🌹سلام بر ابراهیم 🌹
#پارت16
این قسمت: شکستن نفس
راویان:جمعی از دوستان شهيد
باران شــديدی در تهران باريده بود. خيابان 17 شــهريور را آب گرفته بود.
چند پيرمرد میخواستند به سمت ديگر خيابان بروند مانده بودند چه کنند.
همان موقع ابراهيم از راه رسيد. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پيرمردها، آنها را به طرف ديگر خيابان برد.
ابراهيم از اين کارها زياد انجام میداد. هدفی هم جز شکستن نفس خودش نداشت. مخصوصاً زمانی که خيلی بين بچهها مطرح بود!
همراه ابراهيم راه میرفتيم. عصر يک روز تابستان بود. رسيديم جلوی يک کوچه. بچهها مشغول فوتبال بودند.
به محض عبور ما، پســر بچهای محکم توپ را شوت کرد. توپ مستقيم به صورت ابراهيم خورد.
به طوری که ابراهيم لحظهای روی زمين نشســت. صورت ابراهيم سرخ سرخ شده بود.
خيلي عصبانی شــدم. به سمت بچهها نگاه كردم. همه در حال فرار بودند تا از ما کتک نخورند.
ابراهيم همینطور که نشســته بود دست کرد توی ساك خودش. پلاستیک گردو را برداشت.
داد زد: بچهها کجا رفتيد؟! بياييد گردوها رو برداريد!
بعد هم پلاستيک را گذاشت کنار دروازه فوتبال و حرکت كرديم.
توی راه با تعجب گفتم: داش ابرام اين چه کاری بود!؟
گفــت: بندههای خدا ترســيده بودند. از قصد که نزدنــد. بعد به بحث قبلی
برگشــت و موضوع را عوض کرد! اما من میدانســتم انســانهای بزرگ در زندگیشان اينگونه عمل ميکنند.
*
در باشگاه كشتی بوديم. آماده میشديم برای تمرين. ابراهيم هم وارد شد.
چند دقيقه بعد يکی ديگر از دوستان آمد.
تا وارد شد بیمقدمه گفت: ابرام جون، تيپ وهيکلت خيلی جالب شده! تو راه كه مياومدی دو تا دختر پشــت ســرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف میزدند!
بعد ادامه داد: شــلوار و پيراهن شــيك كه پوشيدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی.
کاملاً مشخصه ورزشکاری!
به ابراهيم نگاه كردم. رفته بود تو فكر. ناراحت شد! انگار توقع چنين حرفی را نداشت.
جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهيم را ديدم خندهام گرفت! پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد!
به جای ساک ورزشی لباسها را داخل کيسه پلاستيکی ريخته بود! از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه میآمد!
بچهها میگفتند: بابا تو ديگه چه جور آدمی هستی؟!
ما باشگاه میايم تا هيکل ورزشکاری پيدا کنيم. بعد هم لباس تنگ بپوشيم.
اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فُرم، آخه اين چه لباسهایه که میپوشی؟!
ابراهيم به حرفهای آنها اهميت نمیداد.
به دوســتانش هم توصيه میکرد که: اگر ورزش برای خدا باشــد، ميشــه عبادت. اما اگه به هر نيت ديگهای باشه ضرر میکنين.
#سلام_بر_ابراهیم
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4664🔜
1_1157382383.mp3
10.35M
#کربلاییمحمدحسینپویانفر
『 اعظم الله اجورنا ...🌱•』
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4665🔜
#حدیث🌿
چه زشت است براى مؤمن،
به چيزى دل بندد كه خوارش سازد.
امامحسنعسکریع؛تحفالعقول؛ص۹۶؛ 🍂•
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
❪👩🏻🎓📚❫ - • رمز درس خواندن🧐⁉️ خستگی یا گرسنگی در حینِ مطالعه، باعث عدم تمرکز در مطالعه میشود!🚶🏻♂
❪👨🏻🎓📚❫
• رمز درس خواندن🧐⁉️
اگر هنگام مطالعه!
فکرایِ غیر از درس، سراغت اومد؛ سریع این افکار رو روی کاغذ یادداشت کن تا بعداً در مکانی دیگه بهش فکر کنی🥤💛
- حواسِتو جمع کن :)
#درسخوان 8
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4666🔜
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷 🇮🇷 Faithful 🌸 تلفظ 👈 فَیض فُل 🌸 ترجمه : مؤمن ، با ایمان ، با وفا 🇮🇷
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷
🌸 Faith is intuition
🌸 تلفظ : فَیض ایز اینتِوِیشن
🌸 ترجمه : ایمان داشتن یک درک و بینش است
🌸 Faith
🌸 تلفظ 👈 فَیض ( تلفظ ض به عربی باشد )
🌸 ترجمه 👈 ایمان
🌸 intuition
🌸 تلفظ 👈 اینتِوِیشن
🌸 ترجمه 👈 بصیرت ، بینش ، درک
#انگلیسی_مذهبی
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4667🔜
#ارسالی_کاربر
#عکسنوشته
خداقوت متشکرم🌷🌷🌷
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿