4_5803383467035068552.mp3
9.55M
#چگونه_عبادت_کنم؟ ۱۸ 🤲
نماز، درست شبیه یک هواپیمای سریع است!
که تو را بسرعت به مقصد میرساند؛
اما بشرطی که؛
قبلاً فنّ خلبانی را آموخته باشی!
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚3825🔜
📕📗📘📙📚
⏳ مدیریت زمان ⌛️
❓واقعاً ما میتونیم اینقدر با شعور رفتار بکنیم؟
مثل کسی که واقعاً بهش خبر دادن که شما امروز آخرین روزت هست.
توروخدا چهجوری رفتار میکنید⁉️
بگید شما.
🔘 آقا امروز روز آخر شماست!
☎️ یه زنگ به خواهر برادرها میزنی،
حساب کتابها رو اگر بدهی بتونی تسویه کنی به فردا نمیاندازی،💳
میگی همین الآن بذارحسابش رو
برسیم.
یه نماز خوشگل میخونی.🛐
چیکار میکنی؟ همه کارهات رو جمع و جور میکنی.✅
جمع وجورکن بعدفرداصبح که بیدارشدی دیدی نه، یه روز دیگه فرصت داری، چه روحیهی با نشاطی خواهی داشت؟😇
هیچ کار عقب مونده نداری.😌
☣ بعد فردا رو هم دوباره بهت بگن، آقا امروز روز آخرت هست.
فرض کن یقین کنی.✔️➰
آقا امروز روز آخره.
چه اتفاقی میفته؟بگو؟🤔
خیلی بهترازامروزبهره برداری خواهی کرد.👌
👈چون امروز کلی کار عقب مونده انجام دادی فردا دیگه کار عقب مونده نداری. میری جلو.😊
میری جلو میگی روز آخرم هست بذار یه یاعلی بگم و کارهام رو انجام بدم.✔️
📍 آقا بعد، پس فردا میگن یه روز دیگه فرصت داری. دیگه اصلاً اون روز عالیترین روز زندگیه شما خواهد بود از نظر نحوهی بهرهبرداری.😌😍
میفرماید:
✨ولا تَقُلْ غَداً و بَعدَ غَدٍ✨
نگو فردا یا بعد از فردا.
پس فردا من این کارها رو میکنم.📛
#پای_درس_استاد
#استادحسینی
#مدیریت_زمان
#درس_سی_وپنجم
#بخش_اول
#ماه_خدا
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚3826🔜
خداوند #معلم_نخست و
انسان، #متعلم_اول است
[الَّذِی عَلَّمَ بِالقَلَمِ ،عَلَّمَ الانسانَ ما لَم يَعلَم]...
انسان را با قلم #آموزش داد و به
او آموخت آن چه را که نمیدانست.
علق؛نشانه۴و۵🌱✨ !
.
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
#بیان_معنوی
💌انسان #متعادل
🌱دوچیزبایدمارابتر ساند
#غضب خدا و #لبخندرضایت شیطان 🚫
🌀دوچیز باید مارا امیدوارکند ؛
#قدرت خدادر#محبتش به ما ودیگری #ضعف شیطان در#دشمنی باما.💯
👈اگر این #دو نوع #ترس و#امیددرانسان باشد، آدم بسیار #قوی و#متعادل خواهدشدو #بصیرت و#معنویت فراوانی هم خواهدیافت.💫🌷🍃
#حجت_الاسلام_پناهیان
💢💢
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت96
وقتی سکوت من را دید، روبه مادرم کرد و گفت:
–درسته حاج خانم؟
مادرم که اصلا انتظارش را نداشت، کمی خودش را جمع و جور کرد و لبخند زورکی زد و گفت:
–ماشالا دختر شمام خانم و زیبا هستن، به نظر من که خیلی به هم میان.
ــ مادر راحیل نفسش را بیرون داد و گفت:
–منظورم این چیزا نیست...
منظورم کفویت هستش که در هر ازدواجی خیلی مهمه، بخصوص کفویت در اعتقاد.
بعد نگاهش را بین من و مادر چرخاند و ادامه داد:
–حاج خانم، من رو ببخشید که اینقدر رک میگم ولی باید این حرفها گفته بشه، من برای شما احترام زیادی قائلم، گفتم امروز در حضور شما این حرفها رو بزنم شاید شما بهتر از من بتونید آقا آرش رو قانع کنید. من متوجه شدم لحظهایی که وارد شدید و پوشش ما رو دیدید کمی تعجب کردید، موضوع اختلاف هم، دقیقا همین موضوعه، الان اصلا بحث این نیست که کار کی درسته یا غلط، موضوع اینه که...
مادرم حرفش را برید.
– عزیزم ما هم آدم های بی اعتقادی نیستیم، منتها شما سخت گیرتر هستید. خب هر کس اعتقاد خودش رو داره.
من چون عروس بزرگم کلا پوشش متفاوت داره کمی تعجب کردم.
وگرنه ...
– آخه وقتی می گید هر کسی اعتقاد خودش رو داره، در مورد زن و شوهر که صدق نمی کنه...
ــ چرا صدق نمی کنه؟
ــ چطوری بگم؟ ببینید مثلا همون جشن عروسی...ما تو عروسیامون موسیقی نداریم، حالت مهمونیه و فوقش مولودی خونی داریم، آیا شما می تونید این موضوع رو قبول کنید؟ یا خیلی از مسائل ریزو درشت دیگه که شاید برای شما تحملش سخت باشه...
مادرم با تعجب سکوتی کرد و بعد نگاهی به من انداخت و زمزمه وار گفت:
–خب جواب بده دیگه.
چه می گفتم، شاید تا آن لحظه هیچ وقت از امام زمان چیزی نخواسته بودم. نمی دانم چه شد که ناخوداگاه در دلم صدایش کردم و التماسش کردم تا کمکم کند.
در دلم گفتم:
–آقا من نوکرتم، این کار مارو راه بنداز، دل این مادر زن من رو نرم کن، من قول میدم هر چی راحیل میگه در مورد مسائل اعتقادی گوش کنم.
سکوت به وجود امده را با صاف کردن صدایم شکستم و نگاهی به مادر راحیل انداختم و گفتم:
– اگه اجازه می دید من جواب بدم؟
مادر راحیل لبخندی زد و گفت:
–خواهش می کنم.
راستش شاید قبلا برای من این مسائل مهم بود، البته مهم که نه، شاید قبلا اصلا بهش فکر نکرده بودم چون پیش نیومده بود. ولی الان اصلا برام اهمیتی نداره. من به خود راحیل خانم هم گفتم، اگه قسمت شد من تو این مسائل اعتقادی مخالفتی نخواهم داشت، من توی همین مدتی که با راحیل خانم آشنا شدم، هیچ چیزی توی رفتارشون ندیدم که بخوام مخالفتی باهاشون داشته باشم. به نظر من چادر خیلی هم خوبه و برای یه مرد افتخاره که همسرش چادری باشه.
درسته که من توی خانواده ایی بزرگ شدم که این چیزها جزء اولویتها شون نبوده ولی وجود داشته، نه که کلا نباشه...
مکثی کردم و ادامه دادم:
– دلم می خواد توی زندگی آینده ام...نگاهی به راحیل انداختم که مبهوت نگاهم می کرد و ادامه دادم:
–دلم می خواد، این مسائل اولویت زندگیم باشه، بعد هر چه التماس داشتم در چشم هایم ریختم و نگاهم را به چشم های مادر راحیل دوختم و ادامه دادم:
– همه ی حرف های شما درسته، ولی اون حرف ها در صورتی درسته که من مخالف این اعتقاداتی که شما ازش حرف می زنید باشم. من کاملا موافق حرفهاتون هستم و این تفاوت رو متوجه هستم. به نظرم مشکلی پیش نمیاد.
سکوت سنگینی حکم فرما شد، دوباره خودم سکوت را شکستم.
– اون سَبک جشن عروسی که شما گفتید از نظر من ایرادی نداره، گرچه می دونم مخالفت های زیادی خواهم داشت و شاید خیلی از اقوام ما اصلا نیان به اون جور عروسی.
ولی برام مهم نیست، اگر من برای کسی مهم باشم حتما به نظرم احترام میزاره و میاد.
تکیه دادم به مبل و نگاهی به راحیل انداختم، چشم هایش اندازه گردو شده بود و چشم از من بر نمیداشت.
آنقدر روی پیشانیام عرق جمع شده بود که از کنار گوشم می چکید پایین.
از ترسم به مادرم نگاه نکردم، چون احساس کردم از حرف هایم خوشش نیامد، خشم نگاهش را می توانستم حس کنم.
راحیل بلند شد و جعبه دستمال کاغذی را با لبخند مقابلم گرفت، با دیدن لبخندش این شعر در ذهنم تداعی شد.
"تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را"
مادر راحیل نگاهی به مادرم انداخت و گفت:
–حاج خانم شما موافق حرف های پسرتون هستید؟
مادر لبهایش را جمع کرد و گفت:
– والاچی بگم، زندگی خودشونه، خودشون باید با هم به تفاهم برسن.
ــ درسته، ولی نظر شما هم به اندازه ی پسرتون مهمه، بعد لبخندی زد و گفت:
–مادر شوهرها نقش مهمی تو خوشبختی عروس هاشون دارن.
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚3827🔜
💢💢💢
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت_97
مادر لبخند تلخی زد و گفت:
–خب اولش ممکنه یه کم تنش به وجود بیاد، ولی وقتی آرش میگه مشکلی نداره، خب، دیگرانم کم کم باید عادت کنن.
مادر راحیل گفت:
–مهم خانواده اس، من منظورم خود شما هستید، وقتی شما به عنوان مادر شوهر موافق عروستون باشید و ازش حمایت کنید، حرف های دیگران برای راحیل قابل تحمله.
اگر این وصلت سر بگیره شما میشید مادر راحیل، اگر شما این قول رو به من میدید که مثل پسرتون پشت دخترم باشید و حمایتش کنید، من می تونم رضایت بدم به این ازدواج.
از زیرکی مادر زن آینده ام خوشمامد، مادر مانده بود چه بگوید.
نگاهی به من انداخت. من هم با نگاهم التماسش کردم. لبخند زورکی زد و گفت:
–والا یه وقتهایی از دست منم کاری پیش نمیره، بیشتر تصمیمات زندگی ما رو پسر بزرگم می گیره، امروزم می خواستم بگم بیاد. ولی آرش نذاشت.
اما چشم، اگه واقعا کاری از دستم برمیومد و کاری به اختیار من بود، حتما.
من خوشبختی بچه هام رو می خوام. اگه حمایت من کمکی می کنه، من که حرفی ندارم.
مادر راحیل تکیه داد به پشتی مبل و گفت:
–گاهی حتی یه حمایت کلامی از بزرگ تر خانواده برای آدم دل گرمیه، بخصوص توی خانواده شوهر، اگرمادر شوهر هوای عروس رو داشته باشه، تو اون خونه تشنج کمتره.
به هر حال شرط من اینه، بعد نگاهی به من انداخت و گفت:
–اکه برادرتون تصمیم گیرنده بودن، خب باید اجازه می دادید میومدند تا با ایشون هم آشنا می شدیم و صحبت می کردیم.
احساس کردم کمی با دلخوری حرف میزند، برای همین برای جبران حرف مادرم گفتم:
–منظور مامان اینه که در مورد مسائل خونه و مسائلی که به مامان مربوط میشه و این چیزا تصمیم می گیرند. وگرنه در مورد زندگی من خودم تصمیم می گیرم. بعد نگاه پر ازعجزم را به مادر دادم.
مادر دست هایش را در هم گره زد و گفت:
–بله، درسته، حالا با پسر بزرگمم آشنا میشید. بعد لبخند محوی زد و ادامه داد:
من حیرون این شرطتون موندم.
معمولا شرط خانوادهی دختر، مهریهی بالاست یا سند باغ و ویلایی چیزی، اونوقت شرط شما حمایت مادر شوهره.
به نظر من که آسونترین شرطه... و بعدش لبهایش به لبخند کش امد.
مادر راحیل هم لبخندی زد و گفت:
–مهریه، مهر هر مردی نسبت به همسرش هست. پس زوجی که می خوان باهم زندگی کنند باید خودشون مهر روتعیین کنن.
این مهربونی دل پاک شمارو می رسونه که میگید شرط من آسونه.
به نظرم امد مادر راحیل زن سیاست مداریه، حرفهایش من رو به فکر می برد...آرام به مادرم گفتم که اجازه بگیرد تا دوباره با راحیل حرف بزنم.
مادر هم زیر لبی گفت:
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚3828🔜
#پروفایل
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚3829🔜
.
کاشیجورۍمتحولبشیم
کهبعدهابگیم :
همشازشبقدراونسالشروعشد . . .!'
🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی
🤲 این شبها دعا برای امام زمان (عج) خیلی مهمه
🙏 ایشان هم برای شما دعا خواهند کرد
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚3830🔜
4_5805635266848753897.mp3
10.64M
#چگونه_عبادت_کنم؟ ۱۹ 🤲
حس آخر یک عبادت باکیفیت؛
شبیه حس شنا توی یه رودخانهست!
وقتی تمام شد؛
سبکیِ طهارت، و رهایی از چرکهای گناهانِ ساعات قبلت رو، باید حس کنی .
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚3831🔜
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
⚜فَاِنَّما هَلَکَ مَن کانَ قَبلَکَ بِاِقامَتِهِم عَلی الاَمانیّ وَ التَّسویف
خیلیها هلاک شدند بهخاطر همین عقب انداختن، به خاطر آرزوها 😱😱
هیچوقت مسائل رو عقب نندازید.🚫⛔️
زمان دزده.زمانه و
روزگار، دزدفرصتهاست.❗️
همون یکمی که بهت داده، همون رو هم ازت میگیره.😰
بقول امام صادق علیهالسلام اطمینان پیدا کن. ضرر نمیکنی بخدا قسم.😊
⚜ ائمهی هدی امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرماید:
«اَیُّهَا النّاس؛ الآن الآن مِنْ قَبْلِ النَّدَم»
الآن رو دریابید، الآن رو دریابید، قبل از اینکه به پشیمانی برسید.😞
یا در جای دیگری میفرماید:
«الآن الآن مادامَ الوَفاءُ المُطلَقا وَ سِراجُ مُنیرا وَ بابُ التَّوبةِ مَفْتوحا»
الآن رو دریاب.
🔺اصلاً این نگاهی که اهلبیت دارند، به این نتیجه منجر میشه.👌
اصلاً شما کار به این نداشته باش که کی میخوای از این دنیا بری.☄
حساب باز کردن روی فردا غلطه، حماقته. حماقت نکن.❌⛔️
⏹ نه روی این حساب که ممکنه فردا زنده نمونی،اصلاً انداختن به فردا کار خیررو،وظیفهی امروز رو،جبران عقب موندگیها رو،این غلطه.این روشما نگاه بکن‼️
نگو من رفتم دکتر، چکاپ کردم دیدم نه، وضعم الحمدلله خوبه🤗
حالا یه ۱۰، ۲۰ سال دیگه فرصت دارم، اصلاً اون نگاه، نگاه غلطیه.😏
اون درک لازم از زمان انگار برای انسان پیش نیومده.🌀
آدمیزاد باید اینجوری زندگی کنه.↪️
امـــروز رو دریاب!👌
ننشینی امروز، یه لحظه غصهی دیروز رو بخوری! ازش یه درس بگیر، عبور کن! هرچی شده.✅
«ما فَتی مَضی»
هرچی فوت شد،گذشت! ولش کن.😉
روحیهات چقدر بانشاط میشه😇
⚛ بعضیا نصف غم و غصههاشون مالِ دیروزه.😞
نصف غم و غصههاشون مالِ فرداست، نگران فرداست.😔
بابا خدا بزرگه، فردا.👌
تو فقط الآن، وقتت رو، ذهنت رو، روحت رو، صرف امروز بکن.☑️
#پای_درس_استاد
#استادحسینی
#مدیریت_زمان
#درس_سی_وپنجم
#بخش_دوم
#ماه_خدا
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
https://eitaa.com/farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚3832🔜