eitaa logo
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
853 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
69 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ارتباط با ادمین: @labaick کانال طبیب جان @Javaher_Alhayat استفاده از مطالب کانال آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا آه از جمعه بی تو گله داریم آقا! ❤️ لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2592🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ اجرای متفاوتِ فقط اون‌جاش که تا می‌خونه: "با همین قدّ کوچیکِ خودَم سردارت می‌شم"، هم‌زمان کوچیک‌ترین عضوِ خانواده هم دستاشو بلند می‌کنه😌 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2593🔜
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
این تنها راهِ نجات از سَردَرگُمیه! خیلی از مشکلاتت که کلافت کردن، یه راهـکـارِ سـاده دارن؛ پس بـرای
یه‌نفر از کشاورزی پرسید: گندم کاشتی؟ کشاورز گفت: نـه، ترسیـدم بـارون نباره! بـــاز پــرســیــد: پــس ذرت کــاشــتــی؟ کشاورز گفت: نـه، تـرسـیــدم ذرت‌هـا رو آفت بزنه! دوبــاره پــرســیــد: پــس چی کـاشتی؟ کشاورز گفت: هیچی، خـیـالــم راحـتـه! بـازنـده‌تـریـن افـراد کسـایی هستن کـه توکـل بـه خـدا رو فـرامـوش کردن، و به هیچ کاری دست نمیزنَن! شاید از اولِ سال کم‌ کاری کرده باشی ولی اگر از همین‌الان شروع کنی حتما یه معدل خوب خواهی داشت🧡🌱 نترس و اِستارتِشو بزن ^^ لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2594🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖سلام امام زمانم💖 💖🌸💖ای چاره ی درخواستگان ادرکنی ای مونس و یار بی کسان ادرکنی 💖🌸💖من بی‌کسم وخسته ومهجور وضعیف یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی ... 🌸اللهمّ_عجّل_لویک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
#قسمت_ششم مزد خون #بر_اساس_واقعیت با همون حال خراب گفتم: چرااااااا بدهکاریم! مگه مال باباشون ر
مزد خون از یه طرف حرف‌های مهدی فکرم رو درگیر کرده بود، از یه طرف ذوق و شوق رفتن به حوزه عجیب با دلم بازی می‌کرد... مهدی راست می‌گفت باید خیلی روی اخلاق خودم کار می‌کردم! به خودم کلی وعده و وعید دادم که برم حوزه چه تغییراتی کنم و یک تحول اساسی درون خودم بوجود بیارم.... مشغول وعده دادن به خودم بودم که با باز کردن در و دیدن بابام همه چی آنی از ذهنم پاک شد‌... به حساب خودم، خوشحال اومدم بپرم توی بغلش و قدر دانی کنم از اجازه دادنش که احساس کردم یه جوری داره نگام میکنه!!! با حالتی که بیشتر شبیه تأسف بود گفت: آخه پسر تو کی میخوای آدم بشی؟! متعجب از این‌که چرا باید در بدو ورودم بابام چنین حرفی بزنه! گفتم: چرا بابا مگه من چکار کردم!؟ با حرص گفت: خودت رو توی آیینه دیدی! تازه دو هزاریم افتاد که من از یه دعوای درست و حسابی دارم میام، ناخودآگاه لبخند نشست روی لبم و گفتم: آهان!!! یه نفر به آقا مهدی توهین کرد منم طاقت نیاوردم رفتم جلو و ازش دفاع کردم... بابام سری تکون داد و با حالتی خاص گفت: خدا آخر عاقبت ما رو ختم بخیر کنه! فک کنم منظورش از این دعا با وجود داشتن پسری مثل من بود! بهر حال دیگه چیزی نگفت و منم پیگیر نشدم که دوباره بحثمون بالا نگیره و یه وقت پشیمون بشه از حوزه رفتن من! رفتم سراغ مدارکم و با یه حال وصف نشدنی مشغول آماده کردنشون شدم.... با خودم فکر می‌کردم پام به حوزه برسه زندگیم زیر و رو میشه... احساس می‌کردم به توفیق سربازی امام زمان (عج) لحظه به لحظه نزدیکتر میشم.‌‌‌.. حس عجیبی داشتم که زبانم از گفتن و وصف کردنش قاصر بود... زمان به سختی جان کندن گذشت تا صبح شد... برعکس بابام که ساکت بود و حرفی نمی‌زد، مادرم قرآن رو آماده کرده بود و با یه لبخند مهربون از زیر قرآن ردم کرد و با دعای قشنگش بدرقه‌ام کرد.... آقا مهدی جلوی در ایستاده بود و منتظرم بود... سوار ماشین که شدیم بابت دیروز خجالت کشیدم اما نه من به روی خودم آوردم، نه مهدی! تا رسیدن به حوزه خیلی حرفی بینمون رد و بدل نشد! نمیدونم شاید شیخ مهدی ترجیح می‌داد خودم خیلی چیزها رو ببینم تا این‌که بخواد خودش برام توضیح بده..... بالاخره رسیدیم... محو فضای دلچسب داخل حوزه شده بودم..‌. از کاشی کاری‌هاش گرفته تا حوض آب وسط حیاط که دور تا دورش درخت بود... حجره‌هایی که کنار هم قرار داشت و کلی حرف‌های خاص راجع بشون شنیده بودم.... توی همین حال و هوا بودم که حاج آقای جوان خوش وجه‌ایی که عمامه‌ی مشکیش گویای این بود از سادات هست، جلومون ایستاد و خیلی گرم با آقا مهدی حال و احوال کرد... مهدی در حالی که دستش آویزون گردن همون حاج آقا بود رو به من کرد و گفت: مرتضی جان، آقا سید هادی از خوبان روزگارمونه، از اونایی که باید دو دستی بهشون چسبید... هنوز درست با سید هادی آشنا نشده بودم که حاج آقای دیگه‌ای که چهره‌اش هم نور بالا میزد و با صدای ظریفی که اصلاً به قیافه‌اش نمی‌خورد کنارمون رسید و ایستاد، دستهاش رو باز کرد به سمت مهدی و گفت: به به حاج آقا مهدی! از این طرف‌ها! کجایی مومن؟! نیستی، نمی‌بینیمت! خیلی برام عجیب بود چرا سید هادی فرصتی به مهدی نداد تا جواب بده! بعد هم خیلی صریح و جدی برگشت گفت:.... ادامه دارد.... نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2595🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 ‏ما جهان رو فقط از زاویه چشم خودمون نگاه می‌کنیم!🌈 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2596🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖سلام امام زمانم💖 🌸مولای‌من 💖ای درد سینه سوز دلم را علاج تو تاریک خانه ی نفسم را سراج تو... 💖دنیای ما بدون حضورت جهنم است دردم تویی علاج تویی احتیاج تو... 🌸اللهمّ_عجّل_لویک_الفرج