تا وقتی که خدا این قلعه را به دست اون باز کنه. اون کسیه که حمله میکنه اما فرار نمی کنه»
شب تا صبح همه به فکر این بودند که اون کسی که بناست پرچم لشکر را بدست بگیره و درب قلعه را باز کنه کیه؟! بعضی ها پیش خودشون می گفتن شاید من باشم که پیغمبر این افتخار را میخواد نصیبم کنه. و باهمین خیال خوش تا صبح منتظر موندن.
صبح شد دوباره خورشید از پشت کوهها بیرون اومد. یارای پیامبر زودتر از همیشه اومدن پیش ایشون و منتظر نشستن که پیامبر پرچم را دست مردی بده که دیشب حرفشو میزد. هر کسی دوست داشت پیامبر انگشت اشارشو به سمت اون بگیره و پرچم لشکر را به دست اون بده. پیامبر حرفی نمی زد.همه منتظر بودن. پیامبر با نگاهش بین یارانش دنبال کسی می گشت اما اونو پیدا نمی کرد.
اما همه شنیدن که پیامبر می فرمایند: علی کجاست؟ یاران پیامبر گفتند؛ یارسول الله علی چشم درد سختی گرفته جوری که حتی پیش پای خودش را هم نمیتونه ببینه. پیامبر فرمود؛ اونو پیش من بیارید. دیگه همه فهمیده بودند کسی که بناست قلعه خیبر را از دست یهودیا بگیره کیه. بعضی ها رفتند و امام علی را پیش پیامبر آوردن. پیامبر یکَم از آب دهانش را بادستای خودش به چشمای امام علی کشیدن. امام علی چشم هاشو باز کرد و دیگه هیچ وقت چشم درد نگرفت.
پیامبر پرچم را به دست امام علی دادن وبراش دعا کردن و اونو فرستادن به سمت قلعه ی یهودیا. چشم همه به دست امام علی بود و دیگه همه امیدوار بودن که امروز روز آخر جنگه.
تا اون روز هروقت مسلمونا به سمت قلعه میومدن و یهودیا بیرون میریختن مسلمونا فرار میکردن. اون روز هم تا یهودیا دیدن مسلمونا اومدن به سمت قلعه در قلعه را باز کردن و بیرون ریختن.
یکی از پهلوونای یهودی کسی بود به اسم مرحب. اون هم بیرون اومد بعضی از مسلمونا هیکلش را که دیدن ترسیدن. «چه هیکل بزرگی، چقدر شمشیر وخنجر همراه خودش آورده» مرحب با صدای کلفتی که داشت فریاد زد و گفت:«همه ی اهالی خیبر میدونن که من مرحب هستم مرحب. شمشیر من میبُره دست و پا و سر هر کسی را که به جنگ من بیاد. من یک پهلوانم که تو جنگها امتحان خودمو پس دادم کیه که به جنگ من بیاد کی؟»
صدای مرحب تن مسلمون ها را لرزاند یهودیا وقتی دیدن مرحب اینجوری داد و بیداد میکند خوشحال شدند و امیدوار وپیش خودشون گفتند امروز هم مثل روزای دیگه مسلمونا میترسن و فرار میکنن.
اما امام علی رفت جلو و فرمودن:«منم که مادرم اسم منو حیدر گذاشت.عصبانیت من مثل عصبانیت یک شیر خطرناکه. وقتی بجنگم یه عالمه از شما را میکشم.»این را فرمودن و به جنگ با مرحب رفت.
حالا مرحب و امام علی روبروی هم بودن. یهودیا مرحب را می شناختن و میدونستن که تا امروز پهلوانهای زیادی با شمشیر مرحب به زمین افتادن و کشته شدن.اونا فکر میکردن که مرحب همین الان امام علی را با یه ضربه میکشه اما امام علی حتی نداشت مرحب یه زخم کوچیک به تن علی مولا بندازه. امام علی شمشیرش را برد بالا و مردم فقط صدای هوا را شنیدن که دو بار با شمشیر علی مولا شکافته شد. «هوف هوف» و چنان به سر مرحب خورد که مرحب روی زمین افتاد همین که مرحب روی زمین افتاد یهودیا ترسیدن و پا به فرار گذاشتن.
اونا خیلی زود خودشون را به قلعه رسوندن و در را بستن. قلبشون میخواست وایسه. اونا تا الان کسی را ندیده بودن که بتونه مرحب را اینطور شکست بده در قلعه خیلی بزرگ بود. چهل نفر از این مردای قوی باید میومدن تا اون در را ببندند یا باز کنند.
یهودیا وقتی وارد قلعه شدن نفس راحتی کشیدن اونا خیالشون راحت بود که کسی از مسلمونا نه میتونه از دیوار قلعه ها بیاد بالا نه میتونه در قلعه را باز کنه اما چند دقیقه بیشتر نگذشت که دیدند در قلعه داره تکون میخوره آره امام علی دست انداخته بود به دسته ی در قلعه و با یک حرکت در را از جا کند. یهودیا آب دهنشونو نمی توانستن قورت بدن
همینکه امام علی در قلعه را کند مسلمونا هم وارد قلعه شدن وبایهودیا شروع کردن به جنگیدن. یهودیا که دیدند در حال شکست خوردن اند و الانه که دیگه کارشون تموم بشه تسلیم شدن و مسلمونا تو جنگ پیروز شدن.
به درد غریبی تو هستی معالج
نوای دل من یا باب الحوائج
🔳 🔳 🔳 🔳 🔳
#السلام_علیک_یا_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
📣📣 خبر خبر 📣📣
🔔پیش ثبت نام سال تحصیلی ۱۴۰۰ _ ۱۴۰۱🔔
اولیاء محترمی که برای سال تحصیلی آینده متقاضی ثبت نام در این دبستان هستند، هر چه سریعتر تقاضای ثبت نام فرزند خود را، به وسیله تماس تلفنی با شماره تماس ۳۱۰۷۳ یا پیام به آی دی جناب آقای پرویز اعلام نمایند.
@Alirezaparviz
تذکر مهم:
۱- با توجه به محدودیت کلاس ها و تقاضای دانش آموزان جدید، اولویت ثبت نام با عزیزانی میباشد که به قوانین مدرسه احترام می گذارند ودر زمان تعیین شده اقدام به ثبت نام و نهایی کردن آن نمایند.
۲_ زمان نهایی کردن ثبت نام متعاقبأ اعلام میگردد
(پیش ثبت نام به منزله ثبت نام نهایی نمی باشد ونهایی شدن ثبت نام منوط به اقدام حضوری اولیاء در زمان اعلام شده می باشد)
با تشکر
دبستان پسرانه فرزندان ولایت
1.gif
حجم:
122.8K
خدایا بحق امام کاظم (ع) توفیق کظم غیظ در لحظات سخت امتحان را به همه ما عطا بفرما
*بسم الله الرحمن الرحيم*
◾۲۶ رجب بنابر روایات، سالروز رحلت مؤمنِ قریش، یار و پشتیبان رسول خدا «صلی الله علیه و آله » و پدر والا مقام امیرالمؤمنین حضرت ابوطالب «سلام الله علیه» است. یکی از شخصیتهای نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر امام علی(علیه السلام) است. رتبه ي ایمان آن مرد بزرگ به حدی است که امام باقر« علیه السلام» در این باره فرمودند :
« بخدا قسم به درستی که اگر ایمان أبی طالب در یک کفه ترازو قرار گیرد و ایمان این مردم در کفه دیگر ،ایمان أبی طالب بر ایمان این مردم برتری یابد»
◾️نام حضرت ابوطالب، «عمران » است و بعضی او را «عبدمناف » نامیده اند. چون فرزند بزرگش «طالب » بود، او را ابوطالب خواندند. وی 35 سال قبل از تولد پیامبر اسلام(صلی الله علیه) در مکه معظمه در خانواده ای برجسته و خدا شناس بدنیا آمد. او با عبدالله پدر پیامبر(صلی الله علیه) برادر بود. پدرش «عبدالمطلب » جد پیامبر اسلام است، ابوطالب در خانواده ای خداپرست و موحد و در سایه پدری همچون عبدالمطلب که از کمالات روحی و امتیازات معنوی برخوردار بود، پرورش یافت. و همانند پدرش در مسیر آیین حنیف ابراهیمی (خداپرستی)قدم برمی داشت و منصب سقایی و آبرسانی به زائران خانه خدا و پاسداری از جان حضرت محمد(صلی الله علیه) را به نیکویی بر عهده گرفت.