🌹سلام بر ابراهیم🌹
ماجرا:اخلاص
راوی:عباس هادي
بــا ابراهيــم از ورزش صحبت ميكرديم. ميگفت: وقتــي براي ورزش يا مسابقات کشتي ميرفتم، هميشه با وضو بودم.
هميشــه هم قبل از مسابقات کشتي دو رکعت نماز ميخواندم. پرسيدم: چه نمازي؟!
گفت: دو رکعت نماز مســتحبي! از خدا ميخواستم يك وقت تو مسابقه، حال کسي را نگيرم!
ابراهيم به هيچ وجه گرد گنــاه نميچرخيد. براي همين الگوئي براي تمام دوستان بود. حتي جائي که حرف از گناه زده ميشد سريع موضوع را عوض ميکرد.
هر وقت ميديد بچهها مشغول غيبت کسي هستند مرتب ميگفت: صلوات بفرست! و يا به هر طريقي بحث را عوض ميکرد.
هيچگاه از کسي بد نميگفت، مگر به قصد اصلاح کردن.
هيچوقت لباس تنگ يا آستين کوتاه نميپوشيد. بارها خودش را به کارهاي سخت مشغول ميکرد.
زماني هم که علت آن را ســؤال ميکرديم ميگفت: براي نَفس آدم، اين کارها لازمه.
شــهيد جعفر جنگروي تعريف ميکرد: پس از اتمام هيئت دور هم نشسته بوديم. داشــتيم با بچهها حرف ميزديم. ابراهيم دراتاق ديگري تنها نشسته و توي حال خودش بود!
وقتي بچهها رفتند. آمدم پيش ابراهيم. هنوز متوجه حضور من نشده بود.
باتعجب ديدم هر چند لحظه، سوزني را به صورتش و به پشت پلک چشمش
ميزند! يکدفعه باتعجب گفتم: چيکار ميکني داش ابرام؟!
تازه متوجه حضور من شــد. از جا پريد و از حال خودش خارج شــد! بعد مكثي كرد و گفت: هيچي، هيچي، چيزي نيست!
گفتم: به جون ابرام نميشه، بايد بگي برا چي سوزن زدي تو صورتت.
مکثــي کرد و خيلــي آرام مثل آدمهائي که بغض کردهاند گفت: ســزاي چشمي که به نامحرم بيفته همينه.
#سلام_بر_ابراهیم
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5160🔜
بیا خوب درس بخونیم .
از یه درس بَدم میاد چیکار کنم؟
ما ناچاریم این درسا رو بخونیم پس
باید باهاشون رفیق بشیم!
اون درس رو هر روز تو برنامت بزار،
اگر خستَت میکنه تو تایم هایِ کوتاه
بخون، برای خودت توضیح بده.
یکم زمان میبره اما با صبر و تلاش
همه چی درست میشه🏋🏻♂💛.
وقتی درس رو بلد بشی دیگه دلت
میخواد هِی بخونیش ^^
#درسخوان 63
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5161🔜
1_1484333215.mp3
922K
📻🌿 ؛
ــــ ــــــ ــــــــ
یاد بگیریم قبل از اینکه بگیم آ خدا
اینو بهم بده؛ اول بخاطر نعمتهاش
ازش تشکر کنیم!
دُرُستش هم همینه جانم :)
#حرفدارمباهات ۲
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5162🔜
آدما یه لحظه شبیه خدا میشن!
اونم موقعی هست که به کسی نیکی و دلی
رو شاد میکنن❤️.
ولی بیا بیشتر از یه لحظه شبیه خدا بشیم؛
صفاتِ خدا رو تو وجودت بیدار کن :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستانِیکمعجزه :)
قلبم عمیقا سبز شد با دیدنش🌱
نمیخوام چیزی بگم؛ خودتون ببینید!
مخصوصا بچهایی که درس میخونن🧡'
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5163🔜
❣#سلام_امام_زمانم ❣
💕#سلام_پدر_مهربانم 💕
در خودم گم شدهام آه بگو راه کجاست...
خستهام از شب پر ابر بگو ماه کجاست....
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
سلااااام رفقایِمهربان ✋
#روزتون_بخیر 😊
🌹سلام بر ابراهیم🌹
آن زمــان نميفهميدم که ابراهيم چه ميکند و اين حرفش چه معني دارد، ولــي بعدها وقتــي تاريخ زندگي بــزرگان را خواندم، ديدم کــه آنها براي جلوگيري از آلوده شدن به گناه، خودشان را تنبيه ميكردند.
از ديگر صفات برجسته شخصيت او دوري از نامحرم بود. اگر ميخواست بــا زني نامحرم، حتي از بســتگان، صحبــت كند به هيچ وجه ســرش را بالا
نميگرفت. به قول دوستانش: ابراهيم به زن نامحرم آلرژي داشت!
و چه زيبا گفت امام محمد باقر« :از تيرهاي شيطان، سخن گفتن با زنان
نامحرم است.»
٭٭٭
ابراهيم به اطعام دادن نيز خيلي اهميت ميداد. هميشــه دوســتان را به خانه دعوت ميکرد و غذا ميداد.
در دوران مجروحيــت که در خانه بســتري بود، هــر روز غذا تهيه ميکرد و کســاني که به ملاقاتش ميآمدند را ســر ســفره دعوت ميکرد و پذيرائي مينمود و از اين کار هم بينهايت لذت می برد.
به دوستان ميگفت: ما وسيلهايم، اين رزق شماست. رزق مؤمنين با برکت است و...
در هيئتها و جلسات مذهبي هم به همين گونه بود. وقتي ميديد صاحبخانه براي پذيرائي هيئت مشکل دارد، بدون کمترين حرفي براي همه ميهمانها و عزادارها غذا تهيه ميکرد.
ميگفت: مجلس امام حسين بايد از همه لحاظ كامل باشد.
شبهاي جمعه هم بعد از برنامه بسيج براي بچهها شام تهيه ميکرد.
پــس از صرف غذا دســته جمعي به زيارت حضرت عبدالعظيم يا بهشــت زهرا ميرفتيم.
بچههاي بســيج و هيئتي، هيچوقت آن دوران را فراموش نميکنند. هر چند آن دوران زيبا و به يادماندني طولاني نشد!
يکبــار به ابراهيم گفتم: داداش، اين همــه پول از کجا مياري؟! از آموزش و پــرورش ماهي دو هزار تومان حقوق ميگيري، ولــي چند برابرش را براي ديگران خرج ميکني!
نگاهي به صورتم انداخت و گفت: روزي رســان خداست. در اين برنامهها من فقط وسيلهام.
من از خدا خواستم هيچوقت جيبم خالي نماند. خدا هم از جائي که فکرش را نميکنم اسباب خير را برايم فراهم ميکند.
#سلام_بر_ابراهیم
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5164🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامبر میگن: همه آدمـا حسودن!
ولی در یه صورت، حسادتِت بهت
ضرر نمیزنه، اونم..
کلیپ رو ببین تا بفهمی😅
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5165🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه ات را خواندم💌
گفته بودی بهار میایۍ...😔
#امام_زمان❤️🌺
اولین #جمعه سال است آقا جانم😔🌱
#عید_نوروز
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5166🔜
❣#سلام_امام_زمانم❣
💕#سلام_پدر_مهربانم 💕
معجـزھ
دوست داشتنِ تُـوست
ڪہ حتۍ بدونِ حضورِ خودت
هر روزدر من اتفاق مۍافتد...
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
سلااااام بروی ماهتون رفقا ✋
#روز_بخیر😊
🌹سلام بر ابراهیم🌹
ماجرا:حاجات مردم و نعمت خدا
راویان:جمعي از دوستان شهيد
همراه ابراهيم بودم. با موتور از مسيري تقريبا دور به سمت خانه بر ميگشتيم.
پيرمردي به همراه خانوادهاش كنار خيابان ايســتاده بود. جلوي ما دست تکان داد و من ايستادم.
آدرس جایي را پرســيد. بعد از شنيدن جواب، شــروع کرد از مشکلاتش گفت.
به قيافهاش نميآمد که معتاد يا گدا باشد. ابراهيم هم پياده شد و جيبهاي شلوارش را گشت ولي چيزي نداشت.
به من گفت: امير، چيزي همرات داري؟! من هم جيبهايم را گشــتم. ولي به طور اتفاقي هيچ پولي همراهم نبود.
ابراهيم گفت: تو رو خدا باز هم ببين. من هم گشتم ولي چيزي همراهم نبود.
از آن پيرمــرد عذرخواهي کرديم و به راهمــان ادامه داديم. بين راه از آينه موتور، ابراهيم را می ديدم. اشک ميريخت!
هوا ســرد نبود که به اين خاطر آب از چشــمانش جاري شود، براي همين آمدم کنار خيابان. با تعجب گفتم: ابرام جون، داري گريه ميکني؟!
صورتــش را پاک کرد. گفت: ما نتوانســتيم به يك انســان که محتاج بود کمک کنيم. گفتم: خب پول نداشتيم، اين که گناه نداره.
گفت: ميدانم، ولي دلم خيلي برايش سوخت. توفيق نداشتيم کمکش کنيم.
کمي مکث کردم و چيزي نگفتم. بعد به راه ادامه دادم. اما خيلي به صفاي درون و حال ابراهيم غبطه ميخوردم.
فرداي آن روز ابراهيم را ديدم. ميگفت: ديگر هيچوقت بدون پول از خانه بيرون نميآيم. تا شبيه ماجراي ديروز تکرار نشود.
رســيدگي ابراهيــم به مشــکلات مردم، مرا يــاد حديث زيبــاي حضرت سيدالشهداء انداخت كه ميفرمايند: «حاجات مردم به سوي شما از نعمتهاي خدا بر شماست، در اداي آن کوتاهي نکنيد که اين نعمت در معرض زوال و نابودي است»
٭٭٭
اواخر مجروحيت ابراهيم بود. زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسي گفت: ماشينت رو امروز استفاده ميکني!؟
گفتــم: نه، همينطــور جلوي خانه افتاده. بعد هم آمد و ماشــين را گرفت و گفت: تا عصر بر ميگردم.
عصر بود که ماشين را آورد. پرسيدم: کجا ميخواستي بري!؟ گفت: هيچي، مسافرکشي کردم! با خنده گفتم: شوخي ميکني!؟
گفت: نه، حالا هم اگه کاري نداري پاشو بريم، چند جا کار داريم.
خواســتم بروم داخل خانه. گفــت: اگر چيزي در خانه داريد که اســتفاده نميکني مثل برنج و روغن با خودت بياور.
#سلام_بر_ابراهیم
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5167🔜
به گوشی صبح به خیر میگین؟!🤭
🛌 دانشمندا معتقدن که بهتره صبح تا چشممون رو باز میکنیم نریم سراغ گوشی و پیام چک کنیم، علتشم اینه که صبح مغز توانایی تصمیمگیری خوبی نداره، احتمال قضاوت اشتباه داره و میتونه باعث اضطراب بشه و تمام روز رو خراب کنه.
واقعا میتونید به گوشی دست نزنید؟!🤔
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5168🔜
هدایت شده از بنده امین من
▬▬▬▬✧❁﷽❁✧▬▬▬▬
#حدیث_نوجوان
✨امیرالمؤمنين(ع):
🌟خشم نادان در گفتار اوست و خشم خردمند در رفتارش
📚کنزالفوائد، ج۱، ص ۱۹۹
#حدیث
#بنده_امین_من
@Bandeyeamin_man
┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
4_5965427085555012555.mp3
5.8M
📻🌿 ؛
ــــ ــــــ ــــــــ
نماز یه شاه کلیده. اما خب چطوری
ازش استفاده کنیم ؟!
_ چارهیِ دردِ بی دَرمون :)
#حرفدارمباهات ۳
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚5169🔜