#عبور_از_سیم_خاردار_نفس
#پارت308
همین که ماشین را روشن کرد پرسیدم:
–پس ریحانه کو؟
پایش را روی گاز گذاشت و گفت:
–پیش زهراست.
"یعنی هنوز از دستم ناراحته؟"
–اون خانم کی بود؟ انگار با فریدون نسبت داشت.
نگاهم را به بیرون دادم و گفتم:
–خواهر فریدون بود. امده بود برای عذر خواهی و این حرفها.
اخمهایش پر رنگ تر شد و گفت:
–خدا رو شکر که امتحاناتتون تموم شد. دیگه از این استرسها راحت شدیم. بعد انگار که با خودش حرف میزد گفت:
–کی شر اینا از سر ما کم میشه خدا میدونه. انگار زهرا درست میگه.
خیلی دلم میخواست بپرسم منظورش چیست. ولی جرات پرسیدنش را نداشتم.
بعد از چند دقیقه سکوت ادامه داد:
–نمیپرسین چرا امدم دنبالتون؟
آنقدر فکر به سرم هجوم آورده بود که کلا این موضوع را فراموش کردم.
–اتفاقا میخواستم بپرسم.
سعی کرد اخمهایش را باز کند و گفت:
–امدم در مورد برنامهایی که اون روز در موردش باهاتون حرف زدم. نظرتون رو بپرسم. یادتونه گفتم برای بعد از امتحانها براتون برنامه دارم؟
قلبم تپش گرفت.
–بله یادمه. منتظر ماندم که ادامه داد:
–یه مدت بود به خاطر کم کاریهای مسئول روابط عمومیمون به مشکل برخورده بودیم. بارها هم تذکر دادم فایدهایی نداشت. تا این که اخراج شد.
خواستم ازتون بپرسم یه مدت میتونید جاش بیایید شرکت؟
اگه دلتون خواست میتونید کلا اونجا کار کنید. اگرم خوشتون نیومد فقط برای یه مدت کوتاه کمکم کنید. تا یکی جاش پیدا کنیم.
با تعجب از آینه نگاهش کردم. اصلا توقع همچین درخواستی را نداشتم. فکر من حول چیز دیگری میچرخید. یعنی زهرا هنوز حرفی به او نگفته است.
–خیلی حرفم غیره منتظره بود؟
نگاه از او گرفتم و با دست پاچگی گفتم:
–نه، فقط، آخه...من اصلا تا حالا کار نکردم. پیش زمینهایی ندارم.
شاید نتونم...
ابروهایش بالا رفت.
–شما نتونید؟ حرفهای عجیبی میزنید.
–عجیبه که میگم بلد نیستم؟
–عجیبترین حرفیه که تا حالا شنیدم. مثل اینه که بگید الان شبه. مطمئنم که میتونید زود یاد بگیرید و انجامش بدید.
شما کارهای خیلی سخت تر رو انجام دادید.
از این همه اطمینانش قند در دلم آب شد.
–شما لطف دارید، نه اینجوریم که شما میگید نیست.
–همینجوریه، اگر قبول کنید من کمکتون میکنم، یاد میگیرید. از اون نظر مشکلی نیست.
–راستش از این که بخوام کار کنم خوشحالم ولی...
–ولی چی؟
–خب، راستش... رفت و آمدش برام خیلی...
–اونم حل میشه.
–نه، من نمیخوام بهتون زحمت بدم. ترجیح میدم یه مدت تو خونه بمونم و جایی نرم.
دوباره چند دقیقهایی سکوت کرد و بعد از آینه نگاهم کرد.
–من امروز با حاج خانم صحبت کردم. یعنی اول زهرا زنگ زد و صحبت کرد.
قرار شد که باهاتون صحبت کنن. در مورد همون مسئلهایی که زهرا قبلا مطرحش کرده.
نتیجهی صحبت مادرتون با شما هر چی که باشه کارتون سر جاشه. اونجا چند طبقس میتونم با واحد دیگه جابه جاتون بکنم که راحت تر باشید و تو واحد من نباشید.
شما هر تصمیمی بگیرید برای من محترمه و با ارزشه، خیالتون راحت باشه. من بهتون حق میدم.
آنقدر با حیا این حرفها را میزد که نتوانستم سرم را بلند کنم و حرفی بزنم.
سکوت کردم. تا این که به جلوی در خانه رسیدیم
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
#ارسالی_کاربر
#عکسنوشته
#پروفایل
خداقوت، چقدر زیبا💔😭😭
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
#صرفاجهتاطلاع 🏴
تو این روزا
خیلیا حرف از شور و شعور حسینی میزنن
خیلیا میگن بجای شور حسینی شعورشو داشته باشین و #نرینهیئت ..
میخواید بدونید شعور حسینی یعنی چی؟؟
شعور حسینی
یعنی دختری که توی این گرما
با چادر و ساق دست و روسری که محکم اونو میبنده
و با دوتا ماسک به جا اینکه بره زیر سقف هیئت یا زیر کولر بشینه
میره روی آسفالت داغ خیابون میشینه تا مبادا آسیبی به بقیه برسونه ...!
#شعور_حسینی #محرم
.
شعور حسینی
یعنی اون پسری که هر شب از یک ساعت قبل و تا یک ساعت بعد از هیئت
کلی فرش سنگین و بلندگو رو میزاره رو دوششو جا به جا میکنه
تا مبادا به من و توعه هموطنش آسیبی بزنه ..!
شعور حسینی نشستن تو خونه نیست
شعور حسینی
یعنی اهمیت دادن به عزای کسی که اگر یاد و خاطرش در خاطره ها نباشه ، هیچ انسانیتی هم نیست
و درکنار این ،
حواست باشه که به کسی ضرر نزنی :))
#پسبهمادرسشعورندید #محرم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوریویژهیمحرم 🎞🏴
#محرم
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4306🔜
#پروفایل
#محرم
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4307🔜
•° 🕯 °•
🖤🕯🖤
میدونيد ضرب المثل«سرش بره قولش نمیره» از کجا اومده؟؟؟
.
.
.
🖤روی دستش " پسرش " رفت ولی" قولش نَه "🕯
🖤نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه "🕯
🖤این چه خورشید غریبی است که با حال نزار..🕯
🖤پای " نعش قمرش " رفت ولی " قولش نَه "🕯
🖤شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو" بار🕯
🖤دست غم بر " کمرش " رفت ولی " قولش نَه "🕯
🖤هر کجا مینگری " نام حسین است و حسین "🕯
🖤ای دمش گرم " سرش " رفت ولی "قولش نَه "🕯
🖤السَّلامُ عَلَيْك یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین🕯
#محرم🖤
#دلنوشته🖤
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4308🔜
1_1134378597.mp3
12.92M
[💔]
🎼تو باهمه فرق داری
کربلایی پویانفر و محمد فصولی🎤
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#مداحی #محرم
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4309🔜